در متون عرفانی اسقاط تکالیف شرعی عقلاءالمجانین از جمله موضوعات پربسامدی است که با تقریرهای گوناگونی بیان شده است. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به روشن کردن رهیافت های نظری صوفیه در رواداشت اسقاط تکالیف شرعی در عقلاءالمجانین و بازشناسی عوامل این اسقاط از نظر آن ها پرداخته است. بر این اساس مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که در انسان شناسی عرفانی صوفیه مخاطب تکالیف شرعی در عقلاءالمجانین کدام قوه است و آیا با زوال عقل متعارف، قوه دیگری در آن ها محل تکلیف شرعی می گردد؟ همچنین با توجه به برخورداری عقلاءالمجانین از نوعی عقل، آیا می توان آن ها را مانند سایر عقلا مکلّف به انجام تکالیف شرعی دانست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که رهیافت اصلی صوفیه در این باب، اعتقاد به معذوریت عقلاءالمجانین به واسطه غلبه حال بر آن ها و برخورداری آن ها از حالات سُکر صوفیانه در اثر دریافت واردات غیبی است. در برخی از تقریرهای صوفیانه زوال عقل و پیرو آن سقوط تکالیف شرعی از عقلاءالمجانین موهبتی از سوی خدا برای آن ها در نظر گرفته شده است و برخی از صوفیه سکر باطنی آن ها را به منزله نماز دائم آن ها دانسته اند. هدف از این پژوهش بازشناسی علل عدم التزام عقلاءالمجانین به تکالیف شرعی از منظر صوفیه به ویژه ابن عربی و عین القضات است.