فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۰۱ تا ۲٬۴۲۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
در پهنه ی بی پایان شعر و ادب مشرق زمین، بی گمان یکی از اثرگذارترین شاعران، در طول قرون و اعصار، «متنبّی» بوده است. چرا که «ابوطیّب متنبی» - این شاعر کوفیِ قرن چهارم هجری- نه تنها سخنور صاحب سبکِ بسیار اثرگذاری در طول تاریخ ادب عربی بوده است، بلکه در سخنوران بزرگ پارسی همچون مولوی و سعدی نیز تأثیر نموده است. از این رو به نظر نگارنده - به عنوان مترجم دیوان متنبّی- وی را باید «سرسلسله ی شعرای مشرق زمین» نامید؛ زیرا هیچ شاعر دیگری در هر دو ادب پارسی و عربی بدین حدّ اثرگذار نبوده است و نام و سخن هیچ شاعر عربی به اندازه ی متنبّی در مطاوی متون ادب پارسی نیامده است. در این مقال، به طور اجمال، به تأثیر سبک و سخن متنبی در شعرای بزرگ پارسی- از آغاز تا اکنون- پرداخته شده است.
نقش سعدی در نام آوری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آنکه نام شیراز به عنوان یکی از شهرهای مهم ایران از سده های گذشته در بسیاری از متون تاریخی و ادبی مختلف آمده است، اما تا پیش از ظهور شیخ اجل سعدی، ترجیح چندانی بر سایر شهرهای ایران ندارد و همانند شهرهایی چون تبریز و طوس و یزد و اصفهان و بخاراست. اما از زمانی که سعدی در قرن هفتم به قدم از شیراز می رود و به سر بازمی گردد و خاک شیراز و آب رکن آباد دست از دامنش برنمی دارند و خوشی و تفرّج نوروز شیراز را در شعر خود یادآور می شود، چشمان شاعران و شعرخوانان تمام قلمرو پهناور زبان فارسی، از کناره های رود سند و فرارود گرفته تا کناره های دریای مدیترانه و سیاه و در حقیقت چشم تمام دنیای اسلامی به سوی شیراز خیره می گردد، بطوری که در این گستره کم تر شاعری توانست شعری بگوید و سعدی و شیراز را در نظر نداشته باشد! از همین روزگار است که نام شیراز مانند یک اصطلاح ادبی وارد حوزه ی شعر می شود و شهر شیراز به عنوان سرزمین شعر و ادب شهره ی آفاق می گردد و آنچه را وابستگی و نسبتی با شیراز داشت مانند شعر سعدی، زیبا، جذاب و چشم نواز جلوه می کند. شهر شیراز زیباتر می شود، مردمانش زیبا و مهمان نواز می شوند، خاک شیراز گل پرور و آب و هوایش هم طراز بهشت می شود و ... و شاعرانی که در شهرهای دیگر زاده اند آرزو می کنند که کاش شیرازی بودند. با این توضیحات جایگاه شیراز را در شعر و ادب فارسی به دو دوره ی شیراز پیش از ظهور سعدی و پس از او تقسیم کرده و با اسناد و شواهد مورد بررسی قرار داده ایم.
زبان فارسی در زنجان
مقایسه تطبیقی قصاید سنایی و سعدی
حوزه های تخصصی:
مقایسه تطبیقی میان آثار شاعران بزرگ با توجه به دوران زندگی آنان، مقایسه روان شناسی شخصیت آنان و نیز مضامین گوناگونی که بدان پرداخته اند، می تواند منجر به شناخت بهتر آنان و نیز تبیین میزان تأثیرپذیری آنان از یکدیگر شود. در این مقاله کوشیده شده تا با توجه به نکات ذکر شده به مقایسة تطبیقی قصاید سنایی و سعدی پرداخته شود. با توجه به تفاوت های آشکار در دوران زندگی آنها، درون گرا بودن سنایی و برون گر بودن سعدی و فضل تقدم سنایی در قصیده و غزلسرایی بر سعدی، سعدی در بسیاری از غزل ها به آثار سنایی توجه داشته، اما در شیوة قصیده سرایی مشابهتی در آثار آن دو دیده نمی شود.
با مظلومیت ادبیات کودک در نظام آموزشی آیا طرح کتابخوانی موفق می شود؟
حوزه های تخصصی:
نوآوری و قالب شکنی در شعر شیخ سعدالدین احمد انصاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، بیشتر قالب های شعر کهن فارسی، به گونه ترکیبِ دو یا چند قالب در یک شعر، کاویده شده و محور پژوهش، ساختارشکنی ها و قالب شکنی های شیخ سعدالدین انصاریِ کابلی، در حوزه ادب فارسی پرداخته شده است. از میان شاعران کلاسیک ادب فارسی، شیخ سعدالدین، بیشتر به نوآوری و ساختارشکنی در حوزه شعرِ کهن فارسی دست زده است؛ هنجارشکنی های او در قالب شعر فارسی بی سابقه است و در بخش های مختلف جلوه می کند. شیخ سعدالدین یکی از شاعران چیره دستی است که کاخ بلند قالب های شعرِ کهن فارسی را از جهات گوناگون درهم شکسته است و با اضافه کردن عناصرِ تازه، قالب هایی ایجاد کرده که در شعرِ کهن فارسی سابقه ندارد؛ و ما با توجه به پیشینه قالب های شعر کهن فارسی، نام های تازه ای برای آن ها وضع کرده ایم؛ از قبیل: مثنوی ترجیع بند، مثنوی دوبیتی، ترکیب ترجیع بند، مسمّط مستزاد، مستزاد ترکیب ترجیع، مستزاد متوازن ترجیع و قالب های دیگر. بدین ترتیب، هرچه در این پژوهش گفته می شود، صرفاً در زمینه ساختارشکنی و نوآوری در قالب شعر شیخ سعدالدین است، نه امکانات نحوی و صرفی و دیگر ویژگی های زبانی. همچنین، از آن رو که درباره زندگی شیخ سعدالدین هیچ پژوهش علمی در افغانستان و ایران انجام نشده است، در این مقاله، ابتدا اجمالاً به زندگی، شخصیت و آثار او، سپس به ساختارشکنی ها و نوآوری های او در شعر کلاسیک فارسی پرداخته شده است.
ترجمه در دوران دفاع مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی وضعیت ترجمه در هر دوران دریچه ای است به اوضاع جامعه در آن برهه از تاریخ. آن چه در دوران دفاع مقدس در حوزه ادبیات ترجمه شده در ایران اسلامی گذشت با همین فرض در قالب یک طرح پژوهشی بررسی شد. نتایج نشان داد در این دوران در حوزه رمان، تعداد ترجمه های مجدد و چاپ مجدد ترجمه های قبلی بیشتر از ترجمه های تازه بوده، آثار کلاسیک همواره پُر ترجمه و پُر چاپ بوده اند ، یعنی ادبیات نو آن زمان به بازار راه نداشته، امّا در حوزه داستان کوتاه، نشریات ادبی در ارایه فرم های نو پیشگام بوده اند. نتایج همچنین نشان داد که مهم ترین شیوه ترجمه در این دوران بومی سازی بوده است، یعنی در دوران پر تلاطم دفاع مقدس ترجمه در خدمت دو نیروی متقابل به کار رفته است. هم در صدد مقابله با ورود ادبیات ، مفاهیم و ارزش های نو، بیگانه و نا ایمن بوده است و هم به واسطه خاصیت ذاتی خود محمل ورود این مفاهیم بوده است. نقش اول در ترجمه رمان ها پر رنگ است و نقش دوم در ترجمه داستان های کوتاه در نشریات ادبی که در پی معرفی آثار و سبک های نو بوده اند.
قدمت پاسارگاد و تخت جمشید
حوزه های تخصصی:
ضعف و نابسامانی درس املا
بررسی نظریه های تربیتی کودک از دید برتراند راسل در حکایتِ طایفة دزدان گلستان سعدی (بابِ سیرتِ پادشاهان: حکایتِ چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفة تحلیلیِ تعلیم و تربیت، توضیح و تحلیلِ ساختارِ فکر از طریق تحلیل های منطقی و زبانی است. در نزد بسیاری از فیلسوفان تحلیلی، ایضاحِ گزاره های فلسفی از طریق تحلیلِ مفاهیم، راه گشای حل مسأله های تربیتی کودکان است. برتراند راسل (1872-1967م.) سهم بزرگی در تعلیم و تربیت کودکان داشته است. از آنجا که سعدی نیز به امر تعلیم و تربیت توجه شایانی داشته، در مقالة پیشِ رو، حکایتِ طایفة دزدان، محلِ سنجشِ آرای برتراند راسل با آرای سعدی شیرازی قرار گرفته است. در بررسی به عمل آمده، مشاهده شد که این دو تن در مواردی تربیتی اتفاق نظر داشته اند و در مواردی اختلاف نظر. این جستار به تبیین نظر این دو متفکر اختصاص دارد.
تحلیل حس چشایی در آثار مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس چشایی یکی از پرکاربردترین حواسی است که در آثار مولوی برای نمایاندن تمامی ساحت های مادی و روحانی استفاده شده و واژه های دیگری از خانواده آن در بازتاب این معانی به شاعر یاری رسانده است. نوعِ زندگی صوفیه و توجه بیش از حد آنها به تقلیل طعام، جوع، روزه، اجتناب از کسب و بها دادن به نظریه توکل، سبب توجه مولوی به حسّ چشایی شده است. در این پژوهش، افزون بر تحلیل حسّ چشایی، مواردِ درآمیزی این حس با حواسّ دیگر (بصر و سمع) بررسی می شود. خاستگاه حسّامیزی به یکی از اصول اساسی تفکر اشاعره- تصرف خداوند و نفی علیّت- بازمی گردد و در زبان مولوی صبغه ممتازی دارد. این ایماژ شاعرانه در مثنوی و دیوان شمس بازتاب تلقی ویژه و هنری مولوی از حواس ظاهر و باطن است که البته با جهان بینی غیب مدار او ارتباط دارد. مولوی برای هر چیزی که در عالم هست، متناظری غیبی پیش روی می گذارد؛ از این رو، در برابر حواسِّ ظاهری، شکلِ راستینی از حواس باطنی و غیبی وجود دارد. حواس ظاهر و باطن چونان محورهای نظام فکری مولوی در آثار وی با شیوه های گونه گون و چشم اندازهای متمایز مطرح می شوند. از نظرگاهِ مولوی، ادراکات نفسانی (شنیدن، دیدن، چشیدن و جز آن) در مرحله ای از معرفت نفس، امتزاج حاصل و یکسان عمل می کنند و به نوعی «وحدت قوا» می رسند.