شمس الملوک مصطفوی

شمس الملوک مصطفوی

رتبه علمی: دانشیار فلسفه دانشگاه آزاد واحد تهران شمال
پست الکترونیکی: Sha_mostafavi@yahoo.com
وب سایت شخصی: http://faculty.iau-tnb.ac.ir/mostafavi/fa/page/2734/

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۴ مورد.
۲۱.

نقد کتاب تبیین پست مدرنیسم: شک گرایی و سوسیالیسم از روسو تا فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۵۱ تعداد دانلود : ۲۶۹
استوین آر. لی هیکس در کتاب تبیین پست مدرنیسمبه بررسی ریشه های تاریخی و فکری جریان پست مدرن می پردازد و تأثیر آراء روسو و کانت و فلاسفه ی دیگر را در ایجاد و رشد این جریان نشان می دهد. وی از موضع دفاع از غرب و نظام سرمایه داری حملات سختی را متوجه جریان پست مدرن کرده و آن را نخستین بیان منسجم و قاطع ضدخردگرایی از کانت به بعد می داند و برای آن پیامدهایی چون ضد واقع -گرایی متافیزیکی، ذهنیت شناخت شناسانه، قرار گرفتن احساس در بطن قضایای ارزشی و درنتیجه نسبی گرایی در زمینه ی دانش و ارزش و کم بها شدن کار علمی و... بر می شمارد. مقاله ی حاضر بر آن است که ضمن ارائه ی خلاصه ای از آراء هیکس، به نقد نظرات وی بپردازد. تلاش خواهد شد نشان دهیم که دیدگاه هیکس در پذیرش بی چون و چرای نظم و نظام سرمایه داری، چگونه گزارش او را از سرچشمه های ایجاد پست مدرنیسم و نیز وضعیت فعلی این جریان تحت تأثیر قرار داده و منجر به ارائه ی تحلیلی تقلیل گرایانه و جانب دارانه از جانب وی شده است._x000D_ In Explaining Postmodernism book, Stephen R. C. Hicks examines the historical and intellectual roots of the postmodern movement and shows the influence of Rousseau, Kant, and other philosophers on its creation and growth. From the position of defending the West and the capitalist system, he attacks hard on the postmodern current. He considers it the first coherent and decisive expression of anti-rationalism from Kant onwards and counts for its consequences such as metaphysical anti-realism, epistemological mentality, getting the feeling in the heart of value propositions, and as a result, relativism in the field of knowledge and value and underestimation of scientific work, and etc. The present article intends to critique Hicks'' views while providing a summary of his views. An attempt will be made to show how Hicks''s view on the unequivocal acceptance of the capitalist order influenced his report of the origins of postmodernism and the current state of the movement, leading to a reductionist and partisan analysis on his side.
۲۲.

خوانشی هرمنوتیکی از نگاره «هفت واد» بر اساس پدیدارشناسی هرمنوتیکی هنر نزد هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناسی هرمنوتیکی هایدگر وجود هنر نگارگری هفت واد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۲۲
پدیدارشناسی هرمنوتیکی، از جریان های پدیدارشناسی پساهوسرلی است که با مساعی مارتین هایدگر شکل گرفت و در آن، تمرکز از روی چگونگی قوام یافتن معنای جهان در آگاهی انسان (مساله پدیدارشناسی کلاسیک) برداشته شده و به سوی رویکردی جهت آشکارگی جلوه هایی از حقیقت وجود چرخش یافت. هایدگر در دوره دوم اندیشه اش با به کار گرفتن رویکرد پدیدارشناسانه هرمنوتیکی در مورد آثار هنری، نقش هنر را در انکشاف حقیقت وجود مورد توجه قرار داده و در این راستا در کتاب سرآغاز کار هنری، خوانشی از نقاشیِ یک جفت کفش اثر ون گوگ ارایه داد. در مقاله حاضر رویکرد هایدگر برای خوانش نگاره ای ایرانی به نام «هفت واد»، متعلق به کتاب شاهنامه طهماسبی از مکتب نگارگری تبریز صفوی، الگو قرار گرفته تا با روشی تحلیلی-تطبیقی و با تمرکز بر تحلیل موقعیت دازاین به عنوان معیار کیفیت آشکارگی عالم، امکان گشایش وجوهی مغفول از وجود فراهم آورده شود. نتیجه کار هموار شدن راهی است برای پدیدارشناسی هرمنوتیکی آثار نقاشی در مقام عمل، با قابلیت بسط یافتن در دیگر آثار هنری، که در مورد نگاره هفت واد، فارغ از مقصود هنرمند و زمینه خلق اثر، در دو بخش روایت و اجزای تصویر به کار گرفته شده و منجر به ارایه تاویلی منحصر به فرد از وجود گشته است.
۲۳.

فهمِ حقیقت ناپایدار و نسبت آن با خلق اثر هنری نزد دریدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فهم حقیقت ناپایداری اثر هنری دریدا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۲ تعداد دانلود : ۱۶۴
در حالی که اغلب فیلسوفان بر این مسأله تأکید دارند که ما چگونه یکدیگر را می فهمیم، دریدا با پافشاری بر پیچیدگی های نوع خاصِ فهم ما، بر این مسأله که ما چرا و چگونه یکدیگر را نمی فهمیم، تمرکز دارد. از نظر دریدا ما در این جهان در گونه ای تعلیق مدام قرار داریم که مانع فهم کامل ما از حقیقت آن می شود. حقیقتی که نه تنها ناپایدار است، بلکه در هنرها امری به غایت ناپایدارتر است. این در حالی است که این ناپایداری و تعلیق در فهم حقیقت، ضمن آنکه خود لازمه ی خلق اثر هنری است، به آن امکان یگانگی، بی همتایی و بی بدیل بودن نیز می بخشد. بدون آن، اثر هنری به فرمولی ریاضی وار تبدیل می شود که همگان قادر به انجام آن خواهد بود. لذا این پژوهش درصدد است بررسی کند که چگونه هر برداشتی از اثر هنری، اتفاقاً خود به ناپایداری بیشتر در فهم و در حجاب فروماندگی حقیقت منجر خواهد شد و چگونه مخاطب اثر در مشارکتی فعّال و دائمی، هیچ گاه از تفسیر اثر رهایی نخواهد یافت. دو اصل مهمی که هنر و خصوصاً هنرهای معاصر برای دوام و بقا به آنها نیاز مبرم دارد و دقیقاً به همین دلیل است که شکوفا می شود .
۲۴.

معنای «علقه» و نسبت آن با امر زیبا نزد کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کانت زیباشناسی امر زیبا کیفیت علقه قوۀ میل حکم ذوقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۷ تعداد دانلود : ۲۲۸
ایمانوئل کانت در نقد نیروی حکم عملکرد منطقی حکم ذوقی را بر حسب مؤلفه های کیفیّت، کمیّت، نسبت و جهت صورت بندی کرده است. وی در تبیین کیفیّت حکم ذوقی، خرسندی و ناخرسندیِ بی علقه را متعلق قوۀ ذوق معرفی می کند و از این حیث امر زیبا و حکم مربوط به آن را از خوشایندی علقه مند حاصل از مطبوع و خیر متمایز می سازد. با وجود اینکه کانت معنای علقه را در حوزۀ نقد عملی تبیین کرده است، لیکن در نقد سوم، علقه را «خرسندی از وجود متعلق» تعریف می نماید. چنین تعریفی هرگونه امکان ارتباط خرسندی حاصل از امر زیبا با قوۀ میل را نفی می کند. با این حال، وی در بندهای 41 و 42 نقد سوم، امکان «علقۀ تجربی و ذهنی به امر زیبا» را مطرح می سازد. تمایل به تکرار مواجهه با امر هنری و نیز زیبایی طبیعت از سویی، و احساس خرسندی بی علقه نسبت به وجود متعلق از سوی دیگر، تناقضی ظاهری در نسبت علقه با امر زیبا پدید می آورد. پژوهش پیش رو در نظر دارد با تشریح معنای علقه و توجه به فرآیند داوری حکم ذوقی، پیچیدگی احتمالی در قرائت تعریف کانت از «علقه» و امکان پیوند آن با امر زیبا در زیباشناسی وی را رفع کند یا دست کم روشن تر سازد.
۲۵.

هیدگر و فروکاهی شأن هنر در زمانه ما(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر حقیقت میمسیس زیباشناسی صنعت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۶ تعداد دانلود : ۲۸۳
هیدگر ذات هنر را در کار نشاندن حقیقت می داند و معتقد است آنچه هنر را به عنوان هنرِ (اصیل) ممکن می کند، ذات هنر است. به باور او هنر که روزگاری - در یونان باستان- با تحقق حقیقت پیوند داشت و از این رو، از امکان وجودی برخوردار بود، با آغاز عصر متافیزیک و طی چندین مرحله، پیوند خود را با ذاتش گسسته و از امکان وجودی دور شده است. به عبارتی هیدگر جدایی هنر از ذاتش را نه ناگهانی و یک باره، بلکه آرام آرام و تدریجی می داند؛ روندی که به اعتقاد او با تلقی هنر به مثابه میمسیس توسط افلاطون و ارسطو آغاز شد و در ادامه، به تلقی هنر به مثابه تجربه زیباشناختی در دوران متقدم عصر جدید انجامید. اما وی جدایی کامل هنر از ذاتش را مربوط به دوران متأخر عصر جدید یعنی زمانه ما می داند؛ زمانه ای که در آن، هنر به اشتغالات هنری فروکاسته شده و شأنی همانند صنعت پیدا کرده است. به عقیده هیدگر رانده شدن هنر به قلمرو صنعت در این عصر موجب شده است تا هنر اصیل، بیش از هر عصر دیگری، از امکان وجودی خود دور شود.
۲۶.

زیست جهان؛ هوسرل و بازخوانی معنای فلسفه و وظیفه فیلسوف مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناسی ایده آلیسم استعلایی بحران زیست جهان بیناسوژگی و هوسرل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۹ تعداد دانلود : ۴۹۷
فلسفه نزد هوسرل علمی کلی، بنیادی و متقن درباره جهان است. او به دنبال تأسیس پدیدارشناسی استعلایی به مثابه فلسفه ای کلی یا علمی متقن بود اما برای دست یافتن به چنین هدفی باید امکان یک معرفت ابژکتیو درباره جهان را توضیح می داد. هوسرل در کتاب بحران علوم اروپایی و پدیدارشناسی استعلایی، معنای مدنظر خود از فلسفه و وظیفه فیلسوف را در زمینه نقد علم و فلسفه مدرن و در ارتباط با بحران های فرهنگ معاصر اروپایی مطرح کرده و مفهوم بدیع زیست جهان را به عنوان ایده ای نو برای فلسفه به مثابه علم کلی معرفی می کند. این نوشتار در پی آن است که دیدگاه هوسرل درباره نسبت فلسفه با بحران های فرهنگ معاصر اروپایی را مورد ملاحظه قرار داده و به این پرسش توجه کند که آیا ایده زیست جهان قادر است پدیدارشناسی استعلایی هوسرل را به عنوان فلسفه ای بنیادین و علمی کلی معرفی کند یا نه. در این جهت مسئله امکان ابژکتیویته جهان یا به عبارت دقیق تر یک جهان بیناسوژه ای مورد توجه قرار می گیرد که در فلسفه متأخر هوسرل به صورتی مبسوط تر و نوآورانه تر مطرح شده است.
۲۷.

شناخت شناسی زیبایی از منظر پراگماتیسم در تقابل با زیباشناسی تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زیباشناسی پراگماتیستی پراگماتیسم فلسفه تحلیلی ریچارد شوسترمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۹۹ تعداد دانلود : ۵۸۴
زیباشناسی، تلقی معرفت شناختی از زیبایی است و زیباشناسی پراگماتیستی را می توان نوعی از انواع زیباشناسی دانست که به عنوان یک معرفت درجه دوم از پایگاه شناخت فلسفی و با روشی پراگماتیستی به هنر و زیبایی می پردازد و درباره ویژگی های آن بحث می کند.از آن جا که مکتب پراگماتیسم در واکنش به فلسفه تحلیلی نضج گرفت،زیباشناسی پراگماتیستی هم در مقابل زیباشناسی تحلیلی معنا می یابد.کارگردگرایی،تجربه گرایی،وحدت انگاری،نسبیت بافتاری از ویژگی های خاص مکتب پراگماتیسم است که شاخه های مختلف پراگماتیسم در آن مشترک اند و زیباشناسی پراگماتیستی نیز با بهره گیری از همین ویژگی ها،در مقابل زیباشناسی تحلیلی شناخته و عرضه می شود.این مقاله تلاش می کند به یاری ریچارد شوسترمن و بر اساس تقابل اساسی پراگماتیسم و فلسفه تحلیلی، راه را به سمت کشف ویژگی های زیباشناسی پراگماتیستی بگشاید.و ضمن این کار، تلاش کند تا از میان فیلسوفان پراگماتیست مورد بحث،فیلسوفی که موفق ترین پرداخت معرفت شناختی را در این باب داشته است را به عنوان زیباشناس، در این حوزه معرفی کند.
۲۸.

نسبت طرح واره سازی و انضمامی سازی در زیبایی شناسی پدیدارشناختی اینگاردن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زیبایی شناسی پدیدارشناختی اثرموسیقایی ابژه قصدی انضمامی سازی طرح واره سازی نقاط عدم تعین ناتمام بودگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۲ تعداد دانلود : ۴۲۱
رومن اینگاردن یکی از برجسته ترین نمایندگان زیبایی شناسی پدیدارشناختی است. اینگاردن بنیان پدیدارشناسی خود را بر زیبایی شناسی استوار می کند. او برای اثر هنری موجودیتی متفاوت قائل است. آثار هنری به باور او ابژه هایی متعین و خودآیین نیستند و برای هستی یافتن به کنش های قصدی خالق و مخاطبانشان وابسته اند. اثرهنری "ابژه قصدی بین الاذهانی" به حساب می آید و اثر موسیقایی یکی از بهترین مصادیق ابژه قصدی محسوب می شود. در این مقاله از رهگذر بررسی دو مفهوم اساسی طرح واره سازی و انضمامی سازی، گام به گام نشان خواهیم داد که در نظر اینگاردن این ابژه قصدی ساختاری طرح واره و ناتمام دارد که با امکان انضمامیت یافتن به ابژه زیباشناختی مبدل می شود. اثر هنری ساختار معناشناختی بسته ای نیست که به دست مخاطب آشکارگردد، بلکه موجودیتی گشوده است که معنای آن از میان انضمامیت یابی های متنوع بر می آید. بدین سان، اینگاردن با طرح این تمایزات هستی شناسانه، اثر هنری را به موجودیتی همواره زنده و نوشونده تبدیل می کند.
۲۹.

زیست جهان و امکان یک علم ایدتیک در پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آپریوری زیست جهان علم کلی تحلیل ایدتیک تحویل استعلایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۷ تعداد دانلود : ۹۹۵
زیست جهان به زمین و بنیان پدیدارهای بالفعل اشاره می کند، پیش از آن که این پدیدارها به ایدئال های حاصل از انتزاع علمی تبدیل شوند. انتولوژی زیست جهان نیز که در پی فهم ماهیت زیست جهان یا فهم زیست جهان به مثابه یک آپریوری است، به دنبال بنیاد نهادن «علم کلی» مدنظر هوسرل است. هوسرل از طرفی زیست جهان را بنیانی برای چیزها می داند که در مقابل جهانِ به لحاظ علمی حقیقی قرار دارد، از طرف دیگر به نظر او علم ابژکتیو ریشه در زیست جهان دارد. زیست جهان در وحدتی انضمامی همه شمول بوده و شامل علم، تجربه ی حملی-زبانی و تجربه ی پیشاعلمی است. «علم کلی» مورد نظر هوسرل باید بتواند ویژگی ایدتیک جهان را دریابد؛ چنین علمی باید خصلت آپریوری جهان را به مثابه چیزی بپذیرد که از طریق کلیت امکان های اساسی ساخته شده است و نه به مثابه چیزی که از طریق کثرت پدیدارهای تجربی ادراک شده است. انتولوژی زیست جهان معطوف به یک آپریوری است که معرف ساختار زیست جهان است، خصلت ایدتیک دارد و به سوی تحلیل های ایدتیک گشوده است. همین ماهیتِ موضوع علم زیست جهان است که چنین علمی را هم ممکن و هم ضروری می کند. این علم ممکن است زیرا ساخت هایی کلی بر زیست جهان حاکم هستند، و ضروری است زیرا علم زیست جهان معطوف به مسأله ی بحران معنا است که یک پژوهش نو و رادیکال را طلب می کند.
۳۰.

شأن وجودشناختی هنر و صنعت نزد هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر صنعت وجود تخنه پوئسیس گشتل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۷ تعداد دانلود : ۴۹۳
در مقام تعریف غالبا صنعت را مجموعه ابزار و وسایلی می دانیم که توسط صنعتگر تولید شده است. همچنین است نگاه مان به هنر؛ مجموعه آثاری همچون نقاشی، شعر و غیره که هنرمند آن ها را به وجود آورده است. در نگرشی موجودشناسانه تعریف های انسان مدار از این قبیل صحیح هستند، اما اگر در پی ذات یا حقیقت چیز ها باشیم و بخواهیم شأن وجودشناسانه آن ها را تعیین کنیم تعریف های صحیح کافی نیستند؛ چرا که ذات هر چیز عبارت است از آن چه امکان داده تا آن چیز همان که هست باشد. بر این اساس، ذات صنعت و هنر نمی تواند تنها از شخص صنعتگر یا شخص هنرمند و نیز از دست ساخته های آن ها تعین پذیرفته باشد. در این نوشتار تلاش شده تا شأن وجودشناختی هنر و صنعت بر اساس نسبت انسان با وجود از نگاه هیدگر معلوم گردد؛ و با در نظر گرفتن این نکته که وی دوره های گوناگون تاریخ را اعصار وجود می داند و معتقد است وجود در اعصار گوناگون به انحاء متفاوت از جمله پوئسیس و گشتل خود را مکشوف کرده است، به این پرسش پاسخ داده شود که چرا این متفکر دوران یونان باستان را عصر هنر و روزگار کنونی را عصر صنعت نامیده است.
۳۱.

زیست جهان و پارادوکس سوبژکتیویته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زیست جهان پارادوکس سوبژکتیویته سوژه تجربی سوژه استعلایی سوژه استعلایی انضمامی اپوخه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۰ تعداد دانلود : ۸۸۳
هوسرل با متمایز کردن روش شهودی خود از آن چه روش رجعی کانت می نامد به دنبال رسیدن به یک معرفت استعلایی اصیل است. به نظر هوسرل مقولات کانتی صرفاً منجر به یک معرفت صوری و فاقد محتوای انضمامی درباره ی قلمرو استعلایی می شوند. برای هوسرل تنها راه روشن سازی قلمرو استعلایی برای آن که توضیح دهد سوژه چگونه بخشی از جهان و همچنین دخیل در تقویم جهان است بازگشت به زیست جهان است. این بازگشت او را با پارادوکسی مواجه می سازد؛ اگر سوژه ی استعلایی حقیقت غایی و بنیادین است، پس جهان و هرچه در آن است معنای خود را از آن می گیرد، سوژه ای که از سوی دیگر در جهان است. سوبژکتیویته ی استعلایی چگونه می تواند هم سوژه ای برای جهان باشد و هم ابژه ای در جهان؟ سعی این نوشتار برآن است که نشان دهد چگونه تحلیل هوسرل از معنا و کارکرد زیست جهان، و نحوه های آشکار شدن اگو در جریان اپوخه، قلمرو استعلایی را در انضمامیت تام اش آشکار می کند و به حل این پارادوکس می انجامد.
۳۲.

تبیین نحوه دگردیسی تجربه عام زیسته و طبیعی به تجربه زیباشناختی در اندیشه دیویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جان دیویی هنر به مثابه تجربه تجربه طبیعی تجربه واحد تجربه خام تجربه زیباشناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۲ تعداد دانلود : ۵۷۹
جان دیویی(1952-1859)، فیلسوف پراگماتیست آمریکایی در مرحله ای از تأملاتش، درباره هنر و زیباشناسی تأمل کرده که حاصل آن کتاب هنر به مثابه تجربه(1958)است .این اثر در فرمی تحلیلی و با محتوایی رمانتیک و با تکیه بر ساده ترین انگاره های زیستی برای به دست دادن تجربه ای اعلی از زیباشناسی تألیف گردیده است. دیویی در به دست دادن مبانی عمل گرایانه اندیشه اش،تجربه گراست و تجربه شاه کلیدیست که درهای زیباشناسی را بر وی و از طرف وی برای همگان خواهد گشود.آن چنان که از عنوان اثر شناخته شده اش در این زمینه بر می آید برای وی هنر به مثابه نوعی تجربه است و زیبایی رخدادی است بر بستر ساده ترین روال طبیعی زندگی.این مقاله بر آن است تا در گستره هنر به مثابه تجربه ضمن نشان دادن این که دیویی چگونه پایه های زیباترین تجارب بشری را در جهان طبیعت می گذارد،نحوه نضج گیری و سپس سیر تحول تجربه هنر را در اندیشه وی روشن سازد و معلوم دارد که چگونه می توان دیویی را به عنوان فیلسوف زندگی بر مسند بیانگری درباره هنر و زیبایی نشاند.
۳۳.

نقش رسانه ای هنر در هویت بخشی به زنان فرودست مبتنی بر آرای پسااستعماری گایاتری اسپیوک

کلید واژه ها: هنر جامعه شناسی زنان فرودست هویت گایاتری اسپیوک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۸ تعداد دانلود : ۵۵۷
پژوهش حاضر با هدف یافتن راهی برای هویت بخشی به زنان فرودست به بررسی و تحلیل دیدگاه های گایاتری چاکراورتی اسپیوک، از منتقدان و متفکران حوزه ی مطالعات پسااستعماری می پردازد. او در مقاله ی معروف خود" آیا فرودستان می توانند سخن بگویند؟"، به بررسی وضعیت فرودستان می پردازد و با توجه به عواملی چون نفوذ استعمار و مردسالاری به این نتیجه می رسد که فرودستان نمی توانند سخن بگویند. او با توجه به نقدهای فمینیسم، مارکسیسم و مطالعات فرودستان می گوید که سلسله مراتب اجتماعی- سیاسی استعماری در حیطه ی پسااستعماری بازتولید شده اند، و صدای فرودستان هیچ گاه شنیده نمی شود. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی به نقد آرای اسپیوک می پردازد و به دنبال راهکاری برای هویت بخشی به زنان فرودست است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اسپیوک تنها به وجه کلامی ارتباط توجه کرده و وجه غیرکلامی ارتباط که هنر از پایه های اصلی آن است را مورد بی اعتنایی قرار داده است. هنر در نقش یک رسانه می تواند به مثابه زبان فرودستان عمل کند و به آنان هویت ببخشد. فعالیت هنری زنان ایران در جزیره ی هرمز نمونه ای از این کارکرد رسانه ای هنر است که توانسته است به آنان هویت ببخشد.
۳۴.

رگه های استعمار در فلسفه کانت (با تکیه بر آراء اسپیوک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسپیوک کانت استعمار والایی غایت شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۱ تعداد دانلود : ۵۲۲
یکی از عوامل موفقیت استعمار در سرزمین های مستعمره خود، علاوه بر گزینه نظامی، استفاده هوشمندانه از فنون بلاغت و سخنوری بوده و از این رو مأموریت متمدن سازی اروپایی بر اساس فرهنگ به عنوان سخنوری پایه گذاری و از طریق ادبیات و فلسفه قرن هجدهم و نوزدهم دنبال شده است. «امانوئل کانت»، فیلسوف بزرگ قرن هجدهم آلمان، در کتاب «نقد قوه حکم» خود که بخش اول آن فلسفه ذوق (مبحث زیبا و والا) و بخش دوم آن به غایت شناسی اختصاص دارد، سوژه ای را معرفی می کند که تحت شرایط خاصی به درک زیبایی، والایی و غایتمندی نائل می شود؛ اما از آنجایی که از نظر کانت چنین درکی متعلق به همگان نیست، این پرسش فراروی منتقدان قرار می گیرد که آیا می توان گفت سوژه کانتی در نقد سوم، نشانی از نژادگرایی و استعمار در خود دارد؟ مقاله حاضر بر اساس آرای «گایاتری چاکراورتی اسپیوک»، منتقد و اندیشمند مشهور حوزه مطالعات پسااستعماری، به بررسی و پاسخ این پرسش می پردازد. اسپیوک بر این اعتقاد است که نظرهای کانت در دو مورد دارای نژادگرایی و استعمار است؛ یکی در تحلیل والایی که می گوید انسان خام به دلیل آنکه آموزش دیده و بافرهنگ نیست، والایی را تنها به عنوان مفهومی دهشتناک درک می کند و دوم در بحث غایت شناسی که بومیان استرالیایی را فاقد فاعلیت انسانی می داند. بنابراین سوژه شناسای جهان شمول یا انسان کانتی به تمامی بشریت رجوع نمی کند، بلکه تنها به سوژه آموزش دیده بورژوایِ مردِ دوران روشنگری اروپا که بخشی از اصول عقلانی گسترش امپریالیسم را فراهم کرده است، توجه نشان می دهد.
۳۵.

انقلاب در زبان: مبانی نظریه ی معنا نزد کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امر نشانه ای امر نمادین فرایند دلالتی کورا معنازایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۹ تعداد دانلود : ۵۹۲
نظریه معناکاوی کریستوا را میتوان متأثر از دو گرایش پدیدارشناسی و روانکاوی دانست. درواقع کریستوا با بیان عمل کرد معنازایی یا به عبارتی مواجهه فرایندهای دلالت (امر نشانهای و امر نمادین ) به پدیدارشناسی و روانکاوی بازگشتی انقلابی دارد. وی برای عمق دادن به تفسیر معنا، و شرح و تفسیر امر نمادین به پدیدارشناسی رجوع می کند و امر نشانهای را از روانکاوی فروید به ارث میبرد. کریستوا با برداشت خود از پدیدارشناسی هوسرل، میان پدیدارشناسی و روانکاوی ارتباط برقرار میکند و می کوشد بر این پایه نظریهای برای فرایند دلالت (معنازایی) ارایه دهد. مواجهه نظریه پدیدارشناسانه و روانکاوانه با یک دیگر بستری را فراهم می آورد تا کریستوا نظریه معنا و سوبژکتیویته خود را بسط دهد. در فضایی که غلبه با امر نمادین است، کریستوا تلاش می کند با بازتعریف فرایند دلالتی، امکان سرکشی و بازتولید معنا را به فرایندی انگیخته و دایمی تبدیل کند. وی می کوشد با بهره گیری از این مفهوم پویا، بازنمایی متفاوتی در زبان تولید کند و این خود انقلابی در درون زبان و ساختارهای فرهنگی است. این نوشتار در پی آن است تا پس از مروری بر عناصر دخیل در «فرایند دلالتی» در اندیشه کریستوا، به تأثیر عواملی هم چون روانکاوی فرویدی لکانی و پدیدارشناسی، در بسط نظریه معنا بپردازد و پرده از این انقلاب بردارد. پروژه کریستوا درحقیقت سویه دیگری از واسازی دریدایی از زبان متافیزیکی است.
۳۶.

تحلیل گفتمان تصانیف عارف قزوینی در دوران مشروطیت، بر اساس روش شناسی فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مشروطیت موسیقی عارف قزوینی گفتمان فوکو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۶ تعداد دانلود : ۱۲۵۷
دوره مشروطه، آغاز پیدایش و گسترش جریان خردگرایی مدرن در ایران است. با ورود مضامین سیاسی و اجتماعی در حوزه شعر و موسیقی، گفتمان سیاسی دوره مشروطه در بستر موسیقی و ادبیات شکل گرفت. تصانیف میهنی از ابزارهای قدرتمند برای گسترش پیام مشروطیت بود چنانچه تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در این دوره بر چیستی تولید موسیقی موثر بود. این مطالعه با کاربرد روش شناسی فوکو در تحلیل تصانیف میهنی عارف قزوینی کوشیده است به این پرسش پاسخ دهد که تحولات دوره مشروطه چه صورت بندی را در گفتمان تصانیف عارف قزوینی پدید آورده است؟ موسیقی ایران با تصانیف انقلابی موسیقیدانهایی نظیرعارف قزوینی متحول شد. این تصانیف به ترتیب فراوانی مقوم گفتمان ناسیونالیسم، لیبرالیسم، پارلمانتیسم، دموکراتیسم، سوسیالیسم و سکولاریسم هستند. گفتمان ناسیونالیسم محور همه تصانیف را سامان بخشیده است. تغییر جایگاه شعر و موسیقی، صورتبندی نو در تصانیف و اشعار؛ نقد قدرت و شکل گیری موسیقی مبتنی بر موسیقی غربی، از ویژگیهای این دوره است.
۳۷.

بررسی و نقد کتاب شرق شناسی، پست مدرنیسم و جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۵۴ تعداد دانلود : ۳۱۱۵
« شرق شناسی» ، «پست مدرنیسم» و«جهانی شدن» موضوعات مهمی هستند که هر یک به تنهایی تاملات و مطالعات جدی عده ای از اندیشمندان معاصر را در حوزه های مختلف علوم انسانی به دنبال داشته اند . «برایان ترنر» از جمله متفکرانی است که این مباحث را در کتابی تحت همین عنوان  بررسی و تلاش کرده است که ارتباط آن ها را با یکدیگر روشن سازد. وی در این سلسله مباحث نشان می دهد که جهانی شدن و پست مدرنیسم نه تنها مفهوم «جامعه» را بغرنج کرده و لذا مشروعیت اندیشه و انسجام خود «جامعه شناسی» را به چالش کشانده، بلکه همه ی حوزه ها از جمله شرق شناسی را نیز تحت تاثیر قرار داده است. وی هم چنین با تاکید بر این که، تهدید اصلی برای ایمان مذهبی در یک جامعه پست مدرن کالایی شدن زندگی روزمره است، روشنفکران را ترغیب می کند تا با نظر به تغییرات به وجود آمده در ماهیت جهانی مصرف گرایی، در آن دسته از روش های سنتی که بحث شرق شناسی در آن ها صورت بندی شده است، باز اندیشی کنند. مقاله حاضر بر آن است که با ارائه شرحی محتوایی از کتاب ترنر، تحلیلی نقادانه از آراء وی، ارائه دهد
۳۸.

پدیدارشناسی انسان و کیهان پیش و پس از انقلاب کپرنیکی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: خدا اسطوره انسان کیهان علم جدید جهان بینی انقلاب کپرنیکی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۱۱۰۷ تعداد دانلود : ۶۵۰
در این مقاله چهار دیدگاه را درباره کیهان از اندیشه های روزگارِ باورهای اساطیری، روزگار پیدایش فلسفه در یونان باستان، منظومه ماندگار بطلمیوس در قرون وسطا و پیدایی علم جدید از یافته های نیکولاس کوزایی، کپرنیک، کپلر و گالیله بازجسته ایم و دلالت های اسطوره شناختی آن ها را در شش محور ارتباط خدا و کیهان، حیات انسان و جهان، انس انسان با کیهان و حیرتش از آن، گفت وشنود انسان با کیهان، طول و عرض کیهان و سرانجام رابطه علم و تجربه زیسته تبیین کرده ایم. ما بر حتمی بودن تأثیرات متافیزیکی و اسطوره شناختی هر نظریه علمی تأکید کرده ایم و با شواهد تاریخی نشان داده ایم این تأثیرات تابع اراده یا آیین و جهان بینی نظریه پرداز نیست.
۳۹.

الهیات دیالکتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کارل بارت متاله الهیات لیبرال الهیات دیالکتیکی راست دینی جدید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲۸ تعداد دانلود : ۸۱۰
کارل بارت (1968-1886) متفکر و متاله سویسی، مؤسس نهضت نو ارتدوکس (راست دینی جدید) در مسیحیت پروتستان است. وی در شرایطی که دین در معرض شدیدترین حملات نقادانه مخالفین قرار داشت و جنگ های جهانی یأسی دهشت بار بر دل و جان مردم مستولی گردانده و رابطه معنوی آن ها را با خ داوند سست نموده بود و در شرایط ی که سلطه تفکرات لیبرالی حاکم بر الهیات، دین را تا حد یک پدیده ی تاریخی و ضامنی برای ارزش های اخلاقی تنزل داده بود، به نجات ایمان برخاست و این مهم را با درانداختن طرحی نو و ارائه روشی بدیع و از طریق نگاهی به سنت، به انجام رساند که در این راستا یکی از مهم ترین آموزه های وی، ‹‹الهیات دیالکتیکی››بود.این مقاله بر آن است که ضمن نگاهی مختصر به مدعیات الهیات لیبرال آئین پروتستان و نقدهای بارت بر آن، الهیات دیا لکتیکی را به عنوان جایگزینی برای الهیات لیبرال معرفی کرده و اختلاف های اساسی آن را با الهیات لیبرال روشن سازد و ازاین طریق نقش کارل بارت را در تاریخ تفکر معاصر معلوم نماید.
۴۰.

تقریر هایدگر از ایدئالیسم افلاطونی به عنوان خاستگاه استتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استتیک هنر زیبایی وجود حقیقت و نمود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۵ تعداد دانلود : ۴۳۷
یونانیان هرگز واژه ای مطابق با آنچه ما به معنی دقیق کلمه از واژه هنر مراد می کنیم نداشتند اما دو مفهومpoiesis و techne را که معنایی گسترده تر از هنرهای زیبای امروزی داشتند برای اشاره به این معنا به کار می بردند. poiesis به معنی فرا-آوردن یا ساختن بود که در آن to on یعنی امر حاضر یا هستنده، به حضور می آمد که به دو طریق اساسی techne و physis روی می داد. در که امروزه آن را به طبیعت ترجمه می کنند اما نزد یونانیان واجد دلالتی گسترده تر از این بود چرا که خدایان نیز در آن به سر می بردند موجودات از جانب خود و در techne از جانب دیگری یعنی technites به حضور می آمدند. اما تغییر جهتی که با افلاطون در تفکر یونانی پدید آمد در تفکر به هنر نیز قابل ردگیری است. چنانکه به گفته هایدگر نزد افلاطون وجود در نسبت ذاتی است و نیز بی گمان به همان اندازه معادل است با خود نشان دادن و پدیدار گشتن، با خود نشان دادن آنچه درخشنده است و نیز آنچه به راستی خود را نشان میدهد و درخشنده تر از هر چیز است امر زیباست. کار هنری، به واسطه idea می رود تا در مقام امر زیبا، به مثابه ekphanestatan پدیدار گردد. این را می توان یکی از مولفه های اساسی تفکر استتیکی به هنر دانست که هایدگر خود به آن اشاره کرده است. اما افزون بر این، دو رویداد دیگر نیز در تفکر افلاطون قابل تشخیص اند که می توان آنها را به عنوان خاستگاه دیگر مولفه های اساسی استتیک معرفی نمود. فاصله افتادن میان هنر و حقیقت و نیز جدایی زیبایی از حقیقت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان