سید رضا موسوی نیا

سید رضا موسوی نیا

مدرک تحصیلی: استادیار روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۳ مورد از کل ۱۳ مورد.
۳.

نقدی بر الگوی امتداد حال در آینده پژوهی؛ نمونه پژوهی: تحریم های امریکا علیه ایران تا 2022(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۲۴ تعداد دانلود : ۲۸۲
 مسئله اصلی در این مقاله معرفی، نقد و آسیب شناسی الگوی امتداد حال در آینده پژوهی است. عموم مطالعات آینده پژوهی با تمرکز بر روندها و رویدادهای گذشته و حال و ابتناء تصورات بر گذشته و حال، نااندیشیده ها، آینده های آشنا و پیش بینی نبوغ آمیز را در چرخه آینده سازی وارد نمی کند. این در حالی است که رقابت، پیچیدگی، تناقض، آشوب، تحولات فزاینده، نقش رو به رشد علم و عدم قطعیت از پیش ران های اصلی آینده هستند و باعث می شوند محدود کردن آینده پژوهی به مطالعه روندها، رویدادها و تصورات امروزی با ریسک جدی مواجه شود. با این وجود آینده پژوهی رایج، امکان آینده سازی و بدیل های مختلف در قالب سناریوها را برای دولت ها فراهم می کند و از این حیث تکامل یافته تر از مطالعات تبیینیاست که تنها یک آینده مشخص را پیش بینی می کند. با این مقدمه پرسش پژوهش عبارت است از: الگوی رایج در آینده پژوهیِ سیاست خارجی دولت ها چیست و چه محدودیت هایی بر آن حاکم است؟ در پاسخ این است که: امتدادِ حال،[1] الگوی رایج در آینده پژوهی رفتار دولت ها در سیاست خارجی است. در این الگو اما نقش آینده های آشنا، پیش بینی های نبوغ آمیز و نااندیشیده ها نادیده گرفته می شوند. الگوی امتداد حال در آینده پژوهی با مثالی از تحریم های امریکا علیه ایران تا 2020 نشان داده خواهد شد. روش پژوهش، سناریونویسی مبتنی بر الگوی امتداد حال است.
۴.

آینده پژوهی (الگوی امتداد حال) و کاربست نظریه های روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۰۶ تعداد دانلود : ۵۹۸
این مقاله در پی امکان و نحوه کاربست نظریه های روابط بین الملل در روند آینده پژوهی است. برخی از آینده پژوهان به واسطه ی ابتنای آینده پژوهی بر تصورات و نگرش چرخشی به تاریخ، آینده پژوهی را روشی تفسیری می دانند و معتقدند که استفاده از چارچوب نظری و یا مفهومی (به عنوان ابزار تحلیل و تبیین) در مطالعات تفسیری غیرممکن است. در مقابل، برخی استدلال می کنند که روند آینده پژوهی فقط مبتنی بر تصویر و تصورات نیست، بلکه می تواند مبتنی بر شواهد تجربی (فکت ها) باشد؛ پس می توان از نظریه به عنوان ابزار تبیین و تحلیل بهره برد. در این مقاله قصد داریم دیدگاه سومی را مطرح کنیم و با تقسیم روند آینده پژوهی به دو مرحله ی اکتشافی و هنجاری، نشان دهیم استفاده از چارچوب نظری در مرحله ی اکتشافی، ممکن اما محدودیت زاست، ولی بهره مندی از نظریه در مرحله ی هنجاری برای آینده سازی راه گشاست. نتایج این مقاله نشان می دهد که آینده پژوهی مبتنی بر دو مرحله ی اکتشافی و هنجاری است. در مرحله ی نخست، آینده های محتمل طی فرآیندی با راهبرد استقرایی کشف می شوند. محصورکردن این مرحله به چارچوب نظری، محدودیت هستی شناسی ایجاد می کند؛ اما در مرحله ی هنجاری می توان در مرحله ی سناریو سازی و تجویز از یک یا چند نظریه ی به خصوص پیش بینی نظریه ها بهره مند شد. این مقاله کاربست نظریه های روابط بین الملل در آینده پژوهی را با ذکر مثالی از «آینده ی روابط ایران و اتحادیه ی اروپا پس از خروج آمریکا از برجام تا سال 2021» نشان می دهد. روش پژوهش توضیحی-تبیینی است.
۵.

از رئالیسم کلاسیک تا رئالیسم ایرانی؛ تحلیل نظری روابط خارجی ایران با قدرتهای بزرگ ( 1501-1979)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۷۰۹ تعداد دانلود : ۴۵۲
تحلیل نظری تاریخ روابط خارجی ایران با قدرتهای بزرگ، فهمی تئوریک از الگوهای رفتاری دولتهای ایرانی در مقاطع مختلف تاریخ ارائه میکند و میتواند به مثابه پلی برای ساختن آینده باشد. این مقاله با اشاره مختصر به رفتارها و الگوهای مشترک تاریخ روابط خارجی ایران با قدرتهای برزگ طی پنج قرن گذشته با روشی تحلیلی تبیینی، فهمی نظری از تاریخ روابط خارجی ایران ارائه می کند. چارچوب نظری رئالیسم ایرانی که در این مقاله ارائه می شود، عناصری از نظریه رئالیسم و نئورئالیسم را اخذ کرده است، اما نظریها ی زمانمند و مکانمند است و با آنها تفاوت دارد. رئالیسم ایرانی از منظری آسیبشناسانه به بررسی تاریخ روابط خارجی ایران با قدرتهای بزرگپرداخته است. تعین پذیری از ساختار نظام بینالملل، هراس امنیتی، قطبینگری، ژئوپلوتیک تهدیدآفرین، اولویت امنیت به توسعه و تجارت، اولویت بقای شاه و حکومت، استبداد ساختاری، تصمیم گیری فردی و غیرنهادینه، متوازن سازی مثبت و منفی، فقدان منافع همسو یا متقارب با قدرتهای بزرگ و عدم منافع ذاتی و درونی قدرتهای بزرگ در ایران، عناصر محوری و اصلی نظریه رئالیسم ایرانی را تشکیل میدهند
۶.

بازاندیشی در روش تلفیقی: مطالعه موردی؛ رویه تصمیم گیری ایران در برجام(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۸۷ تعداد دانلود : ۴۳۷
روش تلفیقی (التقاطی) ( Eclectic Method ) یا روش اختلاطی ( Mixed Method ) در علوم سیاسی و روابط بین الملل مشهور به ترکیبی ( Combined ) از روش های کمی و کیفی است و از آن با عنوان پارادایم سوم در روش شناسی نیز یاد می شود اما این جایگاه پارادایمیک و آن روایت مشهور، نیازمند نقد و بازاندیشی است. در این مقاله قصد داریم به جایگاه واقعی روش تلفیقی یا اختلاطی در روش شناسی بپردازیم و نشان دهیم که به دلایل معرفت شناسی و بر خلاف روایت مشهور، امکان ترکیب ( Combined ) روش کمی و کیفی وجود ندارد اما می توان از این دو روش به صورت تلفیقی ( Eclectic ) در ذیل روش علمی- تجربی استفاده کرد. در بخش پایانی مقاله و به عنوان مطالعه موردی، نشان می دهیم چگونه می توان با روش تلفیقی، به یک فهم اولیه، پیرامون رویه تصمیم گیری سیاست خارجی ایران در برجام حاصل کرد. نویسنده معتقد است با وجود محدودیت اطلاعات در مورد چگونگی و چرایی اتخاذ تصمیم برجام در جمهوری اسلامی، روش تلفیقی به شکلی ساختارمند با مشخص کردن عوامل مؤثر بر اتخاذ یک تصمیم و نحوه تفسیر آن عوامل در نظام شناختی تصمیم گیران سیاست خارجی، مناسب ترین روش برای پژوهش های آغازین پیرامون رویه تصمیم گیری سیاست خارجی ایران در برجام است.
۷.

رویکرد کلاسیک و نقد نظریه ی مدرن صلح؛ رهیافتی برای دولت های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۶۹ تعداد دانلود : ۲۷۰
جنگ و صلح از اصلی ترین مسائل دولت ها و ملت ها است اما موضوع صلح در مقایسه با جنگ، هم در جهان و هم در کشور ما، تصوری نابسنده و نارسا دارد و از این رو نیازمند بازاندیشی است. نظریه ی مدرن صلح می گوید: صلح محصول مدیریت یک دولت و یا مجموعه ای از دولت ها است که مستظهر به قدرت نظامی و هراس ناشی از آن ایجاد می شود. این نظریه ی ساده و موسع به مفروض اصلی مطالعات صلح در رشته ی حقوق و روابط بین الملل در قرن بیستم تبدیل شده است اما در این نوشتار مدعا آن است که نظریه ی مدرن صلح نه تنها مرتبط با واقعیت تاریخی «صلح» نیست، بلکه نقطه ی مقابل آن است. بر این اساس این سؤال مطرح می شود که آیا صلح عبارت از استقرار نظم و ثبات در منطقه توسط دولت ها است یا واقعیتی تدریجی تر و ریشه ای تر از استقرار نظم و ثبات؟ استدلال می کنیم که: صلح، توان و کارکرد یک اجتماع تاریخی [یا تمدن] برای تلطیف و قابل زیست ساختن مناطق پیرامونی خود از طریق گسترش ناهشیار فرهنگی است. این رویکرد کلاسیک به صلح است که در مقابل رویکرد مدرن قرار می گیرد. نتایج این رویکرد به صلح این است که صلح مشخصه ی دولت ها نیست، مشخصه ی اجتماعات است؛ صلح یک جانبه گرایی نیست، رابطه است؛ صلح ناشی از قدرت اجبار نیست، ناشی از آزادی و خودانگیختگی است. ایران از جمله ی آن اجتماعات تاریخی است که روابط صلح آمیز مبتنی بر رویکرد کلاسیک با اجتماعات پیرامونی خود در سراسر تاریخ خود داشته و از این رو توصیه می شود که سیاست خارجی آن مبتنی بر اندیشه ی کلاسیک به صلح باشد.
۸.

مرجعیت؛ الگویی ایده آل برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۲۶ تعداد دانلود : ۲۴۶
نویسنده این مقاله با نقد دیدگاه ساختارگرای نئورئالیستی معتقد است، اگرچه الزامات ساختار نظام بین الملل، الگوی رقابت منطقه ای و در مرحله ای بالاتر الگوی هژمونی را به نخبگان سیاست خارجی ایران توصیه می کند اما اولویت و هدف سیاست خارجی ایران، رقابت با قدرت های منطقه ای و یا هژمون گرایی نیست. الزامات ناشی از فرهنگ و تمدن ایرانی، تجربیات تاریخی، روندهای داخلی و نظام باورهای نخبگان سیاسی در جمهوری اسلامی، الگوی مرجعیت منطقه ای را به عنوان هدف ایده آل برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی تجویز می کند که این الگو با الگوی هژمونی به غایت متفاوت است. مرجعیت، درست بر خلاف راهبرد هژمونی از مؤلفه های فرهنگی و انسانی آغاز می شود و در عرصه مادی و عینی ظهور می یابد. مرجعیت آغازی یک جانبه از سوی دولتی است که حس عظمت فرهنگی و تمدنی دارد و حس اعتماد به نفس الیت سیاسی آن کشور برای حقانیت خود در ایفاء نقش مرجعیت منطقه ای بسیار بالاست. مرجعیت زمانی محقق می شود که کشورهای منطقه ای غیرمستقیم و به گونه هایی بر سیادت آن کشور اذعان کنند، جایگاه کشور مرجع را به مثابه یک تهدید نپندارند، به او اعتماد داشته باشند و حتی مشروعیت مداخله مثبت به کشور مرجع را در اختلافات منطقه ای و حتی امور داخلی خود بدهند...
۹.

همسایگی؛ نظریه ای برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۸۶ تعداد دانلود : ۱۸۲
در جهانی که امنیت ابعاد ظریفی پیدا کرده است ابهام در مفهوم همسایگی توجهات آکادمیک فزون تری را می طلبد. شاید، از این روست که در ادبیات جهانی و حتی ایرانِ پس از انقلاب اسلامی، مفهوم و نظریه همسایگی به نحو فاحشی مسکوت مانده است. در نتیجه، پرسش برانگیزانده ای پیش روی ماست که چگونه تجربه سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دهه های اخیر حاوی رهیافت و مفهوم جدیدی در عرصه همسایگی است؟ (سئوال) تاریخ فرهنگ ایرانی- اسلامی مؤید این موضوع است که میزان امنیت من، مستقل از میزان امنیت همسایه من نیست؛ هر میزان افزایش امنیت همسایه من، به طور فزاینده ای، به همان اندازه افزایش امنیت من را فراهم می آورد. ( فرضیه)در واقع، منظور این نوشتار، ارائه مدخلی مفهومی برای آغاز یک سیاست خارجی مابعدتجربه خاص شرایط جدید ایران و مبتنی بر افکار و ارزش های دینی – اخلاقی است. (هدف) تبیین مفهوم همسایگی در دانش امروزین روابط بین الملل با هدف رویکرد به نظریه ایرانی- اسلامی و تشریح ابعاد مختلف آن، با تأکید بر ماهیت اعطاگری، راهی در دستیابی به سؤال مقاله است. (روش) پذیرش همسایگی به عنوان آغاز سیاست خارجی دولت ها و نیز مواجهه رهیافت اخلاقی به آن در جمهوری اسلامی در برابر دانش موجود روابط بین الملل از جمله نتایج نوشته حاضر است. (یافته)
۱۱.

بهره امنیتی؛ امتیاز تجاری: گسستی تاریخی در روابط ایران با قدرت های بزرگ پس از شبه انقلاب های عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۵۰ تعداد دانلود : ۱۶۳
معضل امنیت در دولت های ایرانی طی سده های گذشته، پیوسته و مهم ترین اولویت را تشکیل داده است. هرگاه حکومت مرکزی ایران دچار ضعف شده، تجاوزات سرزمینی ازسوی کشورهای متخاصم هم آغاز شده است. تدبیر دولت های ایران تا پیش از انقلاب اسلامی مبادله تجارت در برابر امنیت بود اما در اکثر مواقع این مبادله منجر به ناامنی بیشتر برای ایران می شد. مسئله اصلی این پژوهش این است که آیا سیاست های امنیتی جمهوری اسلامی به خصوص پس از شبه انقلاب های عربی 2011 توانسته است مبادله تجارت امنیت را در روابط خارجی ایران تغییر دهد؟ (سؤال پژوهش) ازاین رو با مطالعه روند تاریخی مبادله تجارت امنیت در روابط خارجی ایران با قدرت های بزرگ طی پنج سده اخیر به شیوه تطبیقی تبیینی نشان می دهد: (روش پژوهش) جمهوری اسلامی با اتخاذ راهبرد استقلال سیاسی و عدم تعهد به قدرت های بزرگ طی 38 سال در بعد امنیتی موفق شده است به بازیگری مهم و تأثیرگذار در سطح منطقه ای تبدیل شود، به گونه ای که بسیاری از معادلات امنیتی در خاورمیانه بدون خواست و اراده ایران حل و فصل نمی شود. مهم تر آنکه ، روند امنیتی سازی جمهوری اسلامی ایران از بازدارندگی به سلبی و سپس سلبی ایجابی، (به خصوص پس از شبه انقلاب های عربی) توانسته است شرایط را برای تغییر مبادله تاریخی امتیاز تجاری تمنای امنیت، به بهره امنیتی امتیاز تجاری فراهم کند (فرضیه پژوهش). به گونه ای که اکنون نظام سرمایه داری نیازمند نقش امنیتی ایران در منطقه است و آماده است در قبال نقش ثبات زایی و امنیتی در مبارزه با تهدیدهای تروریستی، امتیاز تجاری و سیاسی به ایران واگذار کند (یافته های پژوهش).
۱۲.

آسیب شناسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر نظریه همسایگی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۴۳
همسایگی آغاز روابط خارجی کشورها و نقطه شروع منطقه گرایی درون زاست. صلح و ثبات نسبی و کاهش تدریجی مداخلات منفی قدرت های برون منطقه ای از پیامدهای تحقق سیاست همسایگی و آغاز منطقه گرایی درون زاست. منطقه گرایی موفق در اروپا، آمریکای شمالی و شرق آسیا نیز از سیاست همسایگی آغاز شدند. سیاست همسایگی که ناظر بر ابعاد هنجاری روابط با همسایگان است، برای جمهوری اسلامی ایران یک سیاست راهبردی محسوب می شود؛ اما با وجود سیاست های رسمیِ اعلانیِ جمهوری اسلامی، تحقق همسایگی در سیاست خارجی ایران همواره با موانعی جدی روبه رو بوده است. در این پژوهش قصد داریم با روشی علمی، ضمن توضیح نظریه همسایگی، مهم ترین موانع تحقق سیاست همسایگی برای ایران را تبیین نماییم. براین اساس، این سؤال را مطرح کرده ایم: «مهم ترین چالش های تحقق سیاست همسایگی کدام اند و چه راهکارهایی را می توان برای رفع این موانع ترسیم نمود؟». فرضیه ای که سعی در بین الاذهانی کردن آن داریم عبارت است از «چشم انداز دوگانه هژمون گرایی- الهام بخشی در سیاست خارجی ایران» در وهله نخست و «دوگانه اعتمادسازی- توازن سازی» در وهله دوم که مهم ترین موانع تحقق سیاست همسایگی را تشکیل می دهند. حل وفصل دوگانه اولی و مدیریت دوگانه دومی، مهم ترین مسئله سیاست خارجی جمهوری اسلامی را برای تحقق سیاست همسایگی تشکیل می دهد. روش تأیید فرضیه در این مقاله توضیحی تبیینی است.  
۱۳.

ریشه های ملی گرایی جدید در بریتانیا و خروج از اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۴۹
تحلیل های مختلفی درباره تصمیم انگلستان برای خروج از اتحادیه اروپا (برگزیت) از زمان همه پرسی 2016 ارائه شده است. عمده تحلیل ها ناظر بر پیامدهای نابرابری ناشی از اقتصاد سیاسی، جهانی شدن، ادغام اروپا و مساله مهاجران متمرکز اند، از منظر این پژوهش ظهور ملی گرایی جدید در بریتانیا را از طریق ریشه های تاریخی، میراث فرهنگی و هویتی بریتانیا که در بسیاری از تحلیل ها مغفول مانده است، می بایستی جستجو کرد. این مقاله به انگاره ملی گرایی جدید در بریتانیا می پردازد و نقش آن را در تصمیم این کشور برای خروج از اتحادیه اروپا(برگزیت) مشخص می کند. بر این اساس به این پرسش پاسخ می دهد که کدام عوامل در ظهور انگاره های ملی گرایی جدید در بریتانیا موثر هستند؟ فرضیه ای که در این مقاله این است که بحران های اقتصادی، مهاجرت و شکاف های اجتماعی و اقتصادی ناشی از جهانی شدن با برجسته کردن علقه های هویتی و میراث فرهنگی تاریخی نزد نیروهای اجتماعی موجب ظهور ملی گرایی جدید در بریتانیا و بازنمایی آن در مقابل اتحادیه گرایی شده است. روش پژوهش در این مقاله مبتنی بر توضیح ملی گرایی جدید و سپس تبیین عوامل ظهور انگاره ملی گرایی در بریتانیا است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان