فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
مولوی در مثنوی بر اهمیت شناخت نفس تأکید کرده است. وی برای به تصویر کشیدن نفس که مفهومی مجرد، انتزاعی و دور از ادراک انسان است، از میان مواد سازنده صور خیال، از تمثیل بهره گرفته تا بین نفس انسان و عناصر طبیعت ارتباط برقرار کند. از مراتب و درجات نفس نیز به نفس امّاره بیشتر توجه داشته و کوشیده است زشتی های آن را از طریق تمثیل های حیوانی و استفاده از عناصر اربعه و جمادات در حکایت ها بازگو کند و بدین وسیله، نکات تعلیمی و اخلاقی در باب تحذیر از نفس امّاره را با شیوه ای غیر مستقیم و تأثیرگذار بر ذهن و روان مخاطب جاری سازد. هدف این پژوهش، بررسی مفهوم تمثیلی نفس امّاره در سه دفتر اول مثنوی معنوی است. بدین منظور تمثیل های نفس امّاره از سه دفتر اول استخراج و به دو گروه تمثیل های حیوانی و موجودات خیالی و تمثیل های عناصر اربعه و جمادات تقسیم شده اند. بسامد و میزان استفاده از این تمثیل ها نیز از طریق نمودارها نشان داده شده است تا نتیجه تحقیق عینی تر و ملموس تر گردد. در تمثیل های دسته اول، موجودات خیالی بیشترین بسامد را نسبت به حیوانات دارند و در تمثیل های عناصر اربعه و جمادات، آتش بیشتر از عناصر دیگر در مفهوم نفس امّاره ظاهرگشته است.
تحلیل درون مایه ها و عناصر زبانی در اشعار طنز غلام رضا روحانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طنزهای «غلام رضا روحانی» ضمن بازتاب اوضاع اجتماعی ایران در دوره پهلوی اول و اوایل پهلوی دوم، حکایت از هم زیستی و هم دلی او با توده مردم داشته و از لحاظ زبان شناختی و جامعه شناختی قابل بررسی است. مقاله حاضر با روشی تحلیلی-توصیفی درصدد است به بررسی مهم ترین درون مایه های طنز در اشعار روحانی، نگرش وی نسبت به موضوعات و مناسبات اجتماعی و چگونگی بازتاب آنها بپردازد. روحانی ضمن طرح دیدگاه های انتقادی سیاسی- اجتماعی، برای بازنمود هنری تر و تأثیرگذارتر آنها از عناصر و شگردهای زبانی و بیانی مختلف استفاده می کند؛ مثلاً با استفاده از باهم آیی واژگانی، تضاد معنایی بسترهای مناسبی را برای به چالش کشیدن تبعیض ها و تضادهای سیاسی- اجتماعی و ایدئولوژیکی فراهم می سازد. وفور واژگان و ترکیبات عامیانه به عنوان ابزاری برای طرح مسائل اجتماعی به زبان مردمی از ویژگی های زبانی طنز روحانی است. تشبیه بنیاد بودن طنزهای روحانی دال بر این است که تشبیه در تصویر موضوعات اجتماعی و دریافت آنها توسط مردم، قدرت بیشتری دارد. انتقاد از شرایط محیطی همچون آلودگی شهرها و نبود زیرساخت های مورد نیاز، واقعه کشف حجاب و جنگ جهانی و پیامدهای آن، مشکلات اقتصادی و برخی از موضوعات اجتماعی، مانند غرب زدگی، مسائل زنان، بیکاری و وضعیت بغرنج اداری از جمله موضوعاتی است که در طنز روحانی بازتاب یافته اند. تحلیل طنزهای شاعر بیانگر کنش اجتماعی وی برای اصلاح، تغییر یا نفی گفتمان های موجود محسوب می شود. شاعر جز در برخی موارد، همچون پیشرفت و تحصیل و اشتغال زنان و یا حمایت از کالای ملی، غالباً به انتقاد و نفی وضع جامعه می پردازد و به دنبال تغییر آنهاست.
سبک شناسی طنز حافظ
حوزه های تخصصی:
سبک طنزپردازی حافظ، برخاسته از محیط اجتماعی حاکم بر قرن هشتم است. حافظ، شاعر مصلحی است که به قصد مبارزه با کژی ها و نابسامانی ها، تیغ طنز خود را بر غدّه ریا فرود آورده است. از لحاظ سطح فکری، طنز انتقادی او درون گراست و به طنز اجتماعی، مذهبی، فلسفی و سیاسی تقسیم می شود؛ زبان انتقادی او عفیف، غیرمستقیم و آراسته به انواع صناعت و بلاغت ادبی است. سطح ادبی اشعار طنزآمیز او همچون محتوا، متعالی است. مهمترین شگردهای طنزآفرینی او عبارتند از: متناقض نمایی، ایهام، کنایه، استعاره تهکمیه.
اصطلاح شناسی تطبیقی نقیضه و پارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اشکالات عمده در حوزة نقد ادبی امروز ایران، بی شک نبود اتفاق آرا بر سر استفاده از اصطلاحات است. نقیضه که به نظر می آید اصطلاحی پذیرفته شده در برابر پارودی است، در پژوهش های مختلف با اصطلاحات گوناگونی نام برده می شود که گاه هیچ ارتباطی به نقیضه ندارد. از سوی دیگر، اصطلاحات مهمی چون پاستیش و گروتسک و ارتباط آنها با پارودی نادیده انگاشته شده است. مقالة پیشِ رو، تلاش در جهت بررسی تطبیقی اصطلاحات مربوط به پارودی و نقیضه فارسی است زیرا در بسیاری از مواقع، چنان که نمونه هایی از آن ذکر خواهد شد، در تحلیل متون، اصطلاحات مشابه امّا متفاوتی، به جای یکدیگر به کار می روند. هدف از این مقایسه و تطبیق، روشن شدن حد و مرز اصطلاحات، تعیین معادل های مناسب و نهایتاً رسیدن به وحدت و اجماع در نقد و تحلیل متون ادبی است. به مناسبت نیز در برابر هرکدام از اصطلاحات، متنی به اجمال معرفی می شود تا مصداق روشنی برای هرکدام از این اصطلاحات باشد. رویکرد تطبیقی این مقاله در شناخت بهتر معانی اصطلاحات و متون مرتبط به آنها و در نتیجه تحلیل درست آنها، مفید خواهدبود.
بررسی ساختار ادب غنایی از دیدگاه زبانشناسی با تکیه بر نظریّة «نقش های زبانی یاکوبسن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادب غنایی یکی از گسترده ترین انواع ادبی است که هدف آن گزارش و بیان احساسات گوینده و در کنار آن، لذّت بخشیدن به مخاطب است. گویندة ادب غنایی می تواند از روش های مختلفی برای بیان «پیام غنایی» خود استفاده کند. آنچه در مقالة حاضر مطرح می شود، ارائة ابزارهایی برای طبقه بندی و تمایز ادب غنایی از دیگر انواع ادبی است. جامعیّت این ابزارها سبب کاربرد گستردة آنها شده است، به گونه ای که می توان آنها را در طبقه بندی دیگر انواع و گونه های ادبی نیز به کار برد. در این مقاله، با تکیه بر نظریّة یاکوبسن، دو روش برای بیان «پیام غنایی» ذکر شده است: 1 روش مستقیم «فرستنده مدار». 2 روش «غیرمستقیم فرستنده مدار». بر اساس دو روش مذکور، در روند برقراری ارتباط، از یک سو، می توان مخاطبی را مدّ نظر قرار داد و از سوی دیگر، می توان آن را نادیده گرفت. نتایج حاصل از پژوهش، بیانگر آن است که با استفاده از نظریّة «نقش های زبانی یاکوبسن» و ارائة ابزار «گوینده مدار» و «گیرنده مدار» بودن پیام و متن، می توان آثار غنایی را سبک شناسی کرد و بر اساس وجوه اشتراک حاصل از آثار، متون غنایی را از متون حماسی و تعلیمی جدا نمود و در یک طبقه قرار داد.
تحلیل سیر تکوینی تعاریف ادبیّات پایداری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای ورود به هر گونه بحثی در حوزه ادبیّات پایداری، لازم است نخست یکی از تعاریف متعدّد آن را پذیرفت. هر کدام از این تعاریف به گونه ای بر نقاط سلبی و ایجابی آن تأکید کرده اند. بررسی سیر تکوینی این تعاریف نشان می دهد ادبیّات پایداری در آغاز صرفاً به ادبیّات دفاع مقدّس اطلاق می شده، اما به مرور و با در نظر گرفتن ریشه ها و زمینه های پیدایش آن، پهنه گسترده تری یافته است. با تکیه بر تعریف های متعدّد پیشین و مرور سیر تحوّل آنها و با در نظر گرفتن متغیّرهای متعدّد آن، می توان گفت ادبیّات پایداری به مجموعه آثار ادبی متعهّد و ملتزمی اطلاق می شود که به منظور ایجاد انگیزه در جامعه، برای حفظ هویّت در برابر عوامل تهدید کننده آن پدید آمده باشد.
طنز و شیوه های طنزپردازی در داستان های کودک و نوجوان فرهاد حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات کودک و نوجوان، گونه ی نوظهور ادبی است که در قرن حاضر به عنوان یک نحله ی مستقل مطرح شده است. نویسندگان و شاعران ادبیات کودک و نوجوان تلاش کرده اند تا آثاری خاصّ مخاطب کودک و نوجوان خلق کنند؛آثاری که از نظر زبان و بیان، مضمون و محتوای با زیبایی شناسی دریافت و دنیای کودک و نوجوان متناسب باشد. به واسطه ی شرایط سنی مخاطب این گونه آثار، تنوع، داشتن جاذبه و فضایی مفرح و پرکشش از الزامات این آثار به شمار می رود و طنز یکی از عناصری است که می تواند سازوکارهای مورد اشاره را در این آثار پدید آورد. فرهاد حسن زاده از جمله شاعران و داستان نویسان طنزپردازی که به این نوع ادبی توجه کرده است و می توان طنز را یکی از عناصر برجسته و تاثیرگذار در آثار وی دانست. این تحقیق که به شیوه ی تحلیل محتوا صورت گرفته، به بررسی و تحلیل شیوه های طنزپردازی در مهمترین آثار طنزآمیز فرهاد حسن زاده در حوزه ی ادبیات کودک و نوجوان می پردازد. بر اساس نتایج تحقیق حسن زاده در طنزپردازی از شیوه هایی چون طنزگفتاری، طنز موقعیت، بازی زبانی، نقیضه پردازی، اغراق، اسم مستعار، جناس، بذله گویی و لطیفه پردازی بهره برده است وازاین میان، طنزگفتاری وطنزموقعیت درآثاراوازبسامد بیشتری برخوردار است. واژههای کلیدی: ادبیات کودک و نوجوان، شیوه های طنزپردازی ، فرهاد حسن زاده.
درختی که تلخ آمد او را سرشت... (درباره سه بیتِ مشهورِ منسوب به فردوسی و سابقه و سیرِ تقلید از آن ها در شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در هجونامه منسوب به فردوسی سه بیتِ معروف وجود دارد که ضبط اصلیِ آن ها مطابق با کهن ترین منابع چنین است: درختی که تلخ آمد او را سرشت ور از جوی خُلدش به هنگامِ آب سرانجام گوهر به کار آورد گرش درنشانی به باغ بهشت به بیخ انگبین ریزی و شیرِ ناب همان میوه تلخ بار آورد این سه بیت که به احتمالِ بسیار، بر الگوی دو بیت از آفرین نامه بوشکور بلخی ساخته شده، به دلیلِ شهرتِ انتساب به فردوسی و هجونامه نامدارِ او بسیار مورد توجّه و تقلیدِ شعرای دیگر قرار گرفته است؛ به طوری که می توان آن را یکی از پرتقلیدترین قطعاتِ شعریِ منسوب به فردوسی و حتّی تاریخ شعر فارسی دانست. قدیمی ترین استقبال از این سه بیت در فرامرزنامه بزرگ (اواخر قرن پنجم) است و پس از آن از سده هشتم و نهم به بعد، گویندگانِ مختلف به نظیره گوییِ آن برخاسته اند که مشهورترینِ آن ها چهار بیتِ هاتفی جامی است. در این مقاله چهارده نمونه از تقلیدها و قطعاتِ مشابهِ سه بیتِ منسوب به فردوسی، به ترتیبِ تاریخی معرّفی و بررسی شده است.
بررسی و مقایسه رمان های شازده احتجاب هوشنگ گلشی ری و نام ها و سایه های محمدرحیم اخوت براساس نظریه جفری لیچ
حوزه های تخصصی:
روش تحلیلی که جفری لیچ برای بررسی زبان یک متن در پیش می گیرد، در حقیقت یک روش زبان شناختی است. او معتقد است که اثر در درون خود ویژگی های برجسته ای دارد که شاعر یا نویسنده آنها را گزینش کرده و همین نظام سبب تمایز آثار مختلف با یکدیگر می گردد. لیچ در تقسیم بندی خ ود، فراهنج اره ا را ب ه دو ن وع زبانی و معنایی دسته بندی کرده که گونه زبانی آن شامل هنجارگریزی های واژگانی، دستوری، نوشتاری، گویشی، سبکی و زمانی است. در این پژوهش، با استفاده از نظریه لیچ و وارد کردن شاخص های ادبیت مکتب فرمالیسم، دو رمان فارسی با فاصله زمانی چهل ساله بررسی شده است تا ویژگی های ادبی آنها استخراج شود. ویژگی های این آثار در حیطه هایی همچون میزان حرکت در معیارهای ادبیت متن، واژگان خارج از زبان معیار مانند به کارگیری واژگان قدیمی، واژگان بومی و خلق واژگان جدید بررسی شده است. حاصل مطالعات نشان می دهد که در رمان شازده احتجاب، هوشنگ گلشیری بیشتر به دشوارنویسی روی آورده، در حالی که اخوت در رمان نام ها و سایه ها به روان نویسی گرایش داشته است. در حیطه واژگانی در دو نسل، نویسندگان اغلب به واژگان زبان معیار وفادار مانده اند. در زمینه خلق واژگان جدید تفاوتی در دو نسل دیده نمی شود. از نظر مقایسه بین دو نسل می توان گفت که نسل دوم (دهه80) نسبت به نسل اول (دهه40)، نقض قواعد هنجاری را به شیوه متعادل تری دنبال می کند، تا کمتر در جهت دشوارسازی زبانی باشد.
استعاره در ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
منظومه ی دلاویز «ویس و رامین» از داستان های روزگار اشکانیان است که فخرالدین اسعد گرگانی از شاعران بزرگ سبک خراسانی در میان سال های (432-446ه.ق.) آن را به نظم درآورده است. وی علاوه بر به کارگیری انواع صور خیال، با امتزاج گونه های متنوع استعاره در شعر خود به آفرینش سبکی فاخر و هنری دست یازیده که دربردارنده ی نهایت احساس و جهان بینی شاعر به این شگرد شاعرانه است. در حقیقت اهمیت استعاره در این است که رکن اساسی خلاقیت و نمود فردیت هنری شاعر شمرده می شود و سبک شناسان استعاره را به منزله یک سبک رده بندی می کنند؛ چرا که هر کدام از صورت های مختلف استعاره، زاییده ی نگرش خاص و وضعیت بخصوصی از ذهن شاعر است و از طریق هر کدام از این صورت ها، می توان زاویه ی دید و دریافت شاعر از رابطه ی میان اشیاء را مشخص نمود که در نتیجه سبب تفاوت محتوا و شکل اندیشه ی شاعر با دیگران می شود. هدف این پژوهش، شناساندن ویژگی های استعاره و دیدگاه شناختیان در ارتباط با آن و بررسی نقش ها و ساختار استعاره های فخرالدین است. روش پژوهش توصیفی است و نتایج با استفاده از تحلیل بیت ها و آمارگیری، به شیوه کتابخانه ای و سندکاوی بررسی شده است. نتیجه نشان می دهد، فهم استعاره از دیدگاه شناختی در شعر فخرالدین، علاوه بر کمک به شناخت هر چه بهتر جنبه های زیباشناسانه در شعر او، به شناخت ابعادی نوین از ذهنیت و ایدئولوژی شاعر در برخورد با جهان هستی کمک خواهد کرد.
تأملی در تحول مناظره از در خت آسوریک تا اشعار نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، نوع ادبی مناظره، از ابتدای شکل گیری تا روزگار نیما، بررسی و علل تکامل و توسعه آن تحلیل و تببین شده است. مناظره نوعی بیان هنرمندانه است که به طور غیرمستقیم، خواننده را به خود جلب می کند و قوه سنجش و تفکر او را به چالش می کشد. در این نوع بیان، از مقابله و مقایسه دو عنصر متفاوت و گاه متضاد، و کشمکش های میان آنها برای رسیدن به مقصود استفاده می شود. این نوع ادبی در ابتدا به صورت گفت وگوهای ساده و تمثیل مرسوم بوده، سپس تبدیل به یک فرم خاص و ژانر ادبی شده است. از قرن ششم، به منظور اثبات نظریه های فلسفی، نتایج اخلاقی یا هنرنمایی در عرصه شعر به اوج می رسد. سپس در هر دوره ای بنا بر اقتضای زمان، موضوع و محتوا متفاوت می شود. عنصری و اسدی برای مدح حکام، نظامی گنجوی برای بیان مقاصد رمانتیک، سنایی و مولوی برای تبین مفاهیم عرفانی و اخلاقی و در دوره معاصر، پروین اعتصامی برای بیان مسائل انتقادی از مناظره سود برد ه اند. در واقع، این نیاز جامعه و ادباست که در هر دوره حرکت تکاملی و افت وخیز های مناظره را روشن می کند. قدیمی ترین مناظره موجود «درخت آسوریک» در زبان پهلوی اشکانی است که در آن درخت و بز طی مباحثه به برشمردن فواید خود می پردازند و این مبارزه به پیروزی بز بر درخت می انجامد. در ادب نیمایی نیز پیروی از الگوی کهن مناظره مشاهده می شود، با این تفاوت که دیدگاه های ادبا در قالب و محتوا با شعرای پیشین در انتخاب مضمون بسیار فرق دارد.
انواع شهرآشوب و کهن ترین شهرآشوب صنفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرآشوب در لغت به معنی کسی است که به لحاظ زیبایی شهر را بیاشوبد و به عبارتی ترکیب وصفی است برای توصیف زیبارویان فتنه انگیز و در اصطلاح ادبی به اشعاری اطلاق می شود که شاعر در آن، شهر، اهل شهر یا درباریان را مدح یا ذم کرده یا به توصیف پیشه وران یک شهر و تعریف حرفه و صنعت آنان پرداخته باشد. این نوع شعر که به دو دسته صنفی و شهری تقسیم می شود، از دید جامعه شناختی، اشتمال بر لغات و اصطلاحات فنی حرفه ها و اطلاعات تاریخی، سیاسی و اقتصادی متضمن فواید بسیاری است. از سال1342 تاکنون محققان کهن ترین سراینده شهرآشوب شهری را فرّخی سیستانی و قدیمی ترین شهرآشوب سرای صنفی را مسعود سعد سلمان دانسته اند. با توجه به منابع موجود، فرّخی همچنان جایگاه خود را حفظ کرده است، امّا در زمینه شهرآشوب صنفی با یافتن شواهدی از آثار کسایی، رودکی و فرالاوی، بر پیشینه شهرآشوب سرایی شاعران فارسی زبان بیش از دو سده افزوده می شود و مسعود سعد بدون آنکه تقدّم فضل خود را از دست دهد، فضل تقدّم خود را از دست می دهد. هرچند کثرت دفعی و ناگهانی این نوع شعر در آثار مسعودسعد بعید به نظر می آمد، نظر به شواهد موجود در آثار شاعران نام برده احتمال وجود مصداق های دیگر را در آثار ازمیان رفته پیشاهنگان شعر فارسی به ذهن متبادر می کند و ما را نسبت به سابقه کهن تر شهرآشوب صنفی در این مرز و بوم راسخ تر می سازد.
بررسی نامه های عاشقانه در گل و نوروز و همای و همایون خواجوی کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
منظومه های گُل و نوروز و همای و همایون خواجو کرمانی از منظومه های مطرحِ عاشقانه، در ادب فارسی به حساب می آیند. در این آثارنامه های عاشقانه ای ملاحظه می شود، این منظومه ها از زوایای مختلفی مورد توجه پژوهشگران قرار داشته است؛ اما نامه های موجود در آنها که اغلب بین عاشق و معشوق مبادله شده مورد پرداخت قرار نگرفته است، باید دید که این نامه ها در چه شرایط رد و بدل شده اند ؟و درون مایه آنها چه بوده و چه تأثیری در روابط عاشقانه داشته اند؟ در این مقاله سعی برآن است تا با مطالعه کتابخانه ای و فیش نویسی از منابع موجود، این نامه ها ارزیابی و تحلیل شوند. نظومه های گُل و نوروز و همای و همایون خواجو کرمانی از منظومه های مطرحِ عاشقانه، در ادب فارسی به حساب می آیند. در این آثارنامه های عاشقانه ای ملاحظه می شود، این منظومه ها از زوایای مختلفی مورد توجه پژوهشگران قرار داشته است؛ اما نامه های موجود در آنها که اغلب بین عاشق و معشوق مبادله شده مورد پرداخت قرار نگرفته است، باید دید که این نامه ها در چه شرایط رد و بدل شده اند ؟و درون مایه آنها چه بوده و چه تأثیری در روابط عاشقانه داشته اند؟ در این مقاله سعی برآن است تا با مطالعه کتابخانه ای و فیش نویسی از منابع موجود، این نامه ها ارزیابی و تحلیل شوند.
امام حسین(ع) اسوه پایداری در شعر مظفّر النوّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امام حسین(ع) در قالب اسطوره، نماد و نقاب در شعر معاصر عرب پیوسته حضور درخشانی دارد. مظفّر النوّاب، شاعر شیعی معاصر عراق، سالیان دراز عمر خود را با تأثر از اندیشه های سیاسی اجتماعی مارکسیسم سپری کرده است. او با الهام از حرکت انقلابی حضرت امام حسین(ع) و معرفی ایشان به عنوان رهبر راستین انقلابیان و بانی حکومت مستضعفان جهان، آن حضرت را اسوة پایداری برای همه مبارزان در مقابله با حاکمان ظالم و فاسد عرب دانسته و دفاع از فلسطین را محور اصلی اشعار خود قرار داده است. مظفّر النوّاب، با فراخوانی قیام عاشورا و بیان تازگی و تکرارپذیری آن در عصر کنونی، تنها راه نجات مسئله فلسطین را ادامه راه مقاومت و مبارزة مسلّحانه می داند.
بنیادهای تمدّن اساطیری در شاهنامه فردوسی
حوزه های تخصصی:
بشر پیوسته در مسیر پیشرفت و توسعه مدنیّت گام برداشته است و بی تردید جوامع متمدّن امروزی مرهون تلاش های نخستین انسان هایی است که گاه به صورت فردی و عالمانه و گاه به شکل جمعی و احیاناً تصادفی و به طریق آزمون و خطا مسیر تمدن و زندگی نوین بشری را فراهم آورده و سنگ بنای جوامع کهن را نهاده اند. در الگوهای تاریخی، نخستین آموزش ها و کردارهای تمدن ساز غالباً در میان جوامع ابتدایی و اولیه شکل گرفته است؛ اما در روایات اساطیری و حماسی، این مهم اکثراً مدیون تلاش نخستین شاه خدایانی است که یا خود منشا این اقدامات شده اند و یا به طریق اولی از نیرویی ماورایی که البته حائز جنبه های مثبت و منفی است، فراگرفته اند. از جمله متونی که می توان نخستین بنیادهای تمدنی را ملاحظه و بررسی کرد شاهنامه است که نویسندگان در پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر مبنای منابع مکتوب و با هدف بررسی بنیادهای تمدن در حماسه ایران در سه محور سرچشمه ها، آموزندگان و کردارهای تمدنی به بررسی مسائل مطرح در این باره پرداخته و چنین دریافته اند که بر مبنای شاهنامه حکیم توس، سرچشمه های تمدن گاه شخصی، در مواردی اهورایی و گاه حتی اهریمنی اند و این تمدن های نخستین، غالباً برآورده قانون گذارانی هستند که در قامت افراد برتر و بعضاً در جامه شاه-خدایان که نمونه نخستین بشر آگاه و متمدنند نمایان شده اند.
مقامات بدیع الزّمان و الحریری بین القوّة و الضّعف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یتناول هذا البحث المقامات کفنّ من الفنون الأدبیة التی ظهرت فی القرن الرابع الهجریّ ویقوّمها برؤیةٍ تحلیلیّة لتتبیّن قیمتها الحقیقیّة ویرکّز علی نقاط قوّتها وضعفها لتتّضح جِدّة الموضوع. والحدیث عن المقامات هو حدیث عن لون أدبیّ متفاوت الألوان. وهذه الهجانة فیها هی الباعث علی دراستها وتحلیلها. فالجدید فی البحث هو بیان محاسن المقامات ومساوئها بأُسلوب تحلیلیّ منصف یستضئ بنصوصها فی الدرجة الأُولی. کما أنّ الرؤیة التقویمیّة العادلة فیها معلم آخر علی بَداعة الموضوع. والحافز علی اختیار هذا البحث هو ما جمعته المقامات من نقاط مُثیرة وما اشتملت علیه من براعة فائقة تتطلّب دراستها. والهدف منه هو إظهار مهارتها، وتبیان حقیقتها عبر ما ورد فی ثنایاها، وتموین عالم الأدب بمقوِّم آخر من مقوّماته. علماً أنّ المادّة الأساسیّة للبحث هی مقامات بدیع الزمان الهمذانیّ (۳۵۸ ۳۹۸ ه )، والقاسم بن علیّ الحریریّ (۴۶۶ ۵۱۶ه ).
رابطة گونة روایی و شتاب منفیِ داستانی با کارکردهای زبان غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوع غنایی، وسیع ترین نوع ادبی زبان فارسی شناخته می شود که با در برگرفتن شاخه های مختلف با عواطف و احساسات انسانی رابطه دارد. منظومه سرایی عاشقانه که از مهم ترین بخش های ادب غنایی است، بستری مناسب برای پژوهش های ساختاری فراهم می کند، زیرا از یک سو با زبان غنایی و از سوی دیگر با اصول داستان نویسی سروکار دارد. عصر صفوی که دوران رشد و شکوفایی منظومه سرایی عاشقانه است، از این حیث اهمیّت قابل توجهی دارد.
خورشید و مهپاره از منظومه های نسبتاً طولانی عصر صفوی است که پژوهشگران کمتر بدان توجه داشته اند. پیرنگ کامل این اثر با داشتن چهار داستان فرعی، نگارندگان را بر آن داشت تا الگوی زبان غنایی را با استفاده از این منظومه استخراج کنند و روابط میان گونة روایی و شتاب منفی را در آن تبیین کنند. با توجه به نقش های شش گانة زبان، زمانی که گونة روایی بر راوی متمرکز است، (+) عملکرد عاطفی زبان و زمانی که کنشگران در محور توجه قرار می گیرند، (+) عملکرد ادبی زبان به اوج می رسد. از سوی دیگر شتاب منفی معلول توصیف ها، عمل ذهنی و تفسیر است. اوصاف آفاقی و بیرونی با کارکرد زبان ادبی و عمل ذهنی انواع شکوائیه، نجوی، واگویه و... با کارکرد عاطفی زبان غنایی ارتباط مستقیم دارد. کارکرد القایی نیز بسیار کم رنگ و در بخش های تعلیمی و تفسیری منظومه نمود یافته است.
روابط سرمتنی (طولی و ژانری) اسکندرنامه های منظوم (فردوسی، نظامی و امیرخسرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سرمتنیت» از مقوله های پنجگانه «ترامتنیت» ژرار ژنت است که به بررسی روابط ژانر شناسانه یک اثر و روابط طولی میان آن و ژانر متعلق بدان می پردازد. این مقوله، برای بررسی آثاری مناسب است که در گذر زمان دگرگون شده و بنا به دلایلی از جمله انتظارات اجتماعی و فکری روزگار خویش و توقعات مخاطبان، به آثاری گاه متمایز از نوع اولیه خویش تبدیل شده اند؛ از جمله چنین آثاری اسکندرنامه ها هستند که حماسه های تاریخی اند؛ اما مشخّصه های ژانری دیگری نیز در آنها وارد شده و آنها را به آثاری فراتر از حماسه های تاریخی تبدیل کرده است. در این آثار چگونگی تأثیر این مشخصه ها بر سرشت حماسی این آثار و نیز ارتباط آنها با عنوان اسکندرنامه قابل بررسی است. برای این منظور، عناصر سه ژانر موجود در این آثار، استخراج شد و چگونگی کاربرد ژانرهای تعلیمی و غنایی در رابطه با سرمتن حماسی بررسی گردید و مشخص شد وجود تداخل ژانری در اسکندرنامه های پس از فردوسی و نمود برجسته ژانر تعلیمی هرچند زمینه حماسی این آثار را از بین نبرده، مقدمات تغییر عنوان این آثار به سوی خردنامه را ایجاد کرده است. در این نوشتار ویژگی ژانری اسکندرنامه های منظوم (فردوسی، نظامی و امیرخسرو) و ارتباط سرمتنی آنها با ژانر اولیه و اصلیشان، حماسه و نیز با عنوان «اسکندرنامه»، بررسی شده است تا ارتباط سرمتنی این آثار و تحولات صورت گرفته در محتوای ژانری آنها مشخص شود.
استعارة جهاد و پایداری در گفتمان و ایدئولوژی سیاسی رهبر: رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقالة حاضر، بررسی مفهوم جهاد، پایداری و مفاهیم مرتبط با آن در گفتمان سیاسی رهبر انقلاب اسلامی ایران است. در این مطالعة زبانشناختی که در چارچوب نظریة استعارة شناختی صورت می گیرد، 15 سخنرانی حضرت آیت ا... خامنه ای در بهار 1392 که در بخش آرشیو بیانات رهبری[1] ذخیره شده است به عنوان جامعة آماری انتخاب شده است. از میان این داده ها،کانون های استعاری مربوط به مفهوم جهاد به طور هدفمند، انتخاب و استعاره های مرتبط با آنها شناسایی و طبقه بندی گردید. هدف این مقاله، پاسخ به این سؤال است که در ادبیّات سیاسی ایران، استعارة سیاسی ایدئولوژیکی «جهاد» چگونه ظاهر می شود و ارتباط استعاره های خرد مرتبط با آن چگونه است؟ همچنین، این استعارة کلان از چه عناصری تشکیل شده است؟ بررسی داده های مذکور بر اساس رویکرد استعارة شناختی نشان داد که در گفتمان رهبر، استعارة جهاد به عنوان استعاره ای کلان در زیرساخت اکثر مباحث سیاسی عمل می کند. استعاره های کلان، فعّالیت ثمربخش جنگ/جهاد است و فعّالیت ثمربخش سفر است از جمله استعاره های غالب در بیانات رهبر است. همچنین، ماهیّت فرهنگی دینی استعارة جهاد باعث ایجاد انسجام آن استعاره و انعطاف در کاربرد مفاهیم مختلف شده است.
تحلیل داستان سارای از دیدگاه نشانه شناسی بارت
حوزه های تخصصی:
داستان سارای یکی از افسانه های معروف آذربایجان است که در آن قهرمان داستان با تکیه بر نیروی عشق، تدبیر شجاعانه ای اندیشید که همین اراده او را در زمره اسطوره های معروف آذربایجان قرار داد. اسطوره شناسی بخشی از دانش گسترده نشانه شناسی است که هدف آن یافتن اندیشه نهفته در اساطیر و شالوده فرهنگ یعنی باورها، ارزش ها و روحیات هر قوم است. پژوهش حاضر با استفاده از نظریه نشانه شناسی بارت (1392) و شیوه تحلیلی – استنباطی، اسطوره سارای را مورد بررسی و تحلیل قرار داده و به نتایجی دست یافته است. براساس یافته های پژوهش، تأمل در عناصر اسطوره ای نهفته در لایه های زیرین این داستان همانند وفاداری، شهامت، پاکدامنی و آزادگی قهرمان آنکه در پایان داستان با سپردن جسم خویش به آرپاچای خود را جاودانه کرد، راز ماندگاری اسطوره سارای بوده و مبین فرهنگ و روحیات مردم این منطقه است و نشان می دهد که چطور برخی باورها در داستان تقویت شده و متعالی جلوه داده می شوند و چگونه برخی باورها تضعیف می گردند.