آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۷

چکیده

کلیله ودمنه از متون ارزشمند گذشته است و هر کوششی برای نشان دادن ظرفیت های نهفته ی آن می تواند نسل امروز را با ارزش های گوناگون این متن آشنا کند. در این پژوهش، به کلیله ودمنه از چشم اندازی تازه نگریسته می شود تا بخشی از ظرفیت های بازنویسی آن بازنموده شود. باتوجه به اینکه تمرکززدایی سازه ای مهم در تبیین هدف و روش ادبیات کودک است و بازنویسی سهم بسزایی در آفرینش و گسترش ادبیات کودک دارد، هدف این پژوهش، بازشناسی شگردهای تمرکززدایی در کلیله ودمنه و ارائه ی پیشنهادهایی برای استفاده از ظرفیت تمرکززدایانه ی این اثر در بازنویسی است. یافته های این پژوهش کیفی که با روش تحلیل محتوا به دست آمد، نشان می دهداز بیست ویک شگرد تمرکززدایی که تاکنون در افسانه ها یافت شده است، یازده شگرد در کلیله ودمنه نیز وجود دارد که عبارت اند از: خودنمایی یا خودفاش سازی، مداخله ی راوی، قصه به قصه، جابه جایی قهرمان، مناظره، غافل گیری، اغراق، سپیدنویسی، دگردیسی، وارونه سازی و صحنه های هم زمان. کارکرد بعضی از آن ها در این اثر نیز مانند کارکردشان در افسانه ها است و کارکرد بعضی، متفاوت است. شش شگرد تازه نیز در کلیله ودمنه یافت شد که می توان آن ها را به شگردهای تمرکززدایی پیشین افزود: آگاهی از پایان، آشنایی زدایی درون متنی، تغییر راوی (اگر با تغییر زاویه ی دید همراه باشد)، شخصیت پردازی آمیغی، قصه به قصه و شعر و آیه و حدیث در نثر. بازنویسی داستان ها و حکایت های کلیله ودمنه در ساختاری داستان در داستان که از اصلی ترین ویژگی های این اثر است، می تواند شگردهای پرتکرار تمرکززدایی متن اصلی را در آثار بازنوشته حفظ کند.بازنویسان می توانند شگردهای دیگر را نیز با ذوق و ابتکار در اثر خود به کار گیرند.  

تبلیغات