۱.
اهداف: هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی ظرفیت تحمل زیست محیطی شهر شاندیز است. این شهر با جمعیت حدود 13297 هزار نفر و تنوع اکوسیستم های مناسب و مساعد برای زیست انسانی و تنوع جاذبه های طبیعی، چشم اندازها و مناظر با ارزش زیست محیطی، از مهم ترین نقاط گردشگری نزدیک کلان شهر مشهد است. روش: روش تحقیق، توصیفی– تحلیلی است. عوامل تعیین کنندة ظرفیت تحمل اکوسیستم شهر شاندیز عبارت اند از: فضای سبز، منابع و ذخایر آب وفاضلاب، دفن و بازیافت زباله، مصرف و بهره وری انرژی (شبکة گاز)، منابع و ذخایر انرژی الکتریسیته. در نرم افزار جی.آی.اس. میزان مصرف عوامل ذکرشده با توجه به سرانة جمعیت، اختلاف مصرف نسبت به استاندارد و اثرهای ناشی از مصرف بی رویه و تأثیرگذاری بر اکوسیستم طبیعی در شهر شاندیز، مدنظر قرار گرفته است. یافته ها/ نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد که میزان مصرف آب نسبت به استاندارد 08/3 برابر، گاز 83/2 برابر، برق 45/45%، میزان تولید زباله 5/1 برابر و وسعت فضای سبز 12/32 برابر است. تخصیص خدمات در شهر شاندیز که منطبق بر ظرفیت تحمل اکوسیستم بستر باشد، انجام نشده است. نتیجه گیری: آمار به دست آمده درمورد هر متغیر بیانگر این است که برای ساکنان و گردشگران شهر شاندیز، بخش زیرساخت ها و خدمات وضعیت نامناسب دارند و مصرف بیش از استاندارد تعیین شده باعث فشار بر اکوسیستم بستر می شود که خارج از ظرفیت تحمل محیط است که درنتیجه، سبب آلودگی زیست محیطی شده است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود که برنامه ریزی دقیق برای حفظ محیط زیست و کاهش اثرهای منفی ساکنان و گردشگران با ارائة آگاهی های بیشتر، رعایت استانداردهای فضایی، شعاع دسترسی در تأمین خدمات لازم، رعایت آستانة شکنندگی و برهم نخوردن توازن اکولوژیک طبیعت درمقابل فشارهای واردشده انجام شود و در فرایند مدیریت و برنامه ریزی شهرها و به ویژه شهرهای گردشگری به کار گرفته شود.
۲.
هدف: هدف از این تحقیق، بررسی نقش سرمایه گذاری خانوادگی با منشأ شهری و تأثیرات آن در پایداری روستاهای محدودة موردمطالعه است. پژوهش حاضر براساس پاسخ گویی به این سؤال های کلیدی شکل گرفته است: 1- آیا سرمایه گذاری خانوادگی، در محدودة موردمطالعه موجب توسعة روستاها شده است؟ 2- سرمایه گذاری های خانوادگی چه اثرهایی در اقتصاد جوامع محلی داشته است؟ روش: نوع تحقیق کاربردی است و روش مورداستفاده توصیفی- تحلیلی و همچنین، روش گردآوری داده ها، پیمایشی است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش توصیفی (-میانگین، انحراف معیار و واریانس) و استنباطی (آزمون های فریدمن، ویلکاکسون و کروسکال والیس، تی دو نمونه ای مستقل) بهره گرفته شده است. جامعة آماری تحقیق در سطح دهستان صائین قلعه 5702 نفر برآورد شده است که با استفاده از فرمول اصلاح شدة کوکران، تعداد 149 نمونه به صورت تصادفی ازبین جمعیت روستایی محدودة موردمطالعه انتخاب شده اند. یافته ها/ نتایج: یافته های تحقیق نشان می دهد که میانگین معیارهای به کارگرفته شده بالاتر از حد متوسط ارزیابی شده است؛ بنابراین، سرمایه گذاری توانسته است زمینه را برای بهبود اشتغال زایی، درآمد زایی، مشارکت و همکاری و کاهش مهاجرت فراهم کند و توسعة پایدار را در محدودة موردمطالعه به همراه داشته باشد. این یافته نشان می دهد که روستا با تحولات گسترده ای در زیرساخت و پروژه های عمرانی روبه رو بوده اند. نتیجه گیری: با توجه به نتیجة به دست آمده می توان اظهار کرد که سرمایه گذاری خانوادگی با منشأ شهری در روستاهای عمیدآباد، پیر زاغه و ارهان هر کدام به ترتیب بیشترین جذب سرمایه گذاری خانوادگی را داشته اند و زمینه را برای پایداری آن ها فراهم کرده است.
۳.
اهداف: هدف این پژوهش ارزیابی و بررسی نابرابری ناحیه ای سلامت، ازنظر سطح توسعه بهداشتی درمانی در شهرستان های استان خراسان رضوی است. روش: این مقاله به لحاظ هدف، از نوع تحقیقات توسعه ای و دارای ماهیت توصیفی تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی- کتابخانه ای و منبع اصلی اطلاعات، سالنامه آماری استان خراسان رضوی (1392) بوده است. یافته ها: برای سنجش و تعیین نابرابری ها، از تکنیک ویکور و 20 شاخص استفاده شده است. برمبنای محاسبات انجام شده، توسعه یافتگی شهرستان ها طبق شاخص های بهداشتی درمانی در چهار سطح محروم، درحال توسعه، توسعه متوسط و توسعه یافته رتبه بندی شده است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد که نابرابری فضایی سلامت در سطح استان بسیار زیاد است؛ به گونه ای که شهرستان های مرکزی، با سابقه و نسبتاً پرجمعیت استان -باوجود استانداردسازی شاخص ها با جمعیت هر شهرستان -از وضعیت سلامت و توسعه بهداشتی درمانی نسبتاً مناسب تری در مقایسه با شهرستان های کم جمعیت استان برخوردارند و برنامه های بهداشتی درمانی تناسب چندانی با عدالت اجتماعی ندارند؛ بنابراین، لازم است به توزیع عادلانه منابع، خدمات مراقبت های بهداشتی و دیگر عوامل بهداشتی مؤثر در سطح بهداشت و سلامت توجه جدی شود.
۴.
اهداف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل جایگاه سازمان های محلی اجتماع محور بر سرمایة اجتماعی، تأثیر انجمن های اعتبار و پس انداز را بر مؤلفه های سرمایة اجتماعی در ناحیة روستایی بخش بندپی شرقی شهرستان بابل بررسی کرده است. روش: پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازحیث گردآوری داده ها، توصیفی – پیمایشی و ازلحاظ نوع داده، کمی است. اعضای انجمن ها جامعة آماری پژوهش هستند که مطابق با فرمول کوکران، 215 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و داده ها ازطریق پرسش نامه گردآوری شده است. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی مرتبة اول و دوم و آزمون آماری فریدمن در چهارچوب نرم افزارهای بسته آماری برای داده های اجتماعی و مدل-سازی معادلات ساختاری تجزیه وتحلیل شده است. یافته ها/ نتایج: بیشترین تأثیر انجمن ها بر سرمایة اجتماعی مربوط به بعد حمایت می شود که نمرة میانگین آن برابر با 38/4 است. پس از آن، ابعاد آگاهی، مشارکت، انسجام و اعتماد به ترتیب با نمرات میانگین 2/4، 1/4، 91/3، 83/3 به ترتیب در رتبه های دوم تا پنجم قرار گرفته اند. همچنین، یافته ها نشان می دهد که الگوی نظری تأییدشده قابلیت تبیین 69 درصد از تغییرات متغیر مشارکت، 70 درصد از تغییرات متغیر انسجام، 59 درصد از متغیر آگاهی، 68 درصد از متغیر حمایت و 80 درصد از تغییرات متغیر اعتماد را دارا است. نتیجه گیری: سازمان های محلی اجتماع محور الگوی مناسبی برای تولید سرمایة اجتماعی در نواحی روستایی هستند. آنان با ایجاد بستر ارتباط جمعی عینی، بر مصادیق سرمایة اجتماعی همچون آگاهی، حمایت، اعتماد، مشارکت و انسجام جامة عمل پوشانده اند. درنهایت، پیشنهاد می شود که با توجه به تأکید رویکردهای اجتماع محور در برنامه ریزی-های توسعة روستایی، این نهادها می توانند ابزار مناسبی برای تقویت سرمایة اجتماعی باشند.
۵.
اهداف: از آنجا که ایران دارای مرزهای طولانی و همسایگان متعدد است، کنترل مرزها در آن در امنیت ملی از جایگاه برجسته ای برخودار است. البته، این تعدد همسایگان، علاوه بر کاهش کارآمدی کنترل مرزها، هزینه های جانی و مالی گسترده ای را به کشور تحمیل می کند. روش: پژوهش حاضر با هدف افزایش کارآمدی و کاهش هزینه های جانی و مالی کنترل مرزها، راهبرد سامان دهی ساکنان مرزی برای کنترل مرزهای کشور را پیشنهاد داده است و تحقیق با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر داده های نظری و میدانی انجام شده است. یافته ها/ نتایج: نتایج نشان دهندة آن است که 60 عامل مؤثر بر سامان دهی ساکنان مرزی در مرزهای ایران و ترکمنستان در محدودة استان خراسان شمالی برای کنترل مرزها هستند که می توان آن ها را درقالب شش بخش سرزمینی، جمعیتی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی- امنیتی تنظیم کرد. این عوامل موردارزیابی صاحب نظران و مسئولان مرتبط، با پرسش نامه و با استفاده از آزمون تی تأیید شده است. این عوامل دارای سه وجه مثبت، منفی و هر دو متناسب با زمان هستند که در بازة زمانی انجام ازطریق صاحب نظران و مسئولان مرتبط، این عوامل متناسب با این وجوه تنظیم شده اند. نتیجه گیری: برای اجرایی شدن راهبرد پیشنهادی پژوهش حاضر باید در گام اول، این عوامل درنظر گرفته شوند و متناسب با آن، ساکنان مرزی با هدف کنترل مرزهای کشور با ترکمنستان درطول استان خراسان شمالی سامان دهی گردند تا علاوه بر افزایش کارآمدی، زمینة کاهش هزینه های جانی و مالی کنترل مرزی برای کشور فراهم شود.
۶.
اهداف: در این پژوهش، به تحلیل فضایی پهنه های مستعد وقوع زمین لغزش در دامنه های شمال غرب کلان شهر تهران با هدف برنامه ریزی های مناسب توسعة کالبدی – فضایی شهر و کاهش مخاطرات محیطی و پایداری فضاهای شهری پرداخته شده است. روش: متغیرها و شاخص های موردمطالعه عبارت اند از: شیب، فاصله از گسل ، سازندهای زمین شناسی، کاربری زمین، فاصله از رودخانه ها، میزان بارش، ارتفاع، جهت دامنه ها و فاصله از راه های ارتباطی است. روش پژوهش توصیفی، تحلیلی با بهره گیری از مدل فازی در جی آی اس است. یافته ها/ نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد که پهنه های خطر زمین لغزش در مناطق شمال غرب تهران، حدود ۴۷/۱۴درصد از مساحت محدودة موردمطالعه با درجة زیاد و بسیار زیاد و حدود ۳۸/۱۲ درصد از مساحت محدودة موردمطالعه در پهنة با خطر متوسط است. بقیة این منطقه که شامل حدود ۱۶/۷۳ درصد می شود، پهنة با خطر کم و بسیار کم است. نتیجه گیری: تحلیل فضایی از پهنه های خطر زمین لغزش نشان می دهد که عوامل توپوگرافی و هیدرولوژی نقش مهمی در زمین لغزش دامنه ها دارند. همچنین، نتایج تحلیلی نشان می دهد که به دلیل شرایط توپوگرافی، فعالیت های زمین ساختی و زمین شناسی، بارش های سیل آسا و رعایت نشدن فاصله از حریم شبکه های زه کشی، ازجمله روددره ها و کاربری های نامناسب به ویژه برج سازی درشیب های تند، خطر وقوع زمین لغزش ها زیاد شده است. جلوگیری از تخریب منابع طبیعی و تغییر کاربری زمین های کشاورزی به ویژه تبدیل باغات و مراتع به برج سازی و پایدارسازی دامنه ها، با هدف پیشگیری از مخاطرات محیطی بسیار ضروری است.
۷.
اهداف: هدف این پژوهش، سنجش میزان تاب آوری شهرهای ایرانی- اسلامی با بررسی موردی شهر تبریز و رتبه بندی مناطق شهری تبریز دربرابر مخاطرات محیطی با توجه به ابعاد تاب آوری شهرهای اسلامی است. روش: روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و مبتنیبر منابع اسنادی و پرسش نامه ای است. کارشناسان و خبرگان شاغل در شهرداری های ده گانة شهر تبریز جامعة آماری تحقیق را تشکیل می دهند. به روش نمونه گیری ساده و هدفمند، 74 پرسش نامه تکمیل شد و با استفاده از نرم افزارهای اکسل، اس .پی. اس. اس (آزمون همبستگی پیرسون)، اکسپرت چویس (روش تحلیل سلسله مراتبی) و با بهره گیری از مدل تصمیم گیری چندمعیارة ویکور، وضعیت تاب آوری شهر ایرانی- اسلامی تبریز و مناطق شهری آن مشخص شدند. یافته ها/ نتایج: با توجه به یافته های پژوهش، میزان تاب آوری شهر تبریز 43/4 به دست آمده است که پایین تر از حد متوسط است. یافته های پژوهش در مدل ویکور نشان می دهند که منطقة شهرداری یک با امتیاز 000/0 بالاترین مقدار تاب آوری معیار های شهرهای ایرانی- اسلامی را در بین مناطق شهرداری شهر تبریز دارد. همچنین، ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط معکوسی بین بعد معنوی با سایر ابعاد تاب آوری (اجتماعی، نهادی و کالبدی) وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به رتبه بندی مناطق شهری تبریز درخصوص تاب آوری، می توان نتیجه گرفت که در بعد کالبدی، مناطق با ساخت وساز جدیدتر و از روی برنامه تاب آور هستند؛ درحالی که در بعد معنوی، مناطق قدیمی و دارای بافت فرسوده با مردمان بومی و با اعتقادات بیشتر به آموزه های دینی، تاب آور هستند.
۸.
اهداف: در مفهومی گسترده، آمایش زمینه را برای کاربری اراضی و توسعه درخلال مجموعه ای از کنترل های قانونی مهیا می کند. ژئومورفولوژی بر مکان گزینی، مورفولوژی و ساخت وسازهای مسکونی و جهات توسعة فیزیکی سکونتگاه ها، اثر می گذارد؛ بنابراین، هدف از این پژوهش، شناخت قابلیت ها و محدودیت های ژئومورفولوژیک منطقه برای ایجاد و توسعة سکونتگاه های انسانی در شمال شرق یزد است. روش: در این پژوهش، برای شناسایی مناطق مستعد توسعه و ایجاد سکونتگاه ها براساس واحدهای ژئومورفولوژیک، از پارامتر های شیب، جهت شیب، ارتفاع، زمین شناسی، خاک، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، فاصله از سکونتگاه و ژئومورفولوژی به عنوان عوامل مؤثر در آمایش استفاده شد. درنهایت، پس از استانداردسازی، تلفیق و پهنه بندی براساس مدل فازی و آمایش ژئومورفولوژیک، نقشة پهنه بندی آمایشی برای توسعة سکونتگاه ها به دست آمد. یافته ها/ نتایج: نتایج نشان داد که حدود 74 درصد از مساحت منطقة موردمطالعه در طبقات بسیار نامناسب و نامناسب، حدود 85/8 درصد دارای شرایط متوسط و حدود 17 درصد در طبقات بسیار مناسب و مناسب قرارگرفته اند. بخش عمده ای از ناحیه توسط دشت های نسبتاً صاف و هموار با واحداهای ژئومورفولوژیک بیابانی و اقلیم فراخشک فراگرفته شده است. نتیجه گیری: دشت های معروف به دشت کویر و دشت طبس، با توجه به نتایج حاصل از نقشة پهنه بندی مناطق مستعد توسعة مسکونی، نقشة واحدهای ژئومورفولوژیک و نیز انطباق آن ها با نقاط مسکونی موجود، شرایط لازم را برای توسعه و ساخت سکونتگاه های جدید ندارند. درواقع، این مناطق به دلیل شرایط سخت زیستی، خاک و لیتولوژی نامناسب، خشکی زیاد، تپه های ماسه ای، اراضی رسی- نمکی و غیره شرایط مناسبی برای توسعة مسکونی ندارند.
۹.
اهداف: هدف از انجام این پژوهش، تعیین بهترین جهت آرایش فضایی ساختمان ها و خیابان ها با توجه به انرژی دریافتی و ایجاد شرایط آسایش، به عنوان اصلی برای تصمیم گیری در فرایند توسعة پایدار شهری است. روش: پس از تعیین وضعیت آسایش اقلیمی توسط شاخص های حرارتی PET و PM، و بعد از تفکیک سال به دوره های سرد و گرم، برای تعیین میزان انرژی دریافتی جهت های مختلف ساختمان ها از انرژی دریافتی، از روش روابط کسینوسی استفاده شد. یافته ها/ نتایج: شهر مشهد، در بیش از 55 درصد از موارد ایام سال در محدودة تنش سرد قرار می گیرد. ماه سپتامبر حداکثر انرژی معادل 13320 BTU را درطول سال دریافت می کند. جهت جنوب شرقی بهترین جهت برای نمای اصلی ساختمان ها و جهت شمال شرقی- جنوب غربی بهترین گزینه برای کشیدگی خیابان ها و معابر است. نتیجه گیری: با توجه به غلبة تنش سرمایی و دوری جستن از گرمای دورة گرم و با انگیزة کاهش اتکا به وسایل مکانیکی و تأمین شرایط آسایش، جهت گیری ساختمان ها و کشیدگی خیابان ها و معابر در طراحی های جدید و بازسازی بافت های فرسوده، بایستی بر نتایج حاصل از این پژوهش منطبق باشد.
۱۰.
اهداف: هدف اصلی این پژوهش، سنجش درجة توسعه یافتگی شهرستان های استان خوزستان براساس برخی شاخص های توسعه با هدف دستیابی به میزان نابرابری های منطقه ای، همراه با ارائة راهکارهایی برای کاهش توسعه نیافتگی مناطق است. روش: رویکرد حاکم بر پژوهش حاضر، توسعه ای- کاربردی و روش انجام آن، توصیفی- تحلیلی است. برای بررسی توسعة منطقه ای استان خوزستان از 104 مؤلفه استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها و درنهایت، رتبه بندی شهرستان ها از مدل های ویکور، تاپسیس، الکترا و مدل های ادغام (میانگین رتبه ها، بردا و کپ لند) بهره گرفته شد. یافته ها/ نتایج: براساس تجزیه وتحلیلی که با استفاده از مدل های ویکور، تاپسیس و الکترا انجام شد، شهرستان های استان خوزستان از توسعه یافتگی متفاوتی برخوردار بودند. با استفاده از روش ادغام، شهرستان های هفتگل، بهبهان و هندیجان در سطوح بالای برخورداری و شهرستان های دزفول، شادگان و باوی، در سطح محروم ترین شهرستان ها ازلحاظ برخورداری از شاخص های توسعه قرار گرفته اند. نتیجه گیری: استان خوزستان به عنوان یکی از استان های جنوب غربی کشور و به تبعیت از الگوی توسعه ای کشور، دچار مشکل تمرکزگرایی و نابرابری در بین شاخص های توسعه است. برای رسیدن به توسعة پایدار، رفع نابرابریها، شکاف و تبعیض در نواحی داخلی آن امری ضروری است.
۱۱.
اهداف: مدیریت گردشگری روستایی، وزنة تعادلی در چهارچوب دست یابی به گردشگری پایدار روستایی است. در مدیریت گردشگری، کنش جمعی می تواند یکی از راه های رسیدن به توسعة پایدار روستایی باشد. طی سال ها، الینور استروم به مطالعه و بررسی کنش های جمعی در جوامع مختلف پرداخته است و هشت اصل اساسی را در رابطه با مدیریت موفق منابع مشترک یکسان می داند. در این پژوهش، با الهام از مطالعات استروم، میزان اجرایی شدن اصول هشتگانة وی در کمپ گردشگری متین آباد که به صورت کاملاً مردم نهاد تشکیل شده است و ازطریق کنش جمعی مدیریت می شود، بررسی شده است. روش: بنیان روش تحقیق پراگماتیسم بوده و پژوهش در چهارچوب تحلیل نهادی انجام شده است. داده ها با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی و با کمک مصاحبة نیمه ساختاریافته با انجام 50 مصاحبه با خانوارهای روستایی فعال در کمپ و مسئولان به-دست آمد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش آمیخته استفاده شد. بدین صورت که ابتدا با داده های آماری (آزمون نسبت) به بررسی و سنجش میزان موفقیت سیستم در کمپ گردشگری متین آباد پرداخته شد و سپس، برای بررسی مجموعة متغیرهای بیرونی تأثیرگذار بر وضعیت کنش و همچنین، برای بررسی اصول استروم به عنوان ویژگی نهادی، از روش کیفی گراندد تئوری (استراس و کوربین) استفاده شد. یافته ها/ نتایج: بر اساس یافته ها از نظر مدیریت، سیستم موفق عمل کرده است و اصول استروم در آن به خوبی اجرا شده اند و فقط رعایت نکردن اصل هشتم که بر بنگاه های ادغام شده تمرکز دارد، در منطقه مشهود است. نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان داد که اکوکمپ گردشگری متین آباد نمونة موفق و روبه رشد کنشی جمعی و نتیجة اعتماد به افراد بومی در امر مدیریت و توسعة روستایی است. احداث کمپ برای روستا مزایای زیادی داشته است؛ ازجمله بهبود مسیرهای ارتباطی و حمل ونقل به روستا، حفظ جمعیت روستا و جلوگیری از مهاجرت، ایجاد اشتغال برای مردان و زنان و...
۱۲.
اهداف: در مدیریت بحران زلزله، موضوع اسکان موقت اهمیت فراوانی دارد؛ بهطوری که استفاده از آن می تواند باعث کاهش چشمگیری در تلفات جانی ناشی از زلزله شود. در برهة زمانی خاص، این شیوه از سکونت مطرح است و با گذر زمان کارکرد اصلی خود را ازدست می دهد؛ اما، فرایند مکان گزینی آن بسیار دارای اهمیت است؛ براین اساس، هدف پژوهش حاضر این است که مکان های بهینة اسکان موقت آسیبدیدگان زلزلة احتمالی شهر چابهار را پیش بینی کند و با تلفیق برنامه ریزی صحیح و علمی، مدیریت بحران زلزله را با ایجاد تسهیلات لازم برای شناخت مکان های مناسب اسکان موقت یاری کند. روش: در این مقاله، با استفاده از 11 معیار و از روش مثلثی فولر و فازی سازی آن در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی، به مکان یابی مناطق اسکان موقت در شهر چابهار پرداخته شده است. یافته ها/ نتایج: در فرایند گزینش سایت های اسکان موقت، معیارهای تراکم جمعیت و فضاهای باز (پارک ها)، بیشترین میزان اهمیت و معیارهای شیب زمین و آبراهه، کمترین میزان اهمیت را از دیدگاه برنامه ریزان در حوزة تصمیم گیری داشتند. نتیجه گیری: مطالعة حاضر حاکی از آن است که در فرایند گزینش سایت های اسکان موقت، ازمنظر برنامه ریزان، معیارهای چون تراکم جمعیت و فضاهای باز (پارک ها)، بیشترین میزان اهمیت و معیارهای شیب زمین و آبراهه، کمترین میزان اهمیت را در حوزة تصمیم گیری دارند.