فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۴۴۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
طنز به عنوان بستری برای طرح برخی موضوعات انسانی، امروزه در ادبیات نوین بسیار مورد توجه است.این شیوه که در هنر کاریکاتور به صورت تجسمی می کوشد با برجسته نشان دادن برخی زوایا، بیننده را به سوی مفهومی خاص هدایت کند در شعر نیز در پی آن است تا نقش راهبردی خویش را حفظ نماید؛ بنابراین شاعر تمام تلاش خود را به عمل می آورد تا توجه مخاطب به معنای مورد نظرش جلب گردد. این گونه سخن، به ویژه در آثار میرزاده عشقی شاعر پارسی گو و احمد مطر شاعر معاصر عراق، القای مفاهیم بس حساسی را برعهده می گیرد و می کوشد آگاهی را بیش از هر عنصری در مخاطبان خویش تبلور بخشد و فضا را برای داشتن اجتماعی مطلوب فراهم کند؛ امری که البته تحقق آن چندان ساده نمی نماید. جستار حاضر بر آن است ضمن تشریح ویژگی های مفاهیم شعر دو شاعر، به کارکرد طنز در آن بپردازد و گستره عملکردش را مورد بررسی قرار دهد. این مقاله با استفاده از روش تطبیق اندیشه های دو شاعر که ذیل این شیوه بیان واقع می شوند به تفحص درباره مضامینی خواهد پرداخت که در شعرشان به قالب طنز، هویت می بخشد.
درآمدی بر طنز عرفانی با نگاهی انتقادی به پژوهش های حوزة طنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعاریف و تلقی هایِ مرسوم از طنز و مطایبه در ادبیات فارسی بر تقابلی بنیادین میان «سخن جد» و «سخن غیرجد» بنا شده اند. این پیشفرض، پی آمدهایی را در حوزة طنزپژوهی به دنبال داشته است که از آن جمله به مواردی چون رجحان «سخن جد» بر «غیرِجد» و همچنین تقلیلِ طنز و شوخ طبعی به پیامی اجتماعی، اخلاقی، دینی و ... می توان اشاره کرد.
مقالة حاضر با نشان دادنِ کاستی هایِ این شیوة نگاه، به ویژه در مورد طنزهای عرفانی در پی آن بوده است تا با بهره گیری از اندیشه های میخاییل باختین، چشم اندازی از طنز عرفانی ترسیم کند که بنیان هایِ آن بر ویژگی های کارناوالیِ زبان و طنز عرفانی و میزانِ مرزبندی میان «خود» و «دیگری» بنا نهاده شده است. در این چشم انداز، اگر میزانِ مرزبندی میان «خود» و «دیگری» را به صورت یک پیوستار در نظر بگیریم، طنز عرفانی در سویی قرار دارد که در آنجا کمترین میزانِ مرزبندی به چشم می خورد. این مرزبندی با گذر از طنزهای اجتماعی و سیاسی به بیشترین مقدار خود در سوی دیگرِ پیوستار، یعنی دشنام ها و هجوهای شخصی می رسد.
مقایسة آیرونی با صناعات بلاغی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیرونی یکی از ابزارهای برجسته سازی و آشنایی زدایی در زبان است. آیرونی ساختارهای طبیعی زبان را با تغییر در حوزة دلالت ها غیرطبیعی می سازد. آشنایی زدایی به وسیلة آیرونی از طریق دگرگونی ساختارهای شناخته شده و غافل گیری مخاطب صورت می گیرد. به این ترتیب بخشی از کلام برجسته تر از بخش های دیگر آن می گردد. در بلاغت فارسی واژة آیرونی به کار نرفته است؛ اما آن چه در تعریف آیرونی آمده در زبان فارسی کاربرد فراوان دارد، هرچند این کاربرد گاه شبیه کاربرد برخی صناعات بلاغی فارسی است، در مجموع نوعی مستقل محسوب می شود و با سایر صناعات بلاغی متفاوت است. از آن جا که تاکنون در نوشته های فارسی به طور دقیق به این تفاوت ها و شباهت ها پرداخته نشده است، در این مقاله کوشش شده شباهت ها و تفاوت های آیرونی با سایر صناعات بلاغی فارسی مشخص گردد. آیرونی را با همین عنوان می توان وارد بلاغت فارسی کرد، البته نه به عنوان آرایه ای وارداتی، زیرا شیوه و کلام آیرونیک همواره در ادبیات فارسی وجود داشته است، اما در بیشتر موارد عنوانی برای آن در نظر گرفته نشده است. به این ترتیب می توان گفت آیرونی دوگانگی لفظ و معنا یا صورت و محتوا است که برپایة تضاد یا تناقض به شکلی غیرمنتظره و گاه خنده آور بنا شده است. تنها متونی را می توان آیرونیک خواند که این ویژگی ها در آن ها به طور همزمان در کنار هم به کار رفته باشند.
ادبیات کــهن: عناصر طنزآمیز در آثار عبید زاکانی
حوزه های تخصصی:
سازکارهای زبانی شوخ طبعی: جناس و ابهام/ ایهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، عدم تجانس به منزلة یکی از سازکار های زبانی شوخ طبعی بررسی می شود. پرسش اصلی این است که عوامل سرگرم کنندگی و خنده در شوخ طبعی کدامند؟ به نظر می آید عوامل بسیاری، مانند رویکردهای روانی، ادبی و زبانی در ایجاد خنده مؤثرند. در این مقاله، عدم تجانس در سطوح ساختاری و کارکردی از جمله عوامل سرگرم کنندگی معرفی می شود. پس از اشاره به پیشینة مرتبط با بحث و واژگان مرتبط با شوخ طبعی، نظریة عدم تجانس زبانی در دو سطح ساختاری و کارکردی را با نگاهی به برخی از لطایف رسالة دلگشای عبید زاکانی مورد بررسی و تحلیل قرار می دهیم. در سطح ساختاری به جناس و بازی های کلامی از جمله همنامی، هم آوایی، همجنسی و همشکلی و نیز انواع تجنیس در زبان فارسی اشاره می شود. در سطح کارکردی به ابهام/ ایهام و کارکرد آن در سطح معنایی اشاره می شود. نتایج بررسی نشان می دهند که عدم تجانس زبانی از رهگذر برخی مؤلفه های سطوح ساختاری مانند تجنیس و سطوح کارکردی مانند ابهام/ ایهام، از جمله علل اصلی سرگرم کنندگی متون مطایبه آمیز به شمار می آیند. البته این مقاله زمینه را برای پرداختن به سایر نظریه های شوخ طبعی نیز هموار می کند.
سخریه الماغوط فی العصفور الأحدب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساهمت السخریه بشکل فعَّال ومؤثِّر، وهی تؤدی دورها الجادِّ فی اقتناص الابتسامات الفارّه من الوجوه الحزینه وتحریک مشاعرها. فقد سَلَکَتْ طریقاً طویلاً من أجل خلق معرکه أدبیه دائمه بین المجتمع والسلطه من خلال فتح فجوات ساخره مکنتها من کشف الأسباب العدیده التی دعت إلى الفاقه والحاجه والظلم والاستبداد. وبأسلوب مضحک ومبکٍ فی نفس الوقت، غرضه الأول رسم الابتسامه، والثانی الإشاره أو التنبیه أو النقد المباشر لکلّ الحالات السالفه الذکر.
تمخضت تلک المساهمه عن ولاده العدید من الشعراء، من بینهم الشاعر الذی تمیزت أغلب نتاجاته الأدبیه بالسخریه، ألا وهو محمد الماغوط.
تلفیق احساسات ناهمگون و متضاد (گروتسک) در طنز و مطایبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گروتسک (Grotesque)مفهوم، فن یا سبکی در هنر و ادبیات است که در آن ادیب یا هنرمند تلاش می کند دو حس ناسازگار ترس (دلهره یا انزجار) و خنده (طنز و مطایبه) را هم زمان به مخاطب خویش القا کند. این مفهوم امروزه توصیف کننده دنیای پریشان و از خود بیگانه است؛ یعنی دیدن دنیای آشنا از چشم اندازی بس عجیب که آن را ترسناک و مضحک جلوه می دهد. بارزترین ویژگی هایی که یک اثر را گروتسک می سازد، عبارت است از: ناهماهنگی، افراط و اغراق، نابهنجاری و خنده آوری و ترسناکی. گروتسک از این نظر که نوعی تمسخر فیلسوفانه ناهنجاری هاست کارکردی شبیه به طنز دارد؛ امّا یکی از مهمترین شاخه های هنر و ادبیات که گروتسک به آن راه یافته است، طنز و مطایبه است که یکی ازگونه های آن را «کاریکلماتور» تشکیل می دهد. کاریکلماتور گونه ای نثر کوتاه، موجز، ساده و طنزآمیز است که با نگرشی متفاوت به دنیا و پدیده های پیرامون به قصد برجسته سازی توجه می کند. گروتسک در کاریکلماتورها؛ بخصوص کاریکلماتورهای پیشرو این سبک، یعنی پرویز شاپور، نمود ویژه ای دارد. گروتسک در کاریکلماتورها بیشتر زاده دو عنصر تناقض (ناهماهنگی) و اغراق و افراط است و کیفیت تصویری عجیب، ترسناک و مضحکی به آن می بخشد. از مهم ترین شگردهای گروتسک در کاریکلماتورها می توان به در هم ریختگی، ادغام سطوح، اغراق، دگردیسی و بهره گیری از همزاد و متضاد اشاره کرد. این پژوهش با روشی توصیفی- تحلیلی به شناخت و بررسی مفاهیم گروتسک، چگونگی بروز و مضامین آن در کاریکلماتورها با ارائه شواهدی، پرداخته است.
نگاهی به طنز اجتماعی در دو اثر از آنتون چخوف و صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش دو داستان « علویه خانم » و «حاجی آقا» از هدایت و « ویولن روتچیلد » و «بانو و سگ ملوس» چخوف از دیدگاه طنز اجتماعی مورد تحلیل و مقایسه قرار گرفته اند. درون مایه این داستان ها نابسامانی هایی است که به صورت طنز گونه و خنده دار به تصویر کشیده شده اند. هریک از شخصیت ها نمایندة قشر خاصی هستند. شباهت های اخلاقی و شخصیتی خاصی بین شخصیت های داستان ها از جمله حاجی آقا و یاکوف و همچنین آنا بانوی داستان چخوف و علویه خانم وجود دارد. اما آنچه در آثار این دو نویسنده متفاوت است نوع نگرش آن ها است؛ چخوف با لحنی امیدوارانه انتقاد می کند، حال آنکه یأس و ناامیدی در داستان های هدایت به افراط دیده می شود. مهم ترین موضوعاتی که در آثار مورد بررسی این دو نویسنده قابل توجه است عبارت اند از معضلات اجتماعی، بی عدالتی، وجود فساد در بین طبقات مختلف جامعه و همدردی با انسان ها، که همة این موارد با طنزی گزنده بیان شده اند و مخاطب را به ابراز همدردی وا می دار ند. هدف در این پژوهش بررسی مشترکات این دو نویسنده در شیوة پرداختن به طنز اجتماعی و مقایسة آن دو با یکدیگر است.
طنز در سخن سعدی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با رویکرد طنز به سخن سعدی پرداخته شده، طنزی که می تواند فرصتی را برای تأمل به آدمیان دهد تا پیرامون مسایل جامعه خود بیاندیشند و بدین وسیله از قطعیت بسیاری از احکام رایج جلوگیری کنند و از شائبه یک سویه نگری فاصله گیرند و مجالی برای اصحاب اندیشه فراهم شود که به سویه دیگر کارها بنگرند تا بدین وسیله امور عالم اصلاح پذیرد و نیرویی که از بیداری وجدان ها برمی خیزد، برای اصلاح مفاسد اجتماعی به کار گرفته شود. در ادامه، نویسنده، سعدی را مصلحی می داند که به قصد اصلاح معضلات اجتماعی و تهذیب نفوس به طنزنویسی روی آورده است.
طنز رادیویی، جامعه و سیاست
حوزه های تخصصی:
طنز سگی
معرفی نظریه انگاره معنایی طنز و بررسی ایرادات آن بر مبنای داده های زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه انگاره معنایی طنز، اولین نظریه کامل زبان شناسی در باب طنز است. این نظریه که در واقع حرکتی اساسی در مقابل رویکرد طبقه بندی سنتی جناس ها و طنز بود، در سال 1985 توسط ویکتور راسکین ارائه شد. راسکین اولین زبان شناسی بود که ساختار طنز را از لحاظ معنی شناسی تحلیل کرد و توانست ساختار دو قطبی لطیفه را شناسایی کند. به عقیده راسکین، یک نظریه معنایی باید شامل دو مقوله انتزاعی باشد؛ مجموع های از همه انگاره های در دسترس سخن گویان و مجموع های از قواعد ترکیب.
هدف این مقاله معرفی این نظریه و پاسخ دادن به این پرسش است که بر مبنای داده های زبان فارسی چه ایراداتی بر این نظریه وارد است. در راستای این هدف به بررسی تعدادی از لطیفه های زبان فارسی می پردازیم که در مطبوعات طنز منتشر شده اند و از طریق این تحلیل ها نقاط ضعف نظریه مذکور را نشان می دهیم. نتایج این تحلیل ها نشان می دهد که روش تحلیل نظریه انگاره معنایی طنز راسکین که مبتنی بر فهرست کردن همه معانی یا انگاره های واژه های به کار رفته در متن طنز است، در تحلیل لطیفه های زبان فارسی نقاط ضعف و ایراداتی دارد؛ از جمله اینکه پیچیدگی های وقت گیر و بیهوده دارد و با واقعیت های پردازشی زبان هم خوانی ندارد و به دلیل همین پیچیدگی های بیهوده، قابل اعمال بر لطیفه های بلند زبان فارسی نمی باشد.
بررسی عناصر طنزآمیز در کلام سعدی و ذکر پارهای از نکات روانشناسی
حوزه های تخصصی:
قطب نمای طنز؛ طنز مطلوب در رسانه ملی از نگاه فرزانگان و فرهیختگان
حوزه های تخصصی: