"با توجه به تلاش های بر طرح شکاف های قومی و مذهبی در ایران، نوشتار حاضر در جست و جوی ریشه های هم گرایی بین اهل کتاب با سایر ایرانیان در دفاع مقدس است. ضمن طرح وفاق ملی در ایران، به ریشه های عمیق آن نیز اشاره دارد. در مدخل بحث، مفاهیم کلیدی چون اهل کتاب، دفاع مقدس و هم گرایی مورد تامل قرار گرفته و از نوع رابطه حکومت با حقوق اقلیت های دینی سخن به میان آمده است و این مدعا مدلل گردیده که چون حکومت دینی ایران بر مبنای مدل مردم سالاری دینی است، می تواند حافظ حقوق اقلیت ها بوده و آن ها را به مشارکت و فداکاری برای اعتلای کشور در صحنه های مختلف دعوت کند.
این مقاله در بررسی اندیشه های هم گرایی پیروان اهل کتاب با سایر ایرانیان در دفاع مقدس بر دو عامل کلیدی و کلان تاکید کرده است:
اول: وطن دوستی و عامل ایرانیت پیروان اهل کتاب و دوم: شیوه حکومت و نحوه تعامل امام خمینی (ره) با پیروان اهل کتاب که زمینه وفاق معقول ملی را فراهم می کرد. مدعای دوم را فراتر از حقوقی که برای اهل کتاب در تقنین جمهوری اسلامی ایران منظور گردیده است، بر مبنای هویت دینی و تعامل اهل کتاب با مسلمانان نیز می توان مورد ارزیابی قرار داد."
براى ورود به مباحث سیاسى و مسایل جامعهشناسى سیاسى، نمىتوان از موضوع جریانات سیاسى، خصوصاً در قرن اخیر غفلت نمود، زیرا بخشى از منازعات سیاسى، بلکه عمده بازىهاى سیاسى توسط جریانهاى سیاسى صورت مىپذیرد. آنچه که در ادبیات سیاسى ایران به شدت مغفول مانده است، ارایه الگویى براى شناخت جریانات سیاسى است. منابع موجود نگاهى توصیفى به پیدایش و فعالیتهاى جریانات سیاسى داشتهاند، بدون اینکه در یک قالب بندى منطقى و عملى به ارزیابى و اندازهگیرى آن تشکلها بپردازند و تنها در برخى منابع به برخى از متغیرهاى مربوط به تشکلها پرداخته شده است. نوشتار حاضر نه تنها براى جریانشناسى متغیرهاى مهم و ضرورى را بر مىشمارد: (از پیدایش و عوامل موثر بر شکلگیرى گروه گرفته، تا منابع قدرت و مشروعیت گروه و...) بلکه براى هریک از متغیرها شاخصههایى را بر مىشمارد که براساس آنها به صورت مقایسهاى مىتوان هر گروه و حزب سیاسى را بدقت ارزیابى نمود. این الگو کمک مىکند تا در شناخت جریانهاى سیاسى تا حد بالایى از دخالت نگرشها و ارزشهاى تحلیلگر جلوگیرى شود.
مراد از «زنان تحصیل کرده»، بانوان آموزش دیده در مراکز آموزشی جدید و یا سنتی میباشند. در این نوشتار، تمرکز عمده بر نقش زنان تحصیل کرده برای خودشان است و سپس نتیجه بحث به نقش آنان برای دیگران تعمیم داده میشود. نقش زنان تحصیل کرده در رابطه با تأسیس و تحکیم خانواده، در فضاهای متفاوت، آثار گوناگونی را به دنبال دارد. در اینجا، نقش زنان تحصیل کرده، در چهار مرحله ذیل مورد بررسی قرار گرفته است: 1. آغاز آشنایی؛ 2. عشقورزی؛ 3. خواستگاری و 4. گذار از خواستگاری تا ازدواج. سپس، نقش زنان تحصیل کرده برای دیگران در حیطههای پژوهشی، آموزشی، مدیریتی مورد تأمل قرار گرفته است. در ادامه، نقش ایشان پس از تأسیس خانواده، بررسی شده است. در این زمینه، ابتدا نقش فردی آنها در تدوین برنامه خانواده، شیوه مواجهه با مسائل جدید و سپس نقش آنها برای دیگران مورد بحث واقع شده است. در نهایت، با جمعبندی از مباحث سابق، نظام خانواده و نقش زنان تحصیل کرده در قالب «تئوری سیستمی» ترسیم و معرفی گردیده است.
آنچه در پی میآید قسمت دوم و پایانی نقد و بررسی کتاب «مسئله زن، اسلام و فمینیسم» تألیف دکتر محمد منصور نژاد است که قسمت اول آن را در شماره گذشته به چاپ رساندیم. آنچه تا اینجا دکتر منصور نژاد در صدد اثبات آن است، تساوی زن و مرد در عقل و در نتیجه در انسانیت است. اما مبنای دوم آن است که زنان از نظر هویت جنسی، با مردان متفاوتند و به عنوان یک صنف در مقابل آنان قرار دارند. زن و مرد، گرچه از نظر عقلی، ذاتاً تفاوتی ندارند ولی قطعاً جسم زن و مرد با هم متفاوتند و در حوزه دل نیز در حد فرضیهای میتوان گفت که زنان، عاطفیتر و لطیفتر از مرداناند. مؤلف در ادامه با نقل قولی از «ویولاکلاین» موضوع را پی می گیریم.
حرکت اصلاحى امام حسین(ع) و نسبت میان تکلیف و نتیجه
اصلاحطلبى، گرایش معتدلانه میان حرکت «انقلابى» و«محافظه کارانه» است که در مقام نفى هر یک از دو گرایشاصالت وظیفه و اصالت نتیجه و درصدد جمع میان آن دومىباشد، بدین معنا که توجه به هر یک از آنها نباید سبب غفلتاز دیگرى شود و با ملاحظه نتیجه و مصالح، تکالیف ازانعطافپذیرى لازم برخوردار باشند.
نویسنده با توجه به سیره نبوى و نحوه نزول تکالیف، معتقداست که از نگاه اسلامى، سیره اصلاحى رسول اکرم و قرآن و نیزسیره سایر معصومان جمع بین اصالت وظیفه و نتیجه است. و اگرچه معصومان به مبارزه قهرآمیز و جنگ اقدام مىکردند، امااصل، چه در محتواى پیام و چه در شیوه اصلاحى آنها، بهکارگیرىکلام و رعایت تدریج در اقدام عملى بوده است ولى چون آنانافراد محافظه کار و بىمسئولیتى نبودند، در شرایط ضرورى ودفاعى دست به شمشیر برده و از کشتن و کشته شدن نیز دورىنمىکردند.
امام حسین(ع) نیز به عنوان یک مصلح دینى به دنبالوحدتبخشى بین وظیفه و نتیجه بود که این امر با توجه بهمطالب ذیل قابل اثبات است: سیره حضرت در امر به معروف و|160|نهى از منکر که با محاسبه، تدریج و عقلانیت و قرین به آثار و نتایج صورت مىگرفت؛ توجهبه عنصر زمان و مکان ؛ اقدامات متفاوت و بیانات مختلف از آغاز نهضت تا کربلا.
نگاهى که نویسنده محترم به موضوع دارند، طبعاً نمىتواند نگاه همه کسانى باشد که بهبررسى و تحلیل حرکت امام حسین(ع) و اساساً موضوع اصلاحطلبى مىپردازند. با این همهنگاه ایشان مىتواند مورد توجه و حتى نقد قرار گیرد.
نوشتار حاضر تحت عناوین زیر سامان یافته است:
الف. مقدمه؛
ب. اشارهاى گذرا به مصلحان و شیوههاى اصلاحى در قرآن؛
ج. نسبت میان تکلیف و نتیجه در نهضت حسینى؛
د. نتیجهگیرى.