فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱۶٬۷۰۲ مورد.
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
49 - 72
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با استفاده از نظریات نقد بوم گرا، رمان های مراسم از لزلی مارمون سیلکو(-1948) و سووشون از سیمین دانشور(1300-1390) از دیدگاه التیام روان زخم ها مورد بررسی قرار گرفته اند. نقد زیست محیطی رابطه میان طبیعت و انسان را در متون ادبی تحلیل می کند. همچنین با به کارگیری رویکرد روان زخم زیست محیطی جایگاه و اهمیت محیط زیست بر روان انسان مورد تاکید قرار می-گیرد. این مقاله با بررسی این رمان ها به چگونگی تاثیر شرایط محیط زیست بر روان انسان در راستای نمود و تجلی رابطه گسست-ناپذیر انسان و محیط زیست می پردازد. در این مقاله مراسم و سووشون به مثابه دو اثر از دو نویسنده نامدار، دغدغه های زیست محیطی سیلکو و دانشور را به تصویر می کشند. نظریات بوم گرایانه ی لارنس بیوئل و همچنین چریل گلتفلتی و هارولد فروم برای تحلیل آثار مورد استفاده قرارگرفته اند. نظریات کتی کاروت پیرامون روان زخم نیز در این مقاله به کار گرفته شده تا نشان دهند چگونه روان زخم ها در زندگی انسان ها و روابطشان با طبیعت دخیل هستند. وجه مشترک قهرمانان سیلکو و دانشور، بهره گیری از خود طبیعت برای درمان و التیام روان زخم هایی است که به واسطه تخریب طبیعت و سرزمین ایجاد گشته اند.
المخطّطات التصوّریّه فی شعر علی جعفر العلّاق ومنوتشهر آتشی من منظور لایکوف وجونسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
45 - 63
حوزههای تخصصی:
لقد ظهرت الاستعاره التصوّریّه فی نظریّه لایکوف وجونسن ردّاً علی النظره البلاغیّه التقلیدیّه الّتی تجعل الاستعاره منصبّه علی الألفاظ ولیست ناجمه عن التفکیر والنشاط الذهنیّ. تکون الاستعاره التصوّریّه ماثله فی کافّه حقول حیاتنا الیومیّه وتُعتبر فی الشعر المعاصر عملیّه إدراکیّه مختفیه تشکّل أنساقه التصوّریّه فی ذهن الشاعر وتدوّی تجربته الحیاتیّه. هذا وقد کانت الاستعاره من أبرز تقنیات تعبیر غیر مباشر یقوم علی التخییل فی شعر علی جعفر العلّاق ومنوتشهر آتشی، وتلعب بشتّی مخطّطاتها دوراً نشیطاً فی إثاره الدهشه وال تأثیر فی المتلقّی. تحاول هذه الدراسه باتّباعها المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ أن تعالج أهمّ مخطّطات الاستعاره التصوّریّه فی شعرهما، معتمده علی المدرسه الأمریکیّه للأدب المقارن. یدلّ مجمل نتائجها علی أنّ الشاعرین یمیلان إلی مخطّط الفضاء عاده علی إجلاء تصوّراتهما الوهمیّه عن مساحات ذات أحجام فیزیائیّه، وخاصّه یحتفیان بالجسد الإنسانیّ کوعاء لمفاهیمهما المجرّده. یمتاز مخطّط المسار فی شعر العلّاق باستلهام الحرکه من مواضیع البیئه الخارجیّه وفی شعر آتشی بمرور الزمن عاده. یتعرّض مخطّط القوّه فی شعر العلّاق لهیمنه القوی السلبیّه الرادعه علی مواقف الشاعر الذاتیّه، ویتبلور فی شعر آتشی بالقوی السلبیّه والإیجابیّه وسیطرتهما علی مواقفه الذاتیّه والاجتماعیّه.
تحلیل نشانه شناختی و کارکردهای «خواب و واقعه» در صفوة الصفا ابن بزاز اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
39 - 71
حوزههای تخصصی:
نشانه های زبانی هر اثر با توجه به تجربه های عرفانی و شرایط زمانی، مقامی و زیستی عارف می تواند بر معانی متعددی دلالت کند. جست وجوی این آفاق معنایی و آشکارکردن روند تولید معنا از رویکردها و اهداف دانش نشانه شناسی است. امبرتو اکو با احاطه بر روش های گوناگون تحلیل در نشانه شناسی و ویژگی های هر یک از این روش ها کوشیده است تا نظریه ای ترکیبی و تفسیری در این راه به وجود آورد. هدف پژوهش حاضر آن است که فرایند تولید واقعه و فهم و تفسیر آن را تبیین کند. در نتیجه اگرچه واقعه به طورمعمول پیامی برای سالک از عالم معنا در نظر گرفته می شود، از دیدگاه نظریه «تولید نشانه» واقعه سکه ای است که در یک رو مسیر ارتباطی میان سالک با عالم معناست و رویی دیگر پیامی که از عالم معنا به سالک می رساند. سالک گیرنده پیام است، اما قادر به ادراک معنای پیام نیست، تنها می تواند پیام را به نشانه های زبانی تبدیل کند. پیر و مراد مفسر واقعه است و اوست که پیام اصلی واقعه را برای سالک آشکار می کند. در دیگر سو واقعه خود نشانه ای است که کارکردهایی دارد و از آن جمله می توان به تکاپو برای یافتن و کارکردهای تعلیمی اشاره کرد.
بررسی تطبیقی تروما در اولیس از بغداد اثر اِریک- اِمانوئل اشمیت و هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها نوشته رضا قاسمی و هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
161 - 189
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، مسئله تروما (روان زخم) در اولیس از بغداد، نوشته اِریک اِمانوئل اشمیت و هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها، نوشته رضا قاسمی مورد بررسی قرار گرفته است. خواننده در هر دو داستان شاهد مهاجرت شخصیت اصلی داستان است. سَعد، شخصیت اصلی اولیس از بغداد به جهت گریز از جنگ داخلی، تصمیم به مهاجرت می گیرد. هم نوایی شبانه روایتی فراواقع گرایانه از مهاجرت یدالله را به تصویر می کشد. پژوهش پیشرو به دنبال چرایی مهاجرت و آسیب های ناشی از آن است. تروما یا روان زخم به دنبال یک آسیب روانی - که معمولاً در کودکی برای فرد بوجود می آید- می تواند عواقب جبران ناپذیری داشته باشد که درمان آن بسیار سخت و حتی گاه ناممکن است. مهاجرت، بخصوص اگر امری ناخواسته باشد، می تواند آسیبی تروماتیک در پی داشته باشد که گاه موجب چند پارگی، احساس افسردگی، پوچی، تنهایی و نابسامانی خواهد شد. فردی که مهاجرت را تجربه می کند با دنیایی جدید مواجه است که در آن اصول و مرزبندی های بسیاری دستخوش تغییر خواهند بود. این پژوهش توصیفی - تحلیلی با رویکرد تطبیقی، نشان می دهد که مهاجرت، چه به صورت اختیاری و چه به صورت اجباری، می تواند پیامدهای ترومایی در برداشته باشد، هویت یک فرد را دگرگون کند و بر تجربیات و روابط شخصیت ها تأثیر بگذارد. هم چنین روایت مهاجرت چه به صورت واقعی و چه فراواقع گرایانه، آشفتگی در نوشتار و ساختار داستان را در پی دارد که خود حاکی از روایت تروماتیک می باشد. این تحقیق به بررسی مفهوم تروما در دو اثر ادبی از اریک امانوئل اشمیت و رضا قاسمی پرداخته و روش هایی که در هر کدام به تصویر کشیده شده است، مقایسه خواهد شد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که هر دو رمان اجتماعی، تروما را به عنوان یک پدیده پیچیده و چندوجهی به تصویر می کشند که زندگی افراد را به روش های مختلف تحت تأثیر قرار می دهد و از سوی دیگر بازنمایی تروما در هر رمان منحصر به فرد است و زمینه فرهنگی و تاریخی آثار مربوطه را منعکس می کند.
تصویرشناسی هندویان در رمان أحزان السندباد طالب عمران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
137 - 158
حوزههای تخصصی:
مطالعات تطبیقی یکی از علوم روزآمد و تأثیرگذاری است که دارای رویکردهای مختلفی است؛ یکی از این رویکردها، تصویرشناسی است که به بررسی چهره خودی یا دیگری در ادبیات می پردازد. طالب عمران، یکی از نویسندگان سوری است که در کشور هند تحصیل کرده است. حاصل مدت تحصیل وی در این کشور، رمان أحزان السندباد است که با دیدی عمیق و دقیق به توصیف جنبه های مختلف زندگی مردم هندوستان می پردازد. پژوهش حاضر کوشیده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی به تصویرشناسیِ هندویان در این رمان بپردازد. نتایج اولیه این پژوهش بیانگر آن است که جنبه های مختلف دینی و مذهبی، فرهنگی و اعتقادی، سیاسی و اقتصادی در کنار جنبه اجتماعی و توصیف خوراک مردم هندوستان، از مهم ترین موضوعات مطرح شده در رمان است. همچنین جنبه اجتماعی بارزترین وجه ذکر شده در رمان است که بیشتر پیرامون مسأله فقر و وضعیت زنان می چرخد. توصیف دقیق خوراکی های مردم هند یکی دیگر از مواردی است که با دقت خاصی صورت گرفته است. بررسی ها نشان می دهد که نویسنده، دیدگاهی خنثی و در برخی موارد، مثبت نسبت به مردم هند داشته و در مجموع، تصویر مثبت و مناسبی از آنان به نمایش گذاشته است.
بررسی دلایل موفقیت ترجمه های کلمن بارکس در آمریکا از آثار مولانا و ارتباط معنوی آن ترجمه ها با متن اصلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
93 - 112
حوزههای تخصصی:
آشنایی اخیر جوامع غربی، خاصه امریکاییان با مولانا و اشعار او، مدیون ترجمه های کلمن بارکس، باید بوده باشد! مترجمی که نخستین بار درسال 1976، به همت دوست خود یعنی رابرت بلای، با مولانا و اشعار او آشنا شد. کلمن بارکس درحالی دست به ترجمه اشعار مولانا زد که کوچکترین آشنایی ای با زبان و ادبیات فارسی نداشت و با استفاده از ترجمه های پیشین که توسط آربری و نیکلسن انجام گرفته بود، به ترجمه دوباره این اشعار پرداخت و سبب شد تا اشعار شاعری مسلمان از دیار شرق، صدرنشین کتاب های پرفروش در آمریکا باشد. در پاسخ به پرسش اصلی این پژوهش که در پی یافتن سبب های موفقیت ترجمه های کلمن بارکس در آمریکا از آثار مولانا و ارتباط معنوی آن ترجمه ها با متن اصلی است؛ بررسی تعدادی از ترجمه های بارکس، از کتاب های مختلف او، با کمک نظریه آندره لفور، نظریه پرداز حوزه ترجمه، با توجه به روش توصیفی و تحلیلی و با مقایسه آن ترجمه ها، با متن اصلی این موضوع که اینک اهمیت جهانی یافته است، به بحث و بررسی گذاشته شد.
«داستان تحول» در کشف الاسرار و عدة الابرار میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۸
167 - 197
حوزههای تخصصی:
در برخی حکایت های صوفیانه شاهد تغییروتحول یکی از شخصیت ها هستیم؛ هرچند انتظار می رود در قصه با شخصیت های ایستا روبه رو شویم. در این موارد شخصیت دگرگون می شود و برخلاف ساختار قصه ها، به جای وقایع و حوادث، شخصیت، در مرکز و محور حکایت قرار می گیرد. برخی از این تحول ها ناگهانی و در اثر کرامت یا معجزه و برخی با سیر منطقی و علّی رخ می دهد. در نوبت سوم جلدهای اول تا دهم کشف الاسرار و عده الابرار میبدی (نگارش: حدود سده ششم) 37حکایت ازاین دست وجود دارد. مسئله اصلی پژوهش افزون بر اشاره به دلایل و خاستگاه تحول، بازتاب مکاشفه و تحول درونی بر ساختار روایت و عناصر داستانی است که به شیوه تحلیلی و توصیفی و به کمک جدول و شکل بدان پرداخته شد. دستاورد پژوهش نمونه هایی از حقیقت مانندی نسبی، همدلی مخاطب با حکایت، جوانی جامعه تحول یافته، حضور کم رنگ زنان در ماجرای تحول، لزوم زمینه و استعداد درونی، تحول در جهت مثبت، نقش اراده و اختیار، ماندگاری تجربه، بازگشت به خداوند به عنوان درون مایه کلی حکایات و شگردهایی چون کاربرد پی رنگ پیچیده تر و حکایت های طولانی تر، زاویه دید اول شخص یا ترکیبی، پرداختن به جزئیات حالات شخصیت ها و فضاسازی دقیق تر را نسبت به سایر حکایت های کتاب نشان می دهد. می توان گفت «داستان تحول» یا «رشد و کمال» افزون بر ایجاد بستری مناسب برای نوآوری در قلمرو عناصر داستان با روشنی بخشیدن به منظومه فکری نویسنده، مفهوم تحول، سویه های ادبی، هنری و گفتمان غالب روزگار میبدی به دریافت و فهم کامل تر تفسیر می انجامد.
مقایسه و تحلیل استحاله ملال در دیدگاه های عارفانه سهراب سپهری و اندیشه های فلسفی شوپنهاور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملال یکی از اصطلاحات مهم در اندیشه شوپنهاور است که از تعلیق موقّت میل سرچشمه می گیرد و با رنج و یأس همراه است. شوپنهاور راه هایی را برای گسست از آن مطرح می کند که شامل نفی عارفانه اراده، هنر، تأمّلات ژرف اندیشانه و اخلاق مبتنی بر فضیلت است. ازطرفی در اشعار نخستین سهراب نیز ملالت وجود دارد که در پی نگرش عرفانی، نبوغ هنری و شفقت ورزی، استحاله می یابد. نگارندگان در این پژوهش با رویکردی تطبیقی، ملال و چگونگی استحاله آن در نگرش عارفانه سهراب سپهری و دیدگاه فلسفی شوپنهاور را بررسی و تحلیل کرده اند و با روش تطبیقی-تحلیلی شباهت ها و تفاوت های این دو اندیشمند درباره ملال و گریز از آن را مقایسه و تبیین کرده اند. ملالت در اشعار نخستین سهراب با شکل گیری نگرش عرفانی اش، سفر در ورای مکان و زمان ایده ای، طبیعت گرایی عارفانه و عشق جهان شمول به هستی، رنگ می بازد. شوپنهاور نیز انکار عارفانه اراده را یکی از راه های گسست از ملال و رستگاری ابدی می داند؛ امّا برخلاف او که درد را منفی تلقی می کند، درد دوری از حق در شعر سهراب جایگزین رنج ملالت می شود وآن را می ستاید. موازی با این نگرش، شعر سهراب نیز که مملو از مضامین عرفانی، اخلاقی و به عبارتی «استعلایی از آگاهی متداول» است، گریز موقّت ملالت است و با نظریه شوپنهاور مبنی بر منفک شدن ذهن از اراده که به تعلیق موقّت ملال منتهی می شود، پیوندی تنگاتنگ دارد.
کیفیّت بازنمایی نیازهای اساسی در زنانه سرایی های فروغ فرخزاد و کژال احمد (خوانشی تلفیقی بر پایه نظریه انتخاب گلاسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
1 - 26
حوزههای تخصصی:
بازنمایی دلالت های مبتنی بر نیازهای پنجگانه در اشعار فروغ فرخزاد و کژال احمد، جهانی مطلوب را در مقیاسی فراتر از نیازهای فردی ترسیم می کند؛ پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی و بر پایه روش کیفی، نظریه انتخاب گلاسر را به عنوان پشتوانه تفسیری تحقیق به کار گرفته است تا با بررسی اشعار فروغ فرخزاد و کژال احمد تلاش کند که ارتباط بین دلالت های بیانی آنان و جهان مطلوب و ایده آل شان را از نظر اعتقادی، هویتی و کلامی تحلیل کند و نحوه تبلور نیازهای اساسی را در زنانه سرایی های این دو شاعر نشان دهد. یافته ها نشان می دهد که نخست، جهان مطلوب این دو شاعر، در قالب سه مؤلفه اصلی افراد، اشیاء و باورها، به ویژه در تقابل و تناظر با گفتمان های مردسالارانه شکل گرفته و بر بنیاد اعتراض به برخی قراردادها و محدودیت های اجتماعی استوار است. دوم این که دال مرکزی و کیفیت برتر جهان مطلوب فروغ و کژال، نیاز به عشق و تعلق خاطر است که با وجوه انتقادی و اعتراضی شعر آنان پیوندی ناگزیر دارد و این نیاز، انتخاب برتر آنان برای کسب آزادی، قدرت، و بقا در جامعه ای است که هویت زنانه را به چالش می کشد.
تحلیل بوطیقایی ادبیات و آیین های عاشورایی (میانه گزارش و تحریف) مطالعه موردی ترکیب بند محتشم کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد تبیین این مسئله است که ظرفیت بوطیقایی موجود در ادبیات و برخی نمودهای آیینی شکل گرفته پیرامون نهضت عظیم عاشورا، امری مرتبط با ماهیت این قیام بزرگ است. بازآفرینی این جنبش شگفت در عرصه بیان، آن را عملاً از حیث تحلیل «ژانری ادبی» به «حماسه» تبدیل کرده است. برخی از دلایلی که می توان دراین باره برشمرد، عبارت اند از: 1. عظمت و سترگی حادثه ازنظر ظهور اراده ای خلل ناپذیر و مقدّس در نبردی بسیار نابرابر؛ 2. عمق معنوی این نهضت از آغاز تا پایان؛ از مقدمات تا امواج اجتماعی، فرهنگی و تبدیل شدن به نمودها و مظاهری انسان شناسانه در ادبیات عمومی و شفاهی اقشار گوناگون مردم. بنابراین، عملاً از منظر ژانرشناسی ادبی در عرصه نوشتارها و گفتارها، ظرفیتی حماسی (epic) به این حرکت پرعظمت بخشیده شده است؛ ازاین رو، طبعاً در فرایند ورود به ساحت هنری حماسه، عناصر بوطیقایی ویژه در آن راه یافته است. این جستار می خواهد حد واسط میان «گزارش صرف» از عاشورا و تحریف های اغراقآمیخته از آن را بشناساند. این حد واسط فقط می تواند ادبیات باشد و از زاویه نگاه ادبی، بوطیقایی و هنری، متناسب با این واقعه خارق العاده است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی است و بر پایه چهارچوب نظری محاکات و بوطیقایی ارسطو بنا شده است. اجمالاً، نتیجه تحقیق ضمن تأیید ضرورت به رسمیت شناختن این نگاه نسبت به ادبیات و آیین های عاشورا، هم غلوّهای افراطی و تحریف و هم گزارشگری معمولی غیرادبی مرتبط با عاشورا را نقد می کند و در ادامه با تبیین عناصر بوطیقایی، ازطریق تجزیه و تحلیل مشهورترین شعر عاشورایی فارسی، یعنی ترکیب بند محتشم کاشانی، این مرزها را بازشناسی می کند.
از نگاه ایجابی به شعر و شاعران عرفانی تا نگاه سلبی به شعر و شاعران مدرن در تأملات فلسفی احمد فردید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله شناخت و ماهیت شعر موضوعی دیرینه است که اندیشمندان جهان را به خود مشغول داشته است. در سنت فلسفی غرب از افلاطون و ارسطو از یک سو، و در سنت شرق از فارابی و ابن سینا تا عصر حاضر در باب ماهیت و شناخت شعر دیدگاه های سلبی و ایجابی زیادی مطرح شده است. از میان فیلسوفان ایرانی که در دوره معاصر نگاه فلسفی به شعر و شاعران داشته، احمد فردید است. فردید در نگرش خویش نسبت به شعر تحت تأثیر سه آبشخورِ: حکمت انسی، عرفان ابن عربی و اندیشه های هایدگری است. وی براین اساس، تاریخ را به پنج دوره پریروز، دیروز، امروز، فردا و پس فردا تقسیم می کند. دوره پریروز و پس فردا، به دلیل خاستگاه و غایت الهی، دوره های آرمانی فردید محسوب می شوند؛ اما دوره های دیگر در نگاه وی چندان اعتبار و اهمیتی نمی یابند. در نظر وی، باتوجه به گذشت زمان و فاصله گرفتن از تاریخ پریروز، زبان از خاستگاه الهی خود خارج شده و به صورت ابزار و وسیله تنزل پیدا کرده است. بنابراین، به دلیل اینکه شاعران کلاسیک، افرادی همچون حافظ، مولانا، جامی و شبستری با زبان اشارت، امکان بازگشت به تاریخ پریروز و احیای تاریخ پس فردارا برای انسان فراهم می کنند، شعر و شاعران آرمانی وی محسوب می شوند. همچنین، شعر این شاعران به دلیل دربرداشتن حکمت، به مثابه نیروی رهایی بخش انسان از دوره عسرت نقش آفرینی می کنند و حتی در دوره مدرنیته نیز در مقابل نیست انگاری بشارتی به سوی پس فردا می دهند؛ اما در دوره جدید با ظهور متافیزیک و میدان داری نفس اماره، شعر و شاعران نقش و رسالت دیرین خود را از دست داده اند. براین اساس، شاعرانی همچون نیما یوشیج، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، شاملو و... به دلیل آنکه شعرشان بر مبنای نفس اماره و زبان عبارت استوار است، در چشم و دل فردید ارج و اعتباری پیدا نمی کنند؛ ازاین رو، به طورکلی، فردید شاعران مدرن را از مدینه فاضله خویش بیرون می کند.
بررسی بخش «بخوان و بیندیش» کتاب های فارسی دوره ی دوم ابتدایی از منظر توجه به مؤلفه های اقتدار و آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی بخش «بخوان و بیندیش» کتاب های فارسی دوره ی دوم ابتدایی از منظر توجه به مؤلفه های اقتدار و آزادی چکیده هدف از پژوهش حاضر تحلیل محتوای بخش «بخوان و بیندیش» کتاب های فارسی دوره ی دوم ابتدایی از منظر توجه به مؤلفه های اقتدار و آزادی است. روش این پژوهش توصیفی -تحلیلی است. نمونه ی تحلیل شده در این پژوهش شامل هجده داستان بخش «بخوان و بیندیش» کتاب های فارسی دوره ی دوم ابتدایی در سال تحصیلی 1401-1400 است. جمع آوری داده ها به روش اَسنادی و روش تجزیه و تحلیل دادها، تحلیل محتوا و با بهره گیری از آمار توصیفی است. یافته ها نشان می دهد از بین 104 جلوه گری شناسایی شده در کتاب های فارسی دوره ی دوم ابتدایی، 4/64% بر مؤلفه های آزادی بخش و 6/35% بر مؤلفه های اقتدارگرا تأکید داشتند. تحلیل داستان های بخش «بخوان و بیندیش» کتاب های فارسی دوره ی دوم دبستان، نشان داد که از نظر عددی، توجه بیشتری به مؤلفه های آزادی بخش شده است که چنین ظرفیتی در داستان ها از زوایای مختلف شناختی، عاطفی، ، هنری، اخلاقی و تربیتی اهمیت دارد و زمینه ساز حرکت کودک از وابستگی به استقلال فکری، انتخاب گری و قدرت تصمیم گیری کودکان می شود. به گردآوران و مؤلفان کتاب های درسی پیشنهاد می شود که هم در انتخاب و گزینش داستان ها و هم در تألیف و بازنویسی داستان ها، از عناصر و شگردهای داستانی که تأمین کننده ی آزادی کودک است، بهره ببرند.
تصحیح دو اشتباه در شرح احوال محمدحسین حسینی شیرازی، شاعر و عارف دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
137-157
حوزههای تخصصی:
محمدحسین حسینی شیرازی از عارفان و شاعران دوره قاجار است که مهم ترین اثر وی خمسه حسینی ( وامق و عذرا ، مهر و ماه ، اشترنامه ، الهی نامه و وصف الحال ) است. سال تولد حسینی در برخی تذکره ها و مقدّماتِ کتاب های وامق و عذرا ، مهر و ماه ، اشترنامه و وصف الحال 1184ه .ق ثبت شده است. تأمل در معتبرترین نسخه خطی خمسه حسینی، نسخه علامه طباطبایی و مادّه تاریخی که در پایان الهی نامه آمده، نشان می دهد این سال صحیح نیست. بنابر ثبت و تأیید شاعر در پایان نسخه، الهی نامه در سال 1237ه .ق سروده شده و سال 1239ه .ق کتابت شده است. مادّه تاریخ آن نیز سال 1239ه .ق را نشان می دهد. همچنین حدود دویست بیت مانده به پایان الهی نامه شاعر در بیتی سنِّ خود را چهل وپنج سال ذکر کرده است؛ بنابراین سال تولد وی1192یا 1194ه .ق بایست باشد. ابیات پایانی الهی نامه که در رثای ابوالقاسم سکوت (درگذشته 1239ه .ق) سروده شده، سال1194ه .ق را اثبات می کند. در این پژوهش با بررسی آثار، آشکار شد که سر منشاء اشتباه در محاسبه تاریخِ تولد، فهرست نسخ خطی کتابخانه سپهسالار بوده است. زادگاه حسینی نیز مورد تردید است؛ برخی کربلا و برخی شیراز ثبت کرده اند. همچنین در برخی منابع، حسینی را رئیس اخوان نعمت اللهیه دانسته اند در حالی که هیچ سند قطعی مبنی بر اینکه او رئیس اخوان نعمت اللهی یا از اقطاب این سلسله باشد یا حتی وارد سلسله نعمت اللهیه شده باشد وجود ندارد. بنابر بیان آشکار و پی در پی در آثار حسینی، وی دست ارادت به ابوالقاسم سکوت داده بود و تا پایان عمر بر آن پایدار ماند. در تذکره ها درباره اینکه ابوالقاسم سکوت از پیروان سلسله نوربخشیه یا اویسی بوده باشد، اشاراتی شده است. پیداست حسینی نیز که متشرّع و شیعه اثنی عشری بود، راه سلوک عرفانی را همچون استاد خویش می پیموده است. البته بیشتر اقطابِ سلسله ذوالریاستینِ نعمت اللهیه از خاندان حسینی بوده اند و چه بسا این نکته موجبِ اشتباه برخی تذکره نویسان در انتساب حسینی به نعمت اللهیه بوده است. در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی انتقادی و برشمردن دلایل قطعی این مسائل بررسی و بیان شده است.
تیپ شناسی شخصیت های دو رمان یوتوپیا (خالد التوفیق) و دختر رعیت (محمود اعتمادزاده) براساس الگوی انیاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
19 - 41
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای جدید در شخصیت شناسی، الگوی انیاگرام است که اولین بار توسط یک ارمنستانی یونانی تبار به نام ایوانویچ گورجیف (1877-1949م) مطرح شد. به نظر گورجیف، شخصیت ها به نُه تیپ (اصلاح طلب، یاری رسان، موفقیت طلب، فردگرا، فکور، وفادار، خوشگذران، رهبر و صلح جو) تقسیم می شوند که هر یک دارای ابعاد اجتماعی، فکری و احساسی خاص خود است. علاوه براین، هر شخصیتی مرکب از سه جنبه سالم، متوسط و ناسالم است. احمد خالد التوفیق نویسنده مصری و محمود اعتمادزاده نویسنده ایرانی در دو رمان یوتوپیا (آرمان شهر) و دختر رعیت ، با هنرمندی تمام، اوضاع آشفته جوامع خود و تاثیر آن بر شخصیت ها را به تصویر کشیده اند. براین اساس، پژوهش حاضر به تطبیق شخصیت های این دو اثر، براساس نظریه انیاگرام پرداخته است. طبق نتایج پژوهش، در رمان یوتوپیا ، تیپ هفت (خوشگذران) و در رمان دختر رعیت ، تیپ دو (یاری رسان) و تیپ هشت (رهبر) بیشترین بسامد را دارند؛ اما اغلب شخصیت های دو رمان در لایه های متوسط و ناسالم شخصیتی قرار دارند. آشفتگی اوضاع جامعه و عدم تعادل و حمایت اجتماعی، بی عدالتی ها و فقدان قانون و پایمال شدن حقوق انسانی از جمله عللی است که بر سلامت روان افراد تأثیر گذاشته و موجب آشفتگی روانی و اختلال در شخصیت افراد و بروز ناهنجاری در رفتار آنان گردیده است.
تحلیل و مقایسه شگردهای زبانی در دو رمان «اهل غرق» و «العصفوریه» (درهم تنیدگی واقعیت و خیال در وصف تنگنا های اجتماعی-سیاسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
74 - 93
حوزههای تخصصی:
در رئالیسم جادویی، همواره خیال با واقعیت روزمره توأم می گردد که در نتیجه آن، اثری ادبی با آمیزه-ای غیر قابل انفکاک از واقعیت و تخیل پدید می آید. دو رمان اهل غرق از منیرو روانی پور و العصفوریه (تیمارستان) اثر نویسنده سعودی تبار غازی القصیبی، به شیوه ی رئالیسم جادویی و با دغدغه های ژرف انسانی نگارش یافته اند. درون مایه هر دو رمان، وصف تنگنا های سیاسی-اجتماعی با درهم تنیدگی واقعیت با خیال است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و بر مبنای مکتب ادبیات تطبیقی امریکائی، مسئله زبان و ویژگی های آن در دو رمان مذکور را بررسی نموده، می کوشد به این پرسش پاسخ گوید که شگردهای زبانی به کار رفته در این دو اثرتألیفی در قالب رئالیسم جادوئی، کدامند و چه تفاوت ها و مشابهت هایی با هم دارند. نتایج به دست آمده از این پژوهش گویای آن است که هر دو نویسنده، و کدام به شیوه ای متفاوت، از دایره تنگ زبان عادی خارج و به دنیای گسترده ی خیال پناه برده اند و در این راه از شگردهای گوناگون زبانی استفاده نموده اند. زبان روایت در اهل غرق رنگ و بوی زبان محلی جنوبی دارد، اما در العصفوریه زبانی آرکائیک و باستان گرا متناسب با فضای اسطوره ای رمان، مورد بهره برداری نویسنده قرار گرفته است. هر دو رمان در روایت حوادث لحنی باورمندانه و طنزآمیز با رویکردی به شدت انتقادی از وضع موجود و آمیخته با حسرتی برای از دست رفتن میراث گذشته، در خود دارند. ضرباهنگ دو رمان، هرچندگاهی به تناسب موقعیت شتاب می-گیرد، اما در مجموع و به اقتضای اطناب در سبک رئالیسم جادوئی، آهسته و کند است.
اعتبارسنجی مدل انواع حرکات: بینش های حاصل از معلمان انگلیسی در مقابل معلمان ادبیات فارسی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
197 - 216
حوزههای تخصصی:
این مطالعه کمّی به دنبال اعتبارسنجی مدل انواع حرکات ایرانی با استفاده از بینش های حاصل از معلمان انگلیسی و ادبیات فارسی ایرانی بود. بر اساس 3 موضوع و 8 دسته از مدل انواع حرکات شامل: الف) دیداکتیک (تمرین، آموزش و بازخورد)، ب) انضباط (تنبیه و مدیریت)، و ج)سازگاری (اعتماد، درگیری و تشویق)، یک پرسشنامه 3 عاملی انواع حرکات تهیه و با نمونه ای به حجم 190 نفر از معلمان در بافت ایرانی پایلوت شد تا قابلیت اعتماد و روایی آن را ارزیابی کند. تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) انجام شد که وجود 3 سازه و 26 مورد را تأیید کرد. همچنین روایی صوری و محتوایی پرسشنامه انواع حرکات تأیید شد. علاوه بر این، ضریب آلفای کرونباخ 0.83 نیز قابلیت اعتماد آن را تأیید کرد. سپس، پرسشنامه نهایی 26 مورد در میان طیف وسیعی از معلمان انگلیسی و ادبیات فارسی ایرانی از طریق کانال های مختلف مانند ایمیل، واتس اپ و تلگرام توزیع شد و در نهایت 332 پاسخ دریافت شد. یافته ها نشان داد که نگرش معلمان انگلیسی و ادبیات فارسی ایرانی در مورد سازه های سازگاری و انضباط به لحاظ آماری متفاوت است. سپس با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی (CFA)، نتایج ساختار اولیه شناسایی شده از طریق EFA را که شامل 3 سازه و 26 مورد است، تأیید کرد. به طور کلی، مدل پیشنهادی انواع حرکات نشان دهنده برازش قابل قبول تا خوب است، هرچند امکان بهبود در شاخص های TLI و CFI وجود دارد. نتایج نشان می دهد که حرکات دیداکتیک باید در کنار سایر روش های آموزش برای تکمیل آموزش استفاده شوند.
بررسی و نقد جامعه شناختی آثار محمّد بهمن بیگی بر اساس دیدگاه آنتونی گیدنز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
62 - 96
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مسائلی که جامعه کنونی با آن روبرو است؛ رابطه سنت و مدرنیته می باشد و به عنوان یک موضوع اجتماعی در ادبیّات داستانی بازتاب یافته است. در جریان مدرنیته شدن، جوامع بسیاری از ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و حتی نقش ها، دچار دگرگونی و تحوّل شده اند. جامعه ایل بختیاری به عنوان بخشی از ساختار جامعه ایرانی، دارای ساختاری کاملاً سنتی می باشد که در سال های اخیر مسیر رشد و تحوّل و دگرگونی را طی نموده است، به نحوی که این تغییرات در ساختارهای مختلف خانوادگی، ایلی و طایفه ای، روابط بین نقش های اجتماعی، آداب و رسوم و به طور کلی در تمام عناصر فرهنگی خود را نشان داده است. نویسنده در این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی و نقد جامعه شناختی آثار محمّد بهمن بیگی بر اساس دیدگاه آنتونی گیدنز بپردازد. آنتونی گیدنز معتقد است که سنت ها در هر جامعه ای حتی جامعه مدرن نیز به حیات خود ادامه می دهند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سنت ها در آثار بهمن بیگی حضور چشمگیر دارند و از بین نرفته اند و حتی نگاهبانانی دارند که مراقب و محافظ آنها هستند. این آداب و رسوم بر اساس نظر گیدنز به صورت دسته جمعی و گروهی برگزار می شوند به نحوی که با هویت افراد ایل، پیوند ناگسستنی دارند و به انحای گوناگون تکرار می شوند.
مقایسه مشرب عرفانی نجم الدین رازی و علی بن ترکه اصفهانی (با تأکید بر رساله های «عشق و عقل» و «عقل و عشق» (مناظرات خمس))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت دقیق آثار و اندیشه های عارفان اسلامی، بدون آگاهی از سنت و مشرب عرفانی خاص آنان امکان پذیر نیست؛ زیرا نظام اندیشگانی هر عارف برآمده از اصول و مبانی سنت عرفانی و نیز آداب ورسوم مشربِ مربوط به اوست. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با هدف تعیین سنت و مشرب عرفانی حاکم بر دو رساله «عشق و عقل» نجم الدین رازی و «عقل و عشق» (مناظرات خمس) علی بن ترکه اصفهانی، بر پایه معیارهای دو سنت عرفانی اول و دوم، به مطالعه تطبیقی این دو اثر می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هر دو عارف، ازنظر غایت و هدف و رویکرد، متأثر از سنت اول عرفانی هستند؛ هرچند در دیگر آثار نجم الدین رازی، نشانه هایی از تمایل او، در این دو زمینه، به سنت دوم، دیده می شود. نجم الدین رازی به کارآمدی عقل در دستیابی به معرفت، اعتقادی ندارد؛ اما نظر علی بن ترکه، عکس اوست. به لحاظ ابزارهای شناخت و کشف معرفت، نجم الدین رازی به سنت اول و علی بن ترکه به سنت دوم تعلق دارد. «عشق»، مفهوم مهم و پُرکاربرد در رساله عشق و عقل است که معنای مدنظر آن در این رساله، به سنت نخست عرفانی نزدیک است. «سکر» و «شطح»، در رساله عقل و عشق نیز، از مفاهیمی است که در هر دو سنت، اشتراک لفظی و معنایی دارد. زبان عرفانی در رساله نجم الدین رازی، از نوع عبارت؛ اما در رساله علی بن ترکه ترکیبی از عبارت و اشارت است.
کیمیا سازِ فقر (برجسته ترین مضامین در اشعار واقف لاهوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
51 - 66
حوزههای تخصصی:
«شیخ نورالعین واقف لاهوری بَتالوی» از شعرای فارسی گوی قرن دوازدهم ه.ق سرزمین هندوستان است که سادگی شعر و اندیشه بلندش، روان را تازگی می بخشد. ناشناختگی واقف لاهوری، نگارندگان را بر آن داشت تا با هدف معرفی و شناساندن این شاعر پُرکار، اندیشه و مضامین شعری اش را با بهره گیری از شیوه تحلیلی و توصیفی به روش کتابخانه ای مورد واکاوی و تحلیل قرار دهند. از شعر واقف برمی آید که او با ساختارهای زبان و ادب فارسی آشناست؛ مضمون آفرینی هایی در شعر او مشاهده می شود که خاص خود اوست. دوری جُستن از درگاه شاهانِ زمانه سبب شده تا اندیشه اش استقلال داشته باشد. او با استادی تمام، مضامین عرفانی و عاشقانه را به هم گره زده و از قلندری و رندی سخن به میان آورده؛ در جای جای شعرش به ستایشِ هنجارها و نکوهشِ ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی می پردازد و با الهام گرفتن از اندیشه خیام، خوش باشی و غنیمت شمردن عمر را در شعرش وارد کرده است. او با مضمون آفرینی درباره جبر و اختیار و قضاوقدر، رگه هایی از حکمت و فلسفه را در شعرش نمایان ساخته است.
نقد فرمالیستی مراثی فیضی دکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
131 - 148
حوزههای تخصصی:
نقد ادبی به عنوان ابزاری برای سنجش جایگاه و ارزش آثار ادبی، در نوع فرمالیستی خویش حاصل تغییرات عمده قرن بیستم در رویکرد به این آثار است. این نوع نقد، متأثر از دیدگاه های مبتنی بر زبان شناسی، متون ادبی را بدون توجه به عوامل بیرونی ازلحاظ فرم و با تأکید بر گفتمان، حالت و گونه بررسی می کند. درواقع نقد فرمالیستی به دنبال تثبیت پژوهش علمی در ادبیات و تبدیل آن به دانشی مستقل با تکیه بر مؤلفه هایی چون قاعده افزایی و قاعده کاهی شکل می گیرد. در جستار حاضر، به روش تحلیل کیفی، ضمن خوانش مرثیه های فیضی دکنی برپایه مؤلفه های اصلی این نوع نقد، به این نکته عمده می رسیم که چگونه برونه زبان با تأثیرپذیری عناصر سازنده کلام از روش های قاعده افزایی، آشنایی زدایی شده و واژه ها و صامت ها و مصوت ها در نهایتِ انسجام و توازن هماهنگ با فضای عاطفی شعر پیش می روند و انحراف از قواعد حاکم بر زبان هنجار، تحت عنوان قاعده کاهی با به کارگیری صناعاتی چون تشبیه و استعاره و مجاز و کنایه و... در ژرف ساختی برپایه عواطف و احساسات، کارکردی ادبی به زبان می بخشد و در نهایتِ سازگاری فرم شعر، با عواطفِ مطرح شده باعث توفیق شاعر در القای عواطف و احساسات و خَلق مراثی عاطفی و احساسی دلنشین می شود.