به نظر آقاى ملکیان، دین بر تحول درونى تاکید دارد و آن را منشا تحول بیرونى مىداند . بدفهمىهایى که از دین صورت مىگیرد عبارتاند از: 1 . دیندارى را به معناى مالکیتحقیقتبگیریم; 2 . تعبد; 3 . تلقى صرفا منطقى از بحث توحید; 4 . حجره حجره کردن دین و خلاصه کردن آن در یک یا چند حجره; 5 . مطلوبیت ذاتى قائل شدن براى عبادت و 6 . بىصداقتى . این بدفهمىها منشا رفتارهاى نادرست اجتماعى است .
آقاى ملکیان به دو نوع عقلانیت نظرى و عملى اشاره مىکنند و مىگویند عقلانیت نظرى در زمینه اتخاذ راى و نظر دخالت دارد و عقلانیت عملى به مقام عمل و تصمیمگیرى ارتباط پیدا مىکند . ایشان عقلانیت نظرى را شش قسم، و عقلانیت عملى را سه قسم مىداند .
نویسنده پس از تعریف «معنویت» به «تدین متعقلانه» یا «فهم عقلانى از دین»، دوازده مؤلفه یا ویژگى را براى تدین متعقلانه برمىشمارد و به توضیح هر کدام مىپردازد.
در این گفتوگو آقاى ملکیان به سه عامل مؤثر در وضع اندیشگى ما اشاره مىکند: نخست، عدم میل به تغییر جهان؛ دوم، زیر سؤال رفتن مشروعیت حکومتها و توسل آنها به عالمان دینى؛ سوم، سرخوردگى حاصل از شکست در برابر مغول و تیمور. ایشان گرتهبردارى از فرهنگ غرب را امرى ممدوح مىداند و آن را راهى کم هزینه به حساب مىآورد.
متن حاضر تلفیقی است از یک سخنرانی پیرامون «معنی، کارکرد و آفات روشنفکری» که توسط جناب آقای ملکیان ایراد گردیده و گفتوگویی که درباره سنّت و تجدّد و نسبت آن با دینداری با ایشان به عمل آمده است.
آقاى ملکیان درباره مضار و منافع حاکمیت دینى نسبت به دیندارى مردم سخن گفته است. همچنین از مفهوم نواندیشى دینى و مسائل و موضوعات آن، مسأله معنویت و جنبش اصلاحات و ارزیابى این جنبش گفتگو کرده است. به نظر وى حاکمیت دینى با دموکراسى قابل جمع نیست، مشکل روشنفکران دینى این است که یکدیگر را نقد نمىکنند و از سلوک معنوى قوى بىبهره یا کمبهرهاند. جنبش اصلاحات باید به طور استراتژیک از خشونت بپرهیزد و به معنویت روى آورد.