آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۰

چکیده

رشد سریع شهر کرمان در چند دهه اخیر باعث شکل گیری محلات جدید و حاشیه ای با تفکرات مدرنیستی شده و محلات تاریخی بدلایل متعدد به بافت هایی ناکارامد تبدیل شده اند که کیفیت آنها درخور زندگی شهروندان نیست. نوشهرگرایان با اتکا بر دروس تاریخی از زیباترین و موفق ترین شهرها، رویکردهای نوشهری را با جوامع متراکم، مختلط، پیاده مدار و نسبتاً مستقل تایید کردند. هدف پژوهش تعیین و مقایسه میزان سازگاری اصول نوشهرگرایی در محلات بافت قدیمی، میانی و جدید درجهت افزایش کیفیت زندگی آنهاست. پژوهش حاضر، کاربردی و از نظر روش، توصیفی، مقایسه ای-تطبیقی و پیمایشی است. روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و میدانی می باشد. برای تعیین میزان انطباق از توابع تحلیلی GIS و روش های آماری استفاده شد. شاخص های مورد مطالعه به سه دسته کالبدی، حمل ونقل و تاریخی- هویتی تقسیم و در 7 اصل و با طیف چهارسطحی مورد ارزیابی قرار گرفت. بنا بر نتایج :اولا؛ شاخص ها تفاوت معناداری را در بهره گیری از اصول نوشهرگرایی در محلات مختلفی که در دوره های گوناگون توسعه شهر کرمان شکل گرفته بودند، نشان می دهند؛ ثانیا؛ محله تاریخی مظفری (با محوریت بازار) و محله جدید هوشنگ مرادی به ترتیب با میانگین هندسی3.03 و 1.81 بیشترین و کمترین انطباق و سازگاری را با اصول نوشهرگرایی دارند. بیشترین و کمترین سازگاری در محلات، به ترتیب مربوط به اصل اتصال و پیوستگی و اصل تنوع مسکن است. محلات جدید از نظر اصول کالبدی؛ و محلات قدیمی از نظر اصول تاریخی-هویتی و ترافیکی و حمل ونقل سازگاری بیشتری با نوشهرگرایی دارند:«میانگین میزان سازگاری محله جدید هوشنگ مرادی در اصل کالبدی 3.56 و محله مظفری در اصول تاریخی و هویتی و ترافیکی و حمل ونقل به ترتیب 3.67 و 4 است».نظر به سازگاری نسبی محلات با اصول نوشهرگرایی می توان از رهنمودهای آن درارتقای کیفیت زندگی محلات استفاده کرد.

تبلیغات