شمس الملوک مصطفوی

شمس الملوک مصطفوی

رتبه علمی: دانشیار فلسفه دانشگاه آزاد واحد تهران شمال
پست الکترونیکی: Sha_mostafavi@yahoo.com
وب سایت شخصی: http://faculty.iau-tnb.ac.ir/mostafavi/fa/page/2734/

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۴ مورد.
۱.

مدرسه زدایی از مدرسه؛ بررسی پدیدارشناسانه ی نقش مدرسه در تربیت سیاسی از منظر هایدگر

کلید واژه ها: دازاین تقدیر جمعی مدرسه تربیت سیاسی مدرسه زدایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۱۶
مدرسه با وجود آن که از جمله دستاوردهای مهم بشر به شمار می آید و ظرفیت های قابل توجهی به منظور پرورش و تربیت جوامع دارد، اما به واسطه رفتارها و ساختارهای نامناسبی که بر آن تحمیل شده است، نه تنها امکان نقش آفرینی کامل خود را از دست داده، که در نگاه بدبینانه گروهی از اندیشمندان، نهادی کم اثر و یا گاه بی اثر معرفی شده است. به نظر می رسد اصلی ترین دلیل چنین تلقی هایی عدم فهم صحیح از پدیدار مدرسه باشد. چنانچه مدرسه را نهادی اجتماعی تعریف نماییم، و نه نهادی علمی، آن گاه است که ضمن تغییر ساختار حاکم بر مدارس، از موهبت تربیت مدرسه ای بهره مند خواهیم شد. برخلاف آن چه امثال ایوان ایلیچ گفته اند، این جامعه نیست که باید مدرسه زدوده شود، بلکه مدرسه زدایی از خود مدرسه است که می تواند ظرفیت های حقیقی مدرسه را فعلیت ببخشد. این مهم از رهگذار پدیدارشناسانه و مبتنی بر پدیدارشناسی هایدگر قابل رخ دادن خواهد بود. از نظر هایدگر مدرسه می بایست عرصه ی مجال باشد، عرصه ای که مدرسه و معلم به-واسطه ایجاد مجال یادگیری و سخن گفتن برای شاگردان، مهم ترین نقش را به منظور اصالت بخشی به زیست آنان ایفا می کنند.
۲.

هستی شناسی «واقعیت» در اندیشه بودریار و تطبیق آن با رئالیسم در هنر رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: واقعیت رسانه شبکه های اجتماعی بودریار تکنولوژی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۶
رسانه و به ویژه شبکه های اجتماعی در جهان امروز ازجمله حوزه های حائز اهمیت و تأثیرگذاری است که ذهن بسیاری از صاحبان اندیشه و متفکران را به خود مشغول کرده و توان فکری قابل توجهی را جهت فهم ابعاد و زوایای مختلف آن به خود اختصاص داده است. هدف این پژوهش ایجاد درکی فلسفی از مفهوم واقعیت در جهان امروز، خصوصاً در حوزه هنر رسانه بوده است. پژوهشگر با استناد به تحولات مفهوم واقعیت در پارادایم های فلسفی و بررسی نظرات متفکران هر دوره و به طور خاص ژان بودریار، هستی شناسی واقعیت را مورد تحقیق قرار داده است. نگارنده با استفاده از روش کتابخانه ای و تحلیل محتوای کیفی سعی داشته به تحولات مفهوم واقعیت، تحت تأثیر رسانه ها بپردازد. نتیجه این است؛ آنچه در رسانه به نمایش درمی آید، نه واقعیت را می پوشاند، نه آن را تحریف می کند و نه حتی دیگر آن را بازنمایی می نماید، بلکه واقعیت را تولید کرده و مفهوم نوینی از آن را به نمایش می گذارد. همان طورکه تکنولوژی ضریب نفوذ بالایی در عصر حاضر دارد، به نظر می رسد رسانه توانسته مفهوم واقعیت و دیگر مفاهیم بنیادین هستی را به طرز اغواکننده ای از نو ابداع کند و حیات جهانی نوینی را تداوم بخشیده و سیر حرکتی آن را به گونه ای که خود می خواهد، تضمین نماید.اهداف پژوهش:بررسی هستی شناسی «واقعیت» در اندیشه بودریار.انطباق و انعکاس مقوله «واقعیت» در رسانه های امروزی در اندیشه بودریار.سؤالات پژوهش:هستی شناسی «واقعیت» در اندیشه بودریار چگونه است؟مقوله «واقعیت» در رسانه های امروزی در اندیشه بودریار چگونه منعکس می شود؟
۳.

مواجهه نظام دانایی ایرانی یونانی در روایت های مده آ و سهراب با تکیه بر گفتمان قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فوکو مده آ گفتمان قدرت شاهنامه اوریپید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۱۱۷
این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان قدرت در دو نمایش نامه مده آ اوریپید و داستان سهراب شاهنامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهان بینی در دو اثر مذکور بپردازد. روش پژوهش حاضر تحلیلی تطبیقی و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه ای کتابخانه ای و به واسطه ابزار تحلیل گفتمان انجام گرفته و هدف از آن یافتن فصل ممیز این دو اپیستمه از حیث مفهوم قدرت است. به نظر می رسد می توان نتایج حاصل از این مطالعه تطبیقی را نیز به مثابه نمونه هایی، به جهان معرفت شناسانه و گفتمان غالب در روح دو جغرافیای فرهنگی یونان کلاسیک و ایران تعمیم داد. رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء میشل فوکو و مفهوم گفتمان قدرت در اندیشه وی است. شواهد این تحقیق گویای این واقعیت هستند که به رغم وجود مؤلفه های مشابه در اپیستمه هر دو اثر، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی از مفهوم تقدیر و مرگ تا عشق، اصالت و خردورزی، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، رویکردشان در پذیرش یا تقابل با گفتمان قدرت متعالی خدا یا خدایان است. اگر فردوسی در داستان سهراب، تقدیر یزدان را عامل فرجام پایانی می داند، در مقابل اوریپید، مده آیی می آفریند که در مقابل گفتمانِ غالبِ سنتیِ نهادینه شده می ایستد و حتی حاضر است فرزندانش را سر بریده، خدایان را همراه کرده و شکوه مندانه سوار بر ارابه خدایان گردد. 
۴.

تولید و تفسیر نشانه ها در هنر تعاملی بر اساس نظریه ی بودریار، مورد مطالعاتی آثار گروه تیم لب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژان بودریار هنر تعاملی وانمایی ارزش نشانه رمزگان تیم لب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۹۲
    امروزه به کارگیری فن آوری های نوین در خلق آثار هنری به گسترش رویکرد های تعاملی در هنر دامن زده است. نگاه خاص ژان بودریار فیلسوف معاصر و از نظریه پردازان پست مدرن به جایگاه فن آوری در زندگی بشر امروز ، زمینه را برای بررسی نظرات او در هنر تعاملی فراهم ساخته است. به اعتقاد بودریار نشانه ها و رمزگان در جامعه ی پسامدرن بر همه ی شئون زندگی ازجمله هنرتسلط یافته و او به کرات نگرانی خود را از فراموش شدن واقعیت جهان در بین وانموده ها و نشانه ها بیان نموده است. هدف از پژوهش حاضر این است که با تکیه بر مفاهیم کلیدی نظریات بودریار همچون وانمایی و ارزش نشانه و با بررسی دو نمونه ازآثار تعاملی گروه طراحان تیم لب، به این پرسش پاسخ داده شود، چگونه بازتولید نشانه ها و وانمایی مد نظر بودریار در هنر تعاملی رخ می دهد؟ برای نایل آمدن به این هدف، از شیوه توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات با استفاده از منابع مکتوب و دیجیتال استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد حضور و کنش مخاطب در هنر تعاملی و تفاوت دیدگاه و نحوه ارتباط او با اثر، نشانه های جدیدی را خلق کرده که بازتولید و تکثیر پذیری نشانه ها در کنار عواملی همچون تعامل، تخیل و حس مخاطب، منجر به محو تمایز بین وانموده و واقعیت و خلق نشانه های بی ارجاع به جهان واقع می گردد.
۵.

تبارشناسی خط نگاره های جنبش سقاخانه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۹۲
بیان مسئله: هرچند بیش از نیم قرن از ظهور جنبش سقاخانه در هنر نوگرای ایران می گذرد، ولی هنوز به عنوان شاخص نوسنت گرایی موجب بحث و اختلاف نظر در محافل هنری است. هنرمندان جنبش سقاخانه از نقوش آئینی و نمادهای هنر عامیانه و میراث هنری گذشته و به طور اخص نشانگان دیداری خوشنویسی اصیل ایرانی و جنبه های فرمالیستی حروف الفبا بهره گرفته اند. مسئله ای که در این پژوهش مورد توجه است؛ جریان شناسی، سیر تکامل تاریخی و نیز تحلیل زبان بصری آثار تحت تأثیر خوشنویسی سنتی هنرمندان سقاخانه است.هدف: مطالعه تطبیقی آثار هنرمندان شاخص جنبش سقاخانه متأثر از خوشنویسی سنتی و آثار قدما در روندی تاریخی (از دوره قاجار تا نیمه دهه پنجاه شمسی) از منظر سبک و روش اجرا و توجه به ارزش های بصری خط هدف این پژوهش است.روش پژوهش: برای دستیابی به نتیجه مطلوب از روش تحلیلی-تاریخی استفاده شده است. جمع آوری اطلاعات، تصاویر و مستندات و راستی آزمایی اصالت آثار هنرمندان سقاخانه و نیز آثار قدما از طریق مراجعه به منابعی چون موزه ها و مجموعه های خصوصی و نیز چند وبگاه رسمی انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه هنرمندان خوشنویس دوره قاجار و هنرمندان جنبش سقاخانه در حوزه هنرهای تجسمی است.یافته ها: برخی از هنرمندان شاخص و سردمداران جنبش سقاخانه ضمن مطالعه بصری عناصر خوشنویسی سنتی و روش نگارش خط (به طور اخص قطعات خوشنویسی قدما در عصر قاجار) به آفرینش آثاری ملهم از این شیوه های نوشتاری پرداخته اند. این فرآیند با رویکردی فرم گرایانه و در تقابل با مأموریت سنتی خط صورت گرفته و نشانه هایی بارز از انتزاع در این آثار مشهود است. آثار این گروه از هنرمندان در عین دارا بودن هویتی مستقل به نوعی امتداد تجربیات خوشنویسان عهد قاجار تلقی می شود. عبور از سنت به مدرنیته در روند خلق خط نگاره های جنبش سقاخانه تحولی مهم در تاریخ هنر نوگرای ایران به شمار می رود.
۶.

بررسی مفهوم مکان در مدارس با تکیه بر دیدگاه هایدگر در باب مکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دازاین مکان رفع دوری مدرسه شاگرد یادگیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۷۹
مدرسه به عنوان نهادی که شکل گیری اش با هدف یاد دادن مسائلی که انسان ها در طول زندگی با آن مواجه می شوند، انجام شده است، شایسته توجهی مضاعف است. چرا که مسیر در-جهان-بودن افراد بسیاری را نقش می زند و در ایفای وظایف آن ها نسبت به خود و جامعه شان نقش کم رقیبی دارد. علی رغم این، به نظر می رسد ظرایف بنیادین و تاثیرگذاری در خصوص مدرسه ناچیز و کم اهمیت تلقی شده و پرداختن به آن ها پس از گذشت سالیان نسبتا بلند از شکل گیری مدارس نوین، اتفاق نیفتاده است. این که مفاهیم فلسفی مهمی مانند مکان، زمان، یادگیری و ماهیت اجتماعی در خصوص مدارس تعریف و تبیین نشده اند، از نظر نگارنده موجب رخدادی است که زیستن شورانگیز را از شاگردان می گیرد. مدرسه نمی بایست مکانی خشک و متصلب به حساب آید که مجال هیچ عرض اندامی به شاگردان ندهد، بلکه باید کوشید تا مفهوم مکان در مدارس را به نحوی تبیین نمود که شاگردان و نسبت آن ها با شهر و جامعه و به طور کلی با زمانه شان را در نظر داشته باشد. لذا باید کوشید تا به جای پرسش های متداول، این بار از این جا آغاز کنیم که مدرسه کجاست؟
۷.

تحلیل فلسفی و تطبیقی گفتمان قدرت در تراژدی های یونانِ باستان و داستان های حماسیِ شاهنامه فردوسی با تکیه بر اندیشه های میشل فوکو

کلید واژه ها: فوکو اپیستمه گفتمان قدرت ایران یونان شاه نامه تراژدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۶
این پژوهش در نظر دارد با تحلیل گفتمان قدرت در نمایشنامه های کلاسیک یونانی و شاه نامه فردوسی، به تبیین وجوه اشتراک و افتراق دو جهان بینی در دو حوزه مذکور بپردازد. به نظر می رسد می توان نتایج حاصل از این مطالعه تطبیقی را نیز به مثابه نمونه هایی، به جهان معرفت شناسانه و گفتمان غالب در روح دو جغرافیای فرهنگی یونان کلاسیک و ایران تعمیم داد. رویکرد نظری بحث برگرفته از آراء میشل فوکو و مفهوم گفتمان قدرت در اندیشه وی خواهد بود. روش این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات لازم برای سنجش نمونه ها به شیوه ای کتاب خانه ای و به واسطه ابزار تحلیل گفتمان حاصل خواهند آمد. شواهد این تحقیق گویای این واقعیت هستند که به رغم وجود مؤلفه های مشابه در اپیستمه هر دو جهان فکری، در هر دو ساحت خدایگانی و انسانی از مفهوم تقدیر و مرگ تا عشق، اصالت و خردورزی، نقطه تمایز بنیادین آن ها در تبیین گفتمان قدرت، رویکردشان در پذیرش یا تقابل با گفتمان قدرت متعالی خدا یا خدایان است. به عنوان نمونه اگر فردوسی در داستان سهراب، تقدیر یزدان را عامل فرجام پایانی می داند، در مقابل اوریپید، مده آیی می آفریند که درمقابل گفتمانِ غالبِ سنتیِ نهادینه شده می ایستد و حتی حاضر است فرزندانش را سر بریده، خدایان را همراه کرده و شکوه مندانه سوار بر ارابه خدایان گردد.
۸.

پیامدهای منطق حاکم بر تکوین میلِ درون ماندگار در فلسفه ادبیاتِ ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: میل رخداد دلوزی خط گریز ماشین ادبی شیزوکاوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۳۴
ژیل دلوز فیلسوف پساساختارگرای فرانسوی که فلسفه ای برمبنای هستی شناسیِ میلِ درون ماندگار پایه ریزی کرده، کتاب ها و تک نگاری های جداگانه ای نیز درباره هنر و ادبیات به نگارش در آورده است. این دو روند که در طی حیات فکری او به طور هم زمان به پیش رفته اند، مسئله نسبتِ میان درک تازه دلوز از میل و رخدادِ ادبیات را مطرح می سازد. دلوز با نقد فرایند ادیپی شدن ناخودآگاه در سنت روانکاوی فرویدی- لکانی، برساخته شدن میل را صرفاً روندی به منظور پرکردن فقدان لکانی نمی داند بلکه میل در نظر او، برسازنده امر نو، ایجابی و روایت گر است. ازسوی دیگر برای دلوز کار ادبیات وفاداری به رخداد و توانی است که ایجادکننده یک نسبت تازه با وضعیت امور است. دلوز با خلق مفهوم خط گریز و ماشین ادبی رسالت شیزوفرنیک و کارکرد ادبیات را آفرینش تأثیرها و تک بودگی های ناب و مرئی کردن نیروهای نامرئی در هر وضعیت و به بیان خلاصه تر، بردن زندگی به وضعیت توان غیرشخصی می داند. این پژوهش به این مسئله می پردازد که درک تازه دلوز از میل به مثابه امری درون ماندگار چگونه می تواند در مرکز فلسفه ادبیات او جای گیرد و این امر چه پیامدهای رهایی بخشی در پی خواهد داشت؛ یعنی چگونه میل درون ماندگار به مثابه شرط امکان ادبیات می تواند زمینه استعلاییِ تازه ای برای اندیشیدن از مجرای فلسفه و ادبیات بگشاید.
۹.

سوگردانی از ساحت صنعت به ساحت هنر؛ امکان نجات بخش زمانه ما از نگاه هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گشتل پوئسیس هنر صنعت تقدیر انکشاف سوگردانی چرخش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹ تعداد دانلود : ۲۰۸
  هیدگر در رساله پرسش از تکنیک ضمن صحیح دانستن تعریف های موجودشناسانه از صنعت یعنی صنعت به مثابه مجموعه ابزارآلات و وسایل یا فعالیت هدفمند انسانی، معتقد است این تعریف ها به هیچ وجه ذات یا حقیقت صنعت را به دید نمی آورند. در نگاهی وجودشناسانه، وی صنعت را - به مانند هنر- نحوی انکشاف وجود به واسطه آدمی میداند و عقیده دارد برخلاف هنر که انکشافی به نحو پوئسیس یعنی تحقق حقیقت وجود در موجودات است، صنعت انکشافی به نحو گشتل یعنی ظاهرشدن موجودات به عنوان منابع قابل بهره برداری است. هیدگر در این رساله گشتل را تقدیر انکشاف در عصر کنونی دانسته و مخاطرات آن را برای زمانه ما برشمرده است. اما درعین حال بین سرنوشت و تقدیر تفاوت قائل شده و بر این باور است که چنانچه بشر امروز خطر گشتل را - که بیش از همه متوجه سرشت انسانیاش است - به عمق جان دریابد، سوگردان خواهد شد. به عقیده وی با سوگردانی یا چرخش به سوی وجود، نسبت آدمی با وجود - از بُعد ُ به قرب- تغییر خواهد کرد و امکان تغییر تقدیر زمانه - از گشتل به پوئسیس- و در نتیجه امکان نجات از خطر گشتل در عصر جدید ّ میسر خواهد شد.
۱۰.

کارکرد ترتیب مؤلفه ها ی تحلیل حکم ذوقی در زیباشناسی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کانت زیباشناسی حکم ذوقی حکم تأملی کیفیت کلیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۱ تعداد دانلود : ۱۸۰
کانت در بخش «تحلیل قوه حکم زیباشناختی»، در نقد قوه حکم ، به تحلیل عملکردهای منطقی حکم ذوقی می پردازد. در میان مؤلفه های چهارگانه حکم، مؤلفه کمّیت به اعتبار کلی آن نظر دارد. به طورکلی، کانت در بحث درباره حکم ذوقی ازحیث کمّیت، در صدد است اثبات کند حکم ذوقی از کلیتی بهره مند است که این کلیت، با ابتنای به اصل پیشینیِ آن، سبب اعتبارش نزد همگان می شود و دراین راستا، وی احکامی را با عنوان «تأملی» معرفی کرده و آنها را از احکام اندراجیِ مطرح در دو نقد پیشین متمایز می کند. کانت احکام تأملی را به مثابه احکام کلی تبیین می کند و مدعی است آنها نیز مانند احکام اندراجی دارای اصلی پیشینی هستند؛ اما او کلیت حکم تأملی را نه با ارجاع به خصوصیات تعیّنی ابژه، بلکه با ارجاع به قابلیت درمیان گذاشتن حالت ضمیرِ سوژه، تصدیق می کند. کانت به منظور تبیین کلیت چنین احکامی، تمهیدی متفاوت را نسبت به روش تبیین احکام اندراجی، در نظر می گیرد. وی در چهارچوب تبیین عملکردهای منطقی این احکام، تحلیل مؤلفه کیفیِ حکم را بر تحلیل مؤلفه کمّی آن مقدم داشته و تبیین بی علقه بودن حکم ذوقی را مبنایی برای امکان کلیت (اعتبار عمومی) آن قرار می دهد. پژوهش پیش رو در نظر دارد تا کارآمدی چنین تمهیدی را بررسی کند و اهمیتش را در تحلیل حکم زیباشناختی از منظری جدید کاوش کند.
۱۱.

زیباشناسی امر والا ازمنظر لیوتار (مطالعه موردی: آثار بارنت نیومن)

کلید واژه ها: لیوتار پسامدرن امر والا رخداد هنر بارنت نیومن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۲۰
از دیرباز تاکنون، والایی در کنار زیبایی، برای توصیف تجربه هایی مانند نامتناهی، هراس، شکوه، مرگ و ... به کار رفته است. در میان اندیشمندانی که به موضوع والایی پرداخته اند، ادموند برک، با تمایز قائل شدن میان امر زیبا و امر والا، سنت اندیشه ی غربی را در باب زیبایی و والایی دگرگون کرد. کانت نیز در تلاش برای کشف بنیان های پیشین تجربه ی لذت و رنج، بخشی از کتاب نقد سوم خود را به بررسی تجربه ی زیباشناختی امر والا اختصاص داد.در میان فیلسوفان معاصر، «لیوتار» اندیشمند فرانسوی و چهره ی شاخص فلسفه پست مدرن، آموزه ی کانت درباره ی والایی را برگرفت و با ارائه ی تفسیری نو از آن، والایی را وارد قلمرو دگرگونی های فرهنگی کرد و آن را برای توصیف جامعه پسامدرن و نیز تجربه ی زیبا شناختی هنر، به کار گرفت. نزد لیوتار، والایی در مقام یک رخداد، قادر است بازی های زبانی مستقر را به چالش گرفته و قواعد رایج و کلان روایت های مدرنیته را در هم شکند.مقاله حاضر برآن است که ضمن بررسی آراء لیوتار در باب والایی و با توجه به تفسیر وی از آثار هنرمند نقاش، بارنت نیومن، وجه زیباشناسانه ی تجربه والایی را نزد وی، آشکار سازد. از این رهگذر هم چنین روشن خواهد شد که چرا لیوتار فیلسوف والای پسامدرن نامیده شده است.
۱۲.

امکان پرسش از امر زشت در افق استتیک کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کانت استتیک زشتی نقد نیروی حکم حکم تأملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۵۱
استتیک ایمانوئل کانت در نقد نیروی حکم همواره محل بحث ها و کشف نکات بسیاری در باب کالبدشناسی قوه ذوق و احکام مربوط به آن بوده است. مسائل استتیکی زمانه معاصر، پژوهش در امکان ادراک تأملی ناخرسندی و به تبع آن جایگاه زشتی را در اندیشه استتیک کانتی موردتوجه مفسران قرار داده است. زشتی و احکام مربوط به آن در ملاحظات پیشانقادی کانت در قیاس با اندیشه های وی در چهارچوب دستگاه نقادی جایگاه متفاوتی داشته اند. او پیش از نگارش نقدهای سه گانه، زشتی را در قالب ادراکات حسی و مفاهیم انسان شناسانه به عنوان متعلق ادراک ناخوشایندی ایجابیِ صرفاً تجربی موردتوجه قرار داده است. لیکن پرسش از زشتی به مثابه حکم تأملی در افق استتیک نقادانه او ممکن نیست، چراکه امکان صدور چنین حکمی با غایت های سیستماتیک و روش شناسی نقد سوم در تناقض خواهد بود. نوشتار حاضر جهت روشن شدن جایگاه زشتی در افق استتیک کانت، ضمن بررسیِ نگاه وی به زشتی در افق پیشانقدی، به تبیین دلایل فقدان امر زشت به عنوان حکمی تأملی در ملاحظات انتقادی کانت و اثبات عدم امکان تحقق حکم تأملی درباره زشتی در فلسفه استعلایی می پردازد.
۱۳.

چگونگی مواجهه هایدگر با هنر مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هایدگر زیبا شناسی (استتیک) هنر بزرگ هنر مدرن سکنیگزیدن ریلکه سزان کله هولدرلین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹ تعداد دانلود : ۱۷۸
محور تحلیل های هایدگر از هنر در کتاب سرآغاز اثر هنری، هنر بزرگ است که شأنی غیراستتیکی دارد و محل رخداد حقیقت وجود است. در این کتاب، هنر مدرن نمایان گر غلبه تلقی استتیکی از هنر و دارای شأنی نیست انگارانه به حساب می آید که درنهایت، به مرگ هنر بزرگ منجر می شود.دیدگاه هایدگر پس از آشنایی با آثار برخی از هنرمندان مدرن، به ویژه نقاشی های سزان و کله و نیز شعر ریلکه و همچنین تحت تأثیر اشعار هولدرلین، تغییر کرد و موجب شد او از منظری نو به هنر مدرن بنگرد و آن را تحلیل کند. درنهایت، هایدگر به این نتیجه می رسد که برخی از آثار هنری مدرن این قابلیت را دارد که بتواند امکان سکنی گزیدن آدمی را در قرب وجود فراهم کند و برای بی خانمانی انسان معاصر چاره ای بجوید؛ پس می توان برخی از این آثار را در زمره هنر بزرگ به حساب آورد.مقاله حاضر بر آن است که چگونگی مواجهه هایدگر را با آثار برخی از هنرمندان مدرن چون ریلکه، سزان و کله بررسی کند و پیامدهای ناشی از این مواجهه را در تغییر نگاه وی به هنر در دوران مدرن، آشکار سازد و نشان دهد این چرخش در اندیشه هایدگر موجب شد وی بپذیرد که هنر مدرن نیز قابلیت و توان ایفای نقش و کارکرد هنر بزرگ را در آشکارگی حقیقت دارد.
۱۴.

بسط نظریه دیکانستراکشن دریدا؛ نقدی فلسفی بر سبک دیکانستراکشن در معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دریدا فهم متن معماری سبک دیکانستراکشن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۱۷۰
وقتی نظریه دیکانستراکشن دریدا در معماری بسط پیدا کرد، گمان می رفت راهی برای ترجمان و نمایش یک اندیشه به صورت عملی یافت شده است، اما بازخورد آن آرا در خلق فضاهای معماری، نشان داد که تعمیم آرای دریدا به معماری تنها بر پایه برداشتی سطحی و ناقص از آن آرا بوده که منجر به برون داد سبک دیکانستراکشن در معماری هم شده است. دریدا با همراهی در پروژه ای که هدفش ابداع سبک دیکانستراکشن در معماری بود، درصدد برآمد ضمن ارائه نمودی عینی برای نظرات خود، نشان دهد که هنرها بهترین محل برای تجلی دیکانستراکشن هستند، اما نتایج حاصل از این پروژه موجب شد تا این فرضیه او با شکست مواجه شود. بر این مبنا، این سوال اساسی مطرح است که سبک دیکانستراکشن در معماری تا چه اندازه توانسته است به برآیند مواضع دریدا درباره دیکانستراکشن بدل شود و یا تا چه حد با آن اختلاف معناداری دارد؟ برای نیل به این مهم ضروری است، میزان تمایز آرای دریدا درباره دیکانستراکشن با سبک دیکانستراکشن در معماری مشخص شود؛ موضوعی که در سایر پژوهش های مشابه تمایزی برای آن قائل نشده اند و بدون پرداختن به آن به عنوان مبانی شکل گیری سبک دیکانستراکشن در معماری پذیرفته شده است. بدین ترتیب و بر این اساس، در این پژوهش سبک منسوب به دیکانستراکشن در معماری، نه از منظری معمارانه، بلکه از منظری فلسفی مورد نقد و ارزیابی قرار می گیرد و میزان اختلاف آرای دریدا با این سبک در معماری تحلیل می شود.
۱۵.

فارابی و نقش تخیل در تحصیل سعادت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فارابی تخیل سعادت مدینه ی فاضله هنر جایگاه هنرمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۶ تعداد دانلود : ۳۰۷
فارابی سعادت را برترین خیری می داند که انسان به سوی آن در حرکت است. انسان که موجودی بالطبع مدنی است تنها از طریق حضور در مدینه ی فاضله است که می تواند به کمال و سعادت دست یابد. راه رسیدن به سعادت عبارت است از تعقل نظری، اندیشیدن به معقولات و فلسفه ورزی که البته در اختیار و انحصار خواص است. فارابی در این جا از نیروی خیال بهره می گیرد تا راه تمامی انسان ها را به تحصیل سعادت هموار کند. تخیل قوه ای از نفس است که به حفظ صورت محسوسات، دخل وتصرف در آن ها و محاکات امور محسوس و معقول می پردازد. این کارکرد آخر ابداع فارابی است و در فلاسفه ی پیش از او به ویژه افلاطون و ارسطو دیده نمی شود، چرا که افلاطون پست ترین جایگاه را به خیال نسبت می دهد و ارسطو محاکات امور معقول را جزو وظایف آن نمی شمارد. نشان خواهیم داد تخیل نقش پررنگ دیگری نیز در فلسفه ی فارابی بر عهده دارد. این قوه در مرکز نظریه ی نبوت فارابی قرار گرفته است. متخیله ی نبی در کمال توانایی است و معقولات از عقل فعال به آن افاضه می شود؛ یعنی محمل وحی است. همچنین نیل به سعادت انسان ها نیز مستلزم تخیل است. خواص و در زمره ی آنان هنرمندان می توانند معقولات به متخیله ی جمهور مردم بیافکنند و از آن جا که این قوه توان محاکات معقولات را دارد، واسطه ای است در مسیر دستیابی به سعادت. نهایتاً مشخص خواهد شد، هنرمندان که در انجام این مهم از شیوه های اقناعی بهره می برند، در مدینه ی فاضله از جایگاهی والا برخوردارند.
۱۶.

روش شناسی پدیدارشناسانه هنر با نگاهی به آراء مایکل دوفرن و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۹۲ تعداد دانلود : ۴۶۴
هوسرل در جایگاه مؤسس پدیدارشناسی، روش پدیدارشناسی را برای تحلیل هنر و آثار هنری به کار نگرفت و جز اشارات کوتاهی در مقاله ی دائره المعارف بریتانیکا، چیزی در این حوزه ننوشت ولی راه پدیدارشناسی هنر را گشود وموجب گردیدکه بسیاری از پدیدارشناسان پساهوسرلی به هنر از منظری پدیدارشناسانه بنگرند.هدف مقاله ی پیش رو، نشان دادن کاربرد روش پدیدارشناسی در زیباشناسی و تحلیل آثار هنری است. برای رسیدن به این مقصود، نخست به اندیشه های «مایکل دوفرن» (که تا حدودی به سنت فکری هوسرل وفادار است) اشاره کوتاهی خواهیم داشت تا چگونگی پدیدارشناسی تجربه زیباشناختی به نزد وی آشکار شود و سپس آراء هایدگر را (که با فاصله بیشتری از سنت هوسرلی قرار دارد)، در تحلیل پدیدارشناسانه هنر بررسی خواهیم کردتا معلوم گردد که چگونه پدیدار شناسی هرمنویتیکی قادر است نسبت مغفول مانده میان حقیقت و هنر را بار دیگر برقرار کند که با توجه گستردگی مباحث هایدگر درباب هنر، این موضوع بیشتر در آراء وی دنبال شده است.
۱۷.

بیان امر الهی در پیکرسازی گیاهی (بر اساس پدیدارشناسی روح و درس گفتارهای زیباشناسیِ هگل)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امر الهی دین طبیعی پیکرسازی دین گیاهی هگل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۱ تعداد دانلود : ۱۷۷
در «پدیدارشناسیِ روح»، شواهدی دال بر این همانیِ مطلق و امر الهی وجود دارد. امر الهی در نزد هگل ذاتِ عقلانی دارد؛ بنابراین امر الهی بی کرانه، می بایست در موجودِ کران مند حضور یابد تا روح، خود را در جهان محقق سازد. این پویش و عزیمتِ روح در «دین طبیعی» و به موازاتِ آن در هنر نمادین پدیدار می شود. «پیکره های گیاهی» نخستین ریختِ تن یافته امر الهی اند. این ریختِ بدوی ابتدا به صورت ستون های ساده نشان داده می شود که کمترین «کار» بر روی آن ها انجام شده است. این ستون ها عمدتاً از ملحقات معماری هستند. پیکره های گیاهیِ مستقل به ندرت یافت می شوند، زیرا در این مرحله روح آزاد نیست و شناخت او از خویشتن در حدّ شناختِ گیاهان است. در «دین گیاهان» معصومیتی وجود دارد که با آغاز زیستِ جانوری و پیکار و پویشِ ناشی از آن، از دست می رود. با پایان دین طبیعی و هنر نمادین، پیکره های گیاهی به صورتِ «رفع شده» در ادیان و هنر ادوارِ بعدی تداوم می یابد. دین گیاهی، سرآغاز بیان امرِ الهیِ تن یافته در ادیان است.
۱۸.

مطالعه ای در باب جایگاه و ضرورت آزادی در معرفت شناسی نزد هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آزادی روح فردی روح عینی روح مطلق هگل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۷ تعداد دانلود : ۲۴۰
اساساً در متن و کانون نظام فلسفی هگل، فلسفه روح او قرار دارد. هگل در پدیدارشناسی روح، تلاش کرده است تا حرکت روح و سرمنزل های آن در تاریخ را مورد واکاوی قرار دهد. از منظر هگل، تاریخ جهان، تاریخ حرکت روح به سمت عقلانی شدن است. در واقع حرکت روح در تاریخ حرکتی خردگرایانه و عقلانی است و در هر منزل از تاریخ ما شاهد تعامل روح با تاریخ واقعی و عینی از یک سو و تاریخ فردی و آزادی فرد از سوی دیگر هستیم. تعامل این دو، سرانجام در روح مطلق که همان آزادی است، تحقق می یابد. بنابراین می توان صورت بندی حقیقی روح مطلق را در تاریخ مشاهده کرد. روح مطلق از نظر هگل، منزلگاهی است که همه حقایق ازلی تاریخی در آن به شکوفایی و تحقق غایی خود می رسند. به عبارت دیگر، روح مطلق، همان پرنده ای است که آزادانه بر دشت ها و تپه های تاریخ پرواز می کند. در فلسفه هگل، روح مطلق بدون آزادی امکان تحققِ ذات حقیقی اش را از دست خواهد داد. در واقع آزادی عنصر حیاتی و قوام بخش فلسفه روح هگل است. بی گمان در فلسفه هگل، همه امور، نسبتی با آزادی در مقام پدیدارکننده روح مطلق در دیالکتیک تاریخ دارند. بنابراین در تحقیق حاضر که بر اساس روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است، ضمن تلاش برای تشریح فلسفه روح هگل، به ویژه روح فردی، عینی و مطلق، به جایگاه و ضرورت آزادی در فلسفه روح هگل اشاره خواهد شد.
۱۹.

جستاری درباره آشنایی زدایی در سنت خوشنویسی ایران (مطالعه موردی آثار سیاه مشق میرزا غلامرضا اصفهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خوشنویسی سنتی سیاه مشق آشنایی زدایی فرم گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۱۴۶
بیان مسئله: از میان گرایش های خوشنویسی می توان به سیاه مشق قاجاری از نوع کارهای میرزا غلامرضا اصفهانی اشاره کرد که در آن ها جلوه های بصری فرم گرایانه در این آثار بر خوانش ادبی آن ترجیح داده شده است. حال آنکه در گرایش های مختلف خوشنویسی سنتی به رغم تفاوت در بیان بصری، حروف و عبارات به نیت خوانش متن مطرح شده اند. اما در سیاه مشق های میرزا غلامرضا، بعضاً کاربرد مرسوم نوشتار در درجه دوم اهمیت قرار گرفته یا به کلی نادیده گرفته شده. در این نوشتار این آثار نماد آشنایی زدایی از عملکرد متداول خوشنویسی تلقی می گردند. این مقاله با تحلیل برخی مصادیق شاخص در آثار سیاه مشق های میرزا غلامرضا و برخی از معاصرین وی در اواخر دوره قاجار می کوشد تا از منظری نو به جنبه های فرمالیستی و انتزاعی آن ها بپردازد. هدف: بررسی و بازخوانی گرایش های فرم گرایانه در خوشنویسی سنتی و به طور اخص سیاه مشق های یاد شده، هدف این پژوهش است. روش پژوهش: این پژوهش که به صورت کیفی ارائه شده به شیوه توصیفی-تحلیلی با تکیه بر مطالعات میدانی و منابع مستند کتابخانه ای یافته های خود را بیان نموده است. یافته ها: آنچه می توان از یافته های این نوشتار برشمرد این است که سیاه مشق های نستعلیق در به کارگیری عناصر خوشنویسی از متن ترکیبی موزون را ایجاد می کنند که با معیارهای معمول و متعارف سنت خوشنویسی تفاوت دارد. از لحاظ کاربرد نیز تأکید بر فرم های نوشتاری منجر به جذابیت و رویکرد زیباشناختی خط بدون توجه به مأموریت مرسوم آن یعنی خوانایی متن است.
۲۰.

مقایسه آرای دیونوسیوس مجعول و سهروردی درباره زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زیبایی دیونوسیوس مجعول شیخ اشراق نور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۲۶۴
نوشته های دیونوسیوس مجعول آمیزه ای از اندیشه های مسیحیت، فلسفه متاخر یونان و عمدتا فلسفه نو افلاطونی است که به دلیل تعالی گرایی او به آسانی با دین تلفیق شده است. شرح دیدگاه دیونوسیوس درباره زیبایی در رساله اسماء الهی آمده است. به نظر می رسد که آرای زیبایی وی در حکمت اشراق نیز وجود داشته باشد، برای همین می توان مقایسه ای بین آرای دیونوسیوس و شیخ اشراق در باب زیبایی را انجام داد. سهروردی با طرح مضامینی مانند نورالانوار، بصیرت بیشتر، توانایی والای عارفان در درک زیبایی، و نور مسبب زیبایی، جمال و کمال، به بحث درباره زیبایی می پردازد و دیونوسیوس در معیارهای مطروحه خود اشاراتی به تثلیث، بی انتها، مرتبط بودن با خداوند، سرچشمه زیبایی و ... می کند و در حوزه های پیدایش و تاثیرگذاری و همچنین نمود و بروز زیبایی در اشیا و اجسام و غایت نهایی دیدگاه های خود را مطرح می سازد. پژوهش بر آن است که با بررسی دیدگاه های دیونوسیوس و شیخ اشراق شباهت های این دو دیدگاه را نشان دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان