فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱۶٬۳۲۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولوی از آثار ارزنده ای است که میتواند از زاویه روان کاوی بررسی شود. از میان روان کاوان و روان شناسان، نظریات کارل گوستاو یونگ با آثار عرفانی، داستان ها و اسطوره ها قابل تحلیل است. آنچه یونگ را به مولانا نزدیک میکند اهمیت و ارزشی است که وی برای خودآگاهی و کمال قایل است و این همان چیزی است که مولانا در سراسر مثنوی انسان را به سوی آن فرا میخواند. همچنین شناخت مولانا از جنبه های پنهان روان آدمی که از مبانی و اصول نظریات یونگ است، به رغم عدم تفکیک، طبقه بندی و نام گذاری این جنبه ها، در ایجاد این پیوند و سازگاری مؤثر است. در این مقاله جنبه های نمادین داستان مرد اعرابیِ درویشی که کوزه آبی برای خلیفه برد و ماجرای او با زنش تحلیل و بررسی میشود. نگاه به ظاهر متناقضی که مولانا و مرد درویش نسبت به زن دارند میتواند ریشه در کشمکش موجود در بخش ناخودآگاه روان انسان و کهن الگوی آنیما و دوگانگی آن داشته باشد. همچنین به سایر نمادهایی که به نوعی با روان انسان در ارتباط اند، اشاره میشود
قصه طوطی جان مقایسه «طوطی و حکیم عطار» با «طوطی و بازرگان مولوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این روح که در قفس تن انسان های بی درد، درد غربت را از یاد برده و آرمیده است، چونان قناری قفس زادی است که به تنگنای قفس خو کرده و نه تنها دنیای اصلی خود را فراموش کرده، که پرواز را نیز از یاد برده است، دلخوشی او به آب و دانه ای است که هر چند گاه برای او در همان قفس آماده می کنند. اما، کبوتران آزاد صحرا، که پیوسته در اوج آسمان و در سینه کهکشان پر باز کرده اند، تاب تحمل این قفس را ندارند، وقتی که خسته از آن همه آسودگی و خفتگی، به یاد هوای آزادی که در آن، پرواز می کردند، به یاد یارانی که همه با هم یکدل و یکسو بودند، و به یاد یاری که با آنها هم پرواز بوده است می افتند، یکباره خود را و هستی را از یاد می برند و با تلواسه ای شگفت سر بر دیوار قفس می کوبند، تا شاید آن را در هم بشکنند و خود را رها سازند. بلی، «قصه طوطی جان» و گرفتاریش چنین است، که در دل پیوسته فریاد می زند:خرم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست/به هوای سر کویش پر و بالی بزنم.
تحلیلی بر مقدمه گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع اصلی مقاله، چنانکه از عنوان آن برمیآید، تحلیل مقدمه گلستان است. بدین منظور چند پرسش محوری در مقاله مطرح کردهایم. نخست اینکه آیا سعدی در نوشتن گلستان طرح معین و از پیش تعیین شدهای را در نظر داشته یا اینکه کشکول وار و بر اساس حالات زودگذر این متن را نگاشته است؟ برای پاسخ به این پرسش، از مقدمه و قرائن دیگر بهره بردهایم. پرسش محوری دیگر این است که بر اساس مطالب مقدمه، هدف اصلی وی از تالیف گلستان چه بوده است؟ در بخش بعدی، سعی کردهایم به این سوال پاسخ دهیم که چرا گلستان به عنوان یک کتاب تربیتی در ذهنیت تاریخی ایرانیان مطرح شد؛ در حالی که هدف غایی سعدی نوشتن یک کتاب تربیتی نبوده و کتابهای تربیتی دیگر این موقعیت را نیافته، حال آنکه اغراض اصلی نویسندگان آنها نوشتن یک کتاب تربیتی بوده است؟ همچنین در بخش دیگر به بیان تشابه «ساختار مقدمه گلستان» با «ساختار جامعه عصر سعدی» پرداختهایم. سپس در بخش پایانی ویژگیهای فرمی مقدمه را که از علل ماندگاری آن شده، در سه سطح زبانی، تصویری و موسیقایی بررسی کردهایم.
مجلس گویی و شیوه های آن براساس مجالس سبعه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجلس گویی از شیوه های کهن تعلیم و تبلیغ موضوعات دینی و عرفانی در میان مردم عامه است. متصوفه نیز این شیوه را در خانقاه ها به کار می بسته اند. از آن جا که بسیاری از صوفیان بزرگ اهل وعظ و منبر بوده و کتاب هایی نیز تالیف کرده اند، بی شک این شیوه در تدوین آثارشان تاثیر داشته است. در این مقاله، شیوه مجلس گویی در مجالس سبعه مولوی بررسی شده است. خطابی بودن نثر، به کار بردن شیوه گفتگو، ترجمه آیات و احادیث، آوردن دعا و مناجات در جای هایی از سخن، استناد به داستان و حکایت و مثال و تمثیل در توضیح و تبیین مطلب، استناد به شعر، توصیف صحنه ها و حالات به شیوه داستان نویسان و استفاده از سجع از ویژگی های مجالس است. آن چه مطالب را در مجالس به هم پیوند می دهد، اصل تداعی ذهنی است. در مجالس مولوی از شیوه های بلاغی مانند تکرار و تاکید و پرسش و امثال آ ن ها نیز در القای مطلب به مخاطب استفاده شده است. به کار بستن بیشتر شیوه های مذکور براساس رعایت مقتضای حال است
بررسی عنصر داستانی گفت وگو در داستان سیاوش
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی که به عنوان یکی از بزرگ ترین حماسه های جهان در عرصه ی ادبیات مطرح است ،به درستی بیانگر تعریف حماسه است . داستانی-روایی بودن که از عناصر مهم تعریف حماسه است به درستی زمینه ارائه ی مفاهیم و اهداف فردوسی است. جایگاه تأثیرگذارعناصرداستان در داستان های شاهنامه بیانگر آگاهی فردوسی از چگونگی ارائه ی داستان های شاهنامه است . پیوند استوار و مؤثر عناصر داستان از ویژگی های برجسته ی داستانی در این اثر بی همتا ست.گفت وگوکه یکی از عناصر و عوامل داستانی در ادبیات داستانی معاصر است درشاهنامه نیز به گونه ای شایسته در تنه ی داستان ها قرارگرفته است . تک گویی درونی ، گفت وگوهای دوسویه،گفت وشنودهای یک سویه مکتوب، گفت و گوی تمثیلی- اسنادی، گفت وکنش ... از انواع گفت و گو در داستان سیاوش است . در این مقاله به عنصر گفت و گو و نقش آن در داستان سیاوش پرداخته شده است.
تودرتویی صور خیال در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ذهن حافظ غالبا در ابداع صور خیال، ترکیب گر است، یعنی صور خیال برگرفته از طبیعت را - با نام و نشان، و رنگ و بویی که دارند - در زمینه متنی مناسب کنار هم می نشاند و تابلوهای خیال انگیز «به تحریر کارگاه خیال» پدید می آورد که همه مناظر را در آن باید یک جا تامل کرد و گرنه در نگرش انتزاعی، نازک خیالی های خواجه در ایجاد تناسبات میان آن پرده های خیال، از نظر به دور می ماند. از آن جا که حافظ پژوهان - تا آن جا که ما می دانیم - هر یک از صور خیال را بطور انتزاعی مورد بررسی قرار داده و از ظرایف و دقایق ترکیبی آن به تسامح گذشته اند، در این مقاله سعی شده که تودرتویی صور خیال در شعر حافظ، در ابیاتی چند با نگرش ترکیبی مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی تطبیقی رمزهای تمثیلی شتر، شیر و کودک در آثار و اندیشة مولانا و نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مباحثی که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان زبان شناس قرار گرفته است، تأثیر نظام اندیشگانی بر جامعة نشانه ها و رابطة ذهن و قراردادهای زبانی است. اهمیت این رابطه در نگرش های تطبیقی جلوة بیشتری می یابد و در نهایت، پژوهشگران با بررسی و تحلیل تطبیقی طرح واره های اصلیِ ذهن چند متفکر و هنرمند، به استفادة همسو و تا حدودی مشترک نشانه های زبانی آنان دست یافته اند. مولانا و نیچه متفکرانی هستند که نخست، نظام اندیشگانی خویش را با زبان شعر و سپس با جامعة نمادها و سمبل ها بیان داشته اند و دیگر این که در شناخت خود از هستی، انسان، حقیقت، اخلاق و زندگی با یکدیگر اشتراکاتی دارند؛ بنابراین با توجه به مفاهیم یاد شده، هر دو از جامعه نشانه ها و رمزگان خویشاوند و همسو بهره مند می باشند.
این جستار درصدد آن است تا میزان زیست مایه های معرفت شناختی و بن لایه های حرکت استعلایی انسانی را در نگرش مولانا و نیچه، با توجه به روایت های تمثیلی آنان، مورد بررسی قرار دهد؛ بنابراین در این راستا، به بررسی سه نماد برجستة «شتر»، «شیر» و «کودک» در حوزة اندیشة نیچه و مولانا، به عنوان مراحل تکوّن، صیرورت و تعالی انسانی پرداخته و این نتیجه حاصل شده است که هستی شناسی مشترک هر دو، منتج به کاربرد نشانه های ذکر شده در توصیف مراحل سلوک و تعالی انسانی است؛ اما تمایز آنان در مقصد شناسی، به چینش متفاوت این نشانه ها منتج خواهد شد.
آرمان شهر مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیش ازمولانا نظریه ی آرمان شهر توسط فلاسفه ی بزرگ یونانی و اسلامی از ابعاد گوناگون مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود و جنبه های مختلف آن به روشنی و با دقتی ستودنی بررسی وباز نمایی شده بود. مولانا که میراث دار اندیشه ها ی پیشینیان بود و خود نیز صاحب تفکراتی خاص برای بهبود بخشی به نحوه ی زیستن انسان ها می باشد،در سراسر مثنوی به صورت پراکنده و در بحث های غیر منسجم اندیشه های آرمان شهری خویش را مطرح کرده است. مقاله ی حاضر به منظور ترسیم خطوط این اندیشه و تبیین نظریه ی مولانا در باره ی یک جامعه ی آرمانی که توانایی ایجاد بستری مناسب برای بهره گیری انسان ها از لذت های حقیقی زندگی را دارد،نوشته شده است.روش پژوهش حاضر کتابخانه ای است واطلاعات به دست آمده، به شیوه ی تحلیلی- توصیفی ،طبقه بندی وارائه گردیده است.
سیمای زن در کلیله و دمنه نصراله منشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر شعرا و نویسندگان ادبیات ایران و جهان مرد بوده اند، به همین دلیل تفکر مرد سالارانه بر نوشته های آنان سایه افکنده است. اینان به نوعی زنان را مورد ظلم و تحقیر قرار داده اند یا حقوق آنان را نادیده گرفته اند. این مقاله به بررسی نگرش های زن ستیز نصراله منشی در ترجمه کلیله و دمنه می پردازد. هر چند او در ترجمه خود تا حدودی مقید به متن عربی بوده است، اما گاهی اوقات حکایت ها یا جملاتی در مذمت و سرزنش زنان به آن افزوده است و آنچه را در ناخودآگاه خود داشته به نحوی بروز داده است. پس از مقایسه متن نصراله منشی و متن عربی تمام مواردی که در متن عربی وجود ندارد و نصراله منشی از خود به متن فارسی افزوده، اعم از حکایات و جملات در این مقاله ذکر شده است. ضمنا مزید اطلاع، متن (داستان های بیدپای) که تحریر دیگری از کلیله و دمنه ابن المقفع است و (پنجاکیانه) که مستقیما از سانسکریت به فارسی ترجمه شده است در این مقایسه لحاظ شده است.
هویت بر اساس داستان مارگیر مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله توصیفی تحلیلی حاضرکه با روش کتابخانه ای تهیه شده است، بررسی مقایسه ای زوایایی از مقوله هویت در بینش جامعه شناسان و دیدگاه مولوی بر اساس داستان مارگیر از کتاب مثنوی معنوی است. پرسش اصلی این است که نقاط اشتراک و افتراق جامعه شناسان و مولانا درباره هویت چیست؟ یافته های نظری نشان می دهد، اغلب جامعه شناسان، هویت را امری نسبی می دانند که از تعاملات برخی از متغیّرهای محیطی و اجتماعی مانند طبقه اجتماعی، قومیت، ملیت و... با یکدیگر و با جنبه های روان شناختی انسان شکل می گیرد. بیشتر آنان وجود هرگونه ماهیت ذاتی مستقل را برای هویت نفی می کنند؛ اما از نظر مولوی، رکن اصلی و سازنده هویت، جوهر و حقیقت متعالی و ملکوتی انسان است که بصورت نهفته و بالقوه در انسان وجود دارد. وی هویت را بازگشت انسان به اصل خویش؛ یعنی شناخت ذات باری تعالی، فنای در آن و یافتن خود در آینه هستی تفسیر کرده است. در نگاه مولوی، حقیقت هویت را نمی توان صرفاً با تقسیم بندی های رایج جامعه شناسان از هویت مانند هویت فردی، هویت ملّی، هویت اجتماعی و... نشان داد. «مولوی» و جامعه شناسان هر کدام برای بیان انسان و جامعه مسخ شده، با عنایت به شرایط تاریخی و فرهنگی زمانه خود، از نشانه های نوشتاری خاصی بهره برده اند. مولوی از کرمک، اژدها، مار و مانند آن و جامعه شناسان از احساس تنهایی و پوچی، افسردگی انزوا و سردرگمی، بی هنجاری و بی قدرتی استفاده کرده اند.
درنگی در فیه مافیه مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
جلال الدین محمد مولوی بیش از هفت قرن است که دلهای زیادی را به دام سخن خویش گرفتار کرده است. او دریایی است که گمشدگان ساحل دریا می توانند آنچه در کون و مکان گم کرده اند در آن بیابند.این حقیر با مطالعه مثنوی و آثار دیگر مولانا از جمله فیه مافیه دریافتم که خیلی از مطالب مثنوی در فیه مافیه با زبان و عباراتی دیگر بیان شده است. لیکن به جز چاپ کتاب توسط مرحوم فروزانفر و توضیحات ایشان کار جدی دیگری صورت نگرفته است. البته کار مرحوم فروزانفر در جای خود مغتنم و ارزشمند است لیکن بیشتر به مقایسه مطالب کتاب با مثنوی و بیان مسایل تاریخی کتاب پرداخته شده که گاهی مطالب تاریخی از نظر زمانی مورد شک است و گاهی نیز به توضیح بعضی از لغات کتاب پرداخته شده است.در این مقاله خلاصه ای از آن تحقیق و بررسی، آن هم در بعضی از جهات که مقدور است خدمت خوانندگان تقدیم می گردد.
تحلیل و بررسی فلسفه خاموشی از دیدگاه مولانا
حوزه های تخصصی:
نظریه خاموشی و کتمان سر از جمله جنبه های متعالی تفکرات صوفیه است. اندیشمندان صوفی درباره اهمیت این نکته مهم و اساسی، دیدگاههای گوناگونی عرضه داشته اند که البته هر یک در جای خود قابل تامل است. اما با اندکی دقت و امعان نظر می توان دریافت که هیچ یک از آنها به اندازه مولانا زیبایی و ارزش این مساله را بیان نداشته اند. در اعتقادات عرفا، مساله کتمان سر و خاموشی از نکات بنیادی و اساسی بوده که به دلایل مختلف یک سالک باید بدان پایبند باشد، زیرا آنان معتقدند: «من عرف الله کل لسانه». اصولا مولانا، خود از شیفتگان خاموشی و سکوت به شمار می رفته تا به حدی که در بسیاری از اشعار خود در محل تخلص شاعرانه از الفاظ و ترکیبات و تعبیراتی که بار مفهوم خاموشی را در خود نهفته دارند، استفاده می کرده است.یکی از دلایلی که وجوب سکوت را الزام می نموده، فاش ننمودن اسرار در میان مجمع اغیار و عوام است، زیرا اگر افراد کم ظرفیت و کج فهم از اسرار و رازها بویی می بردند، احتمال وقوع پیامدهای ناگواری برای گویندگان آن وجود داشت، بدین منظور یا ناگزیر بودند که اسرار خود را از مردم عامی بپوشانند و یا اینکه برای خود زبانی مرموز و آکنده از کنایه برگزینند. به اعتقاد مولانا پرمفهومترین بیانها و زیباترین عبارتها را باید در اعماق خاموشی جست و اصولا خاموشی سرشار از مفاهیم و عبارات شیرین و جانفزاست. گفتار به منزله حجاب و مانعیست که از صعود آدمی به سوی حقیقت خودداری می نماید. هر چند که یادآوری این نکته نیز ضروریست که اگر سخن در جایگاه مناسب خویش استعمال شود، بسیار سودمند و ارزشمند خواهد بود. در نهایت باید گفت که نوآوریها و ابتکارات مولانا در باب نظریه «سکوت و خاموشی» شامل هر دو عرصه اندیشه و زبان می باشد.
اندیشه های مولانا در اشعار شورانگیز صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان شاعران پارسی گوی، شاعری که بیش از همه بارها از مولانا جلال الدین بلخی با ستایش و احترام بیش از اندازه نام برده و خود را مرید و پیرو اندیشه های او دانسته، میرزامحمد علی صائب تبریزی است. صائب چه از لحاظ صورت؛ یعنی وزن و قافیه و ردیف و تعبیرات و ترکبیات و تصویرهای شعری و چه از لحاظ محتوی؛ یعنی مضامین و افکار و حکایات و تمثیلات، از آثار مولانا بهره های فراوان برده است؛ چنان که کمتر صفحه ای از دیوان پر حجم او می توان یافت که نشانه ای از مولانا در آن نباشد. اندیشه های مولانا چنان با جان صائب آمیخته و درسخن او متجلی شده است که می توان او را یکی از بر جسته ترین مولوی شناسان قرون گذشته به شمار آورد. در این گفتار، مطالب بالا با ذکر شواهد و دلایل گوناگون به اثابت می رسد؛ با تاکید بر این که این شواهد مشتی از خروار و اندکی از بسیار است.
رابطه ابلیس و معاویه در داستانی از مثنوی مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نگاهی تطبیقی به طنز و طنزپردازی در ادبیات ایران و عرب با تکیه بر طنز عبید زاکانی و نمونه هایی از طنز شاعران عصر انحطاط (عنوان عربی: الهزل والفکاهة فی الأدبین الفارسی و العربی دراسة مقارنة بین النصوص الفکاهیة لعبید زاکانی وشعراء عصر الانحطاط)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر چنانکه از عنوان آن برمی آید، تطبیقی است بین طنز و طنزپردازی در ادبیات ایران و عرب. در این تطبیق، طنز عبیدزاکانی به عنوان نمونه ای از طنز ادبیات ایران و طنز شاعران عصر انحطاط به عنوان نمونه ای از طنز ادبیات عرب با هم مقایسه شده است. در این مقاله کوشیده ام تصویر کاملی از عبید ارایه دهم، اما به منظور پرهیز از برخی سوء تفاهمات اجتماعی لازم دیدم از ذکر پاره ای از طنزهای درخشان او صرف نظر کنم. طنز پیش درآمدی است که می توان به راحتی کسی را با آن دست انداخت، از میدان به در کرد و بدی هایش را آشکار ساخت. با استهزا می توان کسی را تحقیر کرد و او را مضحکه عام و خاص ساخت. در ادبیات عرب، شاعر با هجو شخصی یا قومی سعی می کند حریف را از میدان خارج کند، با توجه به تاثیرگذاری طنز در بیان زشتی ها و عیب های جامعه، چه در مقوله سیاسی، و یا اجتماعی می توان اذعان کرد که زبان طنز رساتر و برتر از زبان دیگر نوشته ها است. در طنز، «خنده» هدف نیست، بلکه وسیله ای است برای بهتر بیان کردن و انتقال هدف موردنظر از نویسنده به خواننده. در ابتدای مقاله نیز تعریف طنز از نظر صاحب نظران ارایه شده است.چکیده عربی: یقدم هذا المقال دراسة مقارنة بین الهزل والفکاهة فی الأدبین الفارسی والعربی. حیث تم معالجة الفکاهة عند عبید زاکانی کنموذج فی الأدب الفارسی بینما تم دراسة الفکاهة لدی شعراء عصر الانحطاط کنموذج للفکاهة فی الأدب العربی. وحاولت الباحثة فی مقالها تقدیم صورة کاملة عن عبید زاکانی غیر أنها تخلّت عن بعض فکاهاته الرائعة تفادیا لعدد من إساءات التأویل لدی المجتمع. فإن الفکاهة تعد تمهیدا لسخریة الناس أو إبعادهم عن المصاف أو تبیین مساوئهم. کما أنها تعتبر أداة جیدة للتحقیر والازدراء. فالشاعر فی الأدب العربی یحاول إبعاد الخصم عن المصاف بواسطة هجاءه له أو لقومه. ولکن بالنظر إلی تأثیر الفکاهة فی تبیین سوءات المجتمع وعیوبه سواء کان سیاسیا أو اجتماعیا فإنه یمکن القول إن منطق الفکاهة أبلغ شأنا من منطق باقی الأشکال الأدبیة وأرفع رتبة. هذا و إن إضحاک الآخرین فی الفکاهة لیس غایة بل وسیلة للتعبیر الأمثل وانتقال أهداف الکاتب إلی القارئ.
نقش های معنایی- منظوری جملات پرسشی در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"معمولترین مقولههاى دستورى در زبانهاى دنیا جملههاى خبرى، پرسشى، امرى و تعجبى است، که عمدتا به ترتیب براى بیان مقولههاى معنایى-منظورى خبر، سؤال، فرمان و شگفتى به کار مىروند. با این وجود، مطالعات نوعشناسى زبان حاکى از آن است که رابطه میان مقولههاى نحوى و معنایى- منظورى رابطهاى مستقیم نیست.بسیار اتفاق مىافتد که از جمله خبرى براى صدور فرمان، و از جمله پرسشى براى بیان شگفتى استفاده مىشود.
تحقیق حاضر در پى کشف نقشهاى معنایى-منظورى جملههاى پرسشى در شعر حافظ است. استفاده هنرمندانه شاعر از جملههاى پرسشى براى بیان مقولههاى گوناگون معنایى-منظورى تأثیر کلام وى را دو چندان و خواننده را مسحور مىسازد.
تحقیق حاضر نشان مىدهد که از 366 بیت، 255 بیت، یعنى تقریبا 70%از ابیات، براى بیان پنج مقوله معنایى-منظورى شگفتى، نفى، انکار، تمنا(آرزو)و نهى به کار رفته است.30%باقیمانده براى بیان 15 مقوله معنایى-منظورى استفاده شده است.یکى از نتایج بسیار جالب توجه تحقیق این است که بیان حافظ براى بیان سؤال از جملات پرسشى کمترین استفاده را مىبرد."