۱.
حداکثر بارش روزانه، شدت بارندگی را در طول یک روز نشان می دهد به عبارتی دیگر، حداکثر بارش روزانه، بیشترین مقدار بارندگی است که درطول یک روز 24 ساعت، طی یک دوره زمانی معین مثلا یک ماه و یا یک سال، ریزش می کند. در مناطق خشک و نیمه خشک مثل ایران که ممکن است تمام و یا بخش بزرگی از بارش سالانه، طی فقط چند روز ریزش نماید، مطالعه حداکثر بارشهای روزانه در فعالیتهای عمرانی، مقابله با بلایای طبیعی و عملیات کشاورزی، اهمیت زیادی دارد.در این مطالعه، داده های حداکثر بارش روزانه طی یک دوره زمانی 10 ساله از سال 1987 تا 1996، انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته است. نسبت حداکثر بارش روزانه به بارش سالانه، توزیع فضایی حداکثر بارشهای روزانه و الگوهای حاکم بر رژیم این بارشها در منطقه ای به وسعت شمالغرب تا جنوبغرب ایران، مطالعه شده است. همچنین با استفاده از روش آماری چند متغیره تحلیل خوشه ای، حداکثر بارشهای روزانه در منطقه مورد مطالعه، ناحیه بندی شده است.
۲.
جیره خواران آن تلقی می کند. این تفکر با پیشرفت تکنولوژیهای مدرن به ویژه در بخش ارتباطات، جلوه گسترده و جهانی به خود گرفته، چهره دیگری از سلطه امپریالیسم فرهنگی به شمار می رود. امپریالیست های فرهنگی در تحقق اهداف خود یعنی نفود و سلطه فرهنگی به سه شیوه متوسل می شوند: شیوه تعلیمی، شیوه ارتباطی- خبری و شیوه تبلیغی؛ و برای هر یک از شیوه های مذکور ابزارها وشیوه هایی را به کار می گیرند که قابل انعطاف اند. در واقع امروزه، دیگر شیوه های نظامی، اقتصادی وسیاسی به اندازه شیوه های فرهنگی کارآیی ندارد؛ شیوه هایی که قادرند در صورت موفقیت، از طریق روش بسیار زیرکارانه ای راه سلطه سیاسی و اقتصادی و در صورت ضرورت، حتی سلطه نظامی را هموارتر سازند.امپریالیست های فرهنگی امروز، به سبب پیشرفت در تکنولوژی مدرن و عقب نگه داشتن اقتصاد سایر ملل بخصوص کشورهای جهان سوم، از طریق مبادله نابرابر، به جای حمله بر جان و خاک آنان حمله خود را بر فرهنگ آنان متمرکز نموده اند؛ زیرا معتقدند برای تسلط بر ملتی در درجه نخست باید فرهنگ آنان را گرفت. ضمن توجه به موارد مذکور و پرداختن به منشا ویژگیها و تاریخچه تهاجم فرهنگی سعی شده است اثرهای تهاجم فرهنگی در زمینه های زیر مورد بررسی قرار گیرد:- در قلمرو اجتماعی (سست شدن نهاد خانواده، افزایش میزان طلاق، فساد و ابتذال، تضاد بین نسلها، نا امنی و ایجاد عدم اعتماد در مردم)- در ابعاد سیاسی (ناسیونالیسم، سکولاریسم، بوروکراسی زاید و میلیتاریسم)- در ابعاد فرهنگی (نظام آموزشی وابسته، فراموشی ارزشهای خودی، مسخ و اضمحلال هویت فرهنگی، ایجاد از خود بیگانگی در مردم از طریق سست کردن اعتقادات و ایمان مردم، بی ارزش ساختن ارزشهای اخلاقی جامعه و ...)در پایان مقاله با توجه به بررسیهای انجام شده در متن، راه حل هایی که از طریق آنها می توان تهاجم فرهنگی را به تبادل فرهنگی سوق داد، ارائه شده است.
۴.
امام خمینی (ره) بی شک یکی از شخصیتهای کم نظیر و تاثیرگذار دوران معاصر بود با خصایص منحصر به فرد و ابعاد وجودی گوناگون. این نوشته گامی کوچک در معرفی اجمالی بعد ادبی و سیری در دیوان اشعار ایشان می باشد. بخش عظیم اشعار حضرت امام، غزلهای عارفانه است که از حیث سبکی اغلب تحت تاثیر غزلهای خواجه حافظ می باشد. امام خمینی با بهره گیری وسیع از اصطلاحات عرفانی در دورانی که این اصطلاحات از سوی برخی متشرعین مورد هجمه و در معرض تهمت بود، جانی تازه به عرفان بخشید و موجب تبرئه و احیای عرفای راستین گردید و از سوی دیگر به جهت شخصیت الهی و قابل ستایش خود و روی آوردن به عرفان حماسی، پویا و حرکت آفرین که به پیروزی و هدایت مقتدرانه انقلاب اسلامی در جهان منجر شد، عرفان اسلامی را از کنج انزوا و جنبه شخصی و درونی صرف بیرون آورد و آنرا با مفاهیم متعالی خود در سطح جامعه عمومیت داد که آثار و برکات این اندیشه بزرگ نه تنها در ایران بلکه در میان مسلمانان مبارز کشورهای دیگر بوضوح جلوه گر است.شعر امام بازتاب احساسات، عواطف و افکار او و متعلق به لحظات خلوت و انس با خداست؛ در آیینه شعر امام صفای درونی عرفانی راستین، آرامش قلبی مومنین و امید به آینده ای عاری از ظلم و بی عدالتی را می توان حس کرد.
۵.
این نوشته کوتاه نشانه تلاشی اندک است برای اشارت به لزوم انجام کارسترگ به منظور معرفی گزیده آثار ادب فارسی به دو صورت زبانی فارسی و انگلیسی، با این امید که به همت اشخاص متبحر در زبانهای فارسی و انگلیسی آثار ممتاز نظم و نثر فارسی به زبان انگلیسی ترجمه شود تا مردم دیگر کشورهای جهان با میراث غنی ادب فارسی آشنا شوند. اگر این مهم صورت پذیرد می توان امیدوار بود که در آغاز هزاره سوم کاری بس مهم و متن در جهت فراهم ساختن زمینه های همفکری و همدلی در میان ملل و امم جهان از گذار ادبیات به عمل آمده است. می دانیم که نیاز به تعامل زبانی و تعاملی فکری که در عبارت«جامعه مدنی» تحقق می یابد به عهد باستان می رسد و نیز می دانیم که انسان امروزین از برکت علم و فن آوری سر به آسمان می ساید و رسیده «به جایی که بجز خدا نبیند» اما آوخ همین انسان مفخر زمان، به لحاظ دور ماندن از قافله اخلاق نیک انسانی گاهی از غایت آزمندی و جاه طلبی آنچنان بی رحم و درنده خو می گردد که به خاطر تنگی مجال می گوییم «عرش کبریا به لرزه در می آید» به باور نگارنده، اگر بتوان روح پلید انسان گمراه را تطهیر کرد چاره در استفاده از اکسیر هنر است به راهی که از لحاظ عاطفی منقلب گردد. از مشاهده خوی زشت خویش در آیینه روشن هنر به انتباه رسد و مترنم به این پیام زیبای سعدی «بنی آدم اعضای یکدیگرند»، طرحی نو افکند...
۶.
عطیه در اصطلاح فن تنجیم بخششی است که منجمان احکامی برای تعیین عمر مولود به یکی از سیارات نسبت می دهند. اختر شناسان این بخشنده را «کدخدا» خوانند. از تاثیر کدخدا درهیلاج بر کمیت سالهای عمر مولود و کیفیت سعادت و نحوست آن استدلال می کنند. هیلاج یکی از امور پنجگانه است که با محاسبات ویژه ای به دست می آید و به ترتیب عبارتند از: شمس و قمر و سهم السعاده و جزو اجتماع مقدم یا جزو استقبال مقدم و طالع چنانچه اولی موقعیت هیلاج نداشت سراغ دومی ووو را می گیرند. کدخدا شدن سیاره تابع شرایطی است از آن جمله: کوکب باید موقعیت بهره مندی از یکی از حظوظ پنجگانه (خانه و شرف و وجد و حد و ارباب مثلثه) را داشته باشد. پس ازحصول شرایط، کدخدا یکی از سه عطیه کبری و وسطی و صغری را به مولود می بخشد. کدخدا اگر در وتد باشد عطیه کبری و اگر در خانه مایل وتد باشد عطیه وسطی و اگر در زایل وتد باشد عطیه صغری می بخشد. با مراجعه به جدولهای ویژه عطیه ها در می یابیم که بیشترین آنها یکصد و بیست سال و کمترین آنها هشت سال است. در این مقاله پس از توضیح مطالب مذکور به تبیین و توضیح مثالهایی از اصلاح «عطیه» در ادب فارسی پرداخته ایم.
۷.
این نوشته کوتاه نشانه تلاشی اندک است برای اشارت به لزوم انجام کارسترگ به منظور معرفی گزیده آثار ادب فارسی به دو صورت زبانی فارسی و انگلیسی، با این امید که به همت اشخاص متبحر در زبانهای فارسی و انگلیسی آثار ممتاز نظم و نثر فارسی به زبان انگلیسی ترجمه شود تا مردم دیگر کشورهای جهان با میراث غنی ادب فارسی آشنا شوند. اگر این مهم صورت پذیرد می توان امیدوار بود که در آغاز هزاره سوم کاری بس مهم و متن در جهت فراهم ساختن زمینه های همفکری و همدلی در میان ملل و امم جهان از گذار ادبیات به عمل آمده است. می دانیم که نیاز به تعامل زبانی و تعاملی فکری که در عبارت«جامعه مدنی» تحقق می یابد به عهد باستان می رسد و نیز می دانیم که انسان امروزین از برکت علم و فن آوری سر به آسمان می ساید و رسیده «به جایی که بجز خدا نبیند» اما آوخ همین انسان مفخر زمان، به لحاظ دور ماندن از قافله اخلاق نیک انسانی گاهی از غایت آزمندی و جاه طلبی آنچنان بی رحم و درنده خو می گردد که به خاطر تنگی مجال می گوییم «عرش کبریا به لرزه در می آید» به باور نگارنده، اگر بتوان روح پلید انسان گمراه را تطهیر کرد چاره در استفاده از اکسیر هنر است به راهی که از لحاظ عاطفی منقلب گردد. از مشاهده خوی زشت خویش در آیینه روشن هنر به انتباه رسد و مترنم به این پیام زیبای سعدی «بنی آدم اعضای یکدیگرند»، طرحی نو افکند...
۸.
مولانا همه اشعار خود را بعد از آشنایی با شمس سروده است. غزلیات را بعد از نخستین روزهای آشنایی تا آخرین شب زندگی و مثنوی را در ده پانزده سال آخر عمر و در اوج سالهای پختگی و کمال روحی و معنوی.اگر چه این هر دو کتاب در تبیین و توضیح جهان بینی و دیدگاههای عرفانی و اخلاقی خاص مولانا و حسب حال وسر دلدادگی اوست، مثنوی از وضوح و دقت و صراحت بیشتری برخوردار است؛ چرا که حاصل تفکر و تامل و هوشیاری است. بعضی از ابیات مثنوی که می توان آنها را غزلهای مثنوی نامید و اغلب ابیات غزلیات و ترجیعات، به لحاظ حال سراینده در موقع پدید آوردن غزلها و ماهیت و نفس مسایل و مباحث مطرح شده در آن ابهام بیشتری دارند تا جایی که فهم مقصود او را با دشواری همراه می سازند. برای درک این ابهامها، خواننده باید به حالات روحی و تجارب عرفانی و هیجانهای عاشقانه شاعر نزدیک شود و با او همدلی کند و مشکلات متن را که غالبا به بیان رمزی آن مربوط می شود به ابیات صریحتر و آثار دیگر او عرضه کند تا به کمک آنها، ابهام غزلیات را تا حد ممکن بر طرف سازد.
۹.
بحث خود را در باره آیه 203 سوره بقره که بخشی از مراسم حج را باز گفته و سرانجام به انسان سازی پرداخته، ادامه می دهیم. آیه اینست:و اذکرواالله فی ایام معدودات فمن تعجل فی یومین فلا اثم علیه و من تاخر ملا اثم علیه لمن اتقی واتقوالله و اعلموا انکم الیه تحشرون بقره / 203 یعنی: در روزهای معین خدا را یاد کنید و ذکر خدا بگویید [روزهای 11 و 12 و 13 ذی حجه] در این آیه ، خدای بزرگ دستور داده که ختم مراسم حج باید با ذکر خدا و تقوا همراه باشد، یعنی خدا را در روزهای معینی که دراصطلاح، ایام تشریق نام دارد و واقعا روشنی بخش روح و جان انسان است. و عبارت از روزهای 11 و 12 و 13 ماه ذی حجه است یاد کنید، یعنی به یاد باشید و ذکر او را بر زبان جاری سازید. این ایام در لسان روایات، ایام تشریق نامیده شده است.ایام تشریق هم اسم با مسمایی است؛ زیرا این ایام روشنی بخش جان و روح انسانهاست.و چه بسا انسانهایی که در پرتور مراسم عالی و یاد خدا بودن، روح و روان شان، روشن گردد.بخش پایانی آیه یعنی: «... واتقوا الله ...» در واقع تحریض و تشویقی است به لازم بودن تقوا، یعنی خداوند، در ضمن گفته است:ای انسانی که آمدی و رنج سفر به خود هموار کردی، سعی کن که تقوا را پیشه خود سازی و با روحی پاک در آینده زندگی کنی و از ارتکاب گناه دوری گزینی، خدا خواسته است، بدین وسیله، حج گزاران دارای روحی پاک از آلودگیها بشوند، «اتقوالله» را شعار خود سازند.شاید بتوان گفت که به یاد خدا بودن و ذکر خدا گفتن و سرانجام از تقوا سخن گفتن و جمله «اتقواالله» را به کار بردن از ویژگیهای اسلام است.در بخش میانی آیه یعنی: فمن تعجل فی یومین فلا اثم علیه و من تاخر فلا اثم علیه قران گفته است: آنان که شتاب کنند و ذکر خدا را در دو روز انجام دهند، گناهی بر آنان نیست و آنها که تاخیر کنند [و سه روز انجام دهند] نیز گناهی بر آنها نیست...