فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
سیمای قهرمانان زن در افسانه های کتاب جامع الحکایات
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های شناخت اجتماعیات، زبان ساده افسانه هاست که با تحلیل محتوایی آنها می توان به مسائل اجتماعی، جهان بینی مردم در جوامع گذشته، دیدگاه و نگرش عنصر مرد به زن و جایگاه آنها، نقش زنان در جوامع گذشته و فعالیت ها و ویژگی های آنها و جز اینها دست یافت. افسانه ها یکی از منابع مهم ادبیات شفاهی هستند که بررسی قهرمانان آنها تا حدودی محققان را در شناسایی جامعهه سنتی کمک می کند. جامع الحکایات مجموعه ای از افسانه ها و حکایت هاست که نقش زنان به عنوان یکی از بازیگران اصلی، در آن قابل بررسی است. در این پژوهش تلاش شده است تا با نگاهی تحلیلی افسانه های کتاب جامع الحکایات با توجه به نقش ها، فعالیت ها و ویژگی های زنان بررسی شود. با مطالعه این افسانه ها، مشخص شد که زنان در نقش های مادری، همسری، دایگی، عیاری، دلالگان محبت و جز اینها در این داستان ها حضور دارند. در مواردی زنان پرهیزگار در داستان ها دیده می شوند که با ویژگی پاکدامنی توصیف شده اند. همچنین زنان اندیشمند با اراده به ویژه در موارد عشقی پیشگام بوده و شجاعانه در مقابل ازدواج اجباری مقاومت می کردند. در مقابل زنان با صفت های دلالگی، حیله گری، بدکارگی و ناقص العقل بودن نیز توصیف شده اند.
شیوه های تخلّص به مدح و ملاک های نقد آن در قصیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخلّص در قصیده به معنی گریز زدن از مقدمه به متن اصلی است. تخلّص از خش های مهم قصیده به شمار می رود و از کاربرد ادبی آن در بلاغت با عنوان «حسن تخلّص» یاد شده است. قصیده سرایان نیز از اهمیّت آن آگاه بوده، در گریز به مدح از شیوه های متعدّد و متنوّع ادبی بهره برده اند. در این تحقیق ابتدا با بررسی کامل اشعار قصیده سرایان برجسته قرن 5 و 6 از جمله فرخی سیستانی، عنصری، منوچهری و انوری و با توجه به قصاید دیگر قصیده سرایان برجسته ادب فارسی، شیوه های تخلص به مدح معرفی شده تا روشن گردد که قصیده-سرایان با چه شگردهایی مقدمه را به مدح پیوند زده اند. همچنین ملاک های نقد تخلّص به مدح، در کتب بلاغت بررسی شده تا روشن گردد دیدگاه بلاغیون درباره نقد تخلص به مدح چه بوده است. نتیجه این تحقیق که به شیوه تحلیل و توصیف انجام شده است، نشان داد که علمای بلاغت در نقد تخلّص قصیده، به حفظ شأن و مقام ممدوح، مناعت طبع شاعر و بلاغت کلام، به ویژه انسجام سخن، توجه فراوان داشته اند. مهم ترین شیوه های تخلّص به مدح نیز بهره گیری از صنعت های بیانی از جمله تشبیه و حسن تعلیل و امکانات روایی به ویژه فضاسازی بوده است. همچنین معلوم شد که موضوع مقدمه در کیفیت تخلص به مدح مؤثر است؛ چنان که قصایدی که با شکوه و شکایت شروع شده اند تخلّص به مدح آن جلوه ای ندارد و اغلب با تقاضا و خواهش به مدح انجامیده است.
کارکرد توصیف در چند داستان کوتاه معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همواره در آثار ادبی، توصیف و روایت به شکلی غیرقابل تمایز در هم تنیده اند. همسو با پژوهش های روایت شناسانه در دهه های اخیر، نظریه های متعددی نیز به ارائه ی الگوهایی از کارکردهای مختلف توصیف در آثار متفاوت پرداخته و به هر یک از انواع ادبی، شکل خاصی از توصیف را نسبت داده اند. در این میان، توصیف در آثار رئالیستی و ناتورالیستی از جایگاه ویژه ای برخوردار و نقش آن در پرداخت رویدادها و شخصیت ها انکارناپذیر است. جستار پیش رو، با هدف تعمیم نظریه های مربوط به توصیف بر چندین داستان رئالیستی و ناتورالیستیِ معاصر فارسی، سعی دارد پس از مطالعه تاریخچه و جایگاه توصیف در رمان، نقش آن را در تعیین چارچوب مکانی-زمانی، رسالت آموزشی و به طور کلی زیبایی شناختیِ چند داستان کوتاه ایرانی تبیین نماید. در این راستا، داستان-هایی از جمال زاده، هدایت، علوی، آل احمد و چوبک را برگزیدیم و کارکردهای گوناگون توصیف را در آن بررسی کردیم: نتایج این تحقیق نشان می دهد که در آثار نویسندگان مذکور، توصیف نه تنها عنصری خنثی و توقفگاه در روند روایت نبوده بلکه از طریق شگردهای استتار آن در روایت، امکان پیشبرد داستان نیز فراهم شده است. علاوه بر تبیین رفتار و کنش شخصیت ها، توصیف در داستان-های مورد مطالعه گاه به آماده سازیِ چارچوب مکانی-زمانیِ داستان می انجامد و گاهی نیز به شکل مجموعه ای از بینش های لغت نامه ای درمی آید و کارکردی آموزشی می یابد.
سهراب و رستم ماثیو آرنولد: پیوندی میان شاهنامه و ایلیاد.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
می توان گفت که سهراب و رستم ماثیو آرنولد، در کلیّات متأثر از شاهنامه و در نحوه بیان، توصیفات، تشبیهات، سنن ادبی و حماسی، کاملاً تحت تأثیر ایلیاد است. آرنولد بسیاری از قسمت های اساسی داستان را از قبیل گم شدن رخش، عاشق شدن تهمینه، اسارت هجیر، درگیری رستم با کاوس، خواستن نوشدارو و... را حذف و بعضی از موارد را مانند نحوه کشته شدن سهراب، آگاهی رستم از جنسیت فرزند و... تغییر داده است و اگرچه در اکثر مواقع به پی رنگ و کلیّت داستان لطمه زده، در مواردی نیز کاستی های «رستم و سهراب» فردوسی را برطرف کرده است، با توجه به این که در دو داستان، بنا بر وجود حداکثر شباهت هاست، در این مقاله فقط به بعضی از اختلافات اشاره شده و بیشتر از هرچیز، به تأثرات ماثیو آرنولد از ایلیاد خواهیم پرداخت که از دید منتقدان پنهان مانده است.
بررسی ساختاری- معنایی ژانر تعلیمی و نمونه های آن با تکیه بر مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادب پارسی به مبحث انواع ادبی توجه چندانی نشده است. نوع یا گونه تعلیمی که از گونه های پذیرفته شده میان ادیبان و منتقدان ادبی زبان فارسی است نیز از این قاعده مستثنا نیست. در بیشتر کتاب هایی که در زمینه انواع نگاشته شده است، از گونه تعلیمی سخن به میان آمده است اما به نظر می رسد که تعاریف و دسته بندی ها به بازنگری نیاز داشته باشد. در این مقاله با بررسی ساختاری- معنایی، به تبیین این گونه و نمونه های آن با تکیه بر متونی که در نوع خود برجسته است، پرداخته می شود و دسته بندی منطقی و کاملی از نمونه های این گونه ادبی ارائه می شود. مشکل تداخل و آمیزش گونه ها چالشی بر سر راه بحث انواع است اما به ناچار نویسندگان این مقاله نخست گونه ها و نمونه های آن را تبیین و تحدید کرده اند و برای هر یک از نمونه های گونه تعلیمی چهارچوب های مشخص محتوایی- ساختاری تعیین کرده اند؛ سپس ویژگی های هر یک از سه بعد زبانی، بلاغی و اندیشه ای و نمونه هایی از شعر و نثر ذکر کرده اند. همچنین با آوردن حکایتی از مثنوی به عنوان نمونه، نشان داده اند که همه نمونه های تعلیمی در لایه های مختلف حکایات مثنوی وجود دارد و این دلیل دیگری بر خاص بودن این اثر جاودانه است.
بررسی ویژگی های زبانِ زنانه در مقایسه با زبان ِمردانه در ترجمه رمان
حوزه های تخصصی:
در مورد ویژگی های زبانِ زنانه و سبک آن، آثار و دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. لازم به ذکر است که با توجه به سبک اخلاقی و اعتقادی بانوان ایرانی، فرهنگ نقش عمده ای در روند ترجمه دارد. در این پژوهش به بررسی ویژگی های زبان ِزنانه و مردانه در ترجمه رمان تأکید شده است. بنابراین، 10 رمان ترجمه شده از زبان انگلیسی به زبان فارسی به عنوان نمونه انتخاب شد. یافته های پژوهش بر مبنای الگوهای لیکاف و فرکلاف شکل گرفت و تأثیرات احتمالیِ سبک و نگرشِ زنانه در ترجمه رمان بررسی شد. ابتدا متغیرهای زبان شناختی مورد تأیید خبرگان قرار گرفت و سپس تمامی این متغیرها در تک تک رمان ها مطالعه شد. در پایان تعداد کاربرد متغیرهای زبان زنانه در مقایسه با زبان مردانه در ترجمه رمان استنتاج شد. نتایج پژوهش در قالب جدول هایی ارائه شد و سرانجام، مشخص شد که همانند الگوی لیکاف، کاربرد متغیرهای زبان شناختی درنگ، احساسات، تغییر لحن، عبارات خطابی، رنگ و توصیف فضا، عبارات جنسیت زده، عبارات غیرکلامی، تردید، احساسات و همدلی، جمع مکسر، سکوت، اسامی مصغر و مشارکت در ترجمه زنان بیشتر است، اما نسبت تفاوت کاربرد متغیر ادب به اندازه الگوی لیکاف نیست و متغیر قطع گفتار در زبانِ زنانه و مردانه، برخلاف الگوی فرکلاف، در این پژوهش تقریباً مساوی است. کاربرد متغیرهای لطیفه گویی و هرزه گویی نیز در زبان مردانه بیشتر است، اما نسبت به گذشته کاربرد کمتری دارد.
تحرک اجتماعی در رمان فارسی از سال 1300 تا 1350 شمسی (مطالعه در چهار رمان نمونه)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح تحرک اجتماعی (Social Mobility) به جابه جایی افراد از پایگاهی اجتماعی به پایگاه اجتماعی دیگر اطلاق می شود. این تحرک به دو شیوه عمودی و افقی اتفاق می افتد. پرسش اصلی این پژوهش بازتاب چگونگی تحرک طبقات اجتماعی در رمان فارسی در دوران مورد بحث است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و با در نظر گرفتن نمونه های موفق رمان های این دوره بوده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که از سال های1300تا 1325 شمسی، طبقه اجتماعی اشراف و کارمندان و طبقه اداری و شهرنشین در رمان فارسی بیشترین بازتاب را داشته است. در این دوره انتقاد از فاصله طبقاتی و تحرک اجتماعی ناسالم، از مهم ترین مسائل طرح شده در رمان هاست. طبقه متوسط در حال شکل گیری و تحرک اجتماعی بیشتر از نوع تحرک عمودی است. از سال های 1325 تا 1350ش. طبقه اجتماعی متوسط شهرنشین و به ویژه طبقه محروم روستانشین، کارگران و دهقانان در رمان بیشتر بازتاب داشته است. در این دوره، تحرک اجتماعی اغلب در میان طبقات متوسط و محروم و از نوع تحرک افقی است، یعنی جابه جایی در مشاغل فرودست مثل تبدیل روستایی و کشاورز بی زمین به حاشیه نشین شهری را شاهد هستیم. مسئله استفاده تکنیکی از تجدد در سطح صنعتی مانند استفاده از ابزارهایی چون ماشین و تراکتور و در سطح فرهنگی مانند استفاده از کفش، کلاه و لباس فرنگی بدون زیرساخت مناسب و فرهنگ مصرف آن، تبعاتی در ایجاد فاصله طبقاتی و تحرک اجتماعی به وجود آورد که در رمان های این دوره بازتاب یافته و تحلیل شده است.
چهره شناسی رستم یک دست و هم گرایی و ستیزه گری او با رستم زال در شاهنامه کردی (گورانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چهره شناسی پهلوانان و قهرمانان در داستان های حماسی و بررسی کارهای آن ها، ما را بیشتر به شناخت باورها، اعتقادات و اتفاقات تاریخی گذشته نزدیک می کند. همچنین، بررسی سرنوشت و منش بعضی از این پهلوانان حماسی می تواند آبشخور بسیاری از اسطوره ها و حماسه ها را به ما بشناساند. رستم یک دست در بین پهلوانان و قهرمانان داستان های شاهنامه کُردی، جایگاه خاصّی را داراست، او موجودی نیمه انسان و نیمه دیو است که رفتار و کردارش در طول داستان ها، تحت تأثیر وجود دوسرشتی اش قرار دارد. دوگانگی سرشتی در این شخصیت، باعث رفتارهای ناهمگون و متضاد در کردار و رفتار او می گردد و دو نیروی خیر و شر، در درون او مدام در جدالی پایان ناپذیرند. این چهرة حماسی در شاهنامة کردی، رابطه تنگاتنگی با چهره های برجستة منظومه های حماسی فارسی دارد که خود قابل توجه و تأمل است. در این مقاله سعی شده است شخصیت و کردارهای رستم یک دست که چهره ای ناشناخته در پهنه حماسه ملی است، معرفی و بررسی و تحلیل شود.
بررسی بوطیقای شعر تعلیمی در اشعار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناصرخسرو از برجسته ترین شاعران شعر تعلیمی است که در اشعارش علاوه بر مضامین اخلاقی به اوصاف شعر و شاعر و مخاطب شعر پرداخته است و به نوعی صاحب نقد و فن شعر یا بوطیقاست. از ویژگی های برجسته بوطیقای او آن است که شعر را با حکمت و اندیشه های تعلیمی گره می زند و برای شاعر، شعر و مخاطب اوصافی را برمی شمارد که هر کدام به نوعی از منظومه فکری تعل یمی وی س رچشمه گرف ته است. با بررسی اشعار ناصرخسرو در می یابیم که شعرش با حکمت، خرد و مفاهیم تعلیمی گره خورده، در اشعارش به ترسیم و تعلیم این بوطیقا و فن شعر پرداخته است؛ یعنی هم خود شاعر در اشعارش به چنین دیدگاه و بوطیقایی معتقد است و هم برای خواننده این دیدگاه تعلیمی را توصیه می کند. نکاتی مانند رابطه کلام، خرد و اندیشه، کلام و حقیقت گویی، عجین بودن شعر با شریعت و حکمت، پرداختن به شعر زاهدانه، منسوب بودن شعر به جان و عالم غیب، لزوم مطابقت کلام با عمل، شاعر و سخن متعهدانه، شاعر و شعر دینی، انتقاد از شاعران درباری و شاعر و تازگی و نیکویی سخن از آن جمله است. او همچنین به دسته بندی و تف کیک مخ اطبان و خوانندگان می پردازد و برای خواننده آگاه، هشیار و اهل اندیشه جایگاه خاصی قائل است. این مقاله با در نظر گرفتن همه قصیده های ناصرخسرو انجام شده است.
اشارات اسلامی و سامی در روایات باستانی/ شاهنامه
حوزه های تخصصی:
بخشی از ادبیات فارسی را روایاتی شکل داده که درون مایه آنها متعلّق به ایران باستان است؛ امّا این داستان ها از اشارات و عناصرِ اعتقادیِ اسلامی و ی ا سامی ب رکنار نمانده و حتّی ب ه شاهنامه ک ه حماسه ملّی ایرانیان انگاشته می شود راه یافته است؛ چنان که در آن، اندیشه های گنوسی وار متعلّق به عرفای صدر مسیحیّت در رفتار کسانی چون ایرج و کیخسرو همچون شریر دانستنِ جهان و تنِ آدمی دیده می شود. شاید این باورها از مسیحیّت وارد مانویّت شده و از آن جا به شاهنامه راه یافته باشد. هم چنین از زبان شخصیّت های ای رانیِ زردشتی، سخنانی با درون م ایه ق رآنی، چون بی نیازیِ یزدان از فرزند یا باور به فرشته ای اسلامی مانند عزرائیلِ «ج ان ست ان» دیده می شود؛ در حالی که بنا بر دیدگاه های دینی کهنِ ایرانی، اورمزد دارای فرزندانی چون آذر و سپندارمذ است و دی وی به ن ام استویهاد جان مردمان را می ستاند. پ ژوهشِ پیشِ رو چنین تأثیر پذیری را از باور و اندیشه های غیر ایرانی، در شاهنامه بررسی کرده است.
بررسی چند اشاره ی نادر و یگانه در منظومه ی زرّین قبا نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زرّین قبانامه منظومه ای است حماسی که موضوع آن آمدن فرستاده ای از سوی سلیمان نبی(ع) به دربار کی خسرو برای خواندن ایرانیان به دین خدایی است. سپس جنگ هایی میان پهلوانان ایران با زرّین قبا درمی گیرد و در دنباله ی داستان، حوادث بسیاری برای رستم و فرزندانش روی می دهد. شیوه ی بیان این منظومه ی بلند که از نظر شمار ابیات، سومین منظومه ی حماسی شناخته شده در زبان فارسی است، به صورت داستان در داستان است که همان شیوه ی رایج بیان روایت، در بسیاری از طومارهای نقّالی و داستان های عامیانه است.
این منظومه اخیرا به همّت یکی از پژوهشگران، پیرایش و تصحیح شده است. آن چنان که مصحّح محترم، در مقدّمه ی کتاب یادآور شده اند در زرّین قبانامه گاهی به اختصار به روایت هایی اشاره می شود که گزارش مفصّل آن ها در طومارهای و روایات شفاهی و عامیانه ای که تا به امروز چاپ شده اند نیست و در حال حاضر، جزییات روایت آن ها مبهم است؛ سپس ایشان به شانزده روایت، در این منظومه اشاره نموده اند که در جای دیگری دیده نشده است.
در این مقاله به بررسی یکی از منظومه های هم عصر زرّین قبانامه یعنی برزونامه ی جدید و برخی دستنویس های روایات حماسی دیگر می پردازیم و چند روایت مبهم زرّین قبانامه را روشن می سازیم.
بررسی مؤلفه های طنز در شعر فرانو با تأکید بر اشعار اکبر اکسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکبر اکسیر شاعر طنزپرداز مبدع و منتقد آذری زبان آستارایی، در زمره ادب دوستان و شعرسرایانی است که شعری بدون وزن و قافیه را با عنوان فرانوکه شاخه ای از شعر نو است، با درنظر گرفتن دو عامل مسلط بر جهان حاضر یعنی سرعت و فن آوری، به بازار ادبیات معرفی می کند تا بتواند ادبیات غنی فارسی را به جنبشی نو واداشته، مخاطب جوان امروز را به دوستی مجدد با این ادبیات کهنسال دعوت نماید. او در این میان از مؤثرترین و نافذترین نوع ادبی یعنی طنز بهره می گیرد. طنز که همواره بهترین وسیله انتقادی اصلاح طلبانه بوده، ماهیت اصلی شعر اکسیر را نیز تشکیل می دهد. اکسیر برای خلق طنز در شعر فرانو که ایجاز ویژگی بارز این شعر است، ضمن گزینش هوشمندانه واژگان ساده از صنایع بدیع معنوی و لفظی همچون ایهام، مراعات نظیر و جناس و ... و سازوکارهای بیانی مانند نقیضه، غافلگیری، هنجارگریزی و ... به طور نامحسوس و غیرتحمیلی استفاده می کند که گاهی طنز اشعار منتج از تلفیق چند شگرد با هم است. هدفاز این پژوهش معرفی شعر فرانو و ذکر ویژگیهای آن و بررسی شگردها و تکنیک های طنزساز در اشعار اکسیر به عنوان یکی از برجسته ترین نمایندگان این شعر است. نتیجهآنکه اکسیر ضمن نوآوری در استفاده از شگردهای طنزآفرین، عمدتاً از طنز کلامی و طنز موقعیت در آفرینش آثار شعری خود بهره جسته است. ضمناً این مقاله به روش توصیفی- تحلیلیتدوین گردیده است.
«الطریق الطویل» آینة حماسه و ایستادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاومت به عنوان راهکاری دفاعی در برابر تعدّی و تجاوز، ارزش خاصی در زندگی انسان دارد. این ارزش، توجّه شاعران و نویسندگان را در قرون اخیر به خود جلب کرد و سبب شد که مقاومت در آثار ادبی انعکاس یابد و ادبیّاتی به نام ادبیّات مقاومت یا ادبیّات پایداری شکل گیرد. رمان «الطریق الطویل» اثر نجیب الکیلانی، نویسندة معاصر مصری که در این پژوهش مورد بحث و بررسی واقع شده، یکی از بهترین شواهد ادبیّات مقاومت است.نویسنده در رمان مذکور اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مصر را در اثنای جنگ جهانی دوم تا زمان خروج استعمار انگلیس از این کشور به تصویر کشیده است. در این برهه، پیامدهای منفی جنگ و استعمار و آثار سوء استبداد و دست نشاندگی حکّام موجب نابسامانی اوضاع، محرومیّت مردم از حقوق خود و نارضایتی آنان گردید و ایشان را در برابر انگلیسی ها و حکّام دست نشانده وادار به مقاومت نمود. مقاومت آنها که به اشکال مختلفی چون شورش، تظاهرات و مبارزه مسلّحانه بروز یافت، سرانجام با ایمان، میهن دوستی، اصرار واتّحاد آنان به ثمر نشست و با براندازی حکومت دست نشانده و بیرون راندن استعمار، استقلال و آزادی را برای کشورشان به ارمغان آورد. با این تفاصیل، استنتاج می شود که مردم مقاوم مصر در یک بازة زمانی طولانی تحت اهرم فشار دو عامل خارجی (جنگ و استعمار) و عوامل داخلی (استبداد و دست نشاندگیِ حکّام ) قرار گرفته اند؛ از همین رو، رنج و مشقّت فراوانی را متحمّل شده اند و به دلیل عدم توجّه انگلیسی ها و حکّام دست نشانده به حقوق آنها برای واقعیّت بخشیدن به خواستة خود، راهی جز مقاومت نداشته اند و اگر روحیة آنان با صفاتی چون ایمان، میهن دوستی، اصرار و اتّحاد تقویت نمی شد، مقاومت آنها به نتیجة مطلوب نمی رسید.
پژوهشی در بازی های زبانی ادبیات عامه کُردی ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازی افزون بر نقش و کارکرد مهمی که در زندگی کودک دارد، به تکامل و رشد او نیز کمک می کند. ازجمله کارکردهای مهم بازی رشد و درمان جسم، رشد اخلاقی و اجتماعی و تربیت کودک است. افزون براین، بازی از نظر زبانی و ادبی نیز اهمیت دارد و نیازمند بررسی و مطالعه است؛ به ویژه برخی از بازی ها که به بازی زبانی موسوم اند و تنها با حرکات زبان پدید می آیند. بازی زبانی گونه ای از کارکردهای زبانی است که درواقع با ذهن کودکان و نوجوانان و حتی بزرگ سالان در پیوند است. این گونه زبانی به مثابه «متن» در ژانر اصلی ادبیات شفاهی و حوزه ادبیات تعلیمی جای می گیرد؛ زیرا ضمن حفظ جنبه تفریحی و سرگرمی، در آموزش زبانی و ذهنی نیز تأثیرگذار است.
در این پژوهش با گردآوری و ذکر مواردی از زبان گیرها و ترانه های بازی کُردی ایلامی، ویژگی های این گونه زبانی و عوامل ایجاد آن ها به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی- تحلیلی مطالعه و بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که وزن باستانی هجایی، توزیع (هم حروفی)، جناس، تکرار، تنافر حروف، جابه جایی و ... از مهم ترین ویژگی های ادبی بازی های زبانی است.
بن مایه های ادب پایداری در شعر شاعران مسیحی فلسطین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کمال ناصر، شاعر فلسطینی و مسیحی معاصر، از شخصیّت های برجسته ادبیّات مقاومت به شمار می آید که نقش بسزایی در گسترش ادبیّات بیداری و آگاه سازی مردمی و دفاع از مظلومیّت و آزادی ایفا نموده است. کمال، علاوه بر مشارکت در فعّالیّت های سیاسی و اجتماعی، احساسات و عواطف انسان دوستانه خود را در قالب شعر بیان کرده است. وی، بخش زیادی از شعر خود را به موضوع مقاومت و پایداری اختصاص داده است؛ وطن دوستی، وحدت ملّی- قومی، رثای شهیدان و ستایش مبارزان، امیدبخشی به آوارگان فلسطینی و همدردی با آنان، غم و دلواپسی، نکوهش حاکمان عرب و جنایتکاران آمریکایی و انگلیسی و ... او برای چنین مضمون هایی از شخصیّت های اسطوره ای و مذهبی و نمادها بهره فراوان برده است. صور خیال، به ویژه تشبیه و استعاره در شعر پایداری وی، بیشترین کاربرد را دارد. استفاده از قالب های سنّتی و نو از دیگر ویژگی های شعری اوست که سرشار از روح جهاد و مبارزه است.
پیوند عناصر جادویی و انگاره های کهن الگویی در قصه های عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه های عامه یکی از محبوب ترین انواع ادب شفاهی و بستری مناسب برای مطالعه فرهنگ هر ملت است. این قصه ها دربردارنده عناصر جادویی است که از گذشته های دور، جزئی از باورهای رایج در میان مردم بوده است. عناصر جادویی قصه ها را می توان به سه گروه شخصیت های دارنده قدرت جادویی، اشیای دارنده قدرت جادویی و کلام جادویی تقسیم کرد. ترتیب بسامد و فراوانی این عناصر در قصه ها عبارت اند از: اشیای برساخته بشر، عناصر طبیعت، جادوگران، اشیای خیالی، موجودات خیالی، کلام جادویی، موجودات پیکرگردان، حیوانات جادوگر و شیطان. یافته ها نشان می دهند که عناصر جادویی در 89% جامعه آماری، در قصه های دربردارنده کهن الگوی سفر دیده می شوند. عناصر جادویی در روساخت قصه ها، در تحلیل عمیق تر خود با خویشکاری های انگاره های
کهن الگویی در ژرف ساخت قصه در پیوند هستند. کارکرد دوگانه دارندگان قدرت جادویی سبب شده است عناصر جادویی دارای خویشکاری دوگانه کهن الگویی، رهایی بخش و خطرناک باشند که جادوی سفید و جادوی سیاه نام گرفته است. بدین سبب در قصه ها انگاره کهن الگویی سایه با خویشکاری خطرناک و جادوی سیاه، نقش درگیرکردن قهرمان با چالش ها را به عهده دارد و انگاره کهن الگویی پیرخرد با خویشکاری یاری گری و جادوی سفید، نقش رهانندگی قهرمان از چالش ها را به عهده گرفته است.
شهریارنامه و ادبیات غرب ایران
حوزه های تخصصی:
برپایه منظومه شهریارنامه، شهریار پس از ستیزی که با سام فرامرز می کند به حالت قهر از سیستان خارج می شود و به هندوستان می رود و در آن جا پس از نشان دادن هنرنمایی های خود، دوباره به ایران بازمی گردد و با خویشان خود رویاروی می شود. در این منظومه حوادث متعدّدی برای قهرمان داستان و دیگر افراد خاندانش روی می دهد. همه دست نویس های شناخته شده شهریارنامه ناقص اند و آنچه تاکنون از این انتشار یافته است کمتر از یک سوم کلّ این منظومه است. از شهریار روایات چندانی در ادبیات عامیانه ایران باقی نمانده است و آنچه از بخشهای گوناگون این منظومه هم در دست داریم بیشتر به دیگر قهرمانان روایات پهلوانی ایران نسبت داده شده است.در این مقاله نخست چکیده روایات شهریارنامه را برپایه دست نویس نویافته می آوریم سپس دو روایت کتبی و شفاهی از این منظومه را که در ادبیات غرب ایران وجود دارد بررسی می کنیم.
تحلیل نشانه - معناشناختی گفتمان روایی ضحاک و فریدون براساس نظریه گرمس
حوزه های تخصصی:
نشانه–معناشناسی روایی بر دو اصل کنش و تغییر استوار است. کنشگران در این نظام اغلب بر اساس برنامه های از پیش تعیین شده پیش می روند تا به معنایی مطلوب دست یابند. به نظرمی رسد که در بافت داستان های اسطوره ای گفتمان غالب، گفتمان منطقی-روایی است. در این جستار، داستان «ضحاک و فریدون» از شاهنامه فردوسی را از منظر نشانه–معناشناسی به روش توصیفی-تحلیلی واکاوی می کنیم تا نشان دهیم که تمامی مؤلفه های روایی داستان به سوی تغییر شرایط معنایی پیش می روند. نتایج حاکی است که این گفتمان پویاست و در انتهای داستان وضعیت اولیه به گونه ای به وضعیت ثانویه تغییر یافته که شرایط آن گونه که در ابتدا بوده نیست. مراحل تحول کلامی این گفتمان در چهار مرحله عقد قرارداد، توانشی، کنشی و ارزیابی خلاصه می گردد. ارزش مطرح برای هر دو شخصیت اصلی این داستان، مادی است. ضحاک در پی تاج و تخت و فریدون در پی نابودی حکومت ضحاک است. نظام کنشی–معنایی این گفتمان بر اساس شناسه مکانی به مکان های خودی، کنشی و واسطه ای قابل تقسیم است.
جایگاه خبر و انشای طلبی در انتقال اندیشه های تعلیمی خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکیم نظامی از بزرگ ترین شاعران ادب فارسی است که در آثار خود به اندیشه های تعلیمی توجه ویژه دارد. او در غنایی ترین اثر خود یعنی منظومه خسرو و شیرین نیز بسیار به مسائل تعلیمی و اخلاقی اشاره می کند و در این راه به نحو مؤثری از ابزارهای بلاغی و به ویژه علم معانی بهره می برد. این شاعر بزرگ با استفاده از علم معانی و ابزارهای مناسب آن مانند جملات خبری، امری و پرسشی به شیوه ای مؤثر، موفق به انتقال مفاهیم اخلاقی و تعلیم آن ها به مخاطب خود شده است و در عین حال از این طریق حضور مخاطب در متن را نیز برجسته تر نشان داده است. در این پژوهش به بررسی این دسته از جملات و معانی ثانویه آن ها پرداخته شده، لطایف و ظرایف سه مبحث از علم معانی یعنی جملات خبری، امری، پرسشی و نقش و تأثیر آن ها در انتقال مؤثر اندیشه های تعلیمی شاعر در یک متن غنائی تبیین شده است.