در این مقاله، پس از اشاره ای کوتاه به شکل های مختلف تمثیل، در باب نخستین و مهم ترین سرچشمه های تکوین و توسعه انواع تمثیل سخن گفته شده است.هر تمثیل می تواند منابع شکل گیری گوناگونی داشته باشد. «اسطوره»، «رویا» و برخی از موضوعات «فرهنگ عامه» همچون قصه ها، ترانه های عامیانه، افسانه های تمثیلی و امثال، ارتباط نزدیکی با تمثیل دارند و در بسیاری از موارد صورت ظاهر تمثیل ها برگرفته از این سرچشمه هاست. بر این اساس، نگارنده، ضمن اشاره به نمونه هایی از آثار ادبی و به ویژه شعر فارسی، چگونگی و نقش این سرچشمه ها را در شکل گیری و گسترش گونه های تمثیل به اجمال کاویده است.
در اعصار گذشته هدف اصلی بسیاری از تاریخ نگاران و یا سفر نامه نویسان شناساندن زوایای ناشناخته سرزمین های دوردست بود. هنگامی که انجام این مهم بر عهده داستان نویسان قرار می گیرد نوع ادبی سفرنامه از ابعادی دیگر برخوردار می شود و جنبه ای شخصی به خود می گیرد. این کار هنگامی که اشاره نویسنده بر مکانی به نسبت شناخته شده تاکید دارد وجهه ای نوین به خود می گیرد. بدین معنا که مکان مورد نظر از دیدگاه خواننده متن به مکانی نادیده و تازه بدل می شود. در قرن بیستم، آل احمد و دولت آبادی دو سفر نامه به چاپ می رسانند که به ترتیب به سفر حج و سیستان و بلوچستان اشاره دارد این دو اثر، به رغم تفاوت های ظاهری، از جهاتی نیز به یکدیگر شبیه اند. اینکه در هر دو داستان با راویانی مواجهیم که از آنچه می بینند مایوس و دلسردند. نگارنده در این مقاله تلاش می کند تا با تکیه بر ابزارهای زیبایی شناختی مضمون "سفر" به تحلیل نوع برخورد راوی این دو سفرنامه با نوشتار و همچنین بازنمایی احساسشان از خلال نوع ادبی داستان و یا رساله های انتقادی باشد.
مناظره ها یا پیکارهای زبان حالی در تاریخ ادبیات پارسی در زمره انواع ادبی غالبا مرتبط با دربارها بوده است. شاعران یا نویسندگان این آثار را برای خواندن در دربار شاهان و سلاطین یا مجالس وزرا و اعیان و اشراف تصنیف می کرده اند. دلایل و نشانه های متعددی هست که این وابستگی را در این دسته از پیکارها نشان می دهد. گاهی نویسنده یا شاعر، در دیباچه، نام شاه یا وزیر یا شخصیتی را که مخاطب اصلی او بوده و مناظره را برایش نوشته یا سروده بوده ذکر می کرده است. در پاره ای از این آثار، شاعر یا نویسنده، در انتهای اثر، به مدح مخاطب خود می پرداخته یا ممدوح خود را به منزله داور مناظره معرفی می کرده است. این نوع مناظره ها، از این حیث، در واقع، همانند قصایدی است که شاعران در مدح شاهان و بزرگان می سروده اند. قرابت این نوع مناظره ها با قصیده ها به حدی است که حتی، در بعضی از قصاید، شاعر در تشبیب مناظره ای می آورد، مانند مناظره شب و روز یا رمح و قوس از اسدی طوسی؛ «قصیده فی مناظره السیف و القلم»، به عربی، از نظام الدین اصفهانی؛ و «مناظره شمشیر و قلم»، به فارسی، از میر سید شریف جرجانی. پیکارهایی که برای دربارها و مجالس بزرگان تصنیف می شده است هم جنبه آموزشی داشته و هم جنبه تفننی و سرگرم کننده. این دسته از پیکارها و مناظره ها در واقع برای مجالس بزم شاهانه نوشته یا سروده می شده است. خصیت هایی که شاعر یا نویسنده به منزله طرف های مناظره انتخاب می کرده طبعا به نحوی با دربار و موجودات یا مفاهیم مورد توجه یا علاقه صاحب مجلس ارتباط داشته است. شمشیر و قلم بارزترین نمونه پیکارجویان درباری به شمار می آیند و تقریبا همه مناظره هایی که به این نوع فرعی (sub-genre) تعلق دارند جنبه درباری دارند. گل و مل، بزم و رزم، و شطرنج و نرد نیز از طرف های دیگر در مناظره ها یا پیکارهای درباری اند. مناظره ای هم هست که ما آن را در اینجا تصحیح و چاپ کرده ایم و شخصیت هایی که در آن به مناظره می پردازند چهار مفهوم عقل و علم و حلم و دولت اند...
در خلق یک اثر ادبی، به ویژه رمان، نحوه نگارش داستان و شیوه تخیل در آن از اهمیت خاصی برخوردار است. ضمن مطالعه و تحقیق در باب آثار برخی نویسندگان معاصر فرانسوی به این نتیجه تحلیلی رسیدیم که آنها گاهی با به بازی گرفتن ضمایر در قالبهای تخیلی موردنظر و با استمداد از تکنیکهای تجمع ضمایر، ترتیب و افتراق آنها، موفق به خلق آثار ارزشمندی میشوند. شیوه نگارش و تقرب آنها به ضمایر، منجر به تکنیکهای ادبی می گردد که در نوع خود تازگی داشته و از جذابیت خوبی برخوردار است. خواننده به واسطه همین تکنیکها، شریک ماجرای تخیلی شده و همسو با مولف آنها را دنبال میکند و گاهی نیز با ذهنیت خود به تکمیل آنها مشغول میشود. همچنین در این مقاله به تفاوتهای اساسی بین قالب و محتوی و تخیل در این نوع آثار و سایر رمانها، به ویژه رمانهای سنتی، اشاره شده است.