فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۲٬۱۵۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به تحلیل منظومه مانلی نیمایوشیج بر پایه نقد کهن الگویی یونگ می پردازد. نقد کهن الگویی (اسطوره ای)، از رویکردهای نوین در حوزه نقد ادبی معاصر است که با دیدگاه روان شناسانه به اسطوره ها، ماهیت کهن الگوها را کشف می کند و نقش آن ها را در آثار ادبی نشان می دهد. از این رو بحث اسطوره و کهن الگو در ادبیات معاصر(شعر)، به نوعی با بحث روان شناسی (بر پایه نظر یونگ) گره خورده است. در این منظومه، مانلی نمودی از اسطوره قهرمان است که طی یک سفر درون شناختی، با گذر از «من» به «خود»، موفق به «فردیت یابی» می شود، و در سایه این دگرگونی از دیگران ممتاز می گردد؛ همچنین کردار مانلی با مراحلی از الگوی قهرمان شامل کاوش و نوآموزی تطبیق داده می شود. کهن الگوهای مرگ و باززایی، پیر دانا و نماد آب، در ارتباط با اسطوره قهرمان در منظومه مانلی معنا می یابند. یافته های پژوهش نشان می دهد که مانلی شخصیت اصلی منظومه، فردی از طبقه فروتر جامعه است که با تدابیر پیر دانا در این سفر، به شناخت درستی از خویش می رسد و هماهنگ با طبیعت، به دامن جامعه باز می گردد.
تحلیل استعاره های مفهومی «عشق» در حکایت شیخ صنعان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
231 - 262
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش رویکرد زبان شناختی استعاره مفهومی عشق در حکایت شیخ صنعان منطق الطیر عطار را با توجّه به نظریّه لیکاف و جانسون بررسی کرده ایم. به این منظور حکایت ذکر شده را به سه دوره شریعت، طریقت و حقیقت تقسیم کرده ایم و برای درک مفاهیم انتزاعی عشق به تبیین نگاشت های مورد نظر در هر دوره به روش تحلیلی تطبیقی پرداخته ایم و نمونه هایی از ابیات حکایت مورد بحث را بر اساس استعاره مفهومی عشق مورد بررسی قرار داده ایم. یافته های پژوهش نشان می دهد که عطّار برای بازنمایی عشق در حکایت شیخ صنعان از انواع استعاره های مفهومی بهره برده است. استعاره های خرد به کار رفته در روساخت این حکایت دارای زیرساختی پایه ای به نام «عشق عرفانی» هستند که آن ها را انسجام می بخشند. کلان استعاره های موجود در این حکایت نیز از نظر بسامدی در سه دسته استعاره هستی شناختی، استعاره جهتی، استعاره ساختاری قرار می گیرند. توجّه به استعاره های موجود در حکایت ذکر شده، نشان می دهد که استعاره کلان «خداوند عشق است» به عنوان مرکزی ترین استعاره است و تمام استعاره های خرد در تکامل این کلان استعاره به کار رفته اند.
سه گانه اسلام، ایمان و احسان از نظر خواجه یوسف همدانی (با تکیه بر دست نویس نویافته الکشف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
67 - 95
حوزه های تخصصی:
اسلام، ایمان و احسان، سه گانه اصلی ابعاد زندگی دنیوی و اخروی است. مستند این سه گانه حدیثی است معروف به حدیث جبرئیل که نشان می دهد اسلام بر اعمال ظاهری، ایمان بر اعمال باطنی و احسان بر مشاهده و رؤیت دلالت دارد. بنابراین مؤمنان مسلمان اند، و اهل احسان مسلمان و مؤمن اند. اگرچه برخی از صوفیه اسلام و ایمان و گاه احسان را تفسیر و تأویل کرده اند، خواجه یوسف همدانی (440- 535 ق) نگاه ویژه ای به این مقولات دارد و نخستین کسی است که به طور گسترده این سه گانه را در دو اثر خود آورده است؛ نخست در کتاب رتبهالحیات و سپس در کتاب الکشف عن منازل السائرین الی الله. الکشف (به شماره 438، کتابخانه نافذپاشا) مفصّل ترین اثر خواجه یوسف است که تاکنون منتشر نشده است. براساس دست نویسی نویافته از این اثر کوشیده شد تا دیدگاه های وی استخراج و بررسی گردد. در این جستار نشان داده می شود که خواجه یوسف به این سه گانه چه نگاه ویژه ای داشته و مراتب سیر صعودی انسان را در این مراحل به گونه ای تبیین کرده که پیش از وی مطرح نبوده است. از این منظر انسان از مرتبه اسلام به ایمان و سپس به احسان سیر می کند و درنهایت، به رؤیت می رسد که خواجه آن را حریّت و آزادی می خواند.
آگاهی هایی تازه درباره تاج الدّین محمود اُشْنوی و ارتباط وی با مجدالدّین بغدادی و دربار خوارزمشاهیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
9 - 44
حوزه های تخصصی:
نیست و پژوهشگران نیز با حدس و گمان درباره جزئیّات زندگی وی سخن گفته اند، انتشار هرگونه سندی که بتواند برخی از زاویای زندگی او را روشن تر سازد، اهمیت خواهد داشت. در این مقاله، ضمن بررسی آرای پژوهشگران درباره زندگی و آثار اشنوی، نامه ای نویافته از مجدالدّین بغدادی را معرفی کرده ایم که از فحوای آن چنین برمی آید که اشنوی حوالی سال های 597 تا 602 ق. ضمن اقامت در هرات، در خانقاهی کهن به هدایت مریدان و درس و وعظ می پرداخته است و مقام و آوازه اش چنان بلند بوده که اطرافیان محمد خوارزمشاه، از ترس نفوذ معنوی او، در صدد تخریبش بر آمده اند و تلاش کرده اند تا نظر سلطان را درباره وی تغییر دهند. خوارزمشاه نیز به محض محاصره هرات، او را زندانی کرده است، اما درنهایت عارف بزرگی همچون مجدالدین بغدادی، ضمن تعظیم و بزرگداشت وی، از نفوذ بسیار زیاد خود در دربار خوارزمشاهیان برای رهایی او از بند اسارت استفاده کرده است.
عقل را خود کسی نهد تمکین؟ ( شرح دو بیت از حدیقه سنایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
131 - 150
حوزه های تخصصی:
حدیقه سنایی از امهات متون ادب فارسی؛ و سنایی سراینده آن پایه گذار سبک نوینی در شعر از نظر موضوع و محتواست. حدیقه اگرچه یک مثنوی نسبتاً طولانی با ساختار توصیفی است، گاه مفهومی را با ایجاز کامل بیان می کند که فهم دقیق آن نیازمند شرح و تفصیل است. ازجمله بیت هایی که سنایی آن را به اجمال مطرح کرده، اما فهم و درک آن نیازمند شرح مفردات برای فهم کل بیت است، می توان به دو بیت زیر اشاره کرد: عقل را خود کسی نهد تمکین در مقامی که جبرئِیل امین کم ز گنجشکی آید از هیبت جبرِئیلی بدان همه صولت در این دو بیت که درباره ناتوانی عقل در شناخت و معرفت باری تعالی است، چند واژه مرتبط با هم دیده می شود که به دلیل ناسازگاری ظاهری فهم بیت را مشکل می سازد: عقل، جبرئیل، گنجشک، هیبت و صولت. در اینجا جبرئیل براساس فلسفه مشاء و اندیشه های سهروردی همان عقل است و صولت جبرئیل به عظمت و بزرگی او نظر دارد وقتی پیامبر(ص) از مقام خاکی به او می نگرد. گنجشک یا صعوه نیز جبرئیل است وقتی در مقام هیبت قرار دارد و پیامبراکرم از افق اعلی به او می نگرد. روش تحقیق در این مقاله همان روش اسنادی و مراجعه به متون و مستند کردن مطالب به آن است و نتیجه کلی نیز بیان عجز و ناتوانی عقل در شناخت و معرفت خداوند و برطرف شدن معمای این دوبیت است.
تحلیل رفتار شخصیّت های اصلی داستان « زال و رودابه» بر اساس الگوی «سفر قهرمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
131 - 152
حوزه های تخصصی:
«سفر قهرمان» نظریه مشهور جوزف کمپبل است که با تأثیر از نظرات یونگ و با بهره گیری از نظرات ون جنپ بنا نهاده شده است. کمپبل سه مرحله جدایی، تشرّف و بازگشت را به همراه زیرمجموعه هایشان برای الگوی خود در نظر گرفته است. این الگو و الگوهای دیگری که با تأثیر از آن پدید آمده اند پایه و مبنای نقد کهن الگویی است. در این مقاله داستان «زال و رودابه» شاهنامه فردوسی بر اساس این الگو به روش تحلیلی و توصیفی بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که داستان زال و رودابه، در کلیّات با الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل تطابق دارد اما در جزئیات و زیرمجموعه ها با الگوی ذکر شده اختلافاتی دارد. در این داستان مرحله زیرمجموعه «شکم نهنگ» دیده نمی شود، در مرحله تشرّف «وسوسه گری» وجود ندارد که بازدارنده زال از ادامه سفر باشد و در مرحله بازگشت مورد یا مواردی برای امتناع از بازگشت، فرار جادویی، رسیدن کمک و عبور از آستان بازگشت، دیده نمی شود.
بررسی تطبیقی رقص سماع در طریقه قادریه و کَتَک در هندوئیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین سَماع در طریقت قادریه و کَتَک در هندوئیسم از شناخته شده ترین رقص ها هستند. این آیین ها که آمیخته با باورهای مذهبی هستند، رقصیدن را یکی از راه های برقراری ارتباط با کائنات می دانند. رقص های آیینی علاوه بر جنبه های زیباشناختی در صورت های حرکتی، دارای مفاهیم عرفانی، دینی و روایی هستند که درطول زمان تکامل پیدا کرده است. در طریقت قادریه عارف در طی سماع برای برقراری ارتباط با عالمی دیگر می کوشد. این مقاله به روش مطالعه تحلیلی تطبیقی به بیان همانندی ها و تفاوت های این دو آیین و تأثیرپذیری آن ها از یکدیگر و ک شف روابط زم انی و مک انیِ آن ها در فرهنگ صوفیسم و هندوئیسم در طول تاریخ می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که با وجود تفاوت های آیینی و دینی، ساختارهای مشترکی در دو رقص سماع و کتک وجود دارند. رقص کَتَک، در معابد هندوئیسم مانند سماع ریشه در نیایش آفری دگار دارد و در برخی از ابعاد صورت و محتوا با آن همانند است. در مورد تأثیرپذیری های کتک از سماع قادریه به نظر می رسد که کتک در هند، در دوران سلاطین دهلی و امپراتوران مغول، به واسطه ارتباطات فرهنگی بین اسلام و هندوئیسم، دگرگونی هایی پیدا کرده است.
پدیدارشناسی قهرمان در حمزه نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
107 - 75
حوزه های تخصصی:
اسطوره، زبانی برای بیان احساسات و خواست های جمعی هر ملتی است که از الگوهای واحد و مشترکی پیروی می کنند. حمزه نامه ، یکی از اسطوره های ایرانی اسلامی است که در قالب متنی ادبی ارائه شده تا خواسته های درونی جامعه اسلامی را با بهره گیری از فرهنگ ایرانی با زبانی نمادین بیان نماید. در این متن ادبی، کهن الگوی قهرمان که ریشه در روان انسانی دارد، در قالب شخصیت تاریخی حمزه ابن عبدالمطلب تجلی یافته است تا حقایق پنهان در روان جامعه را به زبان بیاورد. پژوهش حاضر به منظور یافتن عوامل و نیازهای جامعه اسلامی قرن هشتم، تلاش دارد تا با بهره گیری از مبانی روانشناسی و جامعه شناسی عصر حاضر و دیدگاه های اسطوره پژوهانی همچون میرچا الیاده و جوزف کمبل، با رویکردی تاریخی تطبیقی، این متن ادبی را بازخوانی، تحلیل و به گونه ای پدیدارشناسی نماید. حاصل چنین پژوهشی، رسیدن به این حقیقت است که به دلیل تنوع فرهنگی، ملی و اقلیمی جامعه اسلامی آن دوره، تهدید انسجام درونی جامعه بسیار زیاد است؛ ضمیر ناخودآگاه جامعه اسلامی ایرانی برای حل این مشکل، لباس های فاخر فرهنگ ایرانی را بر تن قهرمانی سامی نژاد با خُلق و خُوی اسلامی می کند تا بقای خود را تضمین نماید.
کرامات زمینه ساز چهره ای اسطوره ای از عارفان براساس نظریات جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: یکی از مباحث پرمناقشه عرفان اسلامی، متصورشدن قدرت کرامت گونه برای شیوخ متصوفه است که قرابت معنایی و محتوایی بسیاری به معجزه دارد. با این تفاوت که معجزه مخصوص پیامبران و کرامت، کارهای خارق العاده اولیاءالله است. با سازمان یافتن طریقت ها در میانه های قرن پنجم هجری و ضعف شدید حکومت سلجوقی بعد از شکست سنجر (م. 552 ق.) از غزان و فروپاشی اوضاع اجتماعی و سیاسی، کرامت مدلولی متفاوت یافت و به کارهای فوق بشری مرشد طریقت اشاره می کرد. پیر و مراد دیگر تنها یک شخص روحانی صرف نیست؛ بلکه مانند قهرمانان اسطوره ای با قدرت الهی تصویر می شود که نظم و قوانین الهی حاکم بر طبیعت را می شکند. کراماتْ مسیر سفر سالک را مانند سفر قهرمان اسطوره ها ترسیم می کند که شیخ از مسیر بسیار سخت و صعبی گذر کرده تا توانسته است به چنین قدرت مافوق انسانی دست یابد و از ثمرات آن، مریدان و حامیانش را بهره مند کند. نظریه «تک اسطوره» جوزف کمپبل، انطباق بسیاری با مسیر سفر روحانی سالک دارد. روش: در این مقاله منابع مکتوب عرفانی و تاریخی مربوط به سیر حرکت عارف تا رسیدن به کمال گردآوری شد؛ سپس آن مفاهیم با سه مرحله «جدایی»، «تشرف» و «بازگشت» نظریه کمپبل تطبیق داده شد. نتایج و یافته ها: از تطابق یادشده به این نتیجه می توان رسید که هدف از خلق کرامات، ساخت چهره ای اسطوره ای از عارفان است تا آنان را قهرمانان مذهبی عصر جدید معرفی کنند.
بازتاب بازمانده های اسطوره ها در قصّه های مشدی گَلین خانم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
267 - 295
حوزه های تخصصی:
« قصّه های مشدی گَلین خانم » نوشته الول ساتن، شامل 110 قصّه از قصّه های عامیانه مردم ایران است. هدف این پژوهش، نشان دادن بازتاب بازماند ه های اسطوره ها در برخی از این قصّه ها و همچنین تطبیق این اسطوره ها با شاهنامه و کتاب های اسطوره ای است. در این قصّه ها، سخنی از زال و سیمرغ نیست، ولی قهرمان را پرند ه ای پرورش می د هد و کرّه دریایی و اسب با کندن چند تار از یال خود و دادن به قهرمان داستان، او را یاری می رسانند. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی نشان می دهد که برخی از قصّه های عامیانه، شکسته شده اسطوره ها هستند که با گذشت زمان در قصّه ها و افسانه ها بازتاب یافته اند. ورود اسطوره ها در قصّه ها و افسانه های عامیانه سبب بقای آن ها شده است. ممکن است محتوای قصّه های مشدی گلین خانم، تمام جنبه های اسطوره را دربرنگیرد، اما به صورت پاره های گسسته از یک یا چند اسطوره و یا وقایع شاهنامه الگو گرفته باشد. نگارندگان در این پژوهش با واکاوی ابعاد برخی از « قصّه های مشدی گلین خانم »، تأثیر اسطوره ها را در برخی از این قصّه ها بررسی کرده و چگونگی دگردیسی آن ها را تبیین نموده اند.
بررسی پدیده عزلت گزینی از دیدگاه مولانا و کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
168 - 137
حوزه های تخصصی:
بسیاری از رنج های روانی انسان ریشه در رفتار والدین با وی در دوران کودکی دارد. کارن هورنای روان شناس نئوفرویدی، نظریّه «روان رنجوری» را بر اساسِ رنج های روانی و عوارضِ آن ها بنا کرده است. هورنای معتقد است شخص روان رنجور به مکانیسم های دفاعی «مهرطلبی»، «برتری طلبی» و «عزلت گزینی» پناه می بَرَد، امّا این مکانیسم ها تسکین موقّت روان رنجوری را به دنبال دارد و ممکن است منجر به تشدید ناراحتی وی شوند. مولانا نیز، به عنوان عارفی مردمی که رفتار اقشار مختلف جامعه را به دقّت زیر نظر داشته، در پرتو علوم و معارف گران قدر اسلامی، راهکارهایی را برای درمان روان رنجوری افراد ارائه کرده است که شباهت هایی با مکانیسم های نظریّه کارن هورنای دارد. این مقاله به روش تحلیلی تطبیقی، نمودهای مختلف «عزلت گزینی» را در مثنوی بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که عزلت گزینی روان رنجورانه نمودهای بیشتری در رفتار شخصیت های مثنوی دارد. همچنین مولانا برای صحبت، در تکامل انسان و اجتماع شأنی عظیم قائل است و عزلت گزینی را در صورتی جایز می داند که به هیچ وجه امکان معاشرت وجود نداشته باشد. وی برای عزلت گزینی انواع متعددی چون عرفانی، اجتماعی و روان رنجورانه قائل است و عزلت گزینی روان رنجورانه را بیشتر ناشی ازعواملی چون جهل، حسد، نفرت، عدم درک فلسفه اختلافات انسانی و عدم درک متقابل می داند.
منشأ گفتمان تصوّف سیاسی در ایران و تحلیل آن براساس نظریه گفتمان لاکلائو و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
153 - 187
حوزه های تخصصی:
مانویان و مزدکیان بر اندیشه های پس از خود تأثیر گذاشتند. یکی از ویژگی های برخی نحله های عارفانه و صوفیانه، اعتراض به ستم حکّام جبّار و وضعیت ناعادلانه در جامعه بوده است. در این پژوهش، با مطالعه ادبیات زرتشتی و مانوی و متون عصر اسلامی، منشأ ظلم ستیزیِ برخی گفتمان های عارفانه و صوفیانه مشخص شده و از منظر انتقادی مورد تحلیل قرار گرفته است. مبنای این تحلیل نظریه گفتمان لاکلائو و موفه (1985) است. تصور غالب در دوره اسلامی (مخصوصاً در عصر عباسی) این بود که عقاید مانویان و مزدکیان منشأ فکریِ جریان های مخالف دستگاه خلافت بغداد است. این نهاد قدرت، در فرایند طرد و به حاشیه رانیِ مخالفانش به اتهام «زندقه»، آنان را به دو نحله یا طریقت مغضوب در نزد زرتشتیان (مانویان و مزدکیان) منسوب می کرد. به نظر می رسد که احتمالاً در منابع مکتوب، شیوه برخورد با عرفا و صوفیانِ مخالف قدرت حاکم و مجازات آنان به صورت عامدانه بسیار به شیوه کشتار مانویان و مزدکیان در عصر ساسانی نقل و تصویرگری می شد. در این پژوهش روشن می شود که دالّ مرکزیِ جریان های مخالف حکومت های ساسانی و عباسی، در روایت های حکومتی، «فساد اخلاقی» و «اباحی گری» است، در حالی که این گفتمان های مخالف حکومت ظاهراً «عدالت» را به عنوان «دالّ تهی» در جامعه برجسته کرده بودند.
انواع اضطراب در اندیشه و آثار عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
157 - 188
حوزه های تخصصی:
عطار شاعری است پر از اضطراب و درد که حقیقت حیات و هستی انسان را در سلوک و عروج معنوی برای پیوند با مبدأ آفرینش می داند. اضطراب عطار از لحظه هبوط انسان آغاز می شود و تا لحظه بازگشت و عروج روح ادامه دارد. این اضطراب و دلهره شاعر، فلسفی و خودیافته نیست بلکه مبتنی بر آموزه های دینی، سنت عرفانی و الگوها و قهرمانان مسیر سلوک است که خود عطار نیز به روایت زندگی و اندیشه آنان پرداخته است. این مقاله به بررسی و تحلیل انواع اضطراب در اندیشه و آثار عطار با تکیه بر نظریه اضطراب وجودی پل تیلیش با روش توصیفی- تحلیلی می پردازد. حرکت عطار در مسیر سلوک بیشتر مبتنی بر اضطراب وجودی است تا جذبه و شوق که نتیجه هبوط از بهشت و گناه آغازین است. اضطراب وجودی عطار به حوزه سلوک محدود نمی شود و به ساحت زندگی فردی و اجتماعی و داستان های او نیز گسترش پیدا می کند. چگونگی بروز و ظهور اضطراب در این داستان ها مبتنی بر تحول درونی شدید در یک لحظه و سپس توبه و جبران است. این تحول و انقلاب درونی بر اثر عوامل مختلف انسانی، قدسی یا طبیعی بروز پیدا می کند. نحوه واکنش شخصیت های داستان به اضطراب، گستره ای از پذیرش حداکثری تا انکار کامل آن را شامل می شود. اضطراب در آثار عطار به دلیل حضور مستمر در ذهن شخصیت و بازگشت و تکرار مداوم آن، به موقعیت زمانی خاصی منحصر نمی شود. تلاش برای غلبه بر اضطراب با تعیین استانداردهای مطلق اندیشانه به کمال گرایی یا پرفکشینیسم عرفانی و دینی منجر می شود که ساختار نهایی اندیشه شاعر را شکل می دهد.
تقریرهای صوفیه از اسقاط تکلیف شرعی در طایفه عقلاءالمجانین با تأکید بر دیدگاه ابن عربی و عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در متون عرفانی اسقاط تکالیف شرعی عقلاءالمجانین از جمله موضوعات پربسامدی است که با تقریرهای گوناگونی بیان شده است. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به روشن کردن رهیافت های نظری صوفیه در رواداشت اسقاط تکالیف شرعی در عقلاءالمجانین و بازشناسی عوامل این اسقاط از نظر آن ها پرداخته است. بر این اساس مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که در انسان شناسی عرفانی صوفیه مخاطب تکالیف شرعی در عقلاءالمجانین کدام قوه است و آیا با زوال عقل متعارف، قوه دیگری در آن ها محل تکلیف شرعی می گردد؟ همچنین با توجه به برخورداری عقلاءالمجانین از نوعی عقل، آیا می توان آن ها را مانند سایر عقلا مکلّف به انجام تکالیف شرعی دانست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که رهیافت اصلی صوفیه در این باب، اعتقاد به معذوریت عقلاءالمجانین به واسطه غلبه حال بر آن ها و برخورداری آن ها از حالات سُکر صوفیانه در اثر دریافت واردات غیبی است. در برخی از تقریرهای صوفیانه زوال عقل و پیرو آن سقوط تکالیف شرعی از عقلاءالمجانین موهبتی از سوی خدا برای آن ها در نظر گرفته شده است و برخی از صوفیه سکر باطنی آن ها را به منزله نماز دائم آن ها دانسته اند. هدف از این پژوهش بازشناسی علل عدم التزام عقلاءالمجانین به تکالیف شرعی از منظر صوفیه به ویژه ابن عربی و عین القضات است.
چند تامل کوتاه درباره ادبیات عامه پسند
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۳
31 - 34
حوزه های تخصصی:
تحلیل بن مایه های اسطوره ای داستان «بانوی باغ» شهریار مندنی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
200 - 169
حوزه های تخصصی:
داستان کوتاه بانوی باغ از هفت ناخدای مندنی پور، شرح دیدگاهی پدرسالارانه درباره زن و جامعه ای است که در آن زندگی می کند. وی برای بیان دیدگاه های خود از جامعه و سرزمینش از زبان نماد و بن مایه های اساطیری در فضای بوف کوری و وهمناک استمداد می جوید. این مقاله می کوشد با دیدگاه اسطوره ای و روش توصیفی تحلیلی پاسخ دهد که نویسنده از کدام بن مایه ها و روایات اسطوره ای برای تفهیم بهتر داستان بهره جسته است؟ وآیا این بن مایه ها در تار و پود داستان فرو رفته اند یا صرفاً به صورتی نمادین حضور دارند؟ مندنی پور برای توضیح مرگِ زیبایی و پیشرفت، عدم تغییر و نرسیدن به آمال در سرزمینش، از اسطوره سفر به جهان زیرین، مرگِ ایزد گیاهی سخن می گوید و از نمادهای مربوط به دوران برزیگری چاه، گُل و... نام می برد؛ عامل نابودی را دیو می نامد و تقابلی بین ایزدبانوی برزیگری و خدای آریاییان ایجاد می کند. نویسنده با آگاهی از «تکرار اساطیر در زمان مقدّس» تبیین می کند که در هر زمان قهرمانی سعی در تغییری شگرف دارد و در نهایت به آن ایده آل نمی رسد، چراکه افراد، حقیقت، زیبایی و تغییر را در پدیده خاصی می جویند.
بررسی و تحلیل تجارب عرفانی شمس الدین محمد لاهیجی در مفاتیح الإعجاز فی شرح گلشن راز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
45 - 71
حوزه های تخصصی:
لاهیجی از عارفان بزرگ ایرانی و سلسله نوربخشیه، در شرحی که بر گلشن راز شبستری نگاشته، از مکاشفات عرفانی خویش سخن گفته است. مکاشفات عرفانی به عنوان تجارب خاص عارفان در تبیین نگاه عرفانی و عوامل موثر در گزارش این تجربه ها و احساس هایی که عارف از سر گذرانده، پیوسته مورد توجه پژوهشگران فلسفه عرفان بوده است. از دیگر جنبه های مهم در بررسی تجارب عرفانی تأثیرات بافت و زمینه فرهنگی و تعالیمی است که عارف با آنها پیوسته در ارتباط بوده است. براین اساس، نوشتار حاضر باتوجه به این پرسش که «عناصر و اجزای تجارب عرفانی لاهیجی چه چیزهایی هستند و شیخ تا چه اندازه متأثر از تعالیم پیشینی و بافت فرهنگی خود بوده است؟»، با روش توصیفی و تحلیلی به بررسی اجزا و عناصر مکاشفات شیخ پرداخته است. براساس سه نظریه غالب در فلسفه عرفان، گزارش های لاهیجی را می توان در تأیید نگاه بینابینی تعریف کرد. همچنین، افزون بر نظریات و مدل هایی که محققان درباره تجربه احساس های سه گانه (موجود یگانه، یگانگی موجودات ویگانگی با موجودات) ارائه کرده اند، احساس یگانگی با موجود یگانه نیز گزارش شده است که می تواند حالت چهارمی در این مدل فرض گردد. شیخ در توصیف تجارب خود حالاتی را از سر گذرانده که طی آنها پس از درک حضور خداوند و تجلیات ذاتی او، احساس یگانگی با خداوند کرده و به تجربه آگاهی محض رسیده است.
تحلیلی بر ساحت های وجودی شمس تبریزی از خلال بررسی مقالات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
73 - 98
حوزه های تخصصی:
ساحت های وجودی انسان نمایان گر اندیشه و رفتاری از اوست که ریشه در علوم گوناگون دارند. کنش ها و رفتارهایی که از این ساحت ها در انسان نمود می یابد، براساس نوع تقسیم بندی مشمول ویژگی هایی مخصوص به خود است؛ بنابراین روشی مناسب برای شناخت ابعاد مختلف انسان به شمار می آید. زندگی شمس تبریزی همواره در هاله ای از ابهام بوده و از این رو پیوسته مخاطب را برای آگاهی از ابعاد مختلف رفتاری خود تشویق و ترغیب کرده است. نوشتار پیش رو که به روش تحلیل و تبیین محتوا و با استفاده از منابع کتابخانه ای تنظیم شده، می کوشد با الگوبرداری از طبقه بندی شفیعی کدکنی در تبیین ساحات وجودی انسان به سه دسته روشن، خاکستری و تیره شخصیت شمس تبریزی را با توجه به مقالات او تحلیل و هریک از ساحت های وجودی شخصیت او را با رویکردی روان شناسانه تبیین نماید. نتایج این جستار نشان می دهد که شمس دارای ویژگی های بسیار پسندیده، دیدگاه هایی انتقادی و نیز خصوصیات ناپسند است، امّا به سبب برخورداری از جمال زیبای درونی در اذهان مخاطبان خود خوش می نشیند و هر خواننده با تفکر در مقالات شمس در می یابد که او در اغلبِ سخنان خود در پی یافتن مظاهر خوبی هاست. عشق به پروردگار و یاری جستن از او، مهر و مهرورزی از جمله خصیصه هایی ا ست که در ساحت روشن او همواره موجب جاودانگی و درخشش است. در ساحت خاکستریِ شمس، با عارفی روبه رو هستیم که بسیاری از عرفای نامدار ادبیات فارسی را با برچسب عدم متابعت از پیامبر مورد نقد و نکوهش قرار می دهد. ساحت سیاه وجودیِ شمس شامل تندخویی ها، پرخاشگری ها، توهین ها و تحقیرهایی است که بر زبان می راند.
خنده و سرشت بشر
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۳
4 - 14
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی رابطه میان خنده و عوارض ناشی از اندیشه ورزی بشر که شامل نظریه پردازی و در نتیجه پیش بینی پذیر شدن رویدادهای جهان می باشد پرداخته ایم. فرضیه ما این است که بشر برای گریز یا کنترل دردهای حیات اقدام به نظریه پردازی می کند تا جهان را قابل پیش بینی کند. اما پیش بینی پذیری مانند یک شمشیر دو لبه است، زیرا از طرفی می تواند دردهای بشر را از میان بردارد، و از طرفی منجر به یکنواختی، عادت، ملال و روزمرگی می شود. در همین راستا خنده بر علیه یکنواختی و پیش بینی پذیری ها به مقابله برمی خیزد و خواهان بروز رفتارهایی تعریف نشده و غیرقابل پیش بینی است تا بشر را از ملال و کرختی ناشی اندیشه ورزی، نظریه پردازی و پیش بینی پذیری نجات دهد، او را به جهان هایی پرتاب کند که قوانینی نو و تازه بر روابط میان رویدادهای آن حاکم است و لذت نفس کشیدن در دنیایی جدید و کشف نشده را منتقل کند که مانند مخدرها پر از لذت و فراموشی است.
مروری بر کتاب ویولون زن روی پل اثر خسرو باباخانی
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷
8 - 13
حوزه های تخصصی:
این نوشته، نگاهی متفاوتی است به کتاب ویولون زن روی پل اثر خسرو باباخانی که در سال 1401، انتشارات جام جم آن را به چاپ رسانده است. این کتاب، تجربه زیستی نویسنده در خصوص مصرف مواد مخدر و رهایی از آن است. در صفحه ابتدایی کتاب، یادداشتی به خط نویسنده خوش می درخشد که آبرویش را در کف دست گذاشته تا مگر بتواند انسان دربند موادی را آگاه کند و راه ظلمت به سوی نور را نشان او دهد. * «من بیش از سی سال در ظلمت زیسته ام ، اما راهی به نورنمی یافتم. تا آنکه خداوند ولی من شد و من را از ظلمت به سوی نور هدایت کرد.«من این خاطرات را نوشتم تا راه را به چند میلیون مصرف کننده مواد مخدر نشان دهم. ممکن است بگویند شاید یک نفر راه بیابد. من می گویم در این صورت هم اجرم را گرفته ام. در مقابل رنج بی انتهای مصرف کننده ها و خانواده هایشان آبرو و اعتبار خانواده من چه اعتباری دارد؟ هیچ.» وابستگی مصرف به هر نوع مواد، گاهی می تواند سرسره ای غیر قابل برگشت باشد. مسیری که متوقف نمی شود .