عملکرد کارکنان جهت کسب مزیت رقابتی، همواره توسط مدیران سازمان ها قابل ملاحظه است. تعهد و تعلق خاطر به کار کارکنان دو ویژگی ضروری برای سازمان است. رهبران تحولی می توانند بازده نیروی انسانی را بهبود دهند؛ از این رو رهبران تحولی با استراتژی منابع انسانی به صورت کارامد به افزایش سطح تمایل و تعهد عاطفی کارکنان کمک می نمایند. هدف این تحقیق بررسی رابطه بین استراتژی منابع انسانی و رهبری تحول آفرین با تعهد عاطفی کارکنان در شرکت بیمه سینا است. این تحقیق از نوع توصیفی- پیمایشی و ازنظر هدف، کاربردی محسوب شده است. تعداد 92 پرسشنامه با نمونه گیری تصادفی خوشه ای جهت تحلیل داده ها گردآوری شد. فرضیات تحقیق با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری به شیوه حداقل مربعات جزئی مورد آزمون قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین استراتژی منابع انسانی و ابعاد آن با تعهد عاطفی و بین رهبری تحول آفرین و ابعاد آن با تعهد عاطفی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین اثر استراتژی جذب کارکنان و ویژگی ترغیب ذهنی بر تعهد عاطفی دارای بالاترین بار عاملی در مدل نظری تحقیق است. طبقه بندی O15; J24; M12
صنعت برق کشور از زمان تاسیس تا به امروز، در سایه خط مشی های متفاوت و تا حدودی متعارض در چرخه فعالیت آن، همواره صحنه تحولات و فرود و فرازهای فراوانی بوده است. اراده برای تشکیل بنگاههای خصوصی و متعاقبا برچیدن آن، تاسیس وزارت آب و برق و تشویق به مصرف بیشتر در دهه چهل و نیمه اول دهه پنجاه با تخصیص و جذب منابع مالی قابل توجه از درآمدهای نفتی به منظور سرمایه گذاری ...
امروزه با عبور از اقتصاد سنتی به اقتصاد نوآوری، مدیریت راهبردی نیازمند طرز فکری جدید و دیدگاهی تعاملی است و این دیدگاه در مفهوم «اکوسیستم کسب وکار» تجلی می یابد. اکوسیستم کسب وکار شبکه ای است از بازیگران مختلف که موفقیت و بقای آن ها به یکدیگر وابسته است. این مفهوم بیان می کند سازمان ها نه به صورت بازیگران مجزا، بلکه باید به صورت جزئی از یک اکوسیستم در نظر گرفته شوند و در تدوین راهبرد های آن ها باید به تعامل بازیگران اکوسیستم کسب وکار نیز توجه شود. این تحقیق با دیدگاهی تعاملی به تبیین اهداف راهبردی کارت امتیازی متوازن در صنعت بانکداری ایران پرداخته است. روش تحقیق این پژوهش از نوع ترکیبی (کیفی-کمی) است. جامعه آماری این تحقیق صنعت بانکداری و نمونه آماری آن خبرگان نظام بانکی کشور است و از فن گلوله برفی برای تعیین خبرگان استفاده شده است. ابتدا در فاز کیفی، اهداف راهبردی در سطح سازمان و اکوسیستم کسب وکار از طریق مصاحبه عمیق و سؤالات باز استخراج و با کمک روش داده - بنیاد تلخیص و طبقه بندی شده و سپس در فاز کمی، این اهداف از طریق پرسش نامه توسط خبرگان تأیید شده اند. برای برآورد ضریب اعتبار ابزار پژوهش حاضر، از روش آلفای کرونباخ و نرم افزار اس پی اس اس استفاده شده است. از نتایج مهم این تحقیق می توان به شناسایی و تبیین 22 هدف راهبردی شامل 17 هدف در سطح سازمان و 5 هدف در سطح اکوسیستم کسب وکار در صنعت بانکداری کشور نام برد که جزو نوآوری این تحقیق نیز به شمار می آید.
آنچه مدیران برجسته را متمایز می سازد، دانش آنان در مورد نظریه های علمی و یا مهارت در به کارگیری ابزار و متدولوژی های روزآمد مدیریتی نیست. اغلب مدیران پیشتاز، با نگرش ساده و در عین حال عمیق خود، در صنعت تحول آفریده اند. این نگرشها در عبارت و مفهوم با هم متفاوت هستند، ولی همه آنها به گونه ای چگونگی خلق ارزش برای مشتریان را بیان می کنند. ارزش در ادبیات مدیریتی...
براساس سند چشم انداز «ایران کشوری است دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی با تأکید بر جنبش نرم افزاری و تولید علم». با توجه به این که محور سند مذکور دانایی محوری است، در پژوهش حاضر برای محقق شدن این مهم، بخش علم و فناوری بر مبنای دانایی محوری، مورد پژوهش واقع شده و پژوهشگر به دنبال طراحی مدل استراتژیک دانایی محوری در بخش علم و فناوری در راستای سند چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران است. دانایی محوری متشکل از سه سطح انسان، سازمان و جامعه می باشد. هر یک از این سطوح دارای ابعاد جداگانه ای است. برای هر یک از این ابعاد، شاخص های سنجش پیشنهاد و برای شناسایی شاخص ها، طی فرآیندی، شش گام برداشته شده است. نخست شاخص های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، علمی، مالی در مجموع 2100 شاخص شناسایی شد. پس از تجزیه و تحلیل، تعداد 1178 شاخص استخراج شد، سپس این شاخص ها در20 گروه طبقه بندی و از بین این شاخص ها تعداد 313 شاخص بر اساس شیوه های تحلیلی متمرکز بر معنا مورد توجه قرار گرفت. در نهایت با روش گروه کانونی از بین شاخص های مورد نظر40 شاخص مربوط به دانایی محوری شناسایی و فراوانی هر یک اولویت بندی و بر اساس نتایج و یافته ها مدل پژوهش استوار شد.
روش استفاده شده در پژوهش حاضر، روش تحلیل محتوا، دلفی، مصاحبه و پرسشنامه است. پس از جمع آوری داده ها، نتایج آن مورد تجزیه تحلیل قرارگرفت. براساس نتایج به دست آمده از پژوهش، انسان دانا، سازمان دانا و جامعه دانا، ابعاد اصلى مدل پژوهش را تشکیل مى دهند.
این مقاله برآن است تا با نگاهی حکمی و فلسفی به سیره مدیریتی و رهبری حضرت امام خمینی(ره)، نکاتی را از تصمیم گیری راهبردی ایشان مشخص و بررسی کند و به آنها در بافت نظری سامان دهد. فرض نگارنده این است که فهم عمیق تصمیمات راهبردی امام خمینی(ره) جز از طریق درک و فهم مبادی حکمی و فلسفی اندیشه ایشان امکانپذیر نیست. روش این پژوهش، «مطالعه چند موردی» بوده و با به کارگیری روش تحلیل داده های ادهوک از شیوه تحلیل تم برای طبقه بندی و کدگذاری محتوای پیامها و نامه های امام خمینی(ره) استفاده شده است. طبق یافته های این پژوهش، شاکله تصمیم گیریهای امام خمینی(ره) مبتنی بر آرمانگرایی واقعیت نگر بوده است که محصول این دستگاه تصمیم گیری، تصمیمات راهبردی حکیمانه خواهد بود