فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
۱۰۴۱.

تحلیل ظرفیت های تمثیلی حکایات مربوط به پیامبر اکرم (ص) در مثنوی مولانا

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک حکایت
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای علوم اسلامی بازتاب رویدادها و شخصیتهای مذهبی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
تعداد بازدید : ۱۹۵۱
"زبان ادبی، یکی از گونه های زبانی است که از ساحت تجربی و معنایی ویژه ای سخن می گوید؛ زیرا تنها در قلمرو متون معنایی و روابط کنایی و نمادینی زبان می توان ادبی اشیا را کشف کرد. آنچه حلاوت کلام ادیبانه به شمار می آید از همین لایه های زیرین و ژرف معنایی و احساسی ناشی می شود که در زبان بازتاب یافته است. یکی از دست مایه ها و ابزار کارآمد کلام ادیبانه که ظرفیتی گسترده در بیان نمادین تصاویر و مفاهیم دارد، «تمثیل» است که با بسامدی در خور توجه در مثنوی مولوی نمود یافته است. البته ساختار قصه های مثنوی به روشنی معلوم می دارد گوینده مفهوم نهفته و درونی آنها را مد نظر دارد؛ ترتیب عناصر و توالی حوادث و عبارات در حکایات تمثیلی مثنوی به گونه ای است که در اکثر موارد به دلیل هم سویی میان هنرمند و هنرپذیر، مخاطب را به مفاهیم نهفته در بطن حکایات راه می نماید. این جستار در پی پاسخ گفتن به دو سوال بنیادین است: 1. مفهوم دقیق تمثیل و ادبیات تمثیلی و حوزه های کاربردی این شگرد ادبی چیست؟ 2. نحوه بهره گیری مولانا از ظرفیت های تمثیلی حکایات مربوط به پیامبر اکرم (ص) به چه صورتی بوده است؟ ملاک انتخاب حکایات نیز، برجستگی تمثیل در این گونه حکایات بوده است. "
۱۰۴۸.

پیوند معنایی میان حکایت اصلی و حکایت های فرعی در قلعه ذات صور مثنوی

نویسنده:

کلید واژه ها: مولوی حکایت مثنوی پیوند معنایی حکایت دژ هوش ربا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک حکایت
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
تعداد بازدید : ۱۹۴۳ تعداد دانلود : ۹۹۵
مولانا در مثنوی از اسلوب خاصّ قصّه گویی استفاده کرده است. او در این شیوه، حکایت های بسیاری را در دل یک حکایت بزرگ گنجانده و مثل ها و حکایتواره های بسیاری را با داستان اصلی خود همراه کرده است. آیا او فکر معیّنی را دنبال می کرده است، یا آوردن حکایت ها فقط بر اثر عملکرد زنجیرهٔ تداعی و بدون جهت گیری روشنی صورت گرفته است؟ به عبارت دیگر، آیا میان حکایت اصلی و حکایت های فرعی، ارتباط معنوی روشنی وجود دارد؟ در این مقاله ضمن بررسی داستان دژ هوش ربا یا قلعهٔ ذات صور در دفتر ششم مثنوی، کوشیده ایم ارتباط معنایی میان حکایت اصلی و حکایت های فرعی روشن شود. در این تحلیل از روش تجزیهٔ متن به واحدهای معنایی کوچک تر و کشف رابطهٔ واحدهای معنایی جزئی با معنای اصلی، مطابق روش های نقد ساختاری گرمیا ـ منتقد فرانسوی ـ استفاده شده است.
۱۰۵۰.

بررسی حضور نویسنده در داستان های جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جلال آل احمد مداخله نویسنده زاویه دید شیوه روایت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴۲ تعداد دانلود : ۱۰۲۴
جلال آل احمد (1302- 1348 ه.ش.) نویسنده ای متعهّد، آرمانگرا و عملگراست که داستان نویسی را با نگارش داستان های کوتاه از سال 1323 شروع کرد و تا پایان عمر ادامه داد. آنچه در داستان های آل احمد چشمگیر به نظر می رسد شیوه های حضور نویسنده در این آثار است که گاه شکل مداخله گرانه به خود می گیرد و گاه نیز این حضور به صورت غیر مستقیم است و در هرحال برآمده از نگرش خاص نویسنده و الزاماتی است که این نگرش بر داستان های وی اعمال می کند. داستان های بلند جلال آل احمد «سرگذشت کندوها» و «مدیر مدرسه» (1337)، «نون والقلم» (1340) و «نفرین زمین» (1346) که در دهه پایانی زندگی وی به نگارش درآمده، حاصل نگرش ویژه نویسنده به قالب داستان است. در مقاله حاضر کوشش شده است تا چگونگی حضور نویسنده و رابطه آن با این نگرش خاص و الزاماتی که موجب حضور نویسنده در این آثار گردیده است بررسی شود. حضور نویسنده در داستان های مورد نظر را می توان ناشی از تعهّد نویسنده دانست که داستان را به عنوان ابزاری برای آگاهی دادن در شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خاص در نظر گرفته و با صراحت و تکیه بر گنجینه سنتهای قصّه های ایرانی کوشیده است رسالت خود را به انجام برساند.
۱۰۵۱.

نگرشی بر اغراض « رثاء » در اشعار نیشابوریان در دوره های سامانی و غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نیشابور شعر عربی رثاء

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴۱
شعر عربی در خراسان قرن چهارم و پنجم ، در میان طبقات برجسته اجتماع ، چون علما ، فقها ، متصوفه ،‌ عرفا ، سیاسیون و ادبا ، از منزلتی بس نیکو برخوردار بود و بسیاری از اقشار یاد شده طبع خویش را در اغراضی چند آزموده‌اند و آثاری را از خویشتن بر جای نهاده‌اند . نیشابور نیز ، به جهت وجود انبوه طبقات مذکور ، بازارش گرمتر و پررونقتر بود . گستردگی اشعار این ولایت و تنوع اغراض در آنها ، که خود نشان از تفکر ،‌ فرهنگ و آداب و رسوم مردم آن می دهد ، سبب شد تا نگارنده پس از تقسیم بندی آنها در موضوعات گوناگون به «رثاء» ، که شایعترین ابواب شعری در میان همه ملل بوده است ، بپردازد و گوشه‌ای از احساسات و عواطف این ملت را در اشعار مرثیه ایشان ، به جویندگان فرهنگ و ادب خراسان بنمایاند ...
۱۰۵۷.

تحلیل محتوایی و ساختاری مقامات حمیدی و گلستان سعدی و واکاوی ریشه های آن دو در ادب عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ترجمه سبک شناسی تطبیقی نکیر و منکر بهار ثورة فی الجحیم زهاوی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های کلاسیک مقامه نویسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
تعداد بازدید : ۱۹۳۴ تعداد دانلود : ۸۹۷
مقامه نویسی در نثر فارسی، نخستین بار با مقامات قاضی حمیدالدّین بلخی در قرن ششم و به تقلید از اسلوب نگارش مقامه نویسی عربی، پدید آمد. این کتاب که در همان عصر مؤلّف با اقبال و توجّه فراوان روبه رو شد، از سوی مترسّلان و نثرنویسان بسیاری مستقیم و غیرمستقیم نیز مورد تقلید قرار گرفت. چنین به نظر می رسد که سعدی، نیز با تألیف «گلستان» که نثر آن از نظر نوع انشا و اسلوب نگارش به مقامه شباهت دارد، در نگارش اثر خود از جهاتی به این اثر ادبی نظر داشته و از آن متأثّر بوده است؛ خصوصاً وجود تشابهات بسیار در دو سطح زبانی و ادبی در حکایت «جدال سعدی با مدّعی» و مقامة «فی الشّیب والشّباب» از مقامات حمیدی، ای ن فرض یه را ق وّت می بخشد که سعدی در این حکایت از نظر ساختار کلّی و شیوة داستان پردازی، سبک نگارش و ویژگی های زبانی و ادبی، بسیار به مقامة قاضی حمیدالدّین نزدیک شده است که هر دو نویسنده نیز در موارد مشترکی تحت تأثیر مقامات عربی بوده اند. در این جستار، بر آنیم تا با بررسی وجوه تشابه در این دو مقامه، علاوه بر نشان دادن تأثیرپذیری سعدی از قاضی حمیدالدّین بلخی، میزان تأثیرپذیری آن دو را از مقامات عربی، به ویژه مقامات حریری، نیز مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
۱۰۵۹.

هخامنشیان در شاهنامه و روایات ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هخامنشیان شاهنامه خدای نامه کوروش داریوش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۳۴ تعداد دانلود : ۶۱۸
    از آن جا که اثری از هخامنشیان در شاهنامه و بالطبع در خدای نامه عصر ساسانی نیست، از ابتدای شکل گیری مطالعات بر دودمان ساسانی، همواره بحث بر این بوده که آیا ساسانیان از هخامنشیان آگاهی داشته اند یا خیر. برخی چون نولدکه، ممزن و یارشاطر نافی این آگاهی بوده اند و برخی دیگر چون فرای، شهبازی و زرین کوب با جدیت بر این یادسپاری تأکید دارند. برخی دیگر چون دریایی نیز با اخذ روی کردی میانه عقیده دارند که ساسانیان آگاهانه یاد هخامنشیان را نادیده گرفته اند تا خود را به کیانیان که دودمان کهن ایران شرقی بودند، نسبت دهند. برخی شواهد و مدارک نشان می دهد که ساسانیان نخستین یقیناً از وجود هخامنشیان آگاه بودند و خود را به آنان منتسب می کردند و ساسانیان پسین آگاهانه با دست برد در تاریخ و دگرگون سازی شخصیت ها با اهداف سیاسی و دینی، چهره های هخامنشی را بنابر صلاح دید خود تا حدودی دگرگون ساختند. بااین حال، هخامنشیان با گرفتن هویت و چهره ای جدید، در تاریخ نگاری ساسانی پابرجا ماندند و به دوران اسلامی راه یافتند. این تحریفات در تاریخ ایران کاملاً آگاهانه از سوی ساسانیان صورت گرفته است و اکنون می توان با بررسی شواهد به میزان و علت این دگرگونی ها پی برد. مقاله پیش رو در پی اثبات وجود چهره های برجسته هخامنشی چون کوروش و داریوش در تاریخ نگاری نوین ساسانی–اسلامی است. لذا مسأله اساسی پژوهش حاضر یافتن دلیل تحریف تاریخ هخامنشیان از سوی ساسانیان و بازیابی آثار وجود هخامنشیان در منابع دوران ساسانی است که نیازمند پژوهش در تاریخ فکری ساسانیان با روی کردی اندیشه گرایانه است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان