فرامرز بریمانی

فرامرز بریمانی

مدرک تحصیلی: استاد گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه مازندران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۰ مورد.
۱.

واکاوی شبکه روابط فضاییِ بازار خرما در نواحی روستایی ناحیه مَکُّران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روابط فضایی کنشگران انسانی بازار خرما نواحی روستایی مکران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 547 تعداد دانلود : 795
با توجه به نقش تولیدی و صادراتی محصول خرما و وابستگی معیشت بسیاری از خانوارهای روستایی به فعالیت نخلداری در مناطق خرماخیز کشور از جمله در ناحیه مکران، پرداختن به مسائل و شبکه روابط بازار این محصول اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا اقتصاد نخلداری در روستاهای این ناحیه غالباً بر کشاورزی خرده پا و سنتی استوار بوده و به لحاظ کارکردهای توزیعی، مبادله ای و مصرفی با چالش های عدیده ای روبرو است. از این رو هدف پژوهش حاضر کاوش و تحلیل شبکه روابط فضایی بین کنشگران (انسانی و غیرانسانی) به منظور توسعه کارکردی بازار خرما در روستاهای ناحیه مکران است. این پژوهش بر روش آمیخته (راهبرد متوالی- تغییرپذیر) استوار است. جامعه آماری پژوهش شامل 17493 نخلدار و 32 کارشناس کشاورزی است. حجم نمونه به روش هدفمند- احتمالی در مرحله کیفی 111 نخلدار و 16 کارشناس و در مرحله کمی 376 نخلدار و 32 کارشناس تعیین شد. براساس «روش آمیخته متوالی» داده های کیفی به کمک نرم افزار «NVIVO» و داده های کمّی به وسیله نرم افزار «SPSS» پردازش و تحلیل شدند. سپس تحلیل و استنتاج نهایی طبق استدلال لاتور (1987) به روش «ترجمه» صورت گرفت. نتایج نشان داد که روابط فضایی چندگانه ای بین کنشگران (انسانی و غیرانسانی) وجود دارد و یا در حال پدیدار شدن است. در این میان دلالان خرما با ایجاد شبکه ای قوی از روابط فضایی، بازار خرما را به زیان تولیدکنندگان به تسخیر درآورده و به عنوان کلیدی ترین کنشگر، نقش و عاملیت یافته اند. در وجه غالب ضعف و ناکارآمدی کنشگران اصلی (نخلدار و دولت) و هم پیمانی کنشگران سرمایه و سردخانه با دلالان منجر به چنین پیامد زیانباری شده است؛ هر چند این روابط فضایی با مشارکت کنشگران جدید (نخل های غیربومی، سردخانه و ... ) در حال دگرگونی است.
۲.

تبیین اثربخشی سرمایه اجتماعی بر گسست تله فقر فضایی (مورد مطالعه: سکونتگاه های روستایی شهرستان بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سرمایه اجتماعی تله فقر فضایی سرمایه های معیشتی نواحی روستایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 604 تعداد دانلود : 664
فصل مشترک بیشتر مطالعات پژوهشگران در مورد سکونتگاه های روستایی واقع در نواحی کوهستانی – جنگلی کشورهای جهان سوم بیانگر این است که در این نواحی علاوه بر شدت بالای فقر، مدت طولانی فقر حائز اهمیت است و این فرآیند موجب شکل گیری تله فقر شده است. پژوهش حاضر در پی آن است که دریابد سرمایه اجتماعی چه تأثیری بر گسست تله فقر فضایی در این نواحی دارد؟ جامعه آماری این پژوهش، اعضاء انجمن های اعتبار و پس انداز در نواحی روستایی جنگلی – کوهستانی شهرستان بابل بوده که مطابق با فرمول کوکران، 215 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. پس از گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته، تجزیه و تحلیل آن با استفاده از آزمون های آماری در نرم افزار SPSS 22 و همچنین به کمک مدل یابی معادلات ساختاری در رویکرد حداقل مربعات جزئی به کمک نرم افزار smart – PLS انجام شده است. یافته های پژوهش نشان داد که انجمن ها به مثابه سرمایه اجتماعی بر سرمایه های معیشتی به مثابه نماگرهای تله فقر فضایی با شدت همبستگی متفاوت رابطه مثبت و معنادار دارد. همچنین، سرمایه اجتماعی توان تبیین 62 درصد از واریانس سرمایه مالی، 68 درصد از واریانس سرمایه انسانی، 65 درصد از واریانس سرمایه اقتصادی، 66 درصد از واریانس سرمایه فیزیکی، 49 درصد از واریانس سرمایه طبیعی، 52 درصد از واریانس سرمایه نهادی و 56 درصد از واریانس سرمایه فرهنگی را داراست. از این رو تأثیر مقوله های آگاهی، اعتماد، حمایت، انسجام و مشارکت تحت عنوان یک سازه کلی به نام سرمایه اجتماعی بر گسست فقر فضایی مورد تأیید قرار می گیرد. بنابراین با تقویت هر یک از این مولفه ها می توان با ارتقاء سطح سرمایه های معیشتی و گسست تله فقر فضایی در نواحی روستایی دست یافت.
۳.

افت منابع آب زیرزمینی و تأثیر آن بر ساختار کالبدی نواحی روستایی (موردمطالعه: سکونتگاه های روستایی شهرستان لردگان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آب زیرزمینی ساختار کالبدی بهره برداری سکونتگاه های روستایی لردگان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 726 تعداد دانلود : 875
نیاز روز افزون انسان به آب از یک سو و کمبود آن از سوی دیگر، باعث افزایش بهره برداری از این منبع حیاتی شده است. امروزه، به دلیل بهره برداری بیشتر از منابع آب زیرزمینی و افت سطح ایستابی این ذخایر به سمت لایه های عمیق تر، مشکلات متعددی سکونتگاه های روستایی را تهدید می نماید. مسئله اساسی این است که به دنبال افزایش جمعیت و رشد تقاضا برای رفع نیازهای جوامع روستایی، بهره برداری بی رویه و فشار بر این ذخایر حیاتی مضاعف گردید. هدف اصلی پژوهش، ریشه یابی علل افت منابع آب زیرزمینی و تأثیر آن بر ساختار کالبدی نواحی روستایی است. برای گردآوری اطلاعات تحقیق (که به لحاظ هدف، کاربردی است) از مطالعات اسنادی و میدانی بهره گیری شد. جامعه آماری پژوهش 89831 نفر از جمعیت روستایی شهرستان لردگان است که 115 نمونه آن به کمک نرم افزار G-Power، به طور هدفمند انتخاب گردید. داده های پژوهش با روش های توصیفی-تحلیلی و علی-تطبیقی و نیز به یاری نرم افزارهای SPSS و GIS تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد طی دوره 1340-1395، افزایش شمار بهره برداران زراعی، گسترش سطح زیرکشت آبی و حفر چاه های عمیق، با افزایش بهره برداری بی رویه و افت سطح آب زیرزمینی در قلمروی پژوهش، رابطه دارد. همچنین می توان گفت خرد شدن قطعات زراعی، اعطای مجوز حفر و کف شکنی چاه ها و رواج محصولات زراعی آبخواه در تعامل با افزایش جمعیت، مهم ترین عوامل برداشت مضاعف و افت تراز آب های زیرزمینی تا مرز 22- متر در دشت ها به شمار می آید که پیامدهای آن به شکل از بین رفتن تالاب ها و مراتع، نشست زمین به میزان 85 سانتی متر، ایجاد شکاف عمیق در مساکن و مزارع، دگرگونی سیمای دشت ها و سرانجام ناپایداری سکونتگاه های روستایی ظاهر شده است.
۴.

سنجش ظرفیت تحمل اجتماعی جامعه میزبان نسبت به توسعه گردشگری (موردمطالعه: روستاهای ساحلی دهستان دابوی شمالی - شهرستان محمودآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ظرفیت تحمل ظرفیت تحمل اجتماعی توسعه گردشگری نواحی روستایی شهرستان محمودآباد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 877 تعداد دانلود : 539
هدف از این تحقیق شناخت و تبیین وضعیت ظرفیت تحمل اجتماعی جامعه میزبان و شناسایی عوامل مؤثر بر آن در روستاهای درویش آباد و چاکسر از شهرستان محمودآباد است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مبتنی بر پیمایش است. داده های تحقیق از طریق  پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. جامعه آماری تحقیق کلیه سرپرستان خانوار روستاهای ساحلی درویش آباد و چاکسر در محدوده دهستان دابوی شمالی از شهرستان محمودآباد است. تعداد جامعه آماری این تحقیق 343 خانوار است و بر اساس فرمول نمونه گیری کوکران، تعداد 200 سرپرستان خانوار به عنوان حجم نمونه به روش تصادفی ساده مورد انتخاب قرار گرفته اند. داده های جمع آوری شده از طریق آزمون های آماری تی تک نمونه ای، تی مستقل و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج مطالعات نشان می دهد که به طورکلی ظرفیت تحمل اجتماعی جامعه میزبان نسبت به توسعه گردشگری  بالاتر از حد متوسط و میانگین عددی مفروض است. بنابراین هنوز ظرفیت تحمل اجتماعی جامعه میزبان به آستانه اشباع نرسیده است. همچنین نتایج بیانگر آن است که در بین عوامل مؤثر بر سطح ظرفیت تحمل اجتماعی جامعه میزبان، متغیرهای نگرش ساکنین نسبت به اثرات اقتصادی توسعه گردشگری دارای بیشترین تأثیر مستقیم معنادار و متغیر نگرش ساکنین نسبت به اثرات محیطی توسعه گردشگری دارای بالاترین تأثیر معکوس معنادار بر ظرفیت تحمل اجتماعی جامعه میزبان بوده اند.
۵.

ردیابی و ساخت رابطه های فضایی بین کنشگران در اقتصاد نخلداری: سازگاری اقلیمی نخل خرما در ناحیه مَکُّران(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 645 تعداد دانلود : 460
اهداف: درک ماهیت و پویایی اقتصادی در نواحی حاشیه ای و روستایی کشورهای کمتر توسعه یافته که از عوامل متعددی ازجمله شرایط اکولوژیک به شدت متأثراند، نه تنها نیازمند آگاهی از تغییرات محیطی و ساختاری است، بلکه مستلزم آگاهی از اثرهای نهادهای تصمیم گیری و اهداف آن ها و تغییرات فضایی حاصل از آن نیز است؛ ازاین رو، هدف پژوهش حاضر ردیابی و ساخت رابطه های فضایی بین کنشگران انسانی و غیرانسانی (طبیعی و فنی) در زمینه سازگاری اقلیمی نخل خرما به منظور توسعه کارکردی اقتصاد نخلداری در ناحیه مکّران ایران است. روش: این پژوهش مبتنی بر روش ترکیبی (راهبرد متوالی-تغییرپذیر) است. جامعه آماری شامل 17493 بهره بردار ساکن در روستاهای ناحیه مکران و 32 نفر کارشناس است. برای نمونه گیری از روش هدفمند- احتمالی و برای تعیین اندازه نمونه در مرحله کیفی، از معیار «کفایت اطلاعات» و در مرحله کمّی از معیار «نمایندگی (معرف بودن)» با کمک روش کوکران استفاده شده است. اندازه نمونه در مرحله کیفی 111 نفر بهره بردار خرما و 16 کارشناس بود. در مرحله کمّی 376 بهره بردار و 32 کارشناس به پرسش نامه کمّی پاسخ دادند. نوع تحلیل ترکیبی، تحلیل ترکیبی متوالی براساس راهبرد کیفی-کمّی متوالی بود. داده های کیفی با نرم افزار NVIVO و داده های کمّی با روش های آماری در محیط نرم افزار SPSS پردازش و تحلیل شدند. در مرحله نهایی، تحلیل و استنتاج داده ها براساس استدلال لاتور (1987) با روش ترجمه انجام شد. یافته ها/نتایج: رابطه های فضایی گوناگونی بین کنشگران انسانی و غیرانسانی برقرار شده اند یا درحال شکل گیری هستند. براساس این رابطه های فضایی، نخل خرما، موقعیت جغرافیایی، اقلیم، بهره بردار، دولت (سازمان جهاد کشاورزی)، سرمایه، آب و زمین، به ترتیب بازیگران کلیدی و مؤثر در چگونگی سازگاربودن یا سازگارشدن نخل خرما در ناحیه مکران محسوب می شوند. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که هریک از کنشگران دارای میدان نیرویی هستند که همدیگر را تحت تأثیر نیروی خود قرار داده اند و در حالتی از فشار و واکنش در چگونگی سازگاری اقلیمی نخل خرما نقش و ماهیت یافته اند؛ ازاین رو، نخل خرما رابطه هایی متقابل از نوع رابطه های قدرت در مفهوم فشار-مقاومت با موقعیت جغرافیایی و کنشگران اقلیمی دارد که به وسیله بهره بردار، سرمایه، دولت، زمین و آب میانجیگری می شود.
۶.

تأثیر فضایی ساخت اجتماعی- اقتصادی نواحی روستایی بر افت منابع آب زیرزمینی (مطالعه موردی: سکونتگاه های روستایی شهرستان لردگان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آب زیرزمینی بهره برداری ساخت اجتماعی - اقتصادی لردگان نواحی روستایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 76 تعداد دانلود : 255
آب، اساسی ترین عنصر حیات، بیش از پیش به عنوان شاخص توسعه مطرح می شود؛ زیرا پیوند ناگسستنی با پایداری جوامع انسانی، به ویژه کارکرد اجتماعی اقتصادی سکونتگاه های روستایی دارد. هدف اصلی این پژوهش، تبیین و ریشه یابی علل افت منابع آب زیرزمینی در ارتباط با ساخت اجتماعی- اقتصادی نواحی روستایی شهرستان لردگان است. مسئله اصلی این است که همزمان با رشد جمعیت و افزایش تقاضا (برای رفع نیازهای جوامع روستایی)، بهره برداری بی رویه و فشار بر منابع آب زیرزمینی، سیر صعودی یافته است. داده های پژوهش، به دو روش مطالعات اسنادی و مطالعات میدانی گردآوری شد، سپس آمار بلندمدتِ 40 چاه مشاهده ای (1364 تا 1394) در تلفیق با مشاهدات کمی و مصاحبه با خبرگان موضوع، به شیوه توصیفی- تحلیلی و به یاری روش های آمار استنباطی و نرم افزار GIS تجزیه و تحلیل شد. یافته های تحقیق نشان می دهد اجرای برنامه اصلاحات ارضی، افزایش شمار بهره برداران زراعی، حفر چاه های عمیق، توسعه سطح زیرکشت آبی و تغییر شیوه تولید، با بهره برداری بی رویه و افت سطح آب زیرزمینی در قلمرو پژوهش، رابطه دارد. نتیجه تحقیق مبین این حقیقت است که همگام با رشد سه برابری جمعیت در فضای زیستی دشت ها و خرد شدن قطعات زراعی و نیز حفر بی اندازه چاه های عمیق، تراز منابع آب زیرزمینی در آبخوان ها تا مرز 22- متر افت کرده است.
۷.

ردیابی و ساخت رابطه ای فضاهای توسعه اقتصاد نخل داری؛ قابلیت تجاری محصول خرما در ناحیه مَکُّران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رابطه های فضایی کنشگران انسانی و غیرانسانی قابلیت تجاری نخل خرما ناحیه مکران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 935 تعداد دانلود : 71
اقتصاد نخل داری در کشورهای کمتر توسعه یافته ازجمله ایران -که تولیدکننده عمده این محصول به شمار می رود- در زمینه عملکرد، زیرساخت های تولید و نگهداری، بازار رسانی و... با چالش های زیادی مواجه است. از این رو درک ماهیت و پویایی رابطه های بین کنشگران در این زمینه اهمیت ویژه ای دارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر ردیابی و ساخت رابطه های فضایی بین کنشگران انسانی و غیرانسانی درزمینه قابلیت تجاری محصول خرما به منظور توسعه کارکردهای اقتصاد نخل داری در ناحیه مکران است. این پژوهش مبتنی بر روش ترکیبی (راهبرد متوالی- تغییرپذیر) است. جامعه آماری شامل 17493 بهره بردار خرما و 32 کارشناس کشاورزی است. برای نمونه گیری از روش هدفمند - احتمالی و برای تعیین اندازه نمونه در مرحله کیفی از معیار «کفایت اطلاعات» و در مرحله کمّی از معیار «نمایندگی (معرف بودن)» به کمک روش کوکران استفاده شده است. روش تحلیل، «تحلیل ترکیبی متوالی» بر اساس راهبرد کیفی - کمّی متوالی است. داده های کیفی به کمک نرم افزار «NVIVO» و داده های کمّی با روش های آماری در نرم افزار «SPSS» پردازش و تحلیل شده اند. تحلیل و استنتاج نهایی داده ها بر اساس استدلال لاتور (1987) به روش «ترجمه» صورت گرفته است. نتایج نشان داد که رابطه های فضایی گوناگونی بین کنشگران (انسانی و غیرانسانی) برقرار و یا در حال شکل گیری است. بر اساس این رابطه ها، موقعیت جغرافیایی، اقلیم، نخل خرما، بهره بردار، سرمایه، بازار هدف، سردخانه، دولت، فاصله فضایی، فناوری حمل ونقل -که به ترتیب توانسته اند شبکه گسترده تر و قوی تری از کنشگران با رابطه های بادوام شکل دهند- به عنوان بازیگران کلیدی و مؤثر در زمینه قابلیت تجاری خرما عاملیت یافته اند.
۸.

تحلیل رابطه سرمایه اجتماعی و عوامل تهدید کننده امنیت مورد شناسی: سکونتگاه های مرزی استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سرمایه اجتماعی بی سازمانی اجتماعی محرومیت نسبی فقدان کنترل اجتماعی سکونتگاه های مرزی سیستان و بلوچستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 838 تعداد دانلود : 715
در سکونتگاه های واقع در مرزهای شرقی ایران (مرزهای بین ایران-افغانستان و ایران-پاکستان)، - که بنا به دلایل امنیتی و غیر امنیتی در زمره مناطق مرزی بحران زا قلمداد شده اند- میزان سرمایه اجتماعی پایین تر از حد انتظار به نظر می رسد. این در حالی است که این سرمایه از عوامل کلیدی در توسعه پایدار سکونتگاه های مرزی شمرده می شود؛ از این رو پژوهش حاضر با هدف تبیین عوامل تهدید کننده امنیت در چارچوب رهیافت سرمایه اجتماعی و بررسی تفاوت های مکانی آن در سکونتگاه های مرزی استان سیستان و بلوچستان انجام گرفته است. سرمایه اجتماعی، شاخص های اعتماد، مشارکت و انسجام اجتماعی را در بر می گیرد. عوامل تهدید کننده امنیت نیز بی سازمانی اجتماعی، محرومیت نسبی و فقدان کنترل اجتماعی را شامل می شود. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. به دلیل گستردگی جامعه آماری، 382 نفر از مردم محلی به روش کوکران و 136 نفر مدیر محلی به روش سرشماری از میان شهرستان های میرجاوه، سراوان و زهک به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. داده های تحقیق به روش منطق فازی (نرم افزار MATLAB ) و روش های آماری ( SPSS ) پردازش و تحلیل شد. یافته های پژوهش حاکی از میزان نسبتاً بالای سرمایه اجتماعی و میزان متوسط تهدید کننده های امنیت به ترتیب با درجه (628/0) و (593/0) و نیز همبستگی بالا و معکوس بین سرمایه اجتماعی و تهدید کننده های امنیت (838/0-) است. همچنین یافته ها بیانگر وجود تفاوت معنادار مکانی از نظر موقعیت سیاسی- جغرافیایی و نبود آن از نظر نوع سکونتگاه (روستایی و شهری بودن) است؛ بنابراین نتایج پژوهش نشانگر فقدان مدیریت کارآمد مناطق مرزی در منطقه و فقدان نگاه فرصت زا و فرصت ساز به مرز و مناطق مرزی است که معیشت و سایر ابعاد زندگی مرزنشینان را در پیوند با امنیت و توسعه منطقه ای و ملی تأکید کند.
۹.

ارزیابی رقابت پذیری مقاصد گردشگری سلامت با تاکید بر منابع و جاذبه های محوری(مطالعه موردی : چشمه های آبگرم رامسر)(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 611 تعداد دانلود : 591
امروزه افزایش تمایل مصرف کنندگان به شیوه ی زندگی سالم تر، منجر به تغییری در راستای درمان بیماری ها و بهبود اختلال ها از طریق روش های طبیعی شده است. بنابراین، صنعت گردشگری سلامت و تندرستی در سراسر جهان به سرعت رشد روز افزونی داشته و این موجب پویا شدن مقاصد چشمه های آبگرم و معدنی طبیعی با مناظر بکر و متنوع شده است. هدف این مطالعه ارزیابی مقاصد چشمه های آبگرم بر اساس منابع و جاذبه های محوری شهرستان رامسر می باشد. در زمینه رقابت پذیری مقصد کراچ و ریچی 5 عامل، عوامل و منابع پشتیبان، منابع و جاذبه های محوری، مدیریت مقصد، خط مشی برنامه ریزی و توسعه مقصد و مشخصه های کیفی (عوامل تعدیل کننده و تقویت کننده) را عنوان کرده است. در این مقاله عامل دوم بومی گرایی شده و در مقصد مورد بررسی قرار گرفته است. در 5 چشمه آبگرم در شهرستان رامسر 394 پرسشنامه به صورت تصادفی در دسترس توزیع ومورد بررسی قرار گرفت. در بخش تحلیل داده ها، از آزمونهای کای اسکوئر و کرامر، کروسکال والیس، پیرسون، رگرسیون و... استفاده شد. نتایج نشان داد منابع و جاذبه های محوری با رشد و توسعه گردشگری سلامت رابطه معکوس دارد و همچنین در مقاصد گردشگری سلامت رامسردو عنصر فرهنگ و تاریخ و جاذبه های محیطی در توسعه و رقابت پذیری مقاصد گردشگری سلامت نسبت به دیگر عناصر اثر گذاری بیشتری دارند.
۱۰.

تحلیل اثربخشی تشکل های محلی بر توسعه کالبدی – فضایی نواحی روستایی کوهستانی – جنگلی شهرستان بابل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توسعه روستایی تشکل محلی مشارکت شهرستان بابل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 660 تعداد دانلود : 319
کارشناسان توسعه با بررسی نقش آفرینی دولت، بازار و جامعه مدنی در جریان توسعه، نقش دولت و بازار را در بسیاری از موارد ناموفق دانسته و نوبت را به جامعه مدنی داده اند تا نقش مردم و نهادهای محلی در توسعه آزموده شود. از این رو، تقویت سازمان ها و تشکل های اجتماع محور در تحقق توسعه مشارکتی مهم تلقی شده است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف شناخت ابعاد اثربخشی انجمن های اعتبار و پس انداز بر توسعه فضایی – کالبدیِ سکونتگاه های روستایی، 30 نفر از اعضای این انجمن ها را به شیوه گلوله برفی انتخاب و در طی مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده مستقیم داده های مورد نظر را گردآوری نموده است و آنها را به شیوه تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرائی تجزیه و تحلیل شده اند. داده های تحقیق شامل متن مصاحبه ها، به صورت واحدهای معنی تقسیم و سپس با فشرده سازی خلاصه شده اند. در نهایت با شیوه استقرائی طبقات فرعی استخراج و مضمون های اصلی از آنها انتزاع شده اند. تحلیل یافته ها نشان می دهد که انجمن ها از منظر کالبدی بر سرمایه های فیزیکی (مسکن، ارتباطات، تأسیسات روستایی) و سرمایه های طبیعی (حفظ محیط زیست، منابع آب، تنوع دام، مالکیت اراضی) سکونتگاه های روستایی و از منظر فضایی بر جریان آگاهی، جمعیت و پول سکونتگاه های روستایی تأثیرگذار بوده است. در مجموع نتایج نشان می دهد که این انجمن ها هرچند ماهیتاً یک تشکل اجتماعی – اقتصادی اند؛ اما نمی توان از وجه فضایی – کالبدی آنها غافل بود. به نظر می رسد در صورت توانمندسازی این انجمن ها و استفاده از آنها حل مشکلات روستاها مفیدتر و سریع تر قابل حصول خواهد بود. همچنین، به پژوهشگران علاقه مند به مطالعه چنین تشکل هایی پیشنهاد می گردد با توجه ماهیت بومی و نداشتن (یا حداقل کم) مشابه های بیرونی اتخاذ رویکرد کیفی می تواند در این مسیر نتایج مفیدتری را در پی داشته باشد.
۱۱.

تأثیر اسکان عشایر بر میزان مشارکت زنان در تأمین درآمد خانوار (مطالعه موردی: زنان عشایر سیستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسکان درآمد خانوار زنان سیستان عشایر مشارکت

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی جغرافیای رفتاری و فرهنگی
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی جغرافیای اقتصادی
تعداد بازدید : 659 تعداد دانلود : 255
زنان عشایر همواره در فعالیت های روزمره نقش شایان توجهی داشته اند، اما با اجرای سیاست اسکان و دگرگونی زندگی عشایر کوچنده، و به دنبال آن نقش و کارکرد زنان عشایر نیر تغییر و تحول کرده است. آنچه در عمل اتفاق می افتد، فروپاشی از یک سو و اسکان خودجوش و هدایت شده از سوی دیگر است. در این روند، به طورکلی نه تنها وضعیت کوچندگان، بلکه نقش زنان عشایری به طور خاص، به دلیل ماهیت زندگی شان وخیم تر شده است و نقش زنان در تأمین معاش خانواده نیز به شدت کاهش می یابد. این تحقیق از نوع توسعه ای-کاربردی است. جامعه آماری، شامل پنج سامانه اسکان یافته شهرستان زابل واقع در سیستان با 250 خانوار است. با استفاده از فرمول کوکران از طریق نمونه گیری تصادفی، همسران 141 سرپرست خانوار انتخاب شد، که به دلیل دوری سامانه ها از هم و مشکلات ناشی از دسترسی به آن ها از 124 زن پرسش شده است. برای جمع آوری داده ها دو پرسشنامه طراحی شد. پرسشنامه اول توسط زنان عشایر و پرسشنامه دوم توسط خبرگان محلی پر شده است.با توجه به بررسی تطبیقی از دو مقطع قبل و بعد اسکان، وضعیت عمومی عشایر اسکان یافته نامناسب است و نقش زنان عشایر در تولید فرآورده های لبنی و صنایع دستی پس از اسکان تضعیف و درآمد خانوار نیز کاهش یافته است. به عبارتی بین تضعیف نقش تولیدی زنان و درآمد خانوار، رابطه معنی داری وجود دارد. براساس یافته ها می توان گفت که سیاست اسکان عشایر در سامانه های مورد مطالعه موفقیت آمیز نبوده است.
۱۲.

الگوی تحلیلی اثربخشی سازمان های محلی اجتماع محور بر سرمایه اجتماعی نواحی روستایی بخش بندپی شرقی شهرستان بابل(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 148 تعداد دانلود : 184
اهداف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل جایگاه سازمان های محلی اجتماع محور بر سرمایة اجتماعی، تأثیر انجمن های اعتبار و پس انداز را بر مؤلفه های سرمایة اجتماعی در ناحیة روستایی بخش بندپی شرقی شهرستان بابل بررسی کرده است. روش: پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازحیث گردآوری داده ها، توصیفی – پیمایشی و ازلحاظ نوع داده، کمی است. اعضای انجمن ها جامعة آماری پژوهش هستند که مطابق با فرمول کوکران، 215 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و داده ها ازطریق پرسش نامه گردآوری شده است. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مرتبة اول و دوم و آزمون آماری فریدمن در چهارچوب نرم افزارهای بسته آماری برای داده های اجتماعی و مدل-سازی معادلات ساختاری تجزیه وتحلیل شده است. یافته ها/ نتایج: بیشترین تأثیر انجمن ها بر سرمایة اجتماعی مربوط به بعد حمایت می شود که نمرة میانگین آن برابر با 38/4 است. پس از آن، ابعاد آگاهی، مشارکت، انسجام و اعتماد به ترتیب با نمرات میانگین 2/4، 1/4، 91/3، 83/3 به ترتیب در رتبه های دوم تا پنجم قرار گرفته اند. همچنین، یافته ها نشان می دهد که الگوی نظری تأییدشده قابلیت تبیین 69 درصد از تغییرات متغیر مشارکت، 70 درصد از تغییرات متغیر انسجام، 59 درصد از متغیر آگاهی، 68 درصد از متغیر حمایت و 80 درصد از تغییرات متغیر اعتماد را دارا است. نتیجه گیری: سازمان های محلی اجتماع محور الگوی مناسبی برای تولید سرمایة اجتماعی در نواحی روستایی هستند. آنان با ایجاد بستر ارتباط جمعی عینی، بر مصادیق سرمایة اجتماعی همچون آگاهی، حمایت، اعتماد، مشارکت و انسجام جامة عمل پوشانده اند. درنهایت، پیشنهاد می شود که با توجه به تأکید رویکردهای اجتماع محور در برنامه ریزی-های توسعة روستایی، این نهادها می توانند ابزار مناسبی برای تقویت سرمایة اجتماعی باشند.
۱۳.

تحلیل جنسیتی ادارک جوانان از اکوتوریسم (مطالعه موردی،دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان میاندورود)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جنسیت ادراک گردشگری اکوتوریسم شهرستان میاندورد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی کاربردی و برنامه ریزی اجتماعی گردشگری و توریسم
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی جنسیت
تعداد بازدید : 308 تعداد دانلود : 405
رویکرد به اکوتوریسم به عنوان الگوی فضایی گردشگری در طبیعت، امروزه مورد توجه فراوانی قرار گرفته است، محققان معتقدند که اکوتوریسم یک ابزار مناسب برای رسیدن به توسعه گردشگری پایدار است. از انجا که هر فعالیتی از جمله گردشگری به شرایط ذهنی مناسب جامعه میزبان نیازمند است و این شرایط نه تنها حسب پایگاه اجتماعی و اقتصادی متفاوت است بلکه از منظر جنسیتی در میان دو گروه مرد و زن نیز تفاوت دارد. این پژوهش با هدف تحلیل جنسیتی از ادراک و تصورات جوانان از اکوتوریسم انجام شد. جامعه آماری تحقیق، دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان میاندورود می باشد که نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 275 نفر به صورت تصادفی در رشته های مختلف انتخاب شدند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از منابع اسنادی و پیمایشی با بهره گیری از ابزار پرسشنامه جمع آوری شده است. داده های تحقیق در دو سطح آمار توصیفی و آمار تحلیلی یا استنباطی با استفاده از آزمون های آماری میانگین، من ویتنی، تی مستقل و ضریب همبستگی فی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد پردازش قرار گرفتند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که: تفاوت معناداری بین دیدگاههای دختران و پسران در درک مولفه های اکو توریسم و جود دارد. و نیز دختران درک بیشتری از مولفه زیستی نسبت به مولفه های دیگر اکو توریسم دارند. و در نهایت یافته نشان می دهد که در درک مولفه های اجتماعی فرهنگی بین دوگروه واگرایی وجود دارد. واژگان کلیدی:گردشگری، اکوتوریسم ،جنسیت، ادراک، دانش آموزان متوسطه، شهرستان میاندورد
۱۴.

تحلیل ادراک محیطی جوانان از اکو توریسم. مورد مطالعه :دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان میاندورود(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توریسم اکو توریسم دانش آموزان ادراک محیطی شهرستان میاندرود

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 787 تعداد دانلود : 757
یکی از گونه های قابل توجه در صنعت گردشگری، اکوتوریسم است.. مقایسه رشد صنعت گردشگری جهان سالانه (حدود 4 درصد) با رشد اکوتوریستم (حدود 30 درصدی) نشانه اهمیت روز افزون آن می باشد . برخی از پژوهشگران بر این باور هستند که در رونق این گونه از فعالیت بین ادراک جوامع محلی و محیط(پدیداری، زمینه ساز و شخصی) روابط متقابلی وجود دارد. برای آزمون این ایده ، شهرستان میاندرود از استان مازندران با توجه به ویژگی های محیطی و گروه های سنی جوان ( دانش آموزان متوسطه) به عنوان میزبان و یا متولی های آینده که در جذب گردشگر بیشتر با تاکید بر احترام به جامعه محلی و محیط زیست خواهند داشت انتخاب شده است. البته به دلیل گستردگی جامعه آماری( 1875 نفر)، بر اساس فرمول کوکران تنها 275 نفر از دانش آموزان متوسطه به صورت تصادفی در رشته های مختلف به عنوان نمونه آماری برگزیده شد و پس از تایید روایی و پایایی پرسشنامه داده های مورد نیاز جمع آوری و از طریق تی تک نمونه ایی، تی مستقل ،رگرسیون خطی و ضریب همبستگی فی تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند.نتایج آزمون نشان داد: 1-دانش آموزان متوسطه شهرستان میاندرود در ک بالایی از اکوتوریسم دارند اما درک آنان در ابعاد مختلف یکسان نیست. درک آنان از مولفه های زیستی نسبت به مولفه های اقتصادی و اجتماعی – فرهنگی پایین است. 2- محیط پدیداری در ادراک محیطی دانش آموزان از اکو توریسم موثر است .لیکن نوع مدرسه بیش از سایر متغیر ها تاثیر گذار است 3-بین محیط زمینه ساز و ادراک محیطی دانش آموزان از اکو توریسم رابطه وجود دارد. اما شغل سرپرست خانوار بیش از سایر متغییر ها با ادراک محیطی دانش آموزان از اکو توریسم رابطه دارد. 4- بین محیط شخصی و ادراک محیطی دانش آموزان از اکو توریسم رابطه وجود دارد. اما تجربه سفر بیش از سایر متغیر ها با ادراک محیطی دانش آموزان از اکو توریسم رابطه دارد. کلید واژه:گردشگری، اکو توریسم، ادراک محیطی، دانش آموزان متوسطه ، شهرستان میاندرود
۱۵.

شناسایی مؤلفه های بهینه گی نهادهای تأمین کننده خدمات مالی در ناحیه روستایی جنگلی– کوهستانی بخش بندپی شرقی شهرستان بابل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل محتوای کیفی توسعه روستایی فقر روستایی تأمین مالی روستایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 975 تعداد دانلود : 168
یکی از مهم ترین ابزار برون رفت از فقر، تأمین خدمات مالی مورد نیاز روستاییان است. علی رغم اهمیت این موضوع، ارائه خدمات مالی در نواحی روستایی با کمبود شدید سرمایه همراه است. بررسی ها نشان می دهد تنها 5 درصد از کشاورزان در نواحی روستایی آفریقا و حدود 15 درصد در آسیا و آمریکای لاتین به اعتبارات مالی رسمی کشورشان دسترسی دارند. پژوهش حاضر، با هدف شناسایی مؤلفه های بهینه گی نهادهای تأمین کننده خدمات مالی، این مسئله را به طور موردی در ناحیه جنگلی- کواستانی بخش بندپی شرقی شهرستان بابل مورد بررسی قرار داده است. رویکرد این پژوهش، کیفی و راهبرد آن تحلیل محتوا است. داده های لازم، با مشارکت 25 نفر از روستاییان و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده مستقیم گرآوری شده است. شیوه نمونه گیری، به روش هدفمند با حد اشباع نظری و شیوه تجزیه و تحلیل داده ها نیز تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرائی بوده است. داده های تحقیق شامل متن مصاحبه ها، به واحدهای معنی تقسیم و سپس با فشرده سازی خلاصه شده و در نهایت، با شیوه استقرائی طبقات فرعی استخراج و مضمون های اصلی از آن انتزاع شده است. یافته های نهایی شامل شش مضمون اصلیِ قابلیت انعطاف پذیری، قابلیت دسترسی، قابلیت فهم و ساد گی، قابلیت اعتماد، قابلیت ارائه در تمام ابعاد خدمات مالی و قابلیت پوشش گسترده است که هر کدام به طبقات فرعی تر تقسیم می گردد. نتیجه این که، برای نهادسازی های مالی روستایی باید با در نظر گرفتن ویژگی های خاص همان نواحی، بر قابلیت های نهادی مذکور تأکید کرد. همچنین، در بررسی این گونه مسائل، اتخاذ رویکرد کیفی و بررسی آن در بستر وقوع، می تواند رویکرد مناسبی باشد.
۱۶.

تحلیل عوامل جغرافیایی مؤثر بر معیشت خانوار در سکونتگاه های روستایی مورد شناسی: شهرستان قصرقند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سکونتگاههای روستایی عوامل جغرافیایی سرمایه های معیشتی شهرستان قصرقند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 277 تعداد دانلود : 628
سرمایه های معیشتی (انسانی، فیزیکی، طبیعی، مالی، اجتماعی) در واقع تعیین کننده اساس زندگی مردم در سکونتگاه های انسانی بویژه در نواحی روستایی به شمار می آیند. این سرمایه ها در قالب رویکرد معیشتی می توانند به عنوان چارچوبی برای درک و تحلیل بهتر نقش مردم در امور توسعه نواحی روستایی به کار گرفته شوند. از این رو پژوهش حاضر ضمن ارزیابی سرمایه های معیشتی در نواحی روستایی شهرستان قصرقند، به تحلیل عوامل جغرافیایی مؤثر بر آن پرداخته است. در این راستا از مهمترین عوامل جغرافیایی مؤثر می توان عوامل مکانی- فضایی، جمعیتی و اقتصادی را نام برد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است و جامعه آماری کلیه ساکنان روستایی شهرستان قصرقند می باشند. تعداد نمونه 329 سرپرست خانوار روستایی از 23 روستای منتخب هستند. داده ها و اطلاعات از طریق پرسشنامه به روش تصادفی گردآوری شد و به وسیله روش های آماری در محیط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش متغیر مستقل عوامل جغرافیایی مؤثر و متغیر وابسته معیشت خانوار روستایی است. نتایج کلی پژوهش حاکی از سطح پایین معیشت در نواحی روستایی با ارزش میانگین 19/2 بوده و بیانگر ضعف در زیرساخت ها و سرمایه های معیشتی (به جز سرمایه اجتماعی) است. همچنین طبق نتایج به دست آمده عوامل مکانی- فضایی (شکل استقرار، موقعیت ارتباطی، نوع راه دسترسی، فاصله از مراکز نافذ) بر سطح معیشت روستاییان تأثیرگذار هستند. از میان عوامل جمعیتی، میزان جمعیت و بُعد خانوار هیچ ارتباطی با سطح معیشت روستایی ندارند؛ اما نسبت باسوادی و نسبت مهاجرت طی 7 سال گذشته (1385 تا 1392) به ترتیب رابطه مستقیم و معکوس معناداری را با سطح معیشت نشان می دهند. بین عوامل اقتصادی (متوسط درآمد، نرخ اشتغال و متوسط مالکیت ها) و سطح معیشت روستایی ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. از میان کلیه عوامل جغرافیایی، عوامل اقتصادی با ضریب 425/0 بیشترین و عوامل مکانی- فضایی با ضریب 142/0- کمترین تأثیر بر سطح معیشت روستایی را نشان می دهند.
۱۷.

بررسی ابعاد اثربخشی سازمان های مالی اجتماع محور بر توسعه اجتماعی – اقتصادی نواحی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تامین مالی روستایی سازمان مالی اجتماع محور انجمن اعتبار و پس انداز شهرستان بابل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی شهری و روستایی جامعه شناسی روستایی و عشایر
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سازمان
تعداد بازدید : 464 تعداد دانلود : 385
امروزه در جهت ایجاد نظامی کارآمد برای تامین مالی روستایی متناسب با رویکرد اجتماع محور، نهادسازی های جدید و بازساخت نهادهای مالی فعلی از ضروریات مهم تامین مالی روستایی در جهت نیل توسعه روستایی شناخته شده است. در این راستا؛ مطالعه حاضر با بهره گیری از پارادایم کیفی و روش تحلیل محتوا سعی در شناخت ابعاد اجتماعی – اقتصادی تاثیرگذاری انجمن های مالی بر توسعه روستایی دارد. از اینرو 30 نفر از اعضاء انجمن ها به شیوه گلوله برفی انتخاب شده و با مصاحبه های نیمه ساختاریافته عمیق و مشاهده مستقیم، داده ها گردآوری شده و در چارچوب تحلیل محتوای کیفی (رهیافت قیاسی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. داده های پژوهش شامل متن مصاحبه ها؛ بصورت واحدهای معنی تقسیم و سپس با فشرده سازی در ذیل مضمون های اصلی ای که از ادبیات نظری پژوهش انتزاع شده اند؛ دسته بندی گردیده اند. یافته ها نشان می دهد که در بعد اجتماعی، انجمن ها بر سرمایه های انسانی (بهداشت، آموزش، مهارت)، اجتماعی (مشارکت، حمایت، اعتماد، انسجام، آگاهی)، فرهنگی (آشنایی با افراد و مکان ها، حفظ سنت های بومی، حفاظت از محیط زیست و ابنیه فرهنگی) و نهادی (تسهیل بازاریابی، تامین اجتماعی، تقویت عملکرد شورای روستا، آشنایی با مسئولان محلی و عمکلردشان) و در بعد اقتصادی بر سرمایه های مالی (اعتبار، بیمه و پس انداز) و اقتصادی (تنوع درآمدی، کاهش هزینه اقتصادی، امکانات مادی) تاثیرگذار است.
۱۸.

تحلیل رابطه فقر و سرمایه اجتماعی؛ مطالعه موردی: سکونتگاه های مرزی استان سیستان وبلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فقر ایران سرمایه اجتماعی سکونتگاه های مرزی استان سیستان وبلوچستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 616 تعداد دانلود : 442
سکونتگاه های واقع در مناطق مرزی به ویژه مناطق روستایی به لحاظ سرمایه اجتماعی در سطح پایینی قرار دارند. عوامل متعددی در این امر تأثیرگذار هستند؛ اما فقر از عوامل کلیدی به شمار می آید. هدف از این پژوهش، تبیین رابطه بین فقر و سرمایه اجتماعی در چهارچوب نظری طرد اجتماعی است. نوع پژوهش توصیفی تحلیلی و همبستگی است. به دلیل گستردگی جامعه آماری،382 خانوار و 136 نفر مدیر محلی از میان سه شهرستان زهک، میرجاوه و سراوان به روش کوکران به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. با استفاده از پرسش نامه، داده ها جمع آوری و به روش منطق فازی (نرم افزار متلب) و روش های آماری (SPSS) پردازش و تحلیل شد. یافته های پژوهش حاکی از میزان نسبتاً بالای سرمایه اجتماعی و فقر با درجه (628/0) و (602/0) و تأثیر منفی فقر بر سرمایه اجتماعی است. به طوری که فقر 2/79درصد از تغییرات سرمایه اجتماعی را تبیین می کند و به ازای هر واحد تغییر در میزان فقر، (890/0-) در میزان سرمایه اجتماعی تغییر ایجاد می شود. از میان شاخص های فقر، «فرهنگ فقر» و پس از آن «طرد اجتماعی» بیشترین اثرگذاری را بر روی سرمایه اجتماعی دارند. نتایج پژوهش بیانگر این است که میزان سرمایه اجتماعی در این این سکونتگاه ها، به شدت تحت تأثیر عامل فقر است. بنابراین اگر تداوم فقر توأم با روند تدریجی کاهش سرمایه اجتماعی (اعتماد و مشارکت و انسجام اجتماعی) استمرار یابد، این احتمال وجود دارد که در آینده، منطقه با ناپایداری و بی ثباتی زیادی مواجه شود که در آن صورت، کنترل آن دشوار خواهد بود.
۱۹.

بررسی میزان تأثیر پایگاه اجتماعی دهیاران بر عملکرد آنان (مطالعه موردی: دهستان حسن آباد- اسلام آباد غرب)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدیریت روستایی پایگاه اجتماعی اسلام آباد غرب عملکرد دهیاران دهستان حسن آباد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 562 تعداد دانلود : 735
عوامل متعددی در کارآمدی دهیاران مؤثر است، یکی از این عوامل پایگاه اجتماعی آنان است. در این پژوهش پایگاه اجتماعى دهیاران در سه بعد سن، سواد و منزلت اجتماعی مورد بررسى قرار گرفته است. روش تحقیق به لحاظ هدف توصیفی – تحلیلی است. بنا به ماهیت دادها از آزمون تحلیل واریانس (Anova) استفاده گردید. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است که روایی آن توسط تعدادی از متخصصان این حوزه و پایایی گویه ها نیز با آلفای کرونباخ سنجیده شد. جامعه آماری شامل 11 روستای بالای 50 خانوار با 1537 خانوار است که از طریق فرمول کوکران 267 سرپرست خانوار به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. یافته هاى تحقیق نشان داد که: بین عملکرد و سن دهیاران تفاوت معنی داری وجود دارد؛ بدین معنی که دهیاران در گروه های سنی40 - 30، نسبت به بقیه گروه های سنی عملکرد بهتری (بیشتری) داشته اند. همچنین بین عملکرد و سواد دهیاران نیز تفاوت معنی داری وجود دارد. دهیاران دارای مدرک لیسانس نسبت به بقیه دهیاران با مدرک پایین تر از لیسانس موفق تر بوده و عملکرد بیشتری داشته اند، اما بین عملکرد و منزلت اجتماعی (لایه های پایین، متوسط و بالا) دهیاران نسبت دو شاخص فوق (سن و سواد)، تفاوت معنی داری کمتر مشاهده شده است، با وجود آن دهیارانی که به لحاظ منزلت اجتماعی در لایه های متوسط جامعه قرار دارند؛ در قیاس با دیگر لایه ها عملکرد بهتر (بیشتر) داشته اند.
۲۰.

بررسی تطبیقی میزان دقت روش های AHP فازی و AHP کلاسیک برای رتبه بندی شاخص های مؤثر بر کیفیت زندگیمطالعه موردی : دهستان مهبان شهرستان نیکشهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رتبه بندی نواحی روستایی شاخص های کیفیت زندگی AHP فازی AHP کلاسیک دهستان مهبان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی جغرافیا فنون جغرافیایی روش های کمی در جغرافیا
  2. حوزه‌های تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای شهری توسعه پایدار شهری
تعداد بازدید : 81 تعداد دانلود : 414
کیفیت زندگی از مباحث محوری مد نظر اکثر صاحب­نظران حوزه ی برنامه­ریزی و توسعه در سکونتگاه­های انسانی است. این مبحث در کشورهای کمتر توسعه یافته با چالش­های فراوانی روبرو است و عوامل متعددی در ابعاد مختلف بر آن تأثیر می­گذارند. عمده­ترین شاخص­های مؤثر برکیفیت زندگی در این کشورها به ویژه در نواحی روستایی مناطق محروم غالباً حول محور نیازهای اساسی زندگی می­چرخد که به روش­های مختلفاز جمله تحلیل سلسله مراتبی کلاسیک (AHP) و تحلیل سلسله مراتبی فازی(FAHP) مورد ارزیابی قرار می­گیرد. در این پژوهش پس از گردآوری داده­ها از طریق پرسش­نامه ی محقق ساخته از دو روش یاد شده به صورت تطبیقی استفاده شده است. به دلیل تفاوت در نتایج حاصله، میزان دقت توسط شاخص میانگین مربع خطا (MSE) مورد مداقه مجدد قرار گرفت و نتایج زیر به دست آمد: اول؛ در هر یک از دو روش، ""درآمد و اشتغال"" بیشترین و ""مشارکت"" کمترین اهمیت و تأثیر را بر کیفیت زندگی مردم محدوده ی مورد مطالعه داشته است. دوم؛ در ارزیابی و تعیین درجه ی اهمیت شاخص­ها، بین روش تحلیل سلسله مراتبی کلاسیک(AHP) و تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) تفاوت چشمگیری وجود دارد. سوم؛ در انطباق با واقعیت های موجود، روش فازی در قیاس با روش کلاسیک از میزان دقت بیشتری برخودار است، و این تفاوت با استفاده از شاخص میانگین مربع خطا (MSE) مورد تأیید قرار گرفت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان