فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۶۱ تا ۱٬۱۸۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
الگوها و مدل های متفاوتی از سوی نظریه پردازان ترجمه ، ارائه شده است که به عنوان معیاری مناسب و با کارکرد دقیق تر برای سنجش ترجمه ها به کار می روند. نظریه ارزیابی کیفیّت ترجمه کارمن گارسس (1994) از مهم ترین نظریات حوزه زبان شناختی است که به منظور تشخیص سطح کیفی ترجمه ها، سازمان یافته و به تحلیل کیفی متون ترجمه شده ادبی می پردازد. در این نوشتار، برآنیم براساس الگوی پیشنهادی گارسس در سطح معنایی– لغوی، ترجمه داستان «نهرالذهب» یعقوب الشارونی را با عنوان «رودخانه طلایی» از وحید سبزیان پور و حُسیبه وکیلی با در نظر گرفتن متن اصلی داستان بررسی کنیم. مهم ترین یافته های این نوشتار که با روش توصیفی– تحلیلی نگاشته شده، بیانگر آن است که این ترجمه از لحاظ سطح «معنایی– لغوی» موارد محدودی از داده های قابل تطبیق با نظریه گارسس و زیرگروه های متعدّدآن از قبیل قبض و بسط نحوی، اقتباس، تعریف یا توضیح برحسب اختلافات فرهنگی و ابهام و... را در خود جای داده است. زبان شناسان معتقدند دلالت های مختلف یک صورت واحد، منجر به ابهام می شود. مطابق نظر گارسس، ابهام ممکن است عمدی یا سهوی باشد. ابهام عمدی یا هنری باید منتقل شود و ابهام غیرعمدی باید برطرف شود. طبق بررسی انجام شده در این ترجمه در کتاب نهرالذهب هیچ گونه ابهامی مشاهده نشد. براساس یافته های این مقاله، «اقتباس» یا همان انتخابِ معناییِ نزدیک جمله یا کلمه در ترجمه دارای بیشترین بسامد و «توضیح»؛ یعنی بیان توضیح درباره کلمه در پاورقی یا پرانتز، کمترین مورد را دارا بوده و قبض نحوی یا همان کاهش واژگان در ترجمه که از نکات منفی اشاره شده به آن در نظریه گارسس است، مواردی بیان شده است.
بررسی تطبیقی جلوه های دین باوری در دیدگاه یونگ و حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
61 - 86
حوزه های تخصصی:
اعتقاد و تأکید یونگ بر اینکه علم روان شناسی باید توجه خاصی به مسائل دینی مبذول دارد و در اقوال و عقاید مابعدالطبیعه غور کند موجب گردیده است؛ نظرات و دیدگاه وی با دیدگاه شاعران، عارفان و اندیشمندان دینی قابلیت تطبیق و بررسی داشته باشد. پژوهش حاضر بر آن است که به اختصار به بررسی منشأ دین و کارکرد مثبت آن در «حدیقه» سنایی با تکیه بر نظریه یونگ به طور خاص بپردازد. از این رو بخش هایی از آراء و دیدگاه های کلی او که در واقع به مثابه مقدمات و پایه های تئوری دینی اوست؛ در «حدیقه» سنایی که موضوع اصلی آن دینداری است؛ پیگیری شده است. بدین گونه خواننده به کنه تفکر یونگ درباره دین، که متأثر از روان شناسی غرب است، دست می یابد و به پیوند عمیق بین دیدگاه یونگ و عرفان ایرانی و به شباهت ها و تفاوت های بنیادین دیدگاه یونگ و سنایی ، و نوع جهت گیری دینی آن ها پی می برد.
مفهوم "آلوده" در اندیشه فروغ فرخزاد و تطبیق آن با تفکر"طرد" در «قدرت های وحشت» کریستیوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
97 - 118
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی مفهوم "آلوده" در شعر «تولدی دیگر» فروغ فرخزاد با تفکر "طرد" در «قدرت های وحشت» جولیا کریستیوا می پردازد. این مقاله در پی آن است که تصاویر "آلوده" را بر اساس خوانشی تطبیقی با «قدرت های وحشت» کریستوا در «تولدی دیگر» فروغ مورد مطالعه قرار دهد. دلیل انتخاب فروغ فرخزاد این است که نظریه کریستیوا بسیار قابلیت پیاده سازی روی اشعار وی را دارد. این نظریه البته گستره وسیع تری از اشعار فرخزاد را در بر می گیرد که از حوصله این مقاله خارج است. از سوی دیگر اشعار او به عنوان پایه ای مرکزی برای روشنگری نظریه کریستیوا در باب پدیده آلوده انگاری نیز بسیار گویا است. آلوده انگاری یکی از اساسی ترین جریان های سوژه در فرآیند است: یعنی حالتی از طرد و واپس زنی آنچه که برای خود، دیگری محسوب می شود و خود به این وسیله مرزهایی برای یک من همواره ناپایدار ایجاد می کند. آلوده چیزی است که شخص آن را طرد می کند، پس می زند و تقریباً به شدت از خود بیرون می راند.
بیان «آیرونیک» یا طنزآمیز در دیوان ناصرخسرو و آثار برادران شلگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
242-266
حوزه های تخصصی:
ایران و آلمان دو کشوری هستند که تاریخ و سنت های فکری و ادبی پرباری دارند. هر دو در دوران شکوفایی مکاتب فکری؛ خواه دینی و خواه فلسفی، ادبا و متفکران برجسته ای را در دامان خود پرورانده اند. مطالعه تطبیقی آثار اندیشمندان این دو کشور می تواند ابعاد مختلفی از شباهت ها و تفاوت های این دو فرهنگ را نشان دهد. به این منظور دو اندیشمند و ادیب برای مطالعه تطبیقی انتخاب شدند: ناصرِخسرو (394 -481 ه.ق) و فردریش شلگل (1772-1829م). اما از آنجایی که عموماً نام برادران شلگل به عنوان همکار و همفکر با هم می آید، آگوست ویلهلم ( 1767- 1845م) هم به این پژوهش اضافه شد. شیوه بیانی ناصرخسرو در طنزآوری با روش فردریش در کتاب «قطعات» شباهت هایی دارد اما بیان آگوست ویلهلم به گونه ای دیگر است. این پژوهش در پی آن بوده که با مطالعه و قیاس آثار شاخص آنان، چگونگی استفاده آنها از بیان آیرونیک و طنزآمیز در برابر مخالفان و نیز مصادیق آن را در آثارشان نشان دهد. آیرونی(irony) نوعی بیان غیرمستقیم و طنزآلود است که مؤلف می کوشد به وسیله آن، دو یا چند وجه گوناگونِ یک امر را بنمایاند. قیاس آثار ناصرخسرو و برادران شلگل نشان می دهد که جهان بینی آنها که متأثّر از مکاتب فکریشان بوده، تا چه حد بر روش بیان آنها در طنزپردازی تأثیر داشته است. این پژوهش با مطالعه کتابخانه ای، فیش برداری و به صورت توصیفی- تحلیلی انجام شده است.
نگاهی تطبیقی به شکل گیری وضعیت نمایشی در «پیچک» دلدّا و «کریستین و کید» گلشیری بر اساس تقسیم بندی ژرژ پولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات نمایشی و داستانی از دیرباز با یکدیگر پیوند داشته اند؛ داستان به عنوان وسیله بیان رویدادهای زندگی و نمایش ابزار ارتباط با جهان پیرامون، همواره در ارتباط با یکدیگر، ضمن برآورده کردن برخی از مهم ترین نیازهای انسان، امکانات خود را با یکدیگر به اشتراک گذاشته اند و روند رو به گسترش آن همچنان هم ادامه دارد. امروزه نمایش از ظرفیت های ادبیات داستانی و داستان از برخی ویژگی های درام استفاده می کند. با این وصف در این پژوهش سعی می شود با تمرکز بر سی و شش وضعیت نمایشی ژرژ پولتی، دو اثر « پیچک» از گراتزیا دلددا و« کریستین و کید» از هوشنگ گلشیری بررسی شده و به روش توصیفی تحلیلی چگونگی خلق ظرفیت های نمایشی دو اثر از طریق وجوه اشتراک محتوا نشان داده شود. یافته های پژوهش نشان می دهد هرچند این دو اثر در دو مکتب با مختصات متفاوت شکل گرفته اند؛ اما با درونمایه مشترک عشق و روابط انسانی و عاطفی، از وضعیت های نمایشی مرتبط با این درونمایه برخوردارند؛ چنانکه گلشیری با توجه به بعد فردی روابط و دلددا با تمرکز بر بستر اجتماعی شکل گیری و رشد شخصیت ها، موفق به خلق موقعیت های نمایشی در آثار خود شده اند.
التجلیات البنیویه لروایه "التاریخ السری للأبطال الفرس القدامى" لسیروس شمیسا، دراسه فی التعالی النصی بناءً على نظریه جیرار جینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
99 - 128
حوزه های تخصصی:
من خلال دراسه النصوص المختلفه والتمعّن فیها، نکشف وجوهاً وموضوعات مماثله تؤدی إلى معرفه العلاقات البنیویه وعلاقه حضور مشترک بین نصین أو عدّه نصوص. فی غضون ذلک، فإن استخدام علاقات النصیه المتعالیه القانونیه لجیرار جینیت، من خلال إنشاء علاقات مختلفه بین النصوص المختلفه وإنشاء أنظمه، ومشفّرات، وأسالیب ثقافیه وقواعد وصفیه، وکذلک اکتشاف العلاقات بین النصوص المختلفه، یؤدی بدوره إلى کشف الدلالات المشترکه وأوجه التشابه فیما بینها. من هنا، توفّر "روایه التاریخ السری للأبطال الفرس القدامى"، ذات العلاقات التاریخیه والعلمیه والعقائدیه والاجتماعیه والثقافیه (مع نصوص أخرى)، أرضیهً مناسبه لدراسه أسس "النصیه المتعالیه"، بما فی ذلک الأسالیب الوصفیه التحلیلیه وکذلک خصائصها المتنوعه وهی؛ التناص (نصی بینی)، النصیه المتفرعه، النصیه الجامعه، النص الموازی والماوراء نصیه (التعالی النصی للنص). لذلک، قام هذا البحث بدراسه وشرح جمیع الأحداث والتلمیحات الحقیقیه لهذا العمل وتطابقها مع النصوص السابقه، لمعرفه کیف أن الدکتور شمیسا، استطاع من خلال توفیر مساحه بنیویه مناسبه، أن یجعل القارئ یتّجه نحو معرفه أسس علم الاجتماع بشکل واسع. وإلى أی مدى حقّق نجاحاً فی إنشاء شبکه معقده للنصیه المتعالیه من خلال خلق مساحه شکلیه ومضمونیه مماثله فی ظل تغییر حجم ومحتوى النصوص السابقه وتخفیض وإطاله فترتها الزمنیه (النصیه المتفرعه) فضلاً عن التداخل الواعی للأنواع الأدبیه المختلفه للنصوص (النصیه الجامعه).
تحلیل معرفت شناختی کرامات شیخ احمد جام ژنده پیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
111 - 140
حوزه های تخصصی:
مفهوم معرفت و چگونگی کسب آن در متون صوفیه مسئله ای مورد توجه و جزء اولویت های فکری نویسندگان و مشایخ تصوف بوده است. از سوی دیگر بارزترین وجه رفتاری بزرگان صوفیه مقوله کرامت است که در نظر جامعه هر عصر به عنوان محکی برای سنجش جایگاه اولیاء قلمداد شده است. این پژوهش قصد دارد به این دو پرسش پاسخ دهد: معرفت از نظر شیخ جام چیست ؟ و چه ارتباطی میان معرفت مورد نظر شیخ جام و کرامات وی وجود دارد؟ که برای نیل به آن ابتدا به ارزش و تعریف معرفت در کتب صوفیه خواهیم پرداخت و پس از آن به تعریف این مفهوم در مکتوبات شیخ جام و تبیین ویژگی علم و معرفت در آثارش اشاره می کنیم. با استناد به نوشته های شیخ جام روشن می شود که او معرفت را کیمیایی می داند که تحول ماهوی عارف را در پی دارد و دستیابی به معرفت، مقارن با توانایی تصرف در جوهر اشیاء است. در ادامه به اهمیت «قلب جوهر» در مقامات و نوشت ه های او و ارتباط آن با اندیشه های کرامیه خواهیم پرداخت. پس از این سه مقدمه، به تحلیل کرامات شگفت آور شیخ جام براساس نظام معرفت شناسی خاص او پرداخته، روایت این گونه کرامات را فراتر از نیّت جعل و سند سازی، در حوزه تقابل های گفتمانی معنا خواهیم کرد.
بررسی حکایات مشترک النوبه الثالثه کشف الأسرار و روح الأرواح براساس نظریه ترامتنیّت ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژنت برای بررسی انواع روابط میان متنی متون، اصطلاح ترامتنیّت را مطرح می کند. ژانر یا گونه عرفانی بخش مهمی از ادب فارسی را به خود اختصاص داده است؛ به همین سبب، مطالعه ترامتنی متون برجسته عرفانی زوایای پنهان و ناگشوده میان آنها را روشن می کند. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، نخستین گامی است که مناسبات ترامتنی چهل و شش حکایت مشترک النوبه الثالثه کشف الأسرار و روح الأرواح را از منظر تئوری ترامتنیّت ژنت بررسی کرده است. به طور کلی نتایج این پژوهش عبارت است از: 1) از میان چهل و شش حکایت موجود در این دو کتاب، ده حکایتْ ذیل بینامتنیّت صریح، نوزده حکایت در شمار بینامتنیّت غیرصریح و هفده حکایت در ذیل بینامتنیّت ضمنی قرار می گیرد؛ 2) نتیجه جست وجوهای پیرامتنی نیز بیانگر آن است که همانندی های بسیاری ازنظر صورت و معنا در عنوان ها و صدر و ذیل آن حکایات وجود دارد. همین امر نویسندگان این پژوهش را هرچه بیشتر به درست بودن گمانه اقتباس میبدی از سمعانی هدایت می کند؛ 3) ازنظر رابطه سرمتنی، تقسیم بندی این دو کتاب عرفانی در ذیل گونه عرفانی تأیید می شود؛ 4) از دیدگاه ورامتنی در هیچ قسمت از حکایات النوبه الثالثه کشف الأسرار نقد و تفسیر مستقیم بر متن روح الأرواح دیده نمی شود.
نگاهی به مکتب سور رئالیسم و جلوه هایی از آن در شعر قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
485 - 509
حوزه های تخصصی:
سور رئالیست ها معتقد به «نگارش خودکار»اند و بر این باورند که شاعر، باید حواس خود را مختل کرده و در حالت خلسه و ناخودآگاهی شعر بسراید. به رؤیا و خواب اهمیت می دهند و از دیدگاه آن ها اثر هنری باید رؤیاگونه باشد. آن ها ویژگی های فرا واقعی به اشیاء و پدیده ها نسبت می دهند. در دوره معاصر ادبیات فارسی نیز با تأثیر از ادبیات اروپا، از این مکتب تأثیر پذیرفته و شاعران جریان های شعری «موج نو» و «حجم» تحت تأثیر آراء شاعران این مکتب بودند. در کنار این دو جریان شعری، شاعران مستقلی نیز همچون سپهری از این مکتب تأثیر پذیرفته و شگردها و بوطیقای خاص این مکتب را در شعر خود وارد کرده و منطبق با تئوری های پذیرفته شده این مکتب شعر سروده اند. در شعر قیصر نیز بارقه هایی از تأثیر این مکتب دیده می شود که در مقاله حاضر نمونه هایی از این تأثیر ذکر شده و مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. اگرچه قیصر شاعری سور رئالیست نیست ولی تأثیر این مکتب در برخی از اشعار وی، انکار ناشدنی است.
دفاعیات عمار بصری از کلام مسیحیت در "البرهان"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
357 - 374
حوزه های تخصصی:
عمار بصری نسطوری یکی از متکلمین برجسته مسیحی در دوره عباسیان و در حدود سال های 800 الی 850 میلادی در بغداد و شهر بصره می زیسته و برای تبلیغ و ترویج مسیحیت نسطوری فعالیت می کرده است. وی دارای دو اثر کلامی مهم است: یکی کتاب «البرهان علی سیاقه التدبیر الالهی» و دیگری کتاب «المسائل والأجوبه». وی در این دو کتاب با تفکر فلسفی و فکر دینی به شرح و بسط اندیشه های مسیحی می پردازد و در اصل دفاعیاتی را برای کلام مسیحیت فراهم آورده و پاسخ انتقادات مخالفان(به ویژه متکلمان اسلامی) را می دهد و در واقع با برهان و دلایل عقلی و نقلی در دفاع از باورها و اعتقادات مسیحیان می کوشد. کتاب «البرهان» در این خصوص به عنوان یکی از کهن ترین کتاب های دفاعیه مسیحیت شناخته شده و از این حیث کم نظیر است. وی در این اثر کلامی به دوازده مبحث اصلی به ویژه موارد انتقادی(همچون تثلیث، تجسّد، اتحاد، تحریف کتاب مقدس، به صلیب کشیدن عیسی مسیح و قربانی) به طرح و بررسی و پاسخ شبهات می پردازد.
کهن الگوی مرگ و تولد دوباره در شعر خیام و عبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
111-129
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با تأکید بر اهمّیّت مطالعات بینارشته ای در تحقّق اهداف ادبیّات تطبیقی براساس مکتب امریکایی و با تکیه بر کهن الگوی مرگ و تولّد دوباره، به روش توصیفی - تحلیلی و شیوه استقرائی، ظرفیت های نظریّه ناخودآگاهی جمعی و کهن الگوهای یونگ را در تحلیل چرایی و چگونگی تشابهات ادبی میان ادبیّات ایران و عرب و به طور خاص در شعر خیّام و بیاتی واکاوی و از لایه های ژرف و مشترک کهن الگویی این دو متن، پرده برداشته است تا ضمن تأکید بر رابطه میان ادبیّات و روان شناسی، برکارکرد کهن الگوها در آفرینش آثار ادبی برتر ملل مختلف جهان صحه بگذارد و از همه مهم تر، نقش کهن الگو ها در تبیین تشابهات ادبی میان ادبیّات ایران و عرب را نشان دهد. نتایج پژوهش، بیانگر آن است که هردو متن، از شالوده های ژرف و مشترک کهن الگوی مرگ و تولّد دوباره برخوردارند که همین عامل، باعث تشابهات ادبی گسترده و نزدیکی متون پیش گفته شده؛ امّا تفاوت های جزئی نیز در نحوه تجلّی این کهن الگو در این میان دیده می شود؛ بدین صورت که در شعر بیاتی، کهن الگوی مرگ و تولّد دوباره، بیشتر در قالب اسطوره سومری ایشتار و تموز، اسطوره مصری ایزیس و اوزیریس و در نماد برساخته عایشه تجلّی می یابد؛ ولی در شعر خیّام، به طور عمده در تبدیل شدن آدمی به خاک و دگردیسی آن به سبزه و گیاه و سبو، نمود یافته است.
همگرایی دو گفتمان فقهی و عرفانی در مثنوی های حدیقه الحقیقه، منطق الطیر و مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
163 - 188
حوزه های تخصصی:
گفتمان عرفانی و خرده گفتمان های آن مانند شعر عرفانی در بستر دین و از بطن جریان زهدی نشأت گرفت که در واکنش به شرایط اجتماعی سیاسی روزگار اموی و دوره نخست عباسی در عراق و شام پدیدار گشته بود. در جستار حاضر با روش تحلیلی- توصیفی و رویکرد تحلیل گفتمان، فرایند همگرایی دو گفتمان فقهی و عرفانی را با مطالعه موردی چند مفهوم و اصطلاح فقهی و عرفانی در مثنوی های حد یقه الحقیقه ، منطق الطیر و مثنوی معنوی بررسی و خاطرنشان کردیم هرچه دامنه گفتمان شعر عرفانی گسترش می یابد و از مرحله تکوین به مرحله تکامل و اعتلا ی آن نزدیک می شویم، به نوعی هم پوشانی و تکامل گفتمانی می انجامد و همگرایی گفتمانی آشکارتر و به قولی هنری تر می شود. اوج این مهم را که به گونه ای تبدّل و جایگزینی منتهی می شود، در مثنوی مولوی شاهدیم که هم فقیه نامدار حنفی و هم عارفی شوریده بود.
بررسی تأثیر نهادهای قدرت بر آثار کودک و نوجوان ایران نمونه پژوهی: آثار تألیف و ترجمه جایزه گرفته پیش و پس از انقلاب اسلامی (1340-1367)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول زمان، نهادهای قدرت از نظام های ادبی و فرهنگی برای تحقق اهداف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی خود استفاده کرده اند. سؤال تحقیق این بود که آیا ادبیات کودکان و نوجوانان ایران نیز متأثر از نهادهای قدرتمند ادبی و غیرادبی بوده است و آیا برای تحقق اهداف خاص دست کاری شده است یا خیر. ازآنجایی که در پژوهش های دیگر به این موضوع پرداخته نشده است، بر آن شدیم تا به بررسی آثار در بازه ی زمانی 1340-1367 که یکی از پررویدادترین دوره های تاریخی، سیاسی و اجتماعی ایران بوده است، بپردازیم. ازآنجایی که بررسی تمامی آثار تولیدی این بازه ی زمانی از حوصله ی این پژوهش خارج بود، پیکره ی مطالعه محدود به آثار جایزه گرفته و برجسته ی این دوره شد. جمعاً 169 اثر جایزه گرفته ی ترجمه و تألیف استخراج و جزئیات آثار با کمک منابع کتابخانه ی ملی ایران، کامل و با نرم افزار SPSS تحلیل شد. علاوه بر این، محتوای آثار جایزه گرفته به لحاظ موضوعی، بررسی و مقایسه شدند. نتایج نشان داد که علی رغم نوپا بودن نظام ادبی کودک و نوجوان در این دوره، نهادهای قدرت از آن برای تحقق اهداف سیاسی و اجتماعی خود استفاده کرده اند.
زدودن غبار از نور دیدگان (بررسی شگردهای تمرکززدایی در کلیله ودمنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلیله ودمنه از متون ارزشمند گذشته است و هر کوششی برای نشان دادن ظرفیت های نهفته ی آن می تواند نسل امروز را با ارزش های گوناگون این متن آشنا کند. در این پژوهش، به کلیله ودمنه از چشم اندازی تازه نگریسته می شود تا بخشی از ظرفیت های بازنویسی آن بازنموده شود. باتوجه به اینکه تمرکززدایی سازه ای مهم در تبیین هدف و روش ادبیات کودک است و بازنویسی سهم بسزایی در آفرینش و گسترش ادبیات کودک دارد، هدف این پژوهش، بازشناسی شگردهای تمرکززدایی در کلیله ودمنه و ارائه ی پیشنهادهایی برای استفاده از ظرفیت تمرکززدایانه ی این اثر در بازنویسی است. یافته های این پژوهش کیفی که با روش تحلیل محتوا به دست آمد، نشان می دهداز بیست ویک شگرد تمرکززدایی که تاکنون در افسانه ها یافت شده است، یازده شگرد در کلیله ودمنه نیز وجود دارد که عبارت اند از: خودنمایی یا خودفاش سازی، مداخله ی راوی، قصه به قصه، جابه جایی قهرمان، مناظره، غافل گیری، اغراق، سپیدنویسی، دگردیسی، وارونه سازی و صحنه های هم زمان. کارکرد بعضی از آن ها در این اثر نیز مانند کارکردشان در افسانه ها است و کارکرد بعضی، متفاوت است. شش شگرد تازه نیز در کلیله ودمنه یافت شد که می توان آن ها را به شگردهای تمرکززدایی پیشین افزود: آگاهی از پایان، آشنایی زدایی درون متنی، تغییر راوی (اگر با تغییر زاویه ی دید همراه باشد)، شخصیت پردازی آمیغی، قصه به قصه و شعر و آیه و حدیث در نثر. بازنویسی داستان ها و حکایت های کلیله ودمنه در ساختاری داستان در داستان که از اصلی ترین ویژگی های این اثر است، می تواند شگردهای پرتکرار تمرکززدایی متن اصلی را در آثار بازنوشته حفظ کند.بازنویسان می توانند شگردهای دیگر را نیز با ذوق و ابتکار در اثر خود به کار گیرند.
بوطیقای شناختیِ گفتار کودکانه و قابلیت های بوطیقایی لالایی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معمولاً بزرگسالان در مواجهه با خردسالان از زبان خاصی استفاده می کنند که از لحاظ کشش های آوایی، زیروبمیِ صوتِ جمله ها، مکث ها و تکرارها و... با زبان گفت وگوییِ بزرگسالان تفاوت دارد. این نوع ویژه از زبان، اصطلاحاً «Babytalk» یا «گفتارِ کودکانه» نامیده می شود. تحقیقاتِ شناختی صورت گرفته بر «گفتار کودکانه»، گویای وجود برخی خصایص بلاغی ویژه در این گفتار است و این امر نشانگر حضور و وجود درک ادبی هنری در کودک، حتی در هفته های نخستین تولد است. در نوشتار حاضر کوشیده ایم نخست بر پایه ی یکی از تحقیقات مهمی که در این زمینه به همت دیوید مایل و الن دیسانایاکی (2002) با روشی بسیار دقیق و علمی انجام شده، اساس نظری تجربی بحث را روشن کنیم. در بخش بعدی سعی بر آن بوده است که امکانات بلاغی موجود در لالایی های فارسی با توانش های شناختی بلاغی نوزادان سنجیده شود و از طریق این سنجش، به دنبال نزدیک شدن به پاسخ پرسش هایی ازاین دست بوده ایم که آیا معیارهای بلاغیِ شناختی در گفتارهای کودکانه، آن گونه که در پژوهش مایل و دیسانایاکی دیده می شود، در لالایی های فارسی نیز یافت می شود؟ آیا جوامع بشری لالایی ها را مطابق با توانایی های درکِ بلاغی نوزادان آفریده اند؟ و از همه مهم تر اینکه آیا می توان لالایی ها را مرجعی برای کشف پارادایم های بوطیقای شناختیِ (Cognitive Poetics) کودکان به حساب آورد؟ نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که لالایی های فارسی در نمونه های متعددی به یافته های بلاغی موجود در گفتار کودکانه پاسخ مثبت می دهند. از میان مهم ترین سازوکارهای بوطیقاییِ شناختی که هم در گفتار کودکانه و هم لالایی ها حضور دارند، می توان به خصایص ویژه ی موسیقایی، ساده سازی و تکرار، وفور واج های قدامی، موازی سازی و شمایل وارگی اشاره کرد.
بررسی کیفیت ترجمه نهج البلاغه مبتنی بر الگوی نقش گرای هاوس (مطالعه موردی ترجمه علامه جعفری و شهیدی از خطبه اشباح)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولانا در آن سوی مرزهای زبان و فرهنگ فارسی بازتابی گسترده داشته و مخاطبان بسیاری را شیفته خود ساخته است. این اثر فاخر در میان کشورهای عربی نیز از توجه ویژه ای برخوردار بوده است. ادبای عرب -در قالب های نظم و نثر- به ترجمه و شرح این شاهکار ادبی - عرفانی پرداخته اند که در این میان، ترجمه های منظوم دو شاعر معاصر عراقی، عبدالعزیز جواهری و محمد جمال هاشمی در معرفی مثنوی به مخاطبان عرب نقشی برجسته ایفا کرده است. آشنایی این دو مترجم با چارچوب اندیشه سراینده مثنوی و قرابت فرهنگی دو زبان، فضای روحانی اشعار را در تعریب این اثر نمایان می سازد. در مقاله حاضر پس از بیان ویژگی های این دو ترجمه منظوم، برگردان داستان آغازین مثنوی، یعنی «شاه و کنیزک» را با تکیه بر هفت راهبرد ترجمه «وینی» و «داربلنه» مورد ارزیابی قرار دادیم. این بررسی بیانگر آن است که تعریب جواهری به دلیل بهره گیری پربسامد از الگوهای ترجمه مستقیم و به طور ویژه ترجمه لغوی به متن مبدأ نزدیک تر است. ضمن آنکه وفاداری به متن و رعایت امانت از ویژگی های مثبت این ترجمه به شمار می آید. درحالی که در ترجمه منظوم هاشمی، ساختارهای نحوی و معنایی زبان مقصد بیشتر جلوه دارد. این مترجم به جای تعریب دقیق ابیات به تصریح معانی ضمنی داستان پرداخته است تا درک داستان برای خواننده زبان دوم آسان شود. در میان راهبردهای هفتگانه ترجمه نیز جابه جایی و تعدیل در ترجمه هاشمی، فراوانی قابل توجهی نسبت به دیگر مراحل دارد.
بررسی آداب سلوکِ سالک از منظر سلسله کبرویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آداب سلوک و تربیت در هر حوزه ای، اصول و روش های مشخصی دارد که تربیت کننده و سالک و آموزنده باید به این اصول آگاهی داشته باشند تا راه های رسیدن به مقصد و هدف اصلی برای سالک و مرید به آسانی هموار شود. در آموزه های عرفانی نیز این روش ها بسیار اهمیت دارد و همه مکتب ها و نحله های عرفانی به آنها پایبند هستند. در سلسله کبرویه نیز مبانی و روش های مشخصی برای تربیت سالک و رساندن او به مقصد اصلی، یعنی معرفت حق وجود دارد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای به بررسی آداب سلوک سالک از نگاه سه تن از عارفان برجسته این سلسله، نجم الدین کبری و مجدالدین بغدادی و نجم الدین رازی، پرداخته است. نتیجه به دست آمده نشان می دهد عارفان این سلسله برای سالک در ابعاد مختلف فردی، اجتماعی و روحانی غیبی، توصیه ها و دستورالعمل های تربیتی مشخص و ارزشمندی دارند.
نقد و بررسی جلوه های بازنویسی در چهار اپیزود ترجمه بلعمی از تاریخ طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جولان آزاد زبان مترجم و به کارگیری مؤلفه های بازنویسی یکی از مهم ترین علل پیدایش رویکرد ترجمه تألیفی در ادبیات فارسی و عربی کلاسیک است. مترجمان در این شیوه به مانند شیوه آزاد و ارتباطی از ترجمه برابر، معادل و طوطی وار که اغلب گنگ و نامفهوم است، اجتناب می کنند. شیوه بازنویسی در ترجمه کهن فارسی از عربی به دلیل عدم رعایت قوانین و معیارهای علمی ترجمه و مقاصد آرمان گرایانه به طرز وسیعی به کار گرفته شد و مترجم بدون رعایت امانت داری با تکیه بر مقوله بازنویسی و سازوکارهای آن به تغییرات متعددی در متن ترجمه در قیاس با متن اصلی می پرداخت. پژوهش حاضر در تلاش است مفهوم و جلوه های بازنویسی را در چهار اپیزود از تاریخ بلعمی (نحوه کشته شدن سیاوش، بنای شارستان کاووس، به آسمان رفتن کاووس، ترک فرمانروایی توسط کیخسرو) با توجه به مبحث بازنویسی «آندره لفور» مورد بررسی قرار دهد تا به جلوه ها و کارکردهای شیوه بازنویسی در ترجمه بلعمی دست یابد. نتیجه نشان می دهد یکی از علل ماندگاری ترجمه بلعمی که به اسم مترجم شناخته می شود نه نویسنده به خاطر وجود جلوه های متواتر مفهوم بازنویسی است و مترجم با شیوه هایی نظیر اقتباس، تعدیلات ساختاری، حذف و فشرده سازی و گاهی اطناب اثری متفاوت از طبری خلق کرده است.
نقد و نظری بر این کیمیای هستی
حوزه های تخصصی:
راز ماندگاری شعر حافظ در کنار جاذبه های هنری آن، خلاقیت شگفت انگیز این غزل سرای نامدار پارسی در پردازش دقیقه های هنری، ظرافت های تعبیری شعری، نکته های اجتماعی و پرداختن به مسایل و دغدغه های کلان انسانی است و همین نکته سبب شده است تا گونه ای ابهام یا دشواری هایی در لایه های زیرین شعر او برای خوانندگان و دوستداران شعرش پدید آید که درک آن ها را نیازمند شرح و توضیح می کند و تلاش حافظ پژوهان همواره در مسیر روشن ترکردن همین نکته ها و مسایل است. در این میان، ملاحظه های ادیبانه و واکاوی های استاد عالی قدر محمدرضا شفیعی کدکنی در کلاس های درس حافظ شناسی دانشگاه تهران، ارزش خاصی دارد و بسیار مغتنم است. کتاب این کیمیای هستی مجموعه ای از مقاله های دکترشفیعی کدکنی و یافته ها و گفته های ایشان از همین جلسه های درس است. این اثر یک بار در سال 1378 به کوشش ولی الله درودیان سپس به صورت مجموعه ای منسجم تر و مفصل تر در سه جلد با نظارت مستقیم استاد شفیعی کدکنی در سال 1396 و متعاقب آن در سال 1397 منتشر گردید. جلد اول کتاب را مقاله های کوتاه و بلند استاد در حافظ شناسی و جلد دوم را تنقیح مطالب چاپ اول کتاب و جلد سوم را یادداشت های دانشجویان از تقریرات ایشان تشکیل می دهد. این مقاله مروری بر بخش های سه گانه ی اثر مذکور با نگاهی انتقادی برای معرفی بهتر این اثر ارجمند است.
مطالعه جایگاه شعر در زیباشناسی باومگارتن و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش براین است با روش توصیفی–تحلیلی به سوال اصلی پاسخ داده شود: نظر کانت درباره جایگاه شعر در میان هنرهای زیبا چه وجوه اشتراک و افتراق و همخوانی هایی با رأی باومگارتن دارد؟ هدف مقاله روشن کردن دلایل درنظرگرفتن ِشعر به منزله برترین هنر نزد یکی از پیروان اصالت عقل و مقایسه آن با نظر کانت است. باومگارتن در عصر روشنگری شعر را به منزله گفتار و خطابه کامل حسی در نظر می گیرد. او بر آوا، غنای کلام و اثرگذاری آن بر تأثرات و عواطف و فرم گرایی و کمال حسی تأکید می کند. وی، هماهنگی اندیشه ها به صورت مجزا از ابزار بیان، هماهنگی اندیشه ها و ابزار بیان، همچنین نظم و هماهنگیِ نشانه های ابزار بیان را سه منشأ زیبایی شعر می خواند. باومگارتن، به کمال درجه ادراک حسی در مواجهه با زیبایی می پردازد. کانت علاوه بر تمایز شعر از خطابه به دو نوع زیبایی در شعر یعنی: زیبایی آزاد معطوف به هماهنگی، وزن و ریتم یا آوای واژگان و زیبایی وابسته در ارتباط با علاقه عقلی اشاره می کند. از نظر وی زیبایی شعر به منزله زیبایی آزاد رها از مفهوم کمال و نیز صورت آن، برانگیزنده بازی آزادی است که بین حس و فاهمه در می گیرد. در نظر باومگارتن با مفهوم کمال حسی در شعر، جایی برای بازی آزاد قوا باقی نمی ماند.