فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه رتبه بندی عوامل مؤثر در اشتغال زایی زنان کارآفرین بخش تعاون استان خراسان رضوی است. پس از مطالعة پیشینة تحقیق و بررسی ابعاد مختلف گرایش زنان به اشتغال، نخست درخت تصمیم گیری سلسله مراتب عوامل مؤثر در کارآفرینی و اشتغال زایی زنان شناسایی شد. سپس، با استفاده از تکنیک تاپسیس (TOPSIS) و روش وزن دهی آنتروپی شانون، عوامل مؤثر در اشتغال زایی زنان رتبه بندی شد. نتایج این مطالعه بیانگر آن است که یکی از مهم ترین انگیزه های زنان برای اشتغال، رفع نیازهای مادی است. بر این اساس، شغل درآمدزا برای زنان نیازهای مالی آنان را رفع می کند و کمکی اقتصادی در بهبود وضعیت مالی خانواده است. عامل جلوگیری از افسردگی در زنان رتبة آخر را در بین گزینه های مؤثر در اشتغال زایی زنان کسب کرده است.
مطالعه ای پدیدارشناسانه درباره تجربه زیسته مدیران زن در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشتغال زنان پدیده ای است که در طی سال های اخیر توجه عده بسیار زیادی را به خود جلب کرده است؛ به طوری که عده ای به جنبه های مثبت آن توجه نموده، بر اشتغال هر چه بیشتر زنان در عرصه های مختلف تأکید میکنند، اما از طرف دیگر، عده ای به جنبه های منفی اشتغال زنان توجه کرده، از تعارض کار- خانواده سخن به میان میآورند. این مقاله بر آن است که به تجربه زیسته زنان مدیر متأهل در بافت جامعه ایران و در حیطه های مختلف بپردازد. روش به کارگرفته شده در این پژوهش به صورت کیفی و به شیوه پدیدارشناسی است و مبتنی بر نمونه گیری هدفمند 10 نفر از زنان مدیر متأهل است که در خلال مصاحبه، جربیات خود را از زندگی شغلی، فردی و خانوادگی به طور کامل بیان کردند. یافته های این پژوهش در قالب 3 کد تبیینی – که حاصل استخراج و مقوله بندی داده در 118 کد توصیفی، 28 زیر کد تفسیری و 10 کد تفسیری است- عبارتنداز : تجارب فرد از زندگی فردی، تجارب فرد از زندگی خانوادگی و تجارب فرد از زندگی شغلی و اجتماعی. یافته های این مطالعه نشان میدهد که اشتغال فرد بر جنبه های مختلف زندگی فردی، اجتماعی و خانوادگی او تأثیرگذار است. تجارب شرکت کنندگان در این مطالعه نشان میدهد که اشتغال در بیرون از خانه سبب افزایش رضایت از زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی آنان میشود و اشتغال به شخص اجازه میدهد تا خود را به عنوان فردی مفید برای جامعه تعریف کند، اما از طرفی اکثر مشارکت کنندگان به سختی هماهنگی نقش های خانوادگی و نقش های شغلی اذعان دارند. همچنین، در صورتی که زنان استعدادها و تواناییهای خود را در کار پرورش دهند، میتوانند در یک زمان به خوبی از عهده چندین نقش برآیند و برعکس زمانی که چندین نقش بر عهده دارند، میتوانند تواناییها و قابلیت های خود را افزایش دهند.
بررسی عوامل پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرینی زنان روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی عوامل پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرینی زنان روستایی بخش میانکوه شهرستان اردل، انجام گرفته است. روش پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی بوده که جهت گردآوری داده ها از مطالعات اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان روستایی بخش میانکوه (8381N=) تشکیل می دهند که با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری طبقه ای 254 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده اند. ابزار گرد آوری داده های میدانی پرسشنامه ای بود که روایی صوری آن با استفاده از نظرات اساتید دانشگاهی و کارشناسان مربوطه و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. با استفاده از تحلیل عاملی، شش عامل به عنوان عوامل پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرینی زنان روستایی بخش میانکوه استخراج و نام گذاری شد. نتایج نشان داد که این عوامل به ترتیب 824/71 درصد و 784/67 درصد از واریانس عوامل پیش برنده و بازدارنده توسعه کارآفرین در بین زنان روستایی مورد مطالعه را تبیین می کنند. هم چنین، نتایج پژوهش نشان داد که سهم عوامل پیش برنده مؤثرتر از عوامل بازدارنده بوده و در نتیجه با ایجاد زمینه لازم می توان با تقویت عوامل پیش برنده و فائق آمدن بر عوامل بازدارنده، به توسعه کارآفرینی در بین زنان روستایی در بخش میانکوه کمک کرد.
نقش جنسیت در هوش سازمانی مدیران مدارس متوسطه شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی مقایسه ای میزان هوش سازمانی مدیران در مدارس متوسطه دخترانه و پسرانه استان یزد به تفکیک جنسیت است. روش تحقیق، از نظر هدف کاربردی و از نظر اجرا علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه دبیران مدارس دوره متوسطه استان یزد، در سال تحصیلی91- 1390 بودند که از میان آنها 285 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه هوش سازمانی بود که پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ 97/0 تعیین شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی(میانگین، انحراف معیار و ...) و آمار استنباطی(آزمون tبرای مقایسه میانگین های مستقل) استفاده شد. یافته ها نشان داد که از دیدگاه دبیران تفاوت معناداری میان هوش سازمانی کل مدیران مدارس دوره متوسطه استان یزد به تفکیک جنسیت وجود ندارد و با تعمیم نتایج این پژوهش در مورد هوش سازمانی مدیران زن و مدیران مرد سازمان های موجود در جامعه و با توجه به اهمیت روزافزون مدیریت منابع انسانی و نقش تعیین کننده آن در انتخاب و انتصاب نیروی کار سازمان ها می توان گفت که پرسنل کارگزینی سازمان ها، بایستی اصل شایسته گزینی را سرلوحه برنامه های استخدامی خود قرار دهند و شایسته ترین افراد را بدون در نظر گرفتن جنسیت آنها، به منظور مدیریت سازمان ها برگزینند.
بررسی میزان نوگرایی زنان دبیر دبیرستان های شهر تهران و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوگرایی تحولی در نظام ارزشی ، شناختی و رفتاری افراد است که در اثر فرایند کلان نوسازی ایجاد می شود و افراد را به ایفاکنندگان مؤثر نقش ها در سطح نهادی و سازمانی نوسازی تبدیل می کند و وجود آن یکی از عوامل مهم تسهیل کننده فرایند نوسازی و صنعتی شدن است . حال مسئله این است که اقشار مختلف جامعه در این شرایط چه میزان نوگرا شده اند؟ و این نوگرایی تحت تأثیر چه عواملی است؟
در این پژوهش نوگرایی از ترکیب نه متغیر علم گرایی ، تساوی طلبی ، گرایش جهانی ، پیشرفت گرایی ، استقلال طلبی ، گرایش مدنی ، گرایش دموکراتیک ، ریسک پذیری و پذیرش تجربیات جدید بررسی می شود.
روش این پژوهش کمی است و با استفاده از روش های مطالعه اسنادی و پیمایش استفاده شده است . جامعه آماری پژوهش را دبیران زن دبیرستان های شهر تهران تشکیل می دهند. جمعیت نمونه پس از نمونه گیری با استفاده از فرمول کوکران و سهمیه بندی مناطق به شیوه های آماری 260 نفر انتخاب شده است که از سه ناحیه آموزش و پرورش 2 و7 و16 نمادهای طبقات بالا ، متوسط و پایین و با سهمیه بندی محاسبه شده است .
بر اساس یافته های پژوهش .7 درصد جمعیت نمونه دارای نوگرایی با میزان بالا بوده اند . سال های تحصیل و پایگاه اجتماعی دو متغیری هستند که با میزان نوگرایی رابطه معنادار دارد و ارتباط معنادار سایر متغیرهای لحاظ شده، تأیید نشد .
تحلیل عوامل موثر بر میزان مشارکت زنان شاغل در احراز پست های مدیریتی در مدارس دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی عوامل موثر در میزان مشارکت زنان شاغل در احراز پست های مدیریتی در مدارس دولتی شهرستان مراغه انجام شده است. با توجه به الگوی مفهومی پژوهش، عوامل فردی، سازمانی و فرهنگی در میزان مشارکت زنان شاغل در احراز پست های مدیریتی موثر تشخیص داده شده اند. جهت تایید یا عدم تایید تاثیر عوامل فوق، داده های تحقیق بر مبنای پرسشنامه محقق ساخته و با نمونه ای 256 نفری از مدیران زن شاغل در مدارس دولتی شهرستان مراغه (درطول سال تحصیلی 1392-1390) جمع آوری شده برای تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا وجود رابطه بین متغیر مستقل و وابسته با استفاده از آزمون پیرسون ثابت و سپس با آزمون t تک نمونه ای و نیز آزمون رگرسیون سنجیده شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها، نشان دهنده تایید سه فرضیه اصلی است. به عبارتی عوامل فردی، سازمانی و فرهنگی در میزان مشارکت زنان شاغل در احراز پست های مدیریتی در مدارس دولتی شهرستان مراغه موثر است. درنهایت با توجه به نتایج تحقیق عوامل فرهنگی بیشترین تاثیر را در میزان مشارکت زنان شاغل در احراز سطوح مدیریتی دارند.
بررسی تعارض کار- خانواده در بین پرستاران زن و مرد شهرستان سبزوار و رابطه ی آن با رضایت کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر به مطالعه ی تعارض کار- خانواده در پرستاران زن و مرد شهرستان سبزوار، و ارتباط آن با رضایت شغلی پرداخته شده است. جامعه ی آماری این پژوهش را 200 پرستار متأهل در سه بیمارستان شهرستان سبزوار تشکیل می دهند که 86 نفر از آنها مرد و 114 نفر آنها زن می باشند و بر اساس سرشماری انتخاب شده اند. در انجام (GDI) این پژوهش از دو مجموعه پرسشنامه، که شامل پرسشنامه ی رضایت شغلی و پرسشنامه ی تعارض کار و خانواده می باشد، استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تعارض کار و خانواده در میان پرستاران زن به گونه ای معنی دار بیش از چنین تعارضی در بین مردان می باشد، این امر می تواند ناشی از بر عهده داشتن همزمان نقش های شغلی و خانوادگی زنان بر اساس سنت های فرهنگی در جامعه باشد، که کاهش رضایت شغلی در پرستاران زن را در پی داشته است. با وجود این میزان رضایت پرستاران مرد از کار خود نسبت به پرستاران زنِ جامعه ی مطالعه شده، کمتر است. احتمالا این یافته تا حد زیادی ناشی از کلیشه های فرهنگی ای است که وظایف مرتبط با نقش پرستاری را متناسب با زنان پنداشته، و حضور مردان را در این حرفه بر خلاف هنجارهای رایج می داند.
رابطه بین جنسیت و تعهد سازمانی با توجه به سن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه بین جنسیت و تعهد سازمانی با توجه به سن در دستگاههای اجرایی استان گیلان بود. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن توصیفی - تحلیلی است. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه استاندارد آلن و میر (1990) بود. جامعه آماری پژوهش، کارکنان سازمان های دولتی استان گیلان بود (N =10688) که نمونه به وسیله جدول کُُهن، مورگان و کرجسای 371 نفر تعیین گردید. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS 18 و با کمک ضریب رگرسیون سلسله مراتبی انجام شد. یافته ها نشان دادند میزان تعهد سازمانی ادارات در این پژوهش بالاتر از حد متوسط (میانگین 66 درصد نمره کل ) بود. بالاترین نمره میانگین تعهد سازمانی به تعهد هنجاری تعلق گرفت. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که بین جنسیت و تعهد سازمانی، تعهد مستمر و تعهد هنجاری هیچ گونه ارتباط معنی داری وجود ندارد، ولی بین جنسیت و تعهد عاطفی ارتباط وجود دارد. زمانی که متغیر سن به معادله رگرسون اضافه شد تأثیر قابل ملاحظه ای بر ارتباط بین جنسیت و تعهد سازمانی، عاطفی و مستمر نداشت، اما سن موجب شد که رابطه معنی داری بین جنسیت و تعهد هنجاری بوجود بیاید
بررسی دیدگاه زنان روستایی در مورد تاثیر استفاده از (ICT) بر فعالیت های اجتماعی- اقتصادی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی دیدگاه زنان در مورد تاثیر استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر فعالیت های اجتماعی- اقتصادی آنان در روستاهای بخش کربال شهرستان شیراز بود. روش پژوهش توصیفی (پیمایشی) است. جامعه آماری کلیه زنان روستاهای بخش کربال (روستاهای دارای مرکز ICT ) به تعداد 1950 نفر در سال 1390 می باشد. نمونه آماری 320 نفر از زنان بود که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده شامل روش کتابخانه ای و پرسشنامه محقق ساخته (حاوی 30 سوال با طیف 5 درجه لیکرت) می باشد و با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، پایایی آزمون برابر 87/0 می باشد. داده ها در دو سطح توصیفی (با استفاده از جدول های توزیع فراوانی، درصد فراوانی و ترسیم نمودار) و استنباطی (با استفاده از آزمون مجذور خی دو، یومن - ویتنی و کراسکال - والیس) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج ناشی از این پژوهش: استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در افزایش اطلاعات و آگاهی، ارتقاء نحوه نگرش به زندگی، تقویت روحیه مشارکت، افزایش مهارت های مورد نیاز، بر فعالیت های اجتماعی- اقتصادی زنان روستای در حد زیاد اثر گذار بوده است و این اثر گذاری در زنان مزدوج با سن ازدواج، میزان سن، تعداد فرزندان و تحصیلات، یکسان بوده است، اما اثر بخشی آن در زنان شاغل و خانه دار متفاوت بوده است
بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر بالابردن خودکارآمدی زنان سرپرست خانوار شهرداری شهر تهران در سال90-89(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این روزها، موضوع فشار روانی ناشی از کار و زندگی در میان عامه مردم، متخصصان ﺁموزشی، متخصصان بهداشت روانی و سایر کسانی که مسئولیت بهزیستی مردم را بر عهده دارند، بسیار مهم بوده و در رأس امور قرار دارد. یکی از جنبه های مهم سلامتی، سلامت روانی افراد است. می توان گفت باورهای خودکارآمدی اساس و پایه سلامت روانی است و احساس شایستگی، کفایت و قابلیت کنارآمدن با زندگی را تقویت می کند. تصورات و ادراک فرد از توانایی های خود را خودکارآمدی گویند و این باورهای افراد نسبت به توانایی هایشان، بر تلاش و پشتکار آنها اثر می گذارد (مهدی قراچه داغی، 1373: 34).
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش های مهارت های زندگی بر بالا بردن خودکارآمدی عمومی زنان سرپرستِ خانوارِ شهرداری شهر تهران در سال 90-89 صورت گرفته است. گروه نمونه در این پژوهش، شامل 220 نفر از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش شهرداری شهر تهران است. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل (Pretest–Posttest Randomized Group Design) است و بر مدل تحلیل اکتشافی، کوواریانس مبتنی است و ابزار مورد استفاده این طرح پژوهش «پرسش نامه خودکارآمدی عمومی شوارتزر» بوده است (دلاور، 1383: 83).
یافته ها نشان می دهد که بین آموزش مهارت های زندگی بر بالا بردن خودکارآمدی زنان سرپرست خانوار شهرداری شهر تهران رابطه معنی داری وجود دارد و می توان گفت با آموزش مهارت های زندگی می توان خودکارآمدی زنان سرپرست خانوار شهرداری شهر تهران را بالا برد.
تحلیل موضوعی تفاوت های ارتباطی زنان و مردان مورد مطالعه: مجموعه صنعتی انتخاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تفاوت های ارتباطی زنان و مردان است. این پژوهش به یکی از موانع ارتباطی «جنسیتی» یعنی تفاوت های ارتباطی زنان و مردان پرداخته است که باعث ایجاد سوءتفاهم ها، سوءتعبیرها و برداشت های غلط در محیط کار می شود. آگاهی مدیران و کارکنان از این تفاوت ها می تواند در شناخت بهتر افراد از خود و درک و پذیرش جنس مخالفشان کمک کند، زیرا بدون شناختِ جنبه های روانی و رفتاری افراد در سازمان، نمی توان انتظار داشت که سازمان به سمت موفقیّت و کامیابی گام بردارد. روش تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی است. به همین منظور، از میان 3500 نفر از کارکنان و مدیران مجموعه صنعتی انتخاب به عنوان جامعه آماری، تعداد 431 نفر از مدیران و کارکنان زن و مرد، به صورت تصادفی طبقه ای متناسب با جامعه آماری انتخاب شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها، علاوه بر شاخص های آمار توصیفی، از تحلیل استنباطی نظیر t مستقل و تحلیل واریانس تک متغیره (آنوا) استفاده شد. نتایج نشان می دهد که میزان آگاهی مدیران و کارکنان مجموعه صنعتی انتخاب از تفاوت های ارتباطی زن و مرد کافی نبوده و این امر می تواند در سازمان مشکلاتی را ایجاد کند؛ بنابراین، لازم است در این خصوص اقداماتی از جمله آموزش افراد سازمان، تشکیل کارگاه های آموزشی در این زمینه و غیره صورت گیرد. همچنین، بر اساس نتایج حاصل از پرسش های فرعی تحقیق، بین میزان آگاهی مدیران و کارکنان در سازمان و تفاوت های ارتباطی زن و مرد بر اساس جنس، سابقه کار، سن و تحصیلات تفاوت معنی داری مشاهده نشد
آرزومندی مدیریتی در زنان و چگونگی تأثیرپذیری آن از نقش های شغلی و خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، زنان و مردان فعالانه برای نقش های کاری و نقش های خانوادگی خود برنامه ریزی می کنند، اما رشد حرفه ای مردان کمتر از زنان از نقش های چند گانه تأثیر می گیرد. اکنون، بسیاری از نظریه پردازانِ رشد حرفه ای به دنبال نظریه ای کل گرا برای فهم ماهیت مهم شغل و تأثیر سایر نقش های زندگی بر آن هستند. اکثر این نظریه های کل گرا به رشد حرفه ای زنان مربوط اند، چرا که آنها اغلب به دنبال مدیریت نقش های گوناگون و ناسازگار خود در زندگی مانند شاغل بودن، همسر بودن و مادر بودن هستند.
یافته های این پژوهش که به روش پیمایشی در میان نمونه ای از استادان زن ده دانشگاه برتر کشور (تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری) صورت گرفته است، نشان می دهد با وجود اینکه اولویت نقش خانوادگی در میان استادان زن بسیار بالاست، اولویت نقش شغلی تقریباً پایین است. همچنین، ادراک از تعارض شغلی ـ خانوادگی در میان استادان زن (در صورت پذیرش پست مدیریتی) نسبتاً بالاست، درحالی که حس خودکارآمدی مدیریت تعارض شغلی ـ خانوادگی در آنان در حد تقریباً پایینی قرار دارد.
یافته های حاصل از آزمون فرضیه ها نشان می دهد اولویت قایل شدن برای نقش شغلی بر انگیزه درونی برای پیشرفت در سلسله مراتب سازمانی و حضور در رده های مدیریتی تأثیر مثبتی دارد، هرچند در میان افرادی که برجستگی نقش شغلی تقریباً همانندی دارند، کسانی که رضایت مندی حاصل از نهاد خانواده برایشان مهم تر است، آرزومندی کمتری برای حضور در رده های مدیریتی دارند. همچنین، نتایج نشان می دهد هر چه افراد نگرش مثبتی به توانایی خود برای ترکیب نقش های چندگانه داشته باشند، تعارض میان نقش های شغلی و خانوادگی را کمتر احساس کرده و یا این تعارضات را به نحو بهتری مدیریت می کنند. ادراک کمتر از تعارض شغلی ـ خانوادگی نیز موجب افزایش انگیزه درونی برای پیشرفت شغلی و رسیدن به رده های مدیریتی می گردد.
یافته های این پژوهش در زمینه تأثیر نقش های چندگانه زنان بر آرزومندی مدیریتی آنان، نشان می دهد تأکید بر موانع سازمانی و بی توجهی به تأثیر انتخابی (برجستگی نقش خانوادگی) و غیر انتخابی (تعارض شغلی ـ خانوادگی) نقش های خانوادگی زنان بر بی میلی آنان به حضور در پست های مدیریتی، دیدگاه ناکاملی در این زمینه ارائه می دهد و لازم است در تحقیقات مربوط به مدیریت زنان، این عوامل بیشتر مدّ نظر قرار گیرند
کاربرد مدل کانو به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر بهبود بهره وری مدیران زن آموزش و پرورش (مورد: آموزش و پرورش منطقه یک شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مفهوم توسعه پایدار کاربردی جهانی پیدا کرده و بسیاری از بخش ها و ارکان هر جامعه را درگیر خود ساخته است. از بین عوامل و شاخصه های فراوانی که بر دست یابی به توسعه پایدار مؤثر هستند، نظام آموزشی به انحای گوناگون در سطح قابل توجهی تأثیرگذار است. کارآمدی این نظام نیز تابع عوامل و مؤلفه های گوناگونی است. مدیران و مدیریت آنها یکی از این مؤلفه هاست که نقشی مهم در کارآمدی نظام های آموزشی دارد. بنابراین، با توجه به تعداد قابل توجه مدیران زن در نظام آموزشی کشور، این مقاله در صدد است تا در گام نخست عواملی را که به افزایش سطوح بهره وری مدیران زن کمک می کند، شناسایی کرده و در اقدامی مبتکرانه و با توجه به اینکه مدل کانو خصلت دسته بندی مؤلفه ها و ویژگی ها را از حیث ابعاد کیفیتی داراست و تاکنون از آن فقط برای سنجش رضایت مشتری استفاده می شده، اکنون به منظور طبقه بندی عوامل مؤثر بر بهره وری مدیران زن آموزش و پرورش به کار گرفته شود. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد از 23 مؤلفه شناسایی شده به عنوان مؤلفه های مؤثر بر بهره وری مدیران زن، 1 مؤلفه الزامی، 16 مؤلفه یک بعدی و 3 مؤلفه جذاب هستند. در پایان، رتبه بندی این مؤلفه ها نیز ارائه شده است
عدالت سازمانی تعدیل کننده ی رابطه ی استرس، گرانباری و خطرات شغلی با دلبستگی و تعهد پرستاران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل کننده ی عدالت توزیعی و رویه ای در رابطه ی میان استرس، گرانباری و خطرات شغلی با دلبستگی و تعهد در پرستاران و بهیاران زن به مرحله ی اجرا درآمد. جامعه ی آماری پژوهش پرستاران و بهیاران زن سه درمانگاه خصوصی بودند که از میان آن ها، 94 پرستار به شیوه ی تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های عدالت توزیعی، رویه ای، استرس شغلی، گرانباری نقش، خطرات شغلی و تعهد سازمانی(Lambert et al ,2007) و پرسشنامه دلبستگی شغلی (Ouyang , 2009) بودند. داده های بدست آمده از ابزارهای پژوهش از راه ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها حاکی از آن بودند که: 1. عدالت توزیعی و رویه ای رابطه ی استرس شغلی را با دلبستگی شغلی در پرستاران و بهیاران زن تعدیل می کند. بدین معنی که وقتی عدالت توزیعی و رویه ای پایین است، رابطه ی استرس شغلی با دلبستگی شغلی منفی یا غیر معنادار، ولی وقتی عدالت توزیعی بالاست، این رابطه مثبت است. 2. عدالت توزیعی هم چنین، رابطه ی گرانباری نقش را با دلبستگی شغلی تعدیل می کرد. بدین معنی که وقتی عدالت توزیعی پایین است، گرانباری نقش با دلبستگی شغلی دارای رابطه ی منفی، ولی وقتی عدالت توزیعی بالاست، این رابطه مثبت است. 3. بالاخره عدالت توزیعی رابطه ی خطرات شغلی را با تعهد سازمانی تعدیل می کرد. بدین معنی که وقتی عدالت توزیعی پایین است، خطرات شغلی با تعهد سازمانی دارای رابطه ی منفی، ولی وقتی عدالت توزیعی بالاست، رابطه ی خطرات شغلی با تعهد سازمانی مثبت است.
مطالعه ی شیوه های کسب داده ها به وسیله ی پرستاران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سواد داده ای و دانش کافی در راه درست جستجوی داده ها، بازیابی و انتخاب مدارک مناسب از اهمیت شایانی برخوردار است. این امر در پرستاران که در همه ی ابعاد علمی و تخصصی رشته ی خود، همراه پزشکان فعالیت می کنند، بیش تر نمود پیدا می کند. شناخت ابزارهای جستجو و باز یابی داده ها منجر به تکامل روش های تشخیص و درمانی شده و حتی آموزش های جدید را می طلبد. این پژوهش به روش مطالعه ی پیمایشی توصیفی از راه پرسشنامه بین سرپرستاران بیمارستان های خصوصی شهر تهران با هدف بررسی شیوه های کسب داده های سرپرستاران گردآوری شده تا با شناخت نقاط قوت و ضعف این مسئله برای توسعه ی برنامه های آموزشی پرستاران بکار رود. تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی تواما استفاده شد. نتایج بررسی ها نشان داد که نداشتن مهارت های استفاده از رایانه و نرم افزارها، عدم تسلط کافی به متون انگلیسی و عدم آشنایی با ابزارهای جستجو از مهم ترین موانع مؤثر در دستیابی پرستاران زن به منابع داده ای هستند. با توجه به این که اصلی ترین منابع مورد نیاز پرستاران زن به زبان انگلیسی می باشد، لذا، عدم تسلط به متون انگلیسی مانعی مهم و تأثیر گذار بر دستیابی سرپرستاران به داده ها شناخته شد.
بررسی عوامل موثر بر میزان احساس امنیت در زنان شاغل در بخش خصوصی (مطالعه موردی شهر اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تجربه کشورهای در حال توسعه نشان داده است که سرمایه گذاری در آموزش، اشتغال و زندگی زنان موجب افزایش بهره وری اجتماعی می شود و زمینه را برای رشد و توسعه بیشتر فراهم می سازد، چرا که زنان به عنوان نیمی از پیکره جامعه که در مقطع زمانی امروز حضور آنان در عرصه های اجتماعی انکار ناپذیر است، همواره مورد توجه برنامه سازان و طراحان فرهنگی بوده اند. زنان و دختران نیز از این موضوع مستثنی نیستند، چراکه ورود آنها به جامعه و به کار گیری صحیح آنها در تمامی امور می تواند زمینه ساز و بستر ساز فعالیت های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و در نتیجه مشارکت فعال تر توسعه ای همه جانبه باشد. این مقاله با هدف بررسی تأثیر پاره ای از عوامل اجتماعی و اقتصادی بر احساس امنیت اجتماعی زنان شاغل در بخش خصوصی نگاشته شده است. در یک جامعه آماری نامشخص از تعداد زنان شاغل در بخش خصوصی 384 نفر به صورت اتفاقی از 6 منطقه شهری اصفهان به صورت تصادفی انتخاب و با ابزار پرسشنامه مورد پژوهش قرار گرفتند. نتایج تحقیق گویای سطح پایینی از احساس امنیت در زنان شاغل در بخش خصوصی در شهر اصفهان بوده است.
تاثیر فرهنگ سازمانی بر جذب زنان در پست های مدیریتی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی به عنوان یکی از متغیرهای اثرگذار بر جذب زنان به عنوان نیمی از جمعیت فعال جامعه در پست های مدیریتی در سطح سازمان های دولتی استان گیلان می باشد. این پژوهش، پژوهش کاربردی از نوع تحلیلی و توصیفی است. در این پژوهش فرهنگ سازمانی با مؤلفه های راهنما و باور به عنوان متغیر مستقل و جذب زنان در پست های مدیریتی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. نمونه گیری به صورت تصادفی ساده و به وسیله ی پرسشنامه از حدود 60 مدیر و 540 کارمند از میان سازمان های دولتی استان گیلان، شهر رشت انجام گرفته است. جهت آزمون روایی پرسش ها از ضریب آلفای کرونباخ و برای سنجش پایایی پرسشنامه از گروهی از کارشناسان و صاحبنظران استفاده شد. هم چنین، برای آزمون فرضیه ها، تحلیل واریانس و آزمون دانکن بکار گرفته شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که باورهای راهنما و باورهای روزمره به عنوان مؤلفه های فرهنگ سازمانی، در جذب زنان در پست مدیریتی در سطح سازمان دولتی استان گیلان نقشی مهم بر عهده دارند.
مطالعه نیازها، انگیزه ها و مشاغل مناسب زنان در بخش های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش؛ تعیین نیازها، انگیزه ها و شناخت مشاغل مناسب زنان است. روش پژوهش، ارزش یابی است. بدین منظور از دو جامعه آماری 762 نفر به صورت تصادفی از میان زنان شاغل در بخش های دولتی و 200 نفر از میان صاحب نظران در دست رس استفاده می شود. ابزارهای پژوهش، دو پرسش نامه محقق ساخته است. یافته ها نشان می دهد که از دید زنان شاغل این پژوهش، برای ایجاد شرایط مطلوب و بالا بردن انگیزه مشارکت زنان باید به نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی آن ها توجه جدی شود. از دید صاحب نظران این پژوهش، برای اشتغال زنان هفت رسته شغلی کاملا مناسب، یازده رسته شغلی نسبتا مناسب و شش رسته شغلی نامناسب هستند. 95.92 درصد از صاحب نظران به دلایلی مانند استفاده از نیروی عظیم زنان در توسعه کشور، با اشتغال زنان موافق و 4.08 درصد آن ها -آن هم فقط مردان- به دلایلی نظیر محروم شدن فرزندان از حمایت عاطفی مادر، مخالف اشتغال زنان هستند.
نتیجه گیری: توجه به نیازها و خواسته های منطقی زنان و تخصیص مشاغل مناسب با طبیعت و روحیات زنان باعث افزایش انگیزه و ارتقای کمی و کیفی اشتغال آن ها می شود
بررسی نگرش کارمندان زن آموزش و پرورش کرج به وضعیت مشارکت زنان در تصمیم گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو، که نگرش کارمندان زن شاغل در سازمان آموزش و پرورش کرج را به وضعیت مشارکت زنان در تصمیم گیری مورد بررسی قرار می دهد، بر چهار پایه اصلی بررسی میزان عوامل دانش، دست رسی به اطلاعات، قدرت، و پاداش، برای فراهم کردن مشارکت زنان در مراحل هفت گانه تصمیم گیری استوار است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع میدانی است و برای گردآوری داده ها نیز از پرسش نامه و مطالعات کتاب خانه یی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را 137 زن شاغل در بخش های ستادی آموزش و پرورش کرج تشکیل می دهند، که پس از انتخاب 80 نفر از آن ها،به عنوان حجم نمونه و به روش تصادفی ساده، پرسش نامه یی پژوهش گرساخته، با 28 پرسش دارای مقیاس پنج درجه یی لیکرت (خیلی کم، کم، تا اندازه یی، زیاد، خیلی زیاد) در اختیار آن ها قرار گرفت. روایی پرسش نامه، با استفاده از آلفای کرون باخ، 0.64 به دست آمده است.نتایج پژوهش نشان می دهد میزان آمادگی سازمانی زنان، برای مشارکت در فرآیند تصمیم گیری، از نظر میزان دانش، کافی، اما از لحاظ میزان قدرت و پاداش، کم است، هم چنین، بالا بودن دانش، دست رسی به اطلاعات، قدرت، و دریافت پاداش در زنان، می تواند، به ترتیب،در اجرای تصمیم ها، انتخاب بهترین راه حل، ارزش گذاری برای راه حل ها، و تشخیص مسایل به آنان کمک کند تا در تصمیم گیری ها، مشارکتی مناسب تر و موثرتر داشته باشند.در پایان پژوهش، پیشنهاد هایی در زمینه فراهم کردن امکانات لازم برای دست یابی به دانش بالاتر، اجرای تصمیم ها، واگذاری اختیارات و توزیع قدرت، و توجه به پاداش مادی و معنوی ارایه شده است، که برای تدوین خط مشی مشارکت زنان در قانون پنجم توسعه اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی، توجه به آن ها ضروری است.