فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
دوره گشتاسپی در حماسه، گذار خود کامگی از اسطوره به تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستانهای پراکنده به دلیل طرز چیده شدنشان در شاهنامه، طرحی اندیشمندانه و بسامان را نشان می دهند و بسیار بیشتر از آنچه که در ظاهر خود دارند باز می گویند. بر اساس سنت شاهنامه شناسی این کتاب به بخشهای اساطیری ، پهلوانی و تاریخی تقسیم می شود. هر چند این تقسیم بندی را خطی روشن مرز بندی نمی کند ، اما قسمتهای برزخی و بینا بینی نباید مغفول بمانند، زیرا گذر از بخشی به بخش دیگر نمی تواند بدون تمهید مقدمه و قفل و بندهای ضروری صورت گیرد.
به گمان نگارنده، دوره گشتاسبی در شاهنامه، گذار حماسه ملی از اسطوره به دوره تاریخی ساسانی است.تمرکز اشکال متنوع قدرت در حکومت گشتاسبی غیر از آن که اجتماع خویشکاریهای طبقات سه گانه تقسیم بندی اجتماعی ( شاه – موبد ، رزمیار ، تولید کننده ) را در این حکومت نشان می دهد ، با اجتماع هدفمند امشاسپندان نیز که هر یک پیش از تمرکزشان در اهورا مزدا به صورت یکی از صفات او در دوره ساسانی خود به تنهایی ایزدی مستقل به حساب می آمدند همانند است. حکیم حماسه سرا با روایت حکومت گشتاسپی در این بخش از شاهنامه ، در گذار از اسطوره به تاریخ، زمینه تمرکز خواهی و خود کامگی ساسانی را نشان می دهد.
بایدها و نبایدها؛ طنز رادیویی در آیینه هنجارهای رسانه ای
حوزه های تخصصی:
گفتاری در ادبیات جنگ و ادبیات مقاومت
حوزه های تخصصی:
کردارشناسی اهریمن در پادشاهی جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کردارشناسی اهریمن به بررسی رفتارهای اهریمن برای نابودی اهورامزدا و آفرینش نیک او، به ویژه انسان، می پردازد. یکی از این دوره های دشمنی اهریمن با اهوراییان، پادشاهی جمشید است. در این دوره، دیوان با به آسمان بردن جمشید زمینه گمراه کردن او را توسط اهریمن فراهم می کنند. اهریمن با فریب جمشید، او را به سوی خوارشماری خداوند، دروغ گویی و دیوسرشتی می کشاند. نتیجه این کردار اهریمن، گریختن خرد و فره از جمشید و پیوستن آن به گاو برمایه، نماد زمینی مرغ وارغنه است. فره جمشید با شیرگاو و خرد او با نماد گرز گاوسر به فریدون می پیوندد. هدف اهریمن و ضحاک از کشتن گاو، رسیدن به خرد و فره است که به ناکامی می انجامد. فرستادگان اهریمن با برقراری پیوند زناشویی با جمشید و خواهرش، آفریده های اهریمنی را گسترش می دهند. کردارهای اهریمن و ضحاک در پایان، به مرگ نمادین درختی جمشید و دوزخی شدن روان او می انجامد.
لالایی در فرهنگ مردم خزل
بررسی رابطه امثال و حکم با کاریکلماتورها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاریکلماتور یکی از گونه های نوپای ادبی است که در چند دهه اخیر طرفداران بسیار در ایران یافته است. منظور از کاریکلماتور، جملات منثور، کوتاه، ساده و طنزآمیزی است که نگاهی وارونه و متفاوت به دنیای درون و برون دارد. کاریکلماتورها از لحاظ شکل ظاهری به جملات قصار و امثال سایر شباهت بسیاری دارد که جزو قدیمی ترین انواع ادبی بشری به شمار می رود و پیشینه ای کهن در نکته سنجی موجز وار دارد. از این جهت می توان کاریکلماتورها را دنباله و شکل پیشرفته امثال و حکم به حساب آورد با این تفاوت که کاریکلماتور الزاما از طنز و مطایبه در ساختار خود بهره می برد در حالی که امثال و حکم الزامی برای طنز آمیز بودن ندارد. این پژوهش با اشاره به پیشینه امثال و حکم در پیدایش کاریکلماتور به بررسی رابطه امثال و حکم با کاریکلماتورها با بیان برخی از وجوه شباهت و افتراق این دو با یکدیگر، خواننده را به این نتیجه رهنمون می شود که گونه های جدید ادبی مانند کاریکلماتور، رهاورد فرهنگ غرب نیست و ریشه آن را می توان در متون ادب فارسی بویژه در کتابهای ادب کلاسیک جستجو کرد.
کوتاه سروده و ادبیات پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات معاصر فارسی-به خصوص در حوزه مقاومت و پایداری-تحت تاثیر مناسبت های جهانی و تغییراتی که در جهان بینی انسان معاصر و انتظار او از هنر به وجود آمده، به سوی کوتاه گویی و کوتاه سرایی گرایش یافته است. کوتاه گویی هر چند ویژگی ذاتی آثار هنری و ادبی است و در ادوار پیشین نیز با شکل های مختلف خود رواج داشته است، اما در روزگار معاصر شکل ها، انگیزه ها و تکنیک های ویژه ای یافته، به گونه ای که می توان کوتاه گویی را جریان غالب و شگرد عمده شعر معاصر و شعر دفاع مقدس دانست. کوتاه سرایی در ادبیات فارسی دارای گونه های مختلف و جالب توجه و ویژگی های منحصر به فردی است که سبب تمایز آن از جریان های ادبی سایر زبان ها از جمله قالب های ژاپنی می گردد.به علاوه، زمینه ها و درونمایه های اختصاص یافته به کوتاه سرایی نیز-هر چند که بسیار متنوع است، قابل طبقه بندی در گروه های معدود می باشد که ویژگی عمده این گروه ها گذرا و آنی بودن است. لذا می توان کوتاه سروده ها را به نحوی شعر لحظه ها نیز نامید.
بررسی و تطبیق گزاره های چند معراج نامةکهن و مقایسة آنها با معراج نامة شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این گفتار ،کهن ترین و نوترین گزارش های سفر انسان به دنیای ماورای حس نشان داده شده و پس از آن میان سیرهایی که انسان های سنّتی گزارش کرده اند و معراج نامه ای که از« محمّد رضا شفیعی کدکنی» به عنوان نمونه ای از سیر انسان معاصر در دست داریم، مقایسه هایی انجام شده است. این پژوهش نشان می دهد اکثر این سیرها می تواند وقوعی مسلّم داشته باشد و می توان از دیدگاه علمی و بخصوص بر اساس نظریّات یونگ آنها را توجیه نمود. ضمن بررسی بخشی از گزاره های این سیرها نشان داده شده است که تشابه و نکات مشترک این معراج ها، از طرفی وابسته به باورها، ریاضت ها و تأمّلاتی است که این سیرها را موجب می شود و از سویی دیگر به تاثیر پذیری اکثر سیرهای متأخّر از متقدّم مربوط می گردد. همچنین از رویارو قرار دادن مسافران دو طیف سنّتی و معاصرِ دیارِ غیب از طریق ارائه و تشریح گزارش های مستند آنها، نقش جهان ذهنی این دو طیف در آفرینش عناصر این گزاره ها ترسیم شده است و از این رهگذر تعهّد و رسالت آدمیان براساس توجّه به تعریف سنّتی انسان به عنوان حیوانی ناطق و تعریف معاصرین به صورت حیوان سایس در معراج جمعی انسان ترسیم شده است . در پایان یادآوری شده است که انسان معاصر به جای گزارش و به تصویر کشیدن حالات روان های معذّب در عالم ارواح و بهره گیری از استراتژی رعب، در صدد ترغیب و آماده سازی وجدان جمعی برای تهذیب و سالم سازی جامعه از طریق جنبش آگاهانه و حرکت عقلانی و علمی است. دلیل نکوهش بی محابای شاعران در آخرین بخش معراج نامة انسان معاصر نیز همین بی توجّهی آنها به رسالت و تعهّد شعر به عنوان رکن مهمّی از امکانات فرهنگی جامعه است.
اهداف و ابزارهای کاربرد تمثیل در دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمثیل یکی از مباحث گسترده، پرسابقه و پرکاربرد در اشعار شاعران در دوره های مختلف شعر فارسی است. با توجه به اهمیت این موضوع، در کتابهای بیانی و بلاغی تعریفهای متعدد و پریشانی برای آن نقل کرده اند. خاقانی که یکی از نمایندگان صاحب سبک شعر در دوره سلجوقی محسوب می شود، به مقوله تمثیل نگاهی ویژه دارد. در این مقاله نگارندگان در ابتدا ضمن پرداختن اجمالی به تعریفهای مختلف تمثیل، اشعار خاقانی را از این جنبه در دو مقوله اصلی؛ یعنی اهداف و همچنین ابزار کاربرد تمثیل بررسی کرده، در پایان به این نتیجه رسیده اند که اولاً بخش عمده ای از اندیشه محوری خاقانی که از ویژگی های معمول و مرسوم شاعران این عصر است، در تمثیلات وی؛ بویژه تمثیلاتی که به صورت تلمیح در آموزه های قرآنی و اعتقادی بیان شده، تجلّی پیدا کرده است؛ ثانیاً اغراض و ابزار متنوّع کاربرد تمثیل در اشعار خاقانی، گواه دیگری بر فردیت و سبک شخصی وی محسوب می شود.
آموزه های حکمی و اخلاقی در بهمن نامه و جستاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سووشون
هم نهادی در اشعار حافظ و امینسکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نوشتن این مقاله یافتن ویژگی های همسان مطرح در مکتب رمانتیسم و ادبیات غنایی، در اشعار حافظ و میهائیل امینسکو شاعر رومانیایی تبار می باشد. نخست به بحث و بررسی کوتاهی در زمینه ی ویژگی های مکتب رمانتیسم و ادبیات غنایی می پردازیم و با استفاده از روش تحلیلی توصیفی در راستای ادبیات تطبیقی، با آوردن شاهد مثال هایی از اشعار این دو شاعر عناصر موجود در شعر رمانتیک مانند محوریت تخیل با رویکر به موضوع «عشق»، طبیعت گرایی، شرق گرایی، غم و اندوه ناشی از اوضاع و شرایط عصر، درونگرایی، سنت شکنی و طرحی نو افکندن را در اشعار آنها مورد بررسی قرار می دهیم. در ادبیات ایران بیشتر نوع « غزل» معادل اشعار غنایی(لیریک) مطرح در سبک رمانتیسم می باشد.
این نوع ادبی در طول قرن هفتم و هشتم در سبک عراقی که حافظ یکی از نمایندگان بنام آن می باشد، نمود بیشتری دارد. اشعار امینسکو از اروپای شرقی در قرن نوزدهم که به شکسپیر رومانی معروف است، نیز دارای تمامی ویژگی های رمانتیسم می باشد. به عنوان نتیجه ی تحقیق، ضمن تفسیر پاره ای از نمادهای مطرح در یکی از اشعار امینسکو برمبنای تفسیرهای شعر عرفانی، معلوم می-شود که نمادگرایی عرفانی امینسکو به صورت اشعار غنایی، در قالب داستانواره های تمثیلی بیان شده است، ولی نمادهای عرفانی غزل های حافظ با استفاده از اصطلاحات، تلمیحات به صورتی موجز که درخور غزل فارسی است، بیان شده اند. محور همه ی این نمادها نیز «عشق» است.
بررسی سبک شناسانه حماسه های دینی در ادب پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمسخر و طعنه در مقامات همدانی و مقامات حریری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از درخشان ترین نمونه های نثر ادبی در ادبیات عربی، «مقامات» است. مقامات قصه هایی است که در ضمن روایت واقع گرایانه اخلاق و مرام و رفتار مردمان روزگاران گذشته، گستره واژگانی بسیار پرباری را در قالب سجعی ادبی و مقتدر به کار گرفته است. بدیع الزمان همدانی و به تبع او حریری، قلّه های مسلّم فن مقامات هستند. ایشان در مقامات خویش در پرده های نمایشی کوتاه، گوشه های زشت و محکوم شدنی جامعه را از نظر خواننده می گذرانند و به نقد می کشند. آثار اینان بی آنکه جنبه موعظه و نصیحت داشته باشد، آگاه کننده و افشاگرانه است. تهکّم/ریشخند/تمسخر عیوب اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، جسمی و روانی، در همه مقامات به چشم می خورد. در این مقاله به تفصیل درباره تهکم و مقایسه کاربرد آن در مقامات همدانی و حریری می پردازیم.