مقالات
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در پی آن است تا با بررسی حکایت های هفت اورنگ جامی (قرن 9 هجری) و نیز مرصاد العباد نجم الدین رازی (قرن 7 هجری)، به تبیین دیدگاه سیاسیِ این دو عارف شهیر بپردازد که عرفانی متفاوت با عرفانِ عارفانِ خانقاه نشین در پیش گرفته بودند. هرچند ورود به عرصه سیاست و پیوند با دربار از دیرباز محلی از اختلاف برای حکما و عرفا بوده است، عارفانی همچون عبدالرحمن جامی و نجم الدین رازی توصیه هایی را برای بهبود اوضاع اجتماع ارائه داده اند. آرمان های سیاسی این دو عارف از چهار جهت قابل بررسی است: چگونگی برگزیدن پادشاه، دیانت و سیاست پادشاه، شیوه سامان بخشی به اوضاع مظلومان در جامعه، و انتقاد از راهکار حکومت برای کسب درآمد. این پژوهش که به روش توصیفی تدوین یافته، با ذکر نمونه هایی شاخص از حکایت های هفت اورنگ و با استناد به تعالیم نجم الدین رازی، در پی این است که آرمان های سیاسی این دو عارف را که به لحاظ شرایط اجتماعی در دو دوره متفاوت می زیسته اند، بررسی کند تا تفاوت نقش آفرینی آنها و دلیل ورودشان به عرصه فعالیت های سیاسی مشخص گردد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که به علّت شرایط اجتماعیِ متفاوت در این دو عصر، تفاوت های بنیادی در اندیشه سیاسیِ این دو عارف قرن های 7 و 9 هجری وجود دارد.
باشندگی و مکان مندی تحلیل روایت زندگی بِشر حافی در تذکره الاولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به مکان به مثابه امری اصیل و مفهوم طبیعی در تفکر یونان باستان با تلقی از مکان به مثابه امری انتزاعی، ممتد، کمی و قابل اندازه گیری در اندیشه مدرنْ مفاهیم، نتایج و صورت بندی های متفاوتی را رقم زده است. با کمرنگ شدن گوهر مکان و حقیقت سکنی گزیدن در ساحت اندیشه مدرن، مارتین هیدگر با دیدنی کردن مکان و توجه به حقیقت مکان، به مفاهیم و اصطلاحاتِ در-جهان-بودگی دازاین، باشندگی، سکنی گزینی و مکان مندی او پرداخته است. به تعبیر هیدگر ما «باشندگانیم»؛ دازاینی ماهیتاً مکان مند، در جهانی مکان مند. جستار حاضر با توجه به گوهر و حقیقت مکان در اندیشه هیدگر به تحلیل و بازخوانی روایت بِشر حافی در تذکر ه الاولیاء پرداخته است و با تأکید بر این مهم که هست مندی دازاین در گرو موقعیت مندی اوست، به تحلیل موقعیتی که در «یک روز»، «در راهی» برای بشر حافی اتفاق می افتد، می پردازد و نشان می دهد که چگونه انتخاب و موضع گیری بشر حافی نسبت به یک اتفاق ساده و عادی، آن اتفاق را از آنِ بشر حافی می کند (رویدادِ از آنِ خودکننده) و امکان های پیش رویش را گسترش می دهد. در پس این رویداد، بشر حافی در یک پیام قدسی فراخوانده می شود و او در «راه» که به ظاهر محل گذشتن و عبور کردن است، به امنیت و آسودگی می رسد. در آن می باشد و سکنی می گزیند و این باشیدن، زمینه ساز وحدت چهارگانه / حضرات اربعه آسمان، زمین، میرایان و ایزدان می شود. زیستن و هستن بشر حافی در راه، با شدن و صیرورت محقق می شود و او در راه به باشندگی و آرامش می رسد.
تحلیل داستان های کودکان با درونمایه عرفانی: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان آثار ادبی کودکانه، گاه اندیشه های عرفانی چنان فشرده و زیبا در قالب داستان به مخاطب ارائه می شوند که نه تنها لذت خواندن اثر را فزونی می بخشند، بلکه سبب جاودانگی اثر ادبی می شوند. در این داستان ها، مفاهیم شهودی با بیانی ساده برای کودکان نوشته می شوند. اگر بخواهیم برای مخاطب کودک، از میان داستان های کودکانه، داستان های عرفانی را انتخاب کنیم یا اگر بخواهیم از دیدگاه یک پژوهشگر چنین داستان هایی را برگزینیمآیا می توان تعریفی کلی از ادبیات عرفانی ویژه کودکان ارائه کرد که داستان عرفانی ذیل آن بگنجد؟ مبنای نظری این پژوهش در بررسی داستان های عرفانی کودکانه، طبقه بندی هاشمی نژاد از داستان های عرفانی بزرگسالان (تنها پژوهش موجود در این زمینه) است. افزون بر آن، در تحلیل سه اثر داستانی، از اهمیت تخیل فلسفی در داستان های کودکانه یاد شده است تا بتوان از این راه به تخیل عرفانی کودکان و پرورش آن نقبی زد. در این بررسی، که به روش توصیفی تحلیلی و با شیوه قیاسی انجام شده است، ابتدا درباره چیستی و چگونگی عرفان کودکانه به اختصار بحث شده، در پی آن تعریفی با پنج مؤلفه برای ادبیات عرفانی کودک ارائه شده و سرانجام، در تطبیق با ویژگی های قصه های عرفانی بزرگسالان، ویژگی هایی برای داستان عرفانی کودک تعیین شده است.
تحلیل و بررسی میزان اثرپذیری جواهرالاسرار فی زواهر الانوار خوارزمی از منابع اصیل عرفانی منثور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوع های مهم در حوزه مولوی پژوهی، نقد و تحلیل شروح مثنوی است. شرح جواهرالاسرار خوارزمی بعد از شرح احمد رومی (720) کهن ترین شرح نگاشته شده بر مثنوی به زبان فارسی در ایران است که شارحان بسیاری در دوره های بعد از آن تأثیر پذیرفته اند. هرچند شارح نتوانسته از شروح دیگر استفاده کند و به احتمال زیاد شرح رومی را نیز در دست نداشته است، اما تأثیر اندیشه های عارفان و شاعران بزرگ فارسی و عربی را می توان در آن یافت. از این رو نگارندگان کوشیده اند با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و نیز اسناد کتابخانه ای مشخص کنند که کدام یک از آثار اصیل منثور عرفانی در تکوین ساختار و محتوای شرح جواهر الاسرار تأثیر بیشتری داشته و میزان وامداری این شرح نسبت به آن ها چقدر است. نتایج این پژوهش نه تنها به شارحان و مثنوی پژوهان در درک بهتر معانی و مفاهیم موجود در این شرح کمک می کند، بلکه سبب می شود با بررسی میزان تأثیرپذیری این شرح از دیگر متون عرفانی منثور مانند مرصادالعباد ، تذکره الاولیا ، مشکات الانوار ، فصوص الحکم و... از ابتکارات و تازه گویی ها یا تقلیدهای این شرح نیز بیشتر آگاه شوند. شایان ذکر است با وجود اهمیت فراوان این شرح و ذکر برخی نکته های تازه، نمی توان عنوان تصنیف یا تألیف را برای آن به کار برد؛ زیرا این شرحْ گزارش، تحریر یا گردآوری هنرمندانه از سایر میراث کهن و اصیل منثور عرفانی پیش از خود است که شارح اغلب بدون ذکر سند و گاهی هم با ذکر سند از آنها بهره برده و در تفسیر خود گنجانده است.
دلالت های سیاسی اندیشه عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشترِ پژوهش های انجام شده درباره عین القضات، عارف نامور و متفکر بزرگ در سنت عرفانی ایران و اسلام، درباره مسائل تاریخیِ مربوط به زندگی وی و یا برخی آراء عرفانی و کلامی او بوده است. این در حالی است که اندیشه عین القضات دربردارنده ظرفیت های سیاسی مهمی است که تاکنون مغفول مانده است. این جستار بر آن است که در چارچوب رهیافت دلالتی - پارادایمی، نحوه مواجهه وی با بحران های زمانه اش و درک و تحلیل وی از آن ها را بررسی کند. پرسش محوری پژوهش این است که شیوه مواجهه عین القضات با وضعیت سیاسی و فکری زمانه اش حاوی چه دلالت های سیاسی است و مهم ترین این دلالت ها و ظرفیت های فکری و سیاسی کدام اند؟ این مطالعه نشان می دهد که عین القضات همدانی متفکری است که در عین سیراب شدن از آبشخور اندیشه عرفانی، تحلیل و تبیین دقیق و هشیارانه ای از وضعیت و بحران های سیاسی زمانه خود داشته و نقدهای جدی و بنیادینی نسبت به این وضعیت عرضه کرده است. مدعای مقاله حاضر این است که مواجهه انتقادی عین القضات با بحران ها و چالش های فکری و سیاسی زمانه اش، متضمن دلالت های سیاسی آشکاری در اندیشه وی است. از این رو عین القضات نه تنها یک عارف عالی مقام در میراث عرفانی است بلکه متفکری روشن بین و صاحب دغدغه و حساس نسبت به عرصه عمومی و حیات سیاسی است.
سنجشِ نظر ابوسعید ابوالخیر و کریشنا مورتی درباره برون رفت از بحرانِ معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان در دوران معاصر، پس از تجربه تکانه های عظیم تاریخی - رنسانس، نهضت اصلاح دینی، انقلاب علمی، عصر روشنگری و جنگ های جهانی اول و دوم – با بحران های ژرف وجودی مواجه شده است. بحران اصلیْ تهی بودن زندگی از معنایی است که به زندگی آدمی هدف و ارزش ببخشد. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی اندیشه های ابوسعید ابوالخیر(357-440 ق) و کریشنا مورتی (1895-1986 م) برای یافتن راهکارهایی جهتِ برون رفت از بحران بی معنایی بررسی شده است. مسئله کانونی این پژوهش یافتن معنایی برای زیستن با تأکید بر آموزه های ابوسعید و کریشنا و تحلیل تفاوت ها و تشابهات اندیشه های آنان در این زمینه است. نتایج پژوهش نشان می دهد ابوسعید ابوالخیر خودخواهی، غیاب عشق و نداشتن زندگی اصیل را در زندگیِ انسان دلیلِ اصلی بروز بحران های وجودی، به ویژهبحران بی معنایی، می داند. راهکارهای او برای برون رفت از این بحران، پرهیز از خودشیفتگی، داشتن اخلاص و عشق ورزی است. از نظر کریشنا مورتی، ذهنِ شرطی شده و گرانبار از دانش، نبود عشق در زندگی و کشف نکردن حقیقت فردی دلایل بروز بحرانِ معنا در زندگی انسان اند. کریشنا برای حلّ این بحران، رهایی از دانش و دانستگی، ایجاد عشق در زندگی و یافتن حقیقت شخصی را راهگشا می داند. «خودپرستی» و «نداشتن زندگی اصیل» از نظر ابوسعید با «غیاب عشق» و «عدم کشف حقیقت فردی» از نظر کریشنا، درواقع تعابیر متفاوت از واقعیتی واحدند. حضور خدا در متن آموزه های ابوسعید و غیاب خدا در اندیشه کریشنا، بارزترین تفاوت در نگرش این دو عارف است.