فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۲۱ تا ۳٬۳۴۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
طنز حافظ
منبع:
حافظ مهر ۱۳۸۴ شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
نسبت حافظ با مجبره و اشاعره
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم درباره شعر و اندیشه حافظ، مبحث جبرگرایی است. گرچه محققان از جنبه های گوناگون این مسئله را مطالعه کرده اند؛ این موضوع نیز مانند بسیاری از موضوعات مربوط به حافظ محل مناقشه است. برخی از محققان، جبرانگاری حافظ را تأیید کرده اند، گرچه در اشعری گرایی او اتفاق ندارند؛ بیشتر آنان در این نکته تأمل کرده و اندیشه حافظ را ورای عقیده مجبره و اشاعره می دانند. در این مقاله ضمن طرح این گونه دیدگاه ها به این نکته توجه شده که موضوع اختلاف اشاعره و معتزله بر سر فعل ارادی انسان است و هر عقیده جبری را می توان دیدگاهی اشعری و حتی مؤمنانه تلقی کرد. سپس نگاه رندانه حافظ به جبر مطالعه و با شواهد متعدد از دیوان وی، نشان داده شده که حافظ این گونه اشعار را در جواب ملامتگرانی آورده که وی را به عشق و رندی متهم می کنند. سرانجام نیز دیدگاه محققانی که با این عقیده همسو هستند مطرح شده است. نتیجه پژوهش های مقاله نشان می دهد که بیشتر ابیات حافظ که ظاهری جبرگرا دارد، در مقام مجادله با ملامتگران و ناظر بر مهم ترین ایراد معتزله بر جبرگرایان است. بنابر این نه تنها جبری و اشعری مسلک بودن حافظ را اثبات نمی کند، بلکه دلیلی بر اختلاف فکری حافظ با آنان است.
درنگی بر داستان رستم و اسفندیار
حوزه های تخصصی:
دانش های تطبیقی: نگاهی گذرا به یکی از صورت بندی های معرفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت بشری در هر دوره و با توجه به روح یا پارادایم آن دوره، به صورت بندی هایی در عرصه خود دست می زند. یکی از این تقسیم بندی ها و صورت بندی ها که در قرن نوزدهم شکل گرفت، دانش های تطبیقی بود. دانش های تطبیقی، مجموعه ای از دانش هایی است که دو یا چندین پیکره مطالعاتی داشته باشند. این دانش ها با ویژگی هایی، خود را هم از مطالعات تطبیقی و هم از دانش های ناب متمایز می کنند.
موضوع این نوشتار، بررسی کلان این گونه از دانش ها و به ویژه فلسفه وجودی آن ها است. متأسفانه جامعه علمی ما فاقد این گونه نگرش کلان است. یکی از آسیب های مطالعه دانش های تطبیقی همچون ادبیات تطبیقی یا هنر تطبیقی، نبود چنین نگرش کلانی در خصوص دانش های تطبیقی است. در این مقاله می کوشیم تا تصویری کلان از ویژگی ها و چگونگی تکوین این دانش ها ارائه کنیم.
جایگاه تاریخی زبان و ادبیات فارسی در منطقه سین کیانگ چین
حوزه های تخصصی:
مقایسه «شرور» در شاهنامه و مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسبت دادن خلق شرور به خدای سبحان، به توحید ذاتی و صفاتی که خدا را مبرّا از صدور هر آلودگی می داند، لطمه می زند و جدا کردن خالق خیر و شر، به معنی اعتقاد به دو آفریننده و فاصله گرفتن از توحید افعالی است. چنان که از قرائن برمی آید؛ فردوسی و مولانا برای حلّ این معمّا از دو زاویه به شرور نگاه می کنند: زاویة نخست کلّی نگر است و نسبت شر را با خدا بر اساس رابطة خالق و مخلوق بررسی می کند. از این زاویه به اعتقاد فردوسی هر موجودی بنا بر حکمتی آفریده شده و صدور شر از خیر مطلق، عقلاً محال است. مولوی برای اثبات این حقیقت، به قدرت و لطف الهی استناد می کند و خدایی را که قادر بر خلق شر نباشد؛ ناقص می داند. به عقیدة وی خدا به دلیل لطف، جهان را خلق و شر را معدوم کرده است. از زاویة دوم نسبت موجودات با یکدیگر سنجیده می شود و نوع نگاه و شناخت انسان، خیر و شر آفریده ها را مشخّص می کند؛ به عبارت دیگر خیر و شر امری نسبی است و در کلّ جهان شری وجود حقیقی ندارد. این نگاه محصول اندیشه ای است که برای «وجود» اصالت قائل می شود و تصوّر جهانی برتر از جهان موجود را محال می داند. هدف تحقیق حاضر، ذکر مصداق هایی از شاهنامه و مثنوی است که ثابت می کند، فردوسی و مولانا از اصل توحید برای تفسیر وجود شر نسبی عدول نکرده اند. فردوسی با نگرش حکیمانه وجود شر ذاتی را عقلاً محال می داند و مولانا با دیدگاه عارفانه و استناد به قدرت و لطف الهی همین حقیقت را بازگو می کند.
مآخذ قصص و تمثیلات بوستان و گلستان سعدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آموزه های مثنوی مولانا برای انسان معاصر
حوزه های تخصصی:
خوش گویی و خوش خویی از منظر سعدی
حوزه های تخصصی:
حافظ و سایه: مکالمه گرایی از ساخت متن تا ساخت اجتماع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماجرای پایان ناپذیرِ سخنِ حافظ به معمّایی هنری بدل شده است و از کندوکاوِ کلام او مضمون ها پرداخته اند و می پردازند؛ به ویژه غزل های هوشنگ ابتهاج (ﻫ . ا. سایه) نظایرِ متنی و فرامتنیِ فراوانی از غزل حافظ در خود دارد که حاکی از گفت وگوی درونی و تاریخی با هنر و اندیشه ی حافظ است.
هدف از این نوشتار، طرحِ منطقِ گفت وگویی و کاربرد نظریه ی ادبی-اجتماعیِ متن از میخائیل باختین در سنّتِ جوابگوییِ شعر فارسی با مطالعه ی رویکرد ابتهاج به حافظ است که همچنین می تواند نقدی بر نظر برخی در بابِ سیرِ قهقرایی و سبکِ تقلیدی یا بازگشتیِ شعر ابتهاج باشد. در مجموع با بررسی سنّت فوق بر پایه ی آرای ساخت گرایانی چون رولان بارت و ژولیا کریستِوا، غزل های مکالمه بنیاد و نیز حافظانه ی سایه، تحلیلِ بینامتنی و گفتمانی می شود.
اجمالاً باید گفت که مکالمه گراییِ ابتهاج از نشانه های متنی تا سطحِ اجتماع در نوسان است. از سویی ارجاع های بینامتنیِ او غالباً به محور همنشینیِ سخنش، از جمله بازتولیدِ رمزگانِ زبانی، شیوه ی بیان و موسیقیِ شعرِ حافظ، محدود گشته است و از دیگر سو، گفتمان تاریخیِ او به ویژه در سه قطبِ جامعه، انسان و عشق، جدالی با سخن حافظ دارد.
پیدایش لغات نو
شعر کودک
حوزه های تخصصی:
مکتب اخلاقی خیام؛ اصالت فایده و گریز از خودکامگی در رباعیات خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاید بیش از هر شاعر پارسی گویی، بر شعر، اندیشه و شخصیّت خیام، پرده ابهام کشیده شده است. نسبت دادن رباعیات مختلف، این ابهام را چند برابر کرده و از سوی دیگر نیز همین ابهام، سببِ این شمارگوناگون رباعیات وی شده است. خیام به سبب ارتباط تنگاتنگی که در دوران زندگی با دربار و حکومت داشت، از مسایل و مشکلاتی که جامعه را از ثبات و خیر همگانی محروم می کرد، به خوبی آگاه بود. جامعه ای که خیام در آن می زیست، عرصه جدال متعصّبانی شده بود که با تکیه بر عقاید خود، در پی دستیا بی به اقتدار بودند. در حقیقت قواعد اخلاقی حاکم بر جامعه بر عقایدی استوار بود که ثمری جز خودکامگی نداشت. به همین روی، او از رباعی بسان مانیفست مکتبی اخلاقی بهره برد؛ مکتبی که اگر با مکتب های امروزی قیاس شود بیشترین شباهت را با اصول مکتب «اصالت فایده» دارد؛ در مکتب اخلاقی او، نیکی یا بدی امور، بستگی به پیامد آن ها و این که چه میزان خوشی ایجاد می کنند دارد و به عقاید عمومی و تفاسیر متعدد آن وابسته نیست. خیام از اهمیت و منفعت آزادی های فردی برای پیشرفت جامعه به خوبی آگاه بود؛ به همین روی، در رباعیات خود کوشید فضای جمود فکری را که بر جامعه حکم فرما بود، در هم شکند و روحیه تساهل و مدارا را تقویت کند.
آینه، الگویی برای تفسیر پدیداری در مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر عرفان ابنعربی، هستی ـ که همان حق است ـ در مراتب و مراحل مختلف با جلوههای متعددی خود را نمودار ساخته است. ویژگیهایی در آینه است که تامل در آنها بستر مناسبی برای تفسیر پدیداری حق و خلق فراهم نموده است. در مکتب ابنعربی؛ از جهتی حق آینهای است که جلوههایی را نمودار ساخته است و نظاره آن جلوات همواره با اختفاء آینه توام میباشد. خلق پدیدار شده نیز چیزی جز تصویر آینهای حق نمیباشد. مقاله ذیل پژوهشی است که استفاده از «آینه» در مکتب ابنعربی را به عنوان الگویی برای تفسیر و تبیین هستی مورد بررسی قرار داده است.
بازی های زبان شناسی، راهی برای رشد مهارت خواندن و نوشتن در کودکان پیش دبستانی
حوزه های تخصصی: