فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
گرایش ادیبان به رنگهای مختلف بیانگر بازتابهای مختلف روانی در آنان است. آزمایش ماکس لوشر از برترین آزمایشهای شخصیت شناسی در روانشناسی به شمار می آید. این پژوهش با کمک نظریه لوشر تحلیل شد و به روش توصیفی- تحلیلی به شناخت شخصیت احمد مطر و میرزاده عشقی پرداخته است. قرمز با فراوانی 195 در مرتبه اول اشعار مطر قرار دارد. با توجه به نظریه لوشر، مطر فردی پرتلاش وخواهان آرامش است. او کنترل دقیق بر روابط عاطفی خود دارد، به سختی به کسی اعتماد می کند و از رنگها برای بیان تبعیضهای جامعه خود کمک می گیرد. در اشعار عشقی زرد وسفید با فراوانی 306 در مرتبه اول قرار دارد. نتایج نشان می دهد وی به دنبال راه فراری برای خارج شدن از سختیهای جامعه خود می گردد و علاقه وافری به تجربه های جدید دارد. او می خواهد به مقام بلندی رسیده و مورد احترام دیگران قرار گیرد، هرگز آرام و قرار ندارد و برای رسیدن به بلند پروازیهای خود به محیط بیرونی خود فشار وارد می سازد.
سایه محدودیتهای سیستمی لِفِور بر بازنویسی غزل دهم و دوازدهم حافظ (ترجمه عمر شبلی الصویری)
حوزه های تخصصی:
لِفِوِر ترجمه را نوعی بازنویسی می داند که متأثر از محدودیت های سیستمی؛ ایدئولوژی و سبک ادبی است. جستار پیش رو با رویکرد توصیفی- تحلیلی، این تاثیرات را در بازنویسی شبلی از غزل دهم و دوازدهم حافظ می کاود و برآیند آن چنان است که این بازنویسی هم متاثر از محدودیت سبکی است و هم متأثر از ایدئولوژی. نمودهای نگره لفور در این بازنویسی، ترجمه منظوم است و دگرگون سازی در وزن، آوا ، ضمایر، افزایش برخی واژگان و بومی سازی به همراه نگرش عارفانه در بازنویسی نمادهای خانقاهی و بزمی. این بازنویسی گاه با زیاده گویی ، معانی نارسا و دریافت یکسان از واژگان متفاوتی چون «پیر» و«شیخ» مخدوش می شود.
نقش رمزگان عرفان و تصوف در تصاویر و مضامین شعری سید حسن حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
149 - 174
حوزه های تخصصی:
عرفان و تصوف و اصطلاحات و رمزگان وابسته به آن همواره در شعر کلاسیک فارسی حضور داشته است و شاعران از آن بهره های زیادی برده اند، اما در شعر معاصر این ارتباط بسیار محدود شده است. با توجه به اینکه این رمزگان امکان تولید، دریافت و تفسیر متون را ارائه می کند، ما در این مقاله درنظر داریم به بررسی رمزگان عرفانی شعر سید حسن حسینی بپردازیم تا بر مبنای آن بتوانیم تأثیر عرفان و تصوف و نقش آن را در خلق تصاویر و مضمون های شعری وی دریابیم. به این منظور، با رویکردی توصیفی–تحلیلی لایه های زبانی، فکری و بلاغی اشعار سید حسن حسینی را بررسی می کنیم تا کیفیت تأثیر این رمزگان را در شعر او را نشان دهیم. نتایج حاصل از این مقاله نشان می دهد هرچند با تحولات دنیای مدرن و تغییر ذائقه نسل جدید، عناصر و رمزگان نهاد عرفان و تصوف از کانون توجه شاعران معاصر به ویژه شاعران نوپرداز کنار رفته است، اما سید حسن حسینی در سه حیطه زبانی، ادبی و فکری از این رمزگان استفاده کرده است. وی در حیطه بلاغی برای ساخت انواع تصاویر شعری همانند تشبیه و استعاره و همچنین انواع تلمیح و مراعات نظیر از این رمزگان بهره برده و در حیطه فکری برای مبارزه با ریاکاری و دیگر مظاهر آن استفاده کرده است. به این ترتیب او توانسته از این رمزگان برای بارور کردن ادبیات معاصر بهره بگیرد و تا حدودی گسست میان شعر نو و شعر کلاسیک فارسی را کم کند.
تحلیل داستان های کودکان با درونمایه عرفانی: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
55 - 83
حوزه های تخصصی:
در میان آثار ادبی کودکانه، گاه اندیشه های عرفانی چنان فشرده و زیبا در قالب داستان به مخاطب ارائه می شوند که نه تنها لذت خواندن اثر را فزونی می بخشند، بلکه سبب جاودانگی اثر ادبی می شوند. در این داستان ها، مفاهیم شهودی با بیانی ساده برای کودکان نوشته می شوند. اگر بخواهیم برای مخاطب کودک، از میان داستان های کودکانه، داستان های عرفانی را انتخاب کنیم یا اگر بخواهیم از دیدگاه یک پژوهشگر چنین داستان هایی را برگزینیمآیا می توان تعریفی کلی از ادبیات عرفانی ویژه کودکان ارائه کرد که داستان عرفانی ذیل آن بگنجد؟ مبنای نظری این پژوهش در بررسی داستان های عرفانی کودکانه، طبقه بندی هاشمی نژاد از داستان های عرفانی بزرگسالان (تنها پژوهش موجود در این زمینه) است. افزون بر آن، در تحلیل سه اثر داستانی، از اهمیت تخیل فلسفی در داستان های کودکانه یاد شده است تا بتوان از این راه به تخیل عرفانی کودکان و پرورش آن نقبی زد. در این بررسی، که به روش توصیفی تحلیلی و با شیوه قیاسی انجام شده است، ابتدا درباره چیستی و چگونگی عرفان کودکانه به اختصار بحث شده، در پی آن تعریفی با پنج مؤلفه برای ادبیات عرفانی کودک ارائه شده و سرانجام، در تطبیق با ویژگی های قصه های عرفانی بزرگسالان، ویژگی هایی برای داستان عرفانی کودک تعیین شده است.
تجلّیات عقده النقص الأدلریه لدی الشخصیه المحوریه فی روایه طیور أیلول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
31 - 55
حوزه های تخصصی:
یعتبر النقد الأدبی التحلیلی النفسی من الحقول الجدیده فی مجال النقد الأدبی، والذی یقوم فیه الناقد بتحلیل ودراسه الزوایا الخفیه والمظاهر النفسیه الموجوده فی شخصیات العمل الأدبی، لکی یخضع النص لتحلیل أمثل. حاولنا فی البحث الراهن إلى تحلیل شخصیه "منى" البطله والشخصیه المحوریه فی روایه "طیور أیلول" لإمیلی نصر الله الکاتبه والروائیه اللبنانیه فی ضوء نظریه أدلر فی علم النفس الفردی؛ إذ أن هذه الروایه تناقش الإحباط والنبذ عند النساء فی المجتمعات الریفیه اللبنانیه، حیث کن یعانین من الشعور بالنقص وانعدام الذات والوحده؛ ومن ضمن هذه الشخصیات "منى" بطله الروایه. اعتمدت الدراسه المنهج الوصفی- التحلیلی ضمن إطار نظریه أدلر فی علم النفس الفردی، وتبحث مسلّمه أساسیه من مسلمات نظریته، وهی عقده النقص وملامح تکوینها فی شخصیه "منى" وانعکاسات هذا الشعور فی سلوکیاتها، ثم اتخاذها آلیات لتعویض ذلک الشعور. وتوصلت هذه الدراسه إلى أن بعض العوامل مثل البیئه الاجتماعیه والتقالید القاسیه خاصه وجهه نظر والد منى الاستبدادیه والإحباط فی الغرام، والفقر، أوجد عقده النقص لدیها، ولقد توسلت منى لتعویض هذا النقص بطرق غیر اعتیادیه ومتوهمه مثل اللجوء إلى التعویض الخیالی والهروب من الأسره والواقع المعاش فی المجتمع، والتی لا تترک فی النهایه آثارًا إلا خیبه الأمل والشعور بانعدام الذات.
نوع شناسی بازنمایی عشق در رمان های نوجوان فرهاد حسن زاده براساس الگوی رابرت استرنبرگ (مطالعه ی موردی رمان های این وبلاگ واگذار می شود و عقرب های کشتی بمبک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوع شناسی بازنمایی عشق در رمان های نوجوان فرهاد حسن زاده براساس الگوی رابرت استرنبرگ (مطالعه ی موردی رمان های این وبلاگ واگذار می شود و عقرب های کشتی بمبک ) چکیده دوران نوجوانی به دلیل تغییرات چشم گیری که از نظر مسائل جنسی، عاطفی و شناختی در فرد پدیدار می شود، دوره ای مهم از زندگی به شمار می آید. تغییرات هورمونی، تکمیل اندام های جنسی و دگرگونی های ظاهری، شرایط ویژه ای را رقم می زند که افزایش میزان حساسیت و آسیب پذیری نوجوان را در پی دارد. ارائه ی آگاهی های لازم از سوی والدین و متولیان امور نوجوانان باعث کاهش خطرات و لغزش های احتمالی در این دوره می شود. عشق از آن دسته عواطفی است که در این دوران پدیدار می شود و به سرعت تبدیل به یکی از اصلی ترین دغدغه های نوجوان می گردد. شیوه ی بازتاب عشق در رمان هایی که برای مخاطب نوجوان نوشته می شود، می تواند در زمینه ی آشنایی نوجوانان با این احساس و مدیریت درست آن، اثرگذار باشد. فرهاد حسن زاده از نویسندگانی است که در آثار خود به این مهم پرداخته است. در این پژوهش نحوه ی انعکاس این مفهوم در آثار این نویسنده با توجه به الگوی رابرت استرنبرگ از عشق و تقسیم بندی هشت گانه ی او از این مقوله به شیوه ی توصیفی تحلیلی بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که به جز یک ارتباط از نوع کامل، عشق های یک طرفه که در یکی از طرفین به حالت نبود عشق و طرف دیگر به شکل عشق ابلهانه نمودار می شود، در کنار عشق از دو نوع رمانتیک و دلباختگی در هر دو داستان فرهاد حسن زاده نمود بیشتری دارند. واژه های کلیدی : الگوی رابرت استرنبرگ، بلوغ جنسی، بلوغ عاطفی، رمان نوجوان، عشق.
بررسی تطبیقی متن «مردی که دیگر نخندید» اثر ویلیام موریس و داستان "گنبدسیاه" از هفت پیکرنظامی براساس نظریه بینامتنیت ژولیا کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ، ادبیّات و افسانه های مشرق زمین، از دیرباز مورد توجّه مستشرقان و پژوهشگران غربی بوده، یکی از این علاقمندان به شعر و ادب فارسی، ویلیام موریس انگلیسی است که ضمن آشنایی با فرهنگ غنی ایران و ادبیّات فارسی، کتاب مردی که دیگر نخندید را به پیروی از گنبد سیاه، در منظومه هفت پیکر نظامی گنجه ای پدید آورد. وی می کوشید تا شخصیت، فضای داستان، نمادها، رنگ، لباس و سایر عناصر داستان با هفت پیکر سازگاری داشته باشد. منظومه ی هفت پیکر یا هفت گنبد، یکی از آثار غنایی نظامی که تحّول روحی بهرام پادشاه ایران را به صورت نمادین گزارش کرده است. بهرام، هفت شهدخت از هفت کشور خواستگاری کرده، آنان را بانوان هفت کاخ با شکوه گردانید و هر شب میهمان یکی از آنان می شد تا با شنیدن قصّه ای وقت گذرانی و شادخواری کند. سرانجام در پایان هفته که میهمان گنبد سیاه بود دُرسَتی شاهدخت ایرانی قصه ای از فرهنگ ایران زمین نقل کرد که بهرام را متحول نمود. این پژوهش مانند دیگر جُستارهای علوم انسانی به روش تحلیل محتوا و با استفاده از اسناد و منابع معتبرکتابخانه ای، اثرپذیری و منظومه ویلیام موریس را از گنبد سیاه نظامی مورد بررسی قرارداده و به این نتیجه دست یافته است که اثر ویلیام موریس از نظر ساختار و محتوا همچون نهالی با طراوت و در سایه سار درخت تناور هفت پیکر نظامی بالیده، سپس در گلستان شعر و ادب اروپا به بار نشسته است.
نقدی شناخت شناسانه بر داستان «پادشاه و وزیر یهودی» در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین مسئله: داستانِ «پادشاه و وزیر یهودی» در مثنوی معنوی در خوانش نخست، بیانگر روشی در سیاستِ صاحب منصبان برای تفرقه افکنی میان پیروان یک دین و آیین است. این داستان از دیدگاه معرفت شناختی و اندیشگانی نیز تصوّرات غلط و اشتباه های انسان را در استدلال به نمایش گذاشته است. مولانا در این داستان با نمایش طرح و نقشه وزیر برای نابودی دین مسیحیّت، عملاً نشان داده است که چگونه استدلال نادرست و نیز قضاوت و عمل مبتنی بر آن استدلال باعث فاجعه می شود. روش در این جُستار چگونگی استدلال و توجیه وزیر و پادشاه یهودی برای کار آنها به صورت توصیفی تحلیلی نقد و بررسی می شود تا نقص ها و ایرادهای ساختار اندیشه آنان پدیدار شود. یافته ها و نتایج: دستاورد پژوهش بر این موضوع دلالت دارد که اشتباه پادشاه و وزیر یهودی منشأ شناختی دارد و به تصوّرات نادرست آنها برمی گردد. آن دو با ذهنیّت بنیادگرایانه دوقطبی، به موضوع (دین مسیحیّت) اندیشیده اند و برپایه همین ذهنیّت به ارزشگذاری، قضاوت و سرانجام صدور حکم اقدام کرده اند.
بررسی تطبیقی-انتقادی تعریف سنت و نوآوری در نقد ادبی ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
231 - 252
حوزه های تخصصی:
مفهوم سنت از مفاهیم پرکاربرد در علوم انسانی است و در هر یک از حوزه های آن معنای اصطلاحی خاصی دارد . در این میان، سنت ادبی و نوآوری، به عنوان مفهوم متقابل آن، از اهمیت ویژه ای در ادبیات به ویژه نقد ادبی برخوردار است. این پژوهش با نگاهی انتقادی تعاریف سنت و نوآوری را در آراء صاحب نظران ایرانی بررسی کرده و نتایج به دست آمده را با مهم ترین نظریات منتقدان غربی و عربی تطبیق داده و وجوه شباهت و تفاوت آن ها را نشان داده است. بر اساس نتایج این پژوهش ، در یک نگاه کلی می توان گفت که این تعاریف دارای اختلافاتی از دو جنبه گستردگی عناصر تشکیل دهنده و الزامی بودن یا نبودن شرط تکرار در شکل گیری سنت اند . بر این اساس ، تمامی ویژگی های صوری و محتوایی که در آثار ادبی وجود دارند و پس از گذشت دوره های زمانی کوتاه یا طولانی تکرار و تدوام می یابند، سنت ادبی را تشکیل می دهند . در باب نوآوری نیز باید گفت رابطه پویای آن با سنت، جوهره اصلی آثار ادبی و ضامن موفقیت نوآوری-های ادبی و سبب نوزایی مداوم سنت است.
فرایند سه مرحله ای روایت در ادبیات کودکان و نوجوانان (بر اساس نظریه ی ماریا نیکولایوا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه گرایش به داستان پردازی به سبک جدید برای کودک و نوجوان روندی فزاینده دارد، بازشناسی مرزهای روایت پردازی در این حوزه ی داستان پردازی براساس رده های سنی مخاطبان ضرورتی انکارناپذیر است. این پژوهش به شیوه ی توصیفی تحلیلی متکی بر مبانی نظری روایت شناسی و آرای ماریا نیکولایوا درباره ی جهان داستان و فرایند سه مرحله ای «پیشاهبوطی، کارناوالی و پساهبوطی» تلاش کرده است به بازنمایی و واکاوی مشخصه های روایی و روانی داستان های کودکانه معاصر برای ترسیم بوطیقای روایت گری آن ها بپردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که دستیابی به مخاطبان فعال و پویا در حوزه ی ادبیات داستانی به ویژه در دوره ی بزرگسالی، بدون تربیت ذهنی و عاطفی کودک و نوجوان از رهگذر داستان های پیشاهبوطی و سپس دوره ی کارناوالی میسر نیست؛ زیراکه مراحل سه گانه داستان پردازی ماریا نیکولایوا آشکار می سازد که داستان نویسی برای کودکان مخاطب (از آغاز تا رسیدن به مرحله ی نوجوانی دوم) فرایندی تکاملی دارد. تربیت مخاطبان با ویژگی های مراحل سه گانه ی گفته شده می تواند به گسترش دانش و شناخت مخاطبان داستان منجرگردد.
آسیب شناسی فرآیند واژه گزینی درجات نظامی در واژه نامه های عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله معضلات پیش روی مترجمان، تطبیق درجات نظامی است و دشواری کار مترجم زمانی دو چندان می شود که تعداد درجات نظامی زبان مبدأ و مقصد یکسان نباشد؛ در نتیجه این اصطلاحات در یکی از دو زبان بدون معادل باقی می ماند؛ زیرا تفاوت هایی در ساختار نظامی نیروهای مسلح کشورها به چشم می خورد که نادیده انگاشتن آن می تواند مشکلاتی را برای مترجمان پدید آورد. پژوهش حاضر پس از شرح درجات نظامی ایران و مقایسه آن با کشورهای عربی به بررسی واژه نامه های عمومی و تخصصی و چگونگی معادل یابی آنان با روشی توصیفی- تحلیلی و تطبیقی می پردازد. نتایج حاکی از آن است که اغلب واژه نامه های عمومی دانش کافی از حیطه های تخصصی نداشته و اصطلاحات این حوزه را با دقت نظر مورد بررسی قرار نداده و فرهنگ لغت های تخصصی نیز با توجه به اینکه نگارنده آن افراد نظامی بودند و اطلاعاتی از ساختار کشورهای عربی نداشتند، نتوانستند معادل دقیقی از درجات ارائه کنند. بهترین شیوه گزینش معادل برای اصطلاحات درجات نظامی «معادل گزینی پس از شناخت الگوی درجات نظامی ایران و کشورهای عربی» است.
دراسه معرفیه لمفهوم الفرح فی اللغتین العربیه والفارسیه؛ دراسه تقابلیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
127 - 154
حوزه های تخصصی:
یتراوح الفرح بین المشاعر الخفیفه إلى الشدیده، والاستمتاع بموضوع ما إلى الشعور بالسعاده فی الحیاه. وبما أن جزءاً من مفهوم الفرح یصبح منظماً بالبیانات اللغویه إضافه إلى الأدب والفن والعرف وغیرها، لذلک نستخدم "الاستعاره المفاهیمیه" کأداه فعاله لتحلیل اللغه، والتی تعد إحدی مظاهر العقل. تشیر الاستعاره المفاهیمیه إلى إدراک مفهوم مجرد على أساس مفهوم أکثر مادیه والتعبیر عنه. فی هذه الدراسه، سندرس البیانات ونسعى لفهم مجالات المصدر لمفهوم الفرح فی کل من اللغتین الفارسیه والعربیه بناءً على النظریه المعرفیه لکوفکسیس، لنعرف طریقه تفکیر الناطقین بهاتین اللغتین حول الفرح، وأوجه الشبه والاختلاف بینهما. تکمن أهمیه الدراسه المعرفیه لهذه البیانات فی تنظیم نطاقها المبعثر والمتنوع بناءً على التعیینات والأنماط المعرفیه. یُظهر فحص بیانات هذه الدراسه أن الطبیعه المشتقه للغه العربیه وفرت مجموعه متنوعه من الکلمات الاستعاریه لتصور الفرح فی هذه اللغه خاصه فیما یتعلق باستعاره "الفرح نور"؛ کما أنّ المظاهر اللغویه لبعض الاستعارات باللغه الفارسیه کاستعاره "الفرح سائل داخل الوعاء" أظهرت مسافه أکبر عن مستواها العامه وکونها ذات إحداثیات ثقافیه ممیزه وأکثر تعقیداً؛ کذلک فیما یتعلق باستعاره "الفرح فوق" ف "المسافه من الأرض" فی اللغه العربیه یمکن أن تکون أکثر وضوحًا من اللغه الفارسیه.
نقد اسطوره شناختی حکایت شیخ صنعان در منطق الطیر عطار نیشابوری بر مبنای نظریه مناسک گذار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
147 - 177
حوزه های تخصصی:
مناسک گذار به آیین هایی نظیر تولد، بلوغ، تشرّف، مرگ و... در جوامع کهن اطلاق می شود که ساختاری اسطوره ای دارند. نظریه پردازان مناسک گذار بر این باورند که ساختار اسطوره ای این مناسک از الگویی واحد پیروی می کند. هدف این پژوهش بررسی میزان مطابقت ساختار اسطوره ای مناسک گذار با سیر و سلوک صوفیانه شیخ صنعان در منطق الطیر عطار با روش تحلیلی توصیفی است. پژوهش حاضر با تأکید بر ماهیت آئینی تصوف، ضمن تأویل روان کاوانه هر یک از مراحل گذار عرفانی شیخ صنعان، نشان می دهد ساختار روایی حکایت با الگوی چهار مرحله ای نظریه مناسک گذار (گسست، بحران، جبران و پیوند دوباره) همخوانی دارد.
خوانش تطبیقی مؤلفه های ادبیات مهاجرت از منظر رئالیسم انتقادی (مطالعه موردی: رمان عراقیّ فی باریس و همنوایی شبانه ارکستر چوب ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رئالیسم انتقادی به عنوان شاخه ای از مکتب ادبی رئالیسم تلاش می کند،تجربه ای عینی از واقعیت را با نگاهی به معضلات اجتماعی انسان در عصر جدید به خواننده منتقل کند و با نگرشی اصلاح طلبانه به انتقاد از اوضاع حاکم برجامعه بپردازد.سموئیل شمعون1در نخستین رمان خود عراقیّ فی باریس توانسته است جایگاه ویژه ای درگستره داستان نگاری در ادبیات عربی کسب نماید؛رضا قاسمی2 نیز یکی از برجسته ترین داستان نویسان ادبیات فارسی است که با نگارش رمان همنوایی توانسته جوایز معتبر متعددی را از آن خود کند،هر دو رمان به بازتاب واقعیت های جامعه خود و پدیده مهاجرت پرداخته اند. با توجه به مسأله مهاجرت و تأثیرات نهان و تلخ آن برجوامع مهاجرفرست، این امر ضرورت انجام پژوهش هایی را می طلبدکه لایه های پنهان زندگی مهاجر را نشان دهند؛هدف از این جستار بررسی چالش های آسیب زای پدیده مهاجرت است.در این پژوهش با پرداختن به مؤلفه های ادبیات مهاجرت از منظر رئالیسم انتقادی بر بنیان توصیف و تحلیل در چهارچوب مکتب تطبیقی آمریکایی به بررسی دو رمان پرداخته می شود.دستاوردهای پژوهش نشان می دهد:تردید در بنیان فرهنگ خودی و تناقض فرهنگی در رمان همنوایی نسبت به رمان عراقی فی باریس پررنگ تر است اما در هر دو رمان به شکل از خودبیگانگی نمود می یابد.در هر دو رمان به شکلی انتقادی با مرورگذشته،ضمن انتقاد از شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه خود از نحوه آموزش برخی آموزه های دینی و فرهنگی نیز انتقاد شده است. چالش های مهاجرت در هردو رمان به شکل گم گشتگی، بحران هویت، بی آشیانگی نمودیافته اما نویسنده در رمان عراقیّ فی باریس نگاهی مثبت به آینده دارد ولی در رمان همنوایی نگاه نویسنده ناامیدانه است.
بررسی رابطه نمادپردازی های عرفانی دو اثر ئی چینگ و فنگ شن ین آی با منطق الطیر عطار؛ (سیمرغ، بط، خروس، غاز و درنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه های رمزی و تمثیلی، که از شاهکارهای ادبی ایران زمین محسوب می شوند، نمونه هایی در سرزمین های دیگر، نظیر دو اثر از مشرق زمین به نام های ئی چینگ و فنگ شن ین آی دارند. پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی تطبیقی در نظر دارد به مقایسه و مطابقت منطق الطیر با این دو کتاب بپردازد. در هر سه اثر از پرندگانی چون سیمرغ، بط، خروس، غاز و درنا در حوزه سیروسلوک عرفانی سخن به میان آمده است. با توجه به قدمت این دو کتاب و تحقیقات انجام شده می توان گفت که چینیان در حوزه مذهب و برخی صنایع، متأثر از ایران پیش از اسلام بوده اند، اما پس از اسلام در حوزه فرهنگی و تجاری، هنر، نمادپردازی، داستان های ادبی و عرفانی، سبک های نگارش در متون نظم و نثر شباهتهای زیادی میان آنان وجود دارد و در این میان، عطار مستثنی از این امر نبوده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که شباهت هایی میان الگوها، کنش ها و تناسب های (توجه به سیروسلوک، طهارت، تهذیب باطنی، دوری از خودفریفتگی، توجه به غایت الغایات و تحمل مشکلات و مصائب سلوک با اشراف اندیشه ابدیّت و جاودانگی) میان پرندگان یادشده در هر دو فرهنگ و ادب عرفانی وجود دارد.
خوانش بینامتنی اسطوره در نمایشنامه ی تشتر نگهبان باران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابراهیم محمدی* اکبر شایان سرشت * * عفت فارغ * چکیده آثار نمایشی کودک و نوجوان، به ویژه وقتی پدیدآورندگان آن ها در تعاملی بینامتنی با متون کهن، عناصر ساختاری مهمی از قبیل زمان، مکان، شخصیت های داستانی، پیرنگ و گاه حتی همه ی پیکره ی داستانی را دست مایه ی کار خود قرار می دهند، گذشته از فراهم آوردن زمینه ی سرگرمی و تفریح و تخلیه ی روانی، از سویی کارکرد آموزشی دارد و از دیگرسو بستر مناسبی است برای انتقال میراث نیاکان ما (سنت ها، آیین ها، دین و مذهب، سیاست و هنجارهای اجتماعی و اخلاقی جامعه) به آگاهی نسل امروز. یکی از این آبشخورهای برجسته، اسطوره و روایت های اسطوره ای است که همواره به اشکال مختلف در آیین ها، باورها و متون ادبی و هنری از جمله داستان ها، نمایشنامه ها و فیلمنامه ها بازتاب یافته است. در این جستار با بهره گیری از نظریه ی ترامتنیت ژرار ژنه، به ویژه بیش متنیت او و به شیوه ی توصیفی تحلیلی، چگونگی بازآفرینی اسطوره ی باران در نمایشنامه ی تشتر نگهبان باران نوشته ی آتسا شاملو بررسی شده است. از مهم ترین یافته های پژوهش حاضر می توان به این نمونه ها اشاره کرد: نمایشنامه ی تشتر نگهبان باران در همه ی مراحل پنج گانه ی ترامتنیت (بینامتنیت، سرمتنیت، پیرامتنیت، فرامتنیت و بیش متنیت) کاملاً متأثر از اسطوره ی باران بوده است. نویسنده، در بخش بیش متنیت بیشترین تأثیر را از اسطوره ی باران پذیرفته است، یعنی هم از همان گونگی بهره برده و هم از تراگونگی. در واقع تأثیر او از اسطوره ی باران و تغییردادن (تراگونگی) آن متناسب با حال وهوای مخاطب، باعث شده تا بتواند اثری جذاب برای کودکان و نوجوانان خلق کند. همچنین نویسنده در پیرامتنیت آستانه هایی را برای متن خود قرار داده است که با شناخت آن ها درک متن برای مخاطب آسان تر می شود. بنابراین بدون شک اسطوره ی باران از پیش متن های اصلی در خلق این اثر بوده است.
جبر و اختیار از منظر عرفان و کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جبر و اختیار همواره از مسائل مهم و بحث انگیز عقیدتی مسلمانان بوده و ازنظر تاریخی، اختلافات و داوری های متنوعی را در میان اندیشمندان کلام و فلسفه و عرفان دامن زده است. نظریه کلامی معتزله و اشاعره درباره این موضوع، با مسلّم دانستن مسئله دوگانگی میان انسان مکلَّف و حقّ مطرح می شود؛ البته کوشش هریک سرانجام، به پاسخی متفاوت به مسئله چگونگی رابطه انسان مکلَّف با خدا می انجامد. متکلمان به استقلال خلق از حقّ معتقدند و به خلق و حقّ همانند دو حقیقت جدا از هم می نگرند؛ آنان با این پیش فرض ها کوشیده اند مسئله جبر و اختیار را به گونه ای بررسی کنند که هم ظواهر ادلّه نقلی و عقلی را مبنی بر امتناع حلول و وحدت حقّ و خلق حفظ کنند و هم در توجیه بحث تکلیف و جزای اعمال دچار مشکل نشوند. عارفان با توجه به تجربه ای که از شهود وحدت خود با وجود مطلق یا حقّ، در مقام قرب نوافل دارند، خوانشی دیگر از رابطه حقّ و انسان به دست داده اند. جبر و اختیار نزد متکلمان اسلامی یک اضافه مَقولی است که میان دو طرف مستقل یعنی خدا و انسان مکلَّف برقرار می شود که دوگانگی آنها مسلّم فرض شده است. عارف با توجه به تجربه شهودی خود از شیوه ارتباط حقّ و خلق، مخلوقات را پرتوی از وجود مطلق می داند؛ درنتیجه در سایه چنین وحدتی، تحقق اضافه مقولی را منکر است؛ زیرا اضافه مَقولی تنها میان دو امر جدا از هم و مستقل تصور می شود و عارفان با توجه به نظریه خود درباره وجود، به تحقق چنین استقلالی در دو طرف رابطه حقّ و خلق معتقد نیستند. عارف مسئله جبر و اختیار را در پرتو وحدت حقّ و عبد که در قرب نوافل آشکار می شود بررسی می کند. در این دیدگاه که برخاسته از تجربه ذوقی است، عارف با توجه به مقام قرب نوافل که مستلزم فنای عارف و ظهور اوصاف حقّ در صفحه باطنش است و فنای خود در حقّ که در این مقام حاصل می شود، از نوعی جبر سخن می گوید؛ این جبر به سبب فنای اوصافِ عارف در وجود حقّ و جداشدن او از اوصاف بشری رخ می دهد. در اینجا عارف به نفی اختیار خود می پردازد که صفتی از اصاف بشری است؛ نیز با توجه به ظهور اسمای حقّ در خود و اینکه آفرینش او بر صورت حقّ است، اختیار را مانند وصفی از اوصاف حقّ مطرح می کند که در او تجلی یافته است.
تحلیل داستان پیر چنگی برپایه الگوی روایی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین مسئله: داستان پیر چنگی ازجمله داستان های جذّاب مولوی در دفتر اول مثنوی است که خوانش های متفاوتی از آن صورت گرفته و هر خوانش، یکی از ابعاد معنایی و وجوه پنهان آن را برکاویده است. در این پژوهش، به تحلیل ساختار روایی این داستان برپایه الگوی روایی گریماس پرداخته می شود. هدف اصلی، ترسیم طرح روایی و فهم موضوع اصلی داستان از راه تشخیص کارکرد و کنش است؛ ضمن اینکه به پرسش های زیر به گونه ای مشخص پاسخ داده می شود: کارکرد اصلی این داستان که پایه طرح روایی آن را شکل می دهد، چیست؟ داستان های ضمنی ای که درون این داستان آمده اند و به نوعی اجزای تشکیل دهنده کل نظام روایی هستند، چه مسئله ای را برای کارکرد اصلی در این داستان تقویت می کنند؟ فرض پژوهش بر این است که از میان همه کارکردهای شامل در داستان پیر چنگی، دو کارکرد می تواند کارکردهای اصلی باشد؛ این دو کارکرد، دو درون مایه اصلی را در این داستان می پرورد؛ نخست «طلب مال» که پیر چنگی با نواختن چنگ از خداوند می طلبد و دوم، «قضاوت سطحی و آگاهی نداشتن از حقیقت اصلی». از میان این دو کارکرد مهم، یکی از آنها را می توان به کمک تحلیل ارتباطِ معانی پنهان داستان های ضمنی، با یکی از این دو کارکرد و ترسیم طرح پیرنگ داستان براساس الگوی روایی گریماس، هسته اصلی همه کارکردها شناخت. روش در این پژوهش، ساختار روایی داستان پیر چنگی مثنوی برپایه الگوی روایی گریماس تحلیل می شود. یافته ها و نتایج: نتیجه پژوهش نشان می دهد که با دقت در ژرف ساخت روایت و عامل های کنشی در این داستان، کارکرد پایه «بیرون شدن پیر چنگی از مکان بسته به بیابان» برای شکل گیری درون مایه اصلی داستان، یعنی « آگاهی نداشتن از حقیقت اصلی» است؛ زیرا هم زیرساخت روایی و هم داستان های ضمنی، نظامی را برای فُرم بخشیدن به این کارکرد و درون مایه شکل می دهند.
سیمیوطیقا التوتر فی روایه طوق الحمام لرجاء عالم علی ضوء منهج جاک فونتانی وکلود زلبربیرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
41 - 64
حوزه های تخصصی:
السیمیوطیقا عباره عن نظریه عامه للأدله وسیرها داخل الفکر، ویعد الهدف الأساسی من المنهج السیمیوطیقی اقتحام النصّ الأدبی مثل الروایه، والاطلاع علی خفایاه وتمییز خصائصه؛ لیستخرج السیمیوزیس منها أسس النقد التحلیلی وأرکانه. وبهذا تعتمد سیمیوطیقا التوتر علی فصل الرغبه عن الإمکان والتحقق، وهو قائم علی جدلیه القوه والمدی، هذا من ناحیه ومن ناحیه أخری، التوتر یمثل مکاناً تخییلیّاً أنتجه تفاعل حالات الذات والوجدان مع عالم الأشیاء فی امتداده الزمانی والمکانی والکمی. اعتمدت هذه الدراسه علی المنهج الوصفی التحلیلی ونحن هنا بصدد دراسه روایه طوق الحمام ونقدها علی ضوء منهج سیمیوطیقا التوتّر مع دراسه أهمّ العناصرالسیمیوطیقیه التی نراها فی الروایه وبین شخصیات المجتمع المکی فی عصر ما بعد الکولونیالیه. توصّل البحث إلی أنّ هذه الدراسه فی سیمیوطیقا التوتّر أدّت إلی ظهور التوتّر الموجود بین شخصیات وحوادث الروایه بحیث قد یصل التوتّر إلی حدّ لا یفهم المتلقی معه الحوادث الموجوده فی الروایه وکلام الشخصیات فیها، أو قد یفهم معنی آخر یختلف عن قصد الکاتبه. ویتعیّن من البحث أنّ التصورات النظریه فی الروایه حسب سیمیوطیقا التوتر قد یؤدی إلی تحدید بعض القیم الأساسیه فی توتر الثقافه والحضاره لتحدید الشده والمدی بهما. واستنتجنا أنّ الأبعاد الأساسیه والمنظور الداخلی والخارجی والزمان والمکان والقیم الکونیه والمجرده من شخصیات وحوادث الروایه خاصه الأبعاد الفرعیه والذات المدرکه والمتلفظه قد أسهمت کثیراً فی توتر الثقافه والحضاره المکیتین.
تحلیل گفتمان روابط قدرت بین کنشگران در داستان های تألیف شده برای کودکان ایرانی به زبان فارسی با رویکردشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیشتر موقعیت های ارتباطی، قدرت کنشگران بر کنش های زبانی تأثیر می گذارد و گفت وگویی را شکل می دهد که نشان دهنده ی فرادستی یا فرودستی طرفین گفت وگو است. روابط قدرت در داستان های کودکانه نیز مانند هر گفتمان دیگری برقرار است و چگونگی تعاملات شخصیت های داستانی را تعیین می کند. این پژوهش بر آن است تا انواع این روابط و اهداف گفتمانی آن ها را در متون داستانی کودکان شناسایی کند تا الگوهای ذهنی مرتبط با روابط قدرت را که در تولید این متون ایفای نقش کرده اند، مشخص کند. برای دستیابی به این هدف، راهبردهای زبانی متأثر از روابط قدرت بین کنشگران در چارچوب تحلیل گفتمان اجتماعی شناختی وندایک (2000) و نظریه ی الگوهای ذهنی تحلیل شده است. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و شیوه ی گردآوری داده ها به این گونه بوده که پیکره ای متشکل از صد داستان چاپ شده ی ناشران کتاب کودکان در گروه های سنی «الف»، «ب» و «ج» مطالعه شده است. از این پیکره، سی داستان به روش هدفمند انتخاب و روابط قدرت بین شخصیت ها تحلیل گردیده است. براساس نتایج، کلان ساختاری که تولید متون بر مبنای آن شکل گرفته، سلطه گری را همواره محکوم به شکست نشان داده است. به عبارت دیگر، الگوی ذهنی به کاررفته در تولید متون داستانی برای کودکان ایرانی به زبان فارسی از کلیشه ی روابط قدرت مسطح، همبستگی و برابری بین کنشگران پیروی کرده و روابط فرادست، فرودست را به حاشیه رانده است. این کلیشه، دیدگاه اجتماعی فارسی زبانان را به صاحبان قدرت می نمایاند. برنامه ریزان آموزشی، نویسندگان، مترجمان و ویراستاران حوزه ی کتاب کودک می توانند از نتایج این تحقیق استفاده کنند.