در جهانی که امنیت ابعاد ظریفی پیدا کرده است ابهام در مفهوم همسایگی توجهات آکادمیک فزون تری را می طلبد. شاید، از این روست که در ادبیات جهانی و حتی ایرانِ پس از انقلاب اسلامی، مفهوم و نظریه همسایگی به نحو فاحشی مسکوت مانده است. در نتیجه، پرسش برانگیزانده ای پیش روی ماست که چگونه تجربه سیاست خارجی جمهوری اسلامی در دهه های اخیر حاوی رهیافت و مفهوم جدیدی در عرصه همسایگی است؟ (سئوال) تاریخ فرهنگ ایرانی- اسلامی مؤید این موضوع است که میزان امنیت من، مستقل از میزان امنیت همسایه من نیست؛ هر میزان افزایش امنیت همسایه من، به طور فزاینده ای، به همان اندازه افزایش امنیت من را فراهم می آورد. ( فرضیه)در واقع، منظور این نوشتار، ارائه مدخلی مفهومی برای آغاز یک سیاست خارجی مابعدتجربه خاص شرایط جدید ایران و مبتنی بر افکار و ارزش های دینی – اخلاقی است. (هدف) تبیین مفهوم همسایگی در دانش امروزین روابط بین الملل با هدف رویکرد به نظریه ایرانی- اسلامی و تشریح ابعاد مختلف آن، با تأکید بر ماهیت اعطاگری، راهی در دستیابی به سؤال مقاله است. (روش) پذیرش همسایگی به عنوان آغاز سیاست خارجی دولت ها و نیز مواجهه رهیافت اخلاقی به آن در جمهوری اسلامی در برابر دانش موجود روابط بین الملل از جمله نتایج نوشته حاضر است. (یافته)