فاطمه اسمعیل پور

فاطمه اسمعیل پور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

بررسی رابطه تغییرات پوشش زمین و جزیره حراراتی با استفاده از الگوریتم تک پنجره و روش مفهومی درخت تصمیم (نمونه موردی:شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دمای سطح زمین جزیره حرارتی تغییرپوشش زمین الگوریتم تک پنجره درخت تصمیم شهر اهواز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 896 تعداد دانلود : 381
مسئله گرمایش زمین عمده ترین دغدغه جهانی در دهه های اخیر بوده است.شناخت روابط بین پدیده-های تاثیرگذار بر آن می تواند راهگشای کنترل و کاهش پدیده زمین گرمایی باشد.هدف پژوهش تعیین رابطه تغییرات کاربری اراضی ناشی از توسعه شهر و تغییرات دمای سطحی آن و نیز عوامل موثر بر نحوه پراکنش جزایر گرمایی در این شهر است. در این بررسی از تصاویر سنجنده ماهواره لندست، و برای برآورد شاخص پوشش گیاهی از باندمادون قرمز و برای تهیه نقشه تغییرات کاربری از روش مفهومی درخت تصمیم استفاده شد. بنابر یافته های پژوهش، اهواز در دوره 32 ساله 1998تا2020، همراه با گسترش کالبدی زیاد، تغییرات کاربری ها بویژه در رابطه با تغییر پوشش گیاهی در مناطق شرقی شهر را تجربه کرده است. حداکثر دما در این دوره افزایش یافته و جزیره گرمایی از مرکز به سمت حاشیه و اطراف شهر تغییر کرده است. تغییرکاربری اراضی سبز به سایر کاربری ها در شهر اهواز با شکل گیری جزیره حرارتی همراه بوده و دمای سطح زمین در شهر، افزایش4 درجه ای را در ایت دوره نشان می دهد.از نظر فضایی بیشترین افزایش حرارت، مربوط به بخشهای شرق و جنوبغرب و غرب است که علت آن در بخش شرقی تبدیل زمین های کشاورزی و دارای پوشش گیاهی به کاربری صنعتی و در قسمت جنوبغربی به دلیل ایجاد کاربری اراضی ساخته شده طریق طرح های آماده سازی است. بدین ترتیب رابطه افزایش دما با تغییر کاربری پوشش گیاهی به اراضی ساخته شده تایید می شود. رابطه همبستگی شاخص NDBI و NDWIبا دما نیز همین رابطه را تایید کرد. کمترین افزایش دمای حرارتی مربوط به نواحی اطراف رودخانه کارون است که به عنوان یک عنصر تعدیل کننده دما در شهر عمل می کند. به دلیل پربارانی سالهای اخیر کشور و پر آب شدن رودخانه کارون جزیره حرارتی از مرکز شهر به اطراف هدایت شده است. نقشه حرارتی در سال 2020 دمای اطراف رودخانه را کمترین مقدار دمایی نشان می دهد.
۲.

بررسی آسیب های توسعه میان افزا در بافت های میانی شهرها با کاربست مدل معادلات ساختاری (نمونه موردی: محله کوچه مشکی در شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آسیب های توسعه میان افزا محلات بافت میانی محله کوچه مشکی زنجان معادلات ساختاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 664 تعداد دانلود : 432
در نبرد توسعه پایدار و رفاه، دستیابی به الگوی رشد فشرده بعنوان کلید حفاظت از زمین محسوب می شود. نوسازی شهری که بعنوان پاسخ مناسب برای مشکلات بافت های میانی است، از سیاست میان افزایی در بازسازی و نوسازی بافت ها بهره می برد. با وجود اثرات مثبت این الگوها بر پایداری، در صورت عدم اجرای اصولی آنها، پیامدهای منفی ازجمله عدم رضایت ذی نفعان و کاهش کیفیت زندگی رخ خواهد داد. اجرای توسعه میان افزا در بافت میانی زنجان بصورت تخریب واحدهای قابل سکونت و ریزدانه و ساخت واحدهای آپارتمانی در اراضی بایر بافت میانی باعث اثرات منفی شده است. در این پژوهش، توسعه میان افزا به عنوان متغیر مستقل و آسیب های ناشی از آن بعنوان متغیر وابسته بوده و برای آزمون این رابطه از روش توصیفی و علّی و تکنیک معادلات ساختاری در نرم افزار pls [1] بهره گرفته شد. برازش مدل کلی روابط نشان از عدم رضایت ساکنین محله کوچه مشکی از توسعه میان افزای اتفاق افتاده دارد (GOF [2] =0.37). لیکن، تأثیر آن بر از بین رفتن مشاغل بومیِ محله، افزایش تراکم و آلودگی، کاهش میزان دستیابی به مسکن قابل استطاعت، و نابودی اراضی زراعی تأیید نشد. اما تأثیر آن بر احساس کمبود خدمات و کیفیت زندگی، کاهش روابط اجتماعی و امنیت بر نارضایتی از توسعه میان افزا تأیید شد. تأثیر موانع حقوقی بر کاهش دسترسی به مسکن قابل استطاعت مورد تأیید قرار گرفت. یافته های مدل نشان داد: مهم ترین آسیب های توسعه میان افزا از نظر ساکنین محله، به ترتیب عبارت اند از: احساس کمبود خدمات، کاهش کیفیت زندگی، کاهش امنیت و کاهش روابط اجتماعی.
۳.

بررسی وضعیت ظرفیت سازی اجتماعی در محلات شهری و رابطه آن با مشارکت در بازآفرینی بافت های فرسوده (نمونه موردی: محله فهادان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ظرفیت سازی اجتماعی مشارکت اجتماعی بازآفرینی محله فهادان شهر یزد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 947 تعداد دانلود : 732
بخش زیادی از فضای شهری در کشورمان، دچار فرسودگی و افت شدید کالبدی، اقتصادی و اجتماعی شده، که بازآفرینی شهری با تکیه بر مشارکت اجتماعی از راهکارهای رفع این مسئله است و از راهکارهای ارتقای مشارکت نیز ظرفیت سازی در محلات شهری است. در پژوهش توصیفی حاضر، از تحلیل های توصیفی و آزمون T تک نمونه ای برای سنجش میزان مطلوبیت متغیرهای «ظرفیت اجتماعی»، «استراتژی های ظرفیت سازی اجتماعی» و «کنش مشارکت اجتماعی شهروندان» و از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره برای تعیین میزان و شدت رابطه میان متغیرها استفاده شد. برمبنای یافته ها: از بین مؤلفه های «ظرفیت سازی اجتماعی»، تنها مؤلفه های مشارکت پذیری و تعهد اجتماعی در سطح مطلوب و سایر مؤلفه ها در وضعیت نسبتاً نامطلوب و نامطلوب و تمام مؤلفه های «استراتژی های ظرفیت سازی اجتماعی» نیز در وضعیت بسیار نامطلوب هستند. شرایط متغیر «مشارکت شهروندان» در بازآفرینی شهری نیز نسبتاً نامطلوب است. سطح تمایل به مشارکت به ترتیب شامل مشارکت فکری، مالی، اجرایی و سپس مشارکت نیروی انسانی است. متغیر «مشارکت شهروندان» در بازآفرینی از همبستگی مطلوبی با متغیر «ظرفیت اجتماعی» و «استراتژی های ظرفیت سازی اجتماعی» برخوردار است. همچنین، نقش مؤلفه شبکه سازی سازمانی در ارتقای ظرفیت اجتماعی محله فهادان بسیار برجسته است. بنابراین، تقویت فرآیندهای ظرفیت سازی می تواند تقویت مشارکت شهروندان در بازآفرینی محله را به همراه داشته باشد. در پایان، مدل رگرسیونی رابطه میان استرتژی های ظرفیت سازی و ظرفیت اجتماعی در محله فهادان در فرآیند بازآفرینی تدوین و معرفی شد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان