فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
رحمدل و اسوه های پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شروع جنگ تحمیلی فضای شعر بسیاری از شاعران تغییر یافت. شعر به سنگرها رفت و جنگ و جبهه و شهادت مضمون اصلی بسیاری از گویندگان شد. در این برهه، روح حماسه و عرفان در هم آمیخت و شعرا با سرودن غزل های حماسی-عرفانی مجاهدت ها و دلاوری های ملت ایران را به تصویر کشیدند. غلام رضا رحمدل از جمله شاعران متعهد گیلانی است که جبهه را به شعر کشاند. وی در سرودن اشعار پایداری مهارت خاصی دارد. در اشعار وی، شهادت و ایثارگری از جایگاه ویژه ای برخوردار است.این نوشتار به بررسی سروده های شاعر در دو کتاب «از زمزمه تا فریاد» و «ماایستاده ایم» می پردازد. مطالعه این دو کتاب، تسلط شاعر را در کاربرد اوزان و قوالب شعری و نیز نوآوری های وی را در خلق تصاویر زیبا و بدیع از حماسه پایداری ملت ایران به خوبی نشان می دهد. رحمدل در تصویر رشادت ها و از خود گذشتگی های ملت ایران از اسوه های مذهبی و ملی در شعر خویش بهره جسته و مخاطبان خود را به پیروی از اسوه های مقاومت ترغیب نموده است. گزینش واژه های مناسب، ساختن ترکیبات نو و انتخاب وزن و قافیه متناسب با موضوع شعر به شعر رحمدل انسجام و روانی خاصی داده است.
خاقانی و منشآت او
حوزه های تخصصی:
تفاخرهای تعلیمی مسعود سعد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آفرینش ادبی اصلی ترین امتیاز یک شاعر است. از آنجا که شاعر برای شعر که تحفة جان اوست، ارزش بسیار قایل است، هنرمندانه آن را به غنای ظاهر و باطن می آراید و با شیفتگی شگرفی، توانایی های تحسین برانگیزش را در عالم شاعری بر می شمرد تا یکّه سوار میدان سخنوری باشد و از سوی دیگر به صورت غیر مستقیم، خصلت های مثبت انسانی را عرضه نماید.
مسعود سعد سلمان، شاعر درباری غزنویان است؛ او بیش از دیگر شاعران روزگارش، خود را به هنر سخنوری ستوده و به ارجمندی موهبت سخنش صحه گذاشته است تا آن جا که گویی آموزگاری مفاهیم تعلیمی را بدو سپرده اند. در این جستار سعی بر آن است به مزیت هایی که وی سخن خود را به واسطة آنها برتر دانسته و با آن ها قصد ترغیب خوانندگان را به سوی فضایل داشته، به ترتیبِ بسامد موضوعی پرداخته شود تا دریچه تازه ای از هنر این شاعر بر ذهن خوانندگان گشوده گردد.
زبان و ادبیات: تمثیل در ادب پارسی
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک و داستان قفس
حوزه های تخصصی:
این نوشته کوتاه نشانه تلاشی اندک است برای اشارت به لزوم انجام کارسترگ به منظور معرفی گزیده آثار ادب فارسی به دو صورت زبانی فارسی و انگلیسی، با این امید که به همت اشخاص متبحر در زبانهای فارسی و انگلیسی آثار ممتاز نظم و نثر فارسی به زبان انگلیسی ترجمه شود تا مردم دیگر کشورهای جهان با میراث غنی ادب فارسی آشنا شوند. اگر این مهم صورت پذیرد می توان امیدوار بود که در آغاز هزاره سوم کاری بس مهم و متن در جهت فراهم ساختن زمینه های همفکری و همدلی در میان ملل و امم جهان از گذار ادبیات به عمل آمده است. می دانیم که نیاز به تعامل زبانی و تعاملی فکری که در عبارت«جامعه مدنی» تحقق می یابد به عهد باستان می رسد و نیز می دانیم که انسان امروزین از برکت علم و فن آوری سر به آسمان می ساید و رسیده «به جایی که بجز خدا نبیند» اما آوخ همین انسان مفخر زمان، به لحاظ دور ماندن از قافله اخلاق نیک انسانی گاهی از غایت آزمندی و جاه طلبی آنچنان بی رحم و درنده خو می گردد که به خاطر تنگی مجال می گوییم «عرش کبریا به لرزه در می آید» به باور نگارنده، اگر بتوان روح پلید انسان گمراه را تطهیر کرد چاره در استفاده از اکسیر هنر است به راهی که از لحاظ عاطفی منقلب گردد. از مشاهده خوی زشت خویش در آیینه روشن هنر به انتباه رسد و مترنم به این پیام زیبای سعدی «بنی آدم اعضای یکدیگرند»، طرحی نو افکند...
برخی نکات و بن مایه های داستانی منظومه پهلوانی- نقالی زرین قبا نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زرین قبانامهمنظومه بلندی در 23,133 بیت است که احتمالاً در عصر صفویه سروده شده است. سرایندة اثر گمنام است و موضوع آن با آمدن فرستاده حضرت سلیمان(ع) به نام زرین قبا به دربار کیخسرو و رویارویی او با ایرانیان آغاز می شود. پس از آن، حوادث متعددی به شیوه داستان در داستان پیش می آید و نقش ورزان اصلی آن ها نیز پهلوانان سیستان (رستم و فرزندان و فرزندزادگان او) هستند. ساختار، محتوا و زبان این منظومه به طور کلی نقالی- عامیانه است و از این نظر، بررسی نکات و مضامین داستانی مهم آن در بازشناسی و تکمیل بن مایه های ادب عامیانه- نقالی ایران در موضوع پهلوانی مفید خواهد بود. در این مقاله، شماری از این گونه موضوعات را ذیل چهار عنوانِ عناصر سامی و اسلامی، اشارات نادر و یگانه، موضوعات و مضامین دیگر، والگوگیری از داستان های دیگر بررسی کرده ایم.
چاربیتی: ادامه سنت شعر شفاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چهاربیتی گونه ای از شعر کهن ایرانی و به باور نگارنده ادامه همان سه بیتی ها یا سه خشتی های قدیم ایرانی است با وزنی تقریباً هجایی که به مرور وزن عروضی یافته است. ساختار این گونه شعر بنابر شواهد بسیاری که در دست است، بر مبنای نوعی تکرار استوار است. محتوای چهاربیتی ها هم بیشتر ساده و بدوی است و از سویی با موسیقی پیوندی ناگسستنی دارد که به همین دلایل می توان آن را فرزند شعر کهن و بازمانده شعر هجایی دانست. در این گفتار با اشاره به شواهد و نظراتی که از محققان به جا مانده، بنا داریم تا اثبات کنیم این گونه ادب عامه تداوم «سنت شعر شفاهی» است که خوشبختانه دگردیسی خود را در شواهد بسیاری حفظ کرده و پیوستگی تاریخی سنت موسیقی ایرانی، خاصه در بین مردم روستاها، آن را همچون عتیقه ای گران بها محفوظ داشته است تا برای بررسی شعر ایرانی قبل از اسلام، پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی، مشروط به عدم تعصب، منابع کافی در دست داشته باشند
بررسی هنجارگریزی معنایی در لالایی ایرانی و اله تاجیکی بر اساس نظریة لیچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لالایی و اله سروده هایی با نرما و نازکای مادرانه از گونة ادب عامه است که مخاطب آن کودکان هستند و نیز هنجارگریزی از موثرترین شگردهای برجسته سازی و آشنایی زدایی است که رویکردی مؤثر و کارکردی ویژه در شعر دارد و سرایندگان لالایی های ایرانی و اله های تاجیکی از آن بهره برده و از سروده های خود آشنایی زدایی کرده اند تا ذهن شنونده را با برجستگی منظومة فکری و هنری نهفته در این گونه سروده ها بیشتر به کاوش وادارند و لذّت آن ها دوچندان گردد. این پژوهش با هدف تبیین شگردهای هنجارگریزی معنایی در لالایی ایرانی و تاجیکی با رویکردی توصیفی- تحلیلی با تکیه بر ادبیات تطبیقی در چارچوب مکتب ساخت گرایی و بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ انجام شده و مهم ترین صورت فراهنجاری؛ یعنی هنجارگریزی معنایی را در لالایی ایران و اله تاجیکستان بررسی کرده است. گزینش جامعه آماری پژوهش حاضر بر اساس 700 مصراع پرکاربرد از لالایی های ایرانی و نیز 700 مصراع پرکاربرد از اله های تاجیکی است که بررسی ها نشان می دهد، انواع هنجارگریزی معنایی مانند جسم پنداری، سیال پنداری، حیوان پنداری، تجریدگرایی و گیاه پنداری در این سروده های مادرانه کاربرد داشته که گیاه پنداری بیش از دیگر موارد هنجارگریزی معنایی خودنمایی می کند. کاربرد انواع هنجارگریزی معنایی در این سروده ها در انتقال احساس مادرانه، عاطفة شعری و در نهایت پذیرش مخاطب کارکردی مؤثر و پربار داشته تا ذهن شنونده، به ویژه کودک بیشتر درگیر زیبایی شعری و عاطفه معنایی آن ها گردد.
اشعار و ملمعات گیلکی قاسم انوار
حوزه های تخصصی:
نوشتن از فاصله صفر
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر کوششی است برای تحلیل و واکاوی داستان هایی که نویسنده از درگیری در طرح پیگیر داستان طفره رفته و به نقش گزارش دهنده صرف بسنده کرده است. شایع ترین روش برای دستیابی به چنین طرحی، بازنویسی واقعه ای است که در کتاب یا دفترچه خاطرات ثبت شده و نویسنده وانمود می کند به طور تصادفی به دست او رسیده و به عنوان ناشری امین آن را بی کم و کاست منتشر کرده است. در اندک مواردی نویسنده سهم بیشتری برای خود در نظر گرفته و در مقام مترجمی دقیق متن اصلی را-که عموماً مربوط به دورانی قدیم است- به زبان امروز برگردانده است.
در مواردی دیگر نویسنده نقش فعال تری برای خود قائل می شود. در مجلس نقلِ راوی، شاهد و ناظر بر حادثه ای خاص، می نشیند و گاه با پرسش هایی او را به توضیح و تفصیل بیشتر وامی دارد، سپس شنیده های خود را به طور کامل و با امانتی ستودنی- که مرتب به رخ خواننده کشیده می شود- ثبت می کند و به ظاهر و بی واسطه اظهارنظر شخصی به خواننده انتقال می دهد.
از همین رهگذر نویسنده گاه به نقل داستان یا ماجرایی می پردازد که حول محور شیئی خاص صورت گرفته که وجود آن شیء همچون طلسم با رویکردی تابومانند، زندگی قهرمان داستان را دگرگون کرده است. در مواردی این شیء تأثیرگذار به اتاق، خانه یا محوطه ای که ورود به آن برای قهرمان ممنوع بوده است، تحویل و تبدیل می شود. در اینجا نیز نویسنده به جز نقل مو به موی حوادث، نقش دیگری بر عهده نمی گیرد.
استفاده از تکنیک های یادشده برای تقلیل نقش نویسنده موجب پیامدهایی خاص در داستان می شود؛ از آن جمله است: مستندسازی و بیان داستان در لحظه؛ بهره مندی از نقش تقدیر و تحمیل امر مقدّری که محتوم بودن آن کاملاً قطعی است، زیرا درگذشته اتفاق افتاده و از این رو امکان هیچ دخل و تصرفی در آن وجود ندارد؛ بهره مندی از پدیده فرافکنی، به طوری که نویسنده را قادر می سازد بدون درگیری مستقیم در روایت، سرّ دلبران را در حدیث دیگران بازگوید.
شکایت نامه میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی 5
منبع:
ارمغان ۱۳۵۶ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
سفرنامه حج از سال 1240
مفاهیم نمادین تعلیمی در مهمترین داستان های آموزشی و تربیتی کودک در دهة هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نماد پردازی در ادبیات کودک و نوجوان از اهمیت ویژه ای برخوردار است و سبب می شود تا بسیاری از مفاهیم اخلاقی و فرهنگی به آسانی و غیر م ستقیم به کودکان انتقال یابد. در این جستار به شیوة توصیفی و تحلیلی، به طبقه بندی، ارزیابی کمی و بررسی انواع نمادهای به کار رفته در ۹ داستان آموزشی و تربیتی کودک در دهة هشتاد پرداخته می شود. ابتدا این آثار بازخوانی، خلاصه نویسی و به لحاظ نوع داستانی و موضوعی و کاربرد نمادین طبقه بندی شده، سپس انواع نمادها استخراج، تقسیم بندی و بسامد مضامین آن ها تحلیل و بررسی شده است. از ۶۴ نماد بررسی شده، نماد واژه ای با فراوانی ۵۴ و نماد شخصی با فراوانی ۶۴ و نماد انسانی(مثبت ) با فراوانی ۲۵ بیشتر استفاده شده است. در داستان های یاد شده، علاوه بر کاربرد نمادهای تقویت حس اعتماد به نفس و شناخت استعدادها و آموزش مسائل دینی، نمادهای مفهومی حرکت، با بسامد «؟ چه کسی پنیرم را برداشت » تغییر، تقویت هوش و دانایی، به ویژه در داستان ۱۰۰ و نمادهای شناخت ویژگی های شخصیتی، تمرین شکوفایی توانایی ها، اراده و « تَرس بد اَست » با بسامد ۶۵ و « راز موجود عجیب » پشتکار، به ویژه در داستان های با بسامد ۶۰ بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند.
تمثیل در علوم بلاغی
رمان نو، دیالوگ نو
جنبه های نمایشی مناظره فطرت بخارایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فطرت بخارایی از سران جنبش بیداری در آسیای مرکزی است که در بنیادگذاری نثر نوآیینِ فارسیِ تاجیکی نقش مهمی ایفا کرده است. وی اثری به نام مناظره تألیف کرده است که به لحاظ ساختار گفتگومحور، نخستین گام در نمایشنامه نویسی فارسیِ این منطقه به شمار می رود. نگارندگان، این اثر را با استفاده از الگوی «قابلیت های نمایشی گونه ادبی مناظره منثور با رویکرد گفتگومحور» تحلیل کرده اند. گفتگو به عنوان وجه مشترک این دو گونه ادبی، پایه و اساس مقایسه قرار گرفته و در پنج ساحتِ «لحن و زبان نمایشی، شخصیت پردازی در گفتگو، کنش نمایشی گفتگومحور، کشمکش، زمان و مکان» تحلیل شدهاست. نتایج تحقیق نشان می دهد که ساختار نگارش گفتگوییِ مناظره به ساختار نمایشنامه بسیار نزدیک است و تمام مناظره های منثور فارسی با این الگو قابلیت تحلیل دارند.
اصطلاح شناسی تطبیقی نقیضه و پارودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اشکالات عمده در حوزة نقد ادبی امروز ایران، بی شک نبود اتفاق آرا بر سر استفاده از اصطلاحات است. نقیضه که به نظر می آید اصطلاحی پذیرفته شده در برابر پارودی است، در پژوهش های مختلف با اصطلاحات گوناگونی نام برده می شود که گاه هیچ ارتباطی به نقیضه ندارد. از سوی دیگر، اصطلاحات مهمی چون پاستیش و گروتسک و ارتباط آنها با پارودی نادیده انگاشته شده است. مقالة پیشِ رو، تلاش در جهت بررسی تطبیقی اصطلاحات مربوط به پارودی و نقیضه فارسی است زیرا در بسیاری از مواقع، چنان که نمونه هایی از آن ذکر خواهد شد، در تحلیل متون، اصطلاحات مشابه امّا متفاوتی، به جای یکدیگر به کار می روند. هدف از این مقایسه و تطبیق، روشن شدن حد و مرز اصطلاحات، تعیین معادل های مناسب و نهایتاً رسیدن به وحدت و اجماع در نقد و تحلیل متون ادبی است. به مناسبت نیز در برابر هرکدام از اصطلاحات، متنی به اجمال معرفی می شود تا مصداق روشنی برای هرکدام از این اصطلاحات باشد. رویکرد تطبیقی این مقاله در شناخت بهتر معانی اصطلاحات و متون مرتبط به آنها و در نتیجه تحلیل درست آنها، مفید خواهدبود.