کاوشهای جغرافیایی مناطق بیابانی
پژوهشنامه کلام سال هفتم بهار و تابستان 1398 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
خشک شدن رسوبات ریزدانه و رسی در محیط پلایاها موجب ایجاد تنش های انقباضی و تشکیل ترک ها و بدنبال آن شکل گیری پلیگون های گلی می شود. از آنجا که عوامل متعددی همچون میزان رطوبت، میزان دما، نوع کانی های رسی، توپوگرافی، میزان شوری آب و آشفتگی زیستی در چگونگی توزیع و تحول مورفومتری این چندوجهی ها تأثیرگذار است، بنابراین بررسی خصوصیات فراکتال این اشکال می تواند روند تغییرات آنها را در واکنش به شرایط محیطی آشکار سازد. مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی آشوب میکرولندفرم های موجود در بخش غربی پلایای میقان انجام پذیرفته است. بر این اساس از حدود 300 پلیگون رسی در خرداد ماه 1396 از طریق مشاهده میدانی به منظور اعمال مدل ژئوفراکتال، عکسبرداری شد. سپس به کمک نرم افزار AutoCAD، محیط و مساحت هر میکروفرم به دقت اندازه گیری گردید و ابعاد فراکتالی محیط و مساحت و مقادیر D Ap در نرم افزار Excel محاسبه شدند. براساس نتایج، الگوی پلیگون های رسی، سه رده آشوب متوسط، زیاد و خیلی زیاد با مقادیر D Ap به میزان 73/1، 91/1 و 08/2 را نشان داد. بنابراین می توان ادعا کرد از سویی تحولات کوتاه مدت، باعث آشفتگی پلیگون های گلی در منطقه گردیده است و از سوی دیگر، شدت تغییرات این شکل ها که احتمالا ناشی از کاهش رطوبت، افزایش غلظت رسوب و تجمع نمک در لبه ها و بالاآمدگی حواشی می باشد، نسبت به تغییرات مساحت آنها بیشتر بوده است. چنین پدیده ای نشان دهنده هندسه نامتناهی ابعاد فراکتالی محیط پلیگون های رسی در پلایای میقان می باشد.
آشکار سازی تغییرات جزیره گرمایی شهر اصفهان با تأکید بر توسعه شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های اساسی در فرآیند توسعه شهری در کشورهای در حال توسعه، بحث تغییرات جزیره گرمایی است که رشد شتابانی داشته و این رشد مشکلات و مسائل متعددی را برای فرایندهای مدیریتی و برنامه ریزی شهری ایجاد خواهد نمود. مطالعه حاضر با هدف آشکار سازی تغییرات جزیره گرمایی شهر اصفهان با استفاده از داده های ماهواره ی لندست در طول دوره آماری 1991 تا 2016 انجام گرفته است. بر روی تصاویر ماهواره ای، چهار مرحله عملیات پیش پردازش شامل پردازش اولیه، استخراج سطوح غیر قابل نفوذ تعلیمی، ارزیابی دقت و صحت طبقه بندی و بازیابی دمای سطح زمین انجام گرفته است. نتایج حاصل از استخراج دقت ضریب کاپا نشان می دهد که تصاویر سال 2016 با ضریب 8341/0 دارای دقت بیشتری است. از نظر مکانی هسته های پر حرارت بر اراضی نامرغوب و بایر منطبق است که به صورت خوشه ای در شمال و جنوب شهر و مناطق عاری از پوشش گیاهی قابل مشاهده است و در مرکز شهر جزایر گرمایی به صورت چاهک های گرمایی کوچک نمایان است. بررسی رابطه شدت جزیره گرمایی با نوع پوشش زمین، نشان دهنده ی وجود رابطه معکوس بین تراکم ساخت و ساز و پوشش گیاهی با دمای سطح است از این رو می توان گفت که رطوبت و عدم برهنگی سطح زمین از عوامل تعدیل کننده ی جزایر گرمایی در محیط شهر اصفهان است.
تحلیل و ارزیابی آسیب پذیری بافت فرسوده و ناپایدار شهر بجنورد در برابر زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در پی تغییرات سریع شهرها، بخشی از بافت های شهری به علت فرسودگی و ناکارآمدی نتوانسته اند ارتباطی مناسب با محیط خود و خدمات دهی به بهره برداران برقرار کنند. به عنوان قلمرو موردپژوهش بافت فرسوده شهر بجنورد به این علت که بخش قابل توجهی از مشکلات شهر بجنورد در این بافت نمود عینی یافته است و به دلیل گستردگی بیش ازحد بافت فرسوده و روند فرسودگی شدید در آن موردپژوهش قرار گرفت. این پژوهش از نظر روش مطالعه، توصیفی - تحلیلی و ماهیت آن از نظر هدف نظری - کاربردی است. در تحقیق حاضر به منظور جمع آوری داده ها، تجزیه وتحلیل و پردازش اطلاعات از سه روش میدانی، کتابخانه ای و نرم افزارها و مدل های کاربردی استفاده شده است. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، با توجه به ضریب و تأثیر متفاوت هم جواری هر یک از معیارها در آسیب پذیری از روش وزن دهی چند متغیره AHP- Fuzzy برای تعیین مراتب وزنی استفاده شده است. سپس اصول و معیارهای هم جواری مد نظر استخراج و شناسایی می شود، و با استفاده از نرم افزار ARC GIS10.4.1 نقشه های هم جواری تهیه گردید. در ادامه نقشه های وزن دار شده به دلیل اینکه فاقد توابع فازی و حریم استاندارد خطرپذیری هستند، جهت افزودن این توابع و فواصل خطرپذیری از منطق فازی (fuzzy Membership) استفاده شد، در نهایت در با استفاده از ابزار Fuzzy overly با گامای 9/0 نقشه خطرپذیری بافت فرسوده شهری بجنورد تهیه شد. نتایج نشان می دهد که گستره معدودی از بافت فرسوده شهر بجنورد وجود دارد که کمترین آسیب را دارا است، اما بیشترین آسیب پذیری را مرکز بافت به سمت غرب شهر بجنورد بخصوص حاشیه ی غربی آن دارا است. همچنین وضعیت کلی خطرپذیری شاخص های کالبدی نشان دهنده آن است که تمام بافت فرسوده شهر بجنورد خطرپذیری متوسط به بالا را دارا است.
مدل سازی زمانی- مکانی سطح تراز آب های زیرزمینی دشت جاسک طی سال های 1376 الی 1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره برداری بی رویه از منابع آب های زیرزمینی در سال های اخیر باعث بروز مشکلات جدی در کشور شده است. تراز آب زیر زمینی متغیری است که در طول زمان و مکان متغیر است؛ بنابراین می توان آن را به عنوان یک مجموعه داده زمانی- مکانی در نظر گرفت. هدف این پژوهش، مدل سازی زمانی-مکانی تغییرات تراز آب زیرزمینی دشت جاسک طی سال های 1376 الی 1392 و بررسی روند تغییرات آن است. ابتدا براساس روش زمین آماری کریجینگ و روش جبری توابع پایه شعاعی (RBF) درون یابی از سطح تراز آب صورت گرفته و سپس میزان خطای مدل ها با استفاده از آماره های MBE، MAE و RMSE ارزیابی شده است. یافته ها حاکی از آن است که روش کریجینگ در مقایسه با روش RBF با خطای کمتری سطح تراز آب های زیرزمینی در محدوده مورد مطالعه را برآورد کرده است؛ بنابراین با استفاده از روش کریجینگ برای هر دوره زمانی یک نقشه از سطح تراز آب ایجاد شد که در فرایند روندیابی زمانی- مکانی مورد استفاده واقع شد. برای روندیابی تغییرات از روند خطی R 2 و همچنین روند من-کندال استفاده شده است. نتایج آماره R 2 حاکی از نوسان چشم گیر تغییرات تراز آب بوده است. همچنین نتایج آزمون من-کندال نشان داد که در حاشیه شمال شرقی تا شمال غربی روندی کاهشی با شدت بالا و نزدیک به 1- وجود داشته است. به طورکلی، در بخش های مختلف محدوده مطالعاتی روند تغییرات دارای الگوی خاص و معناداری است.
پهنه بندی اثرات اقلیمی بر ابنیه اداری با تاکید بر فاکتورهای تابشی (مطالعه موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پهنه بندی اقلیمی، یعنی شناسایی پهنه هایی که از آب وهوای یکسان برخوردارند. با گسترش روش های کمّی، روش های سنتی پهنه بندی جاى خود را به روش هاى نوین نظیر انواع متدهای درونیابی داده اند. این پژوهش به ارزیابی پهنه بندی اثرات تابشی بر فضاهای اداری شهر کرمان پرداخته وبر همین اساس از روش درون یابی کریجینگ معمولی با مدل های دایره ای، گاوسی و کروی استفاده شده و با معیارهای خطا شامل ریشه دوم مربعات خطا (RMS) و مقدار استاندار شده آن (SRMS)، میانگین استاندارد (Ms)، میانگین Mean)) و متوسط مربعات خطا (ASE) به ارزیابی آن پرداخته شده است. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی بر مبانی تحلیل فضایی با استفاده از سیستم GIS می باشد. نتایج به دست آمده از نقشه های پهنه بندی اقلیمی (مبتنی بر فاکتورهای تابشی) در فضاهای اداری نشان داد که زاویه میل تابش خورشید در اعتدالین بصورت عمودو در انقلابین افقی بوده است. لذا تابش خورشید در ادارات واقع در شمال شهر بیشتر و در ادارات جنوبی به واسطه وجود کوه های پیرامون کمتر می باشد. بر همین اساس تابش خورشید در جبهه های شمالی و شرقی ماکزیمم و در جبهه های غربی و جنوبی مینیمم می باشد. متناسب با ماه های میلادی و بر داشت های صورت گرفته در اعتدالین و انقلابین مشخص شد که طیف پراکنش گاوسی و زاویه میل تابش عمودی در ادارات شمال شهر بیشترین تاثیرات را داشته و نحوه قرارگیری ادارات مشخص می کند که جبهه های شمالی ادارات، تابش بیشتری جذب می کنند.
پیش بینی تغییرات کاربری اراضی و تعیین الگوی رشد شهری با استفاده از مدل زنجیره ای مارکوف و تصاویر ماهواره ای چندزمانه (مورد پژوهی: شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات سریع پوشش زمین در حومه شهرهای بزرگ ایران، از جمله شهر اراک به عنوان یک شهر صنعتی و کلانشهر، در دهه های اخیر مشکلات فراوانی از جمله تخریب منابع طبیعی، آلودگی های زیست محیطی و رشد نامناسب شهرها را در برداشته است. که در اغلب موارد، این عوارض ناشی از تغییر غیر اصولی کاربری اراضی بوده است. مطالعه میزان تغییرات و تخریب منابع در سال های گذشته و امکان سنجی و پیش بینی این تغییرات و الگوی رشد شهردر سال های آینده میتواند گام مهمی در راستای برنامه ریزی و استفاده بهینه از منابع در آینده باشد. در این تحقیق، با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست مربوط به سال های 2000، 2010 و 2018 اطلاعات جانبی و مدل زنجیرهای مارکوف و شبکه های عصبی مصنوعی، تغییرات کاربری اراضی و پوشش زمین به وقوع پیوسته، طی 18 سال، در شهر اراک مدل شده تا با آشکارسازی تغییرات، میزان تبدیل برای هر دوره و پیش بیتی کاربری ها در چهار کلاس مورد نظر بدست آید. جهت انجام تحقیق ابتدا تصاویر مورد استفاده از نظر بهترین باندها جهت ترکیب باندی بررسی و انتخاب گردید. در ادامه با روش شبکه عصبی طبقه بندی انجام وارزیابی صحت و دقت طبقه بندی با ضریب کاپا و دقت کلی صورت گرفت. در پایان با بکارگیری مدل پیش بینی مارکوف و رویکرد مدلساز LCM تغییرات کاربری اراضی برای سال 2028 پیش بینی شد. نتایج بدست آمده حاکی از گسترش بی رویه مناطق ساخته شده و تخریب شدید اراضی کشاورزی طی دوره2000 تا 2010 و کاهش شدید اراضی بایر و تبدیل آنها به اراضی ساخته شده در درون محدوده و حاشیه شهر و کاهش اراضی کلاس کوهستان در دوره 2010 تا 2018 می باشد. مدل سازی تغییرات همچنین نشان می دهد در دوره 2018 تا 2028 جهت رشد شهر از شمال و شمال شرق به جنوب و جنوب غرب (به سمت اراضی کوهستانی و باغی دو روستای الحاق شده به شهر) تغییر خواهد یافت.
تحلیل مورفومتریک تپه های ماسه ای و سرعت جابجایی آن ها در دشت سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ویژگی های دشت سیستان از قبیل رسوبگذاری رودخانه ها، وزش باد های فرساینده به ویژه باد های 120 روزه و خشکسالی های 20 سال اخیر، زمینه فرسایش بادی را فراهم کرده است. یکی از نماد های عینی فرسایش بادی، جابجایی ماسه هاست. به دلیل مسکونی بودن محدوده جابجایی ماسه ها، تحلیل مورفومتریک و میزان جابجایی تپه های ماسه ای در ایجاد مخاطرات از اهداف این پژوهش است. جهت بررسی نقش پارامترهای مورفومتریک برخان ها در میزان جابجایی شان، از 10 برخان تشکیل شده در دو کانون فرسایش بادی، 7 برخان انتخاب شد و در مدت وزش باد های 120 روزه، میزان جابجایی شان رصد شده و ثبت گردید. سپس با تحلیل رگرسیونی بین طول، عرض، ارتفاع و مساحت برخان ها و میزان جابجایی شان توسط نرم افزار SPSS مشخص شد که فقط بین طول برخان ها با میزان جابجایی شان، رابطه معکوس برقرار بوده و بین سایر پارامتر ها و جابجایی برخان ها رابطه معنی داری وجود ندارد. که دلیل آن می تواند شکل گیری برخان ها در محدوده اراضی روستایی و نقش عوارض سطح زمین در میزان سرعت باد، مقدار تولید ماسه و در پی آن در میزان جابجایی برخان ها باشد.
مقایسه دقت انواع روش های طبقه بندی در تهیه نقشه کاربری اراضی (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توسعه روش های گوناگون در زمینه طبقه بندی تصاویر ماهواره ای و آشکارسازی تغییرات به ویژه در دهه اخیر، انتخاب بهترین و صحیح ترین روش برای تهیه نقشه کاربری و پوشش اراضی در مناطق مختلف رشد روز افزونی داشته است. هدف اصلی این پژوهش مقایسه الگوریتم طبقه بندی برای طبقه بندی پوشش سطح زمین در منطقه خشک دشت یزد-اردکان است. به این منظور، چهار طبقه کاربری اراضی در دشت یزد_اردکان (شامل اراضی بایر، مناطق مسکونی، ، مرتع ، کشاورزی، جاده) بااستفاده از تصاویر ماهواره ای تعیین شد. سپس نمونه های آموزشی از سطح منطقه با استفاده از عکس های هوایی 1:20000، تصاویر ماهواره ای، تصاویر گوگل ارث و بازدید میدانی جمع آوری شد. در مرحله بعد، با استفاده از ویژگی های تصاویر، کلاس های کاربری اراضی در محدوده مورد مطالعه تعیین و پس از مشخص نمودن میزان تفکیک پذیری کلاس ها، طبقه بندی به صورت فاصله ماهالانویی، حداکثر احتمال، ماشین بردار پشتیبان، حداقل فاصله از میانگین، کدگذاری باینری، جعبه ای، شبکه عصبی، نقشه بردار زاویه طیفی انجام شد. نتایج ارزیابی دقت این 8 روش نشان داد که روش استفاده ازالگوریتم های حداکثر احتمال، فاصله ماهالانویی، ماشین بردار پشتیبان، نسبت به دیگر روش های طبقه بندی، از دقت بیشتری برخوردار است.
بررسی و سنجش میزان تفاوت تاب آوری جوامع شهری و روستایی در برابر مخاطرات طبیعی مطالعه موردی شهرستان زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخاطرات طبیعی همیشه و در همه زمان ها به صورت ناگهانی رخ داده است. جوامع انسانی همیشه از این مخاطرات زیان های بسیار زیادی دیده اند. یکی از راه های مقابله با این مخاطرات افزایش تاب آوری جوامع در مقابل این خطرات است. هدف این پژوهش بررسی و سنجش میزان تفاوت تاب آوری جوامع شهری و روستایی در برابر مخاطرات طبیعی است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام کار، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق را تمام سرپرستان خانوارهای شهری (146717نفر) و روستایی (21763نفر) شهرستان زاهدان تشکیل می دهد که از میان آنها حجم نمونه ای با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 322 پرسشنامه جداگانه به صورت تصادفی طبقه بندی شده تکمیل شده است. در این پژوهش برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان تاب آوری اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیرساختی در جوامع شهری بالاتر از جوامع روستایی است و به عبارت دیگر تاب آوری جوامع شهری در سه شاخص اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیرساختی در حد مطلوب و در جوامع روستایی در حد نامطلوب است. تنها در شاخص سرمایه اجتماعی است که میزان تاب آوری جوامع روستایی بالاتر از جوامع شهری است و جوامع روستایی در شاخص سرمایه اجتماعی بالاتر از حدمطلوب ولی جوامع شهری پایین تر از حد مطلوب ارزیابی شده است.
استفاده از پارامترهای فیزیک وشیمیایی آب زیرزمینی جهت ارزیابی اثربخشی پروژه های تغذیه مصنوعی در مناطق خشک: مطالعه موردی: حوضچه تغذیه آردو، برازجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروژه های تغذیه مصنوعی یکی از مهمترین استراتژی ها برای مدیریت پایدار منابع آب زیرزمینی هستند. در سال های گذشته پروژه های تغذیه مصنوعی متعددی در کشور طراحی و اجرا شده است که ارزیابی عملکرد آن ها اهمیت زیادی دارد. در این تحقیق تاثیر پروژه تغذیه مصنوعی آرد و بر منابع آب زیرزمینی محدوه برازجان در استان بوشهر بررسی شده است. به این منظور پارامترهای کیفی آب چاه های مجاور پروژه آردو در یک دوره زمانی چهار ماهه از اوایل دی ماه 93 تا اردیبهشت 94 به صورت مکانی و زمانی مورد بررسی قرار گرفته اند. پارمترهایی مانند هدایت الکتریکی، دما، کاتیون ها و آنیون های محلول در آب اندازه گیری و پایش شده اند. سپس با استفاده از دیاگرام های سری زمانی و نقشه های هم ارزش پارامترهای کیفی، تاثیر حوضچه تغذیه مصنوعی آردو بر آبخوان دشت برازجان در زمان های مختلف بررسی شده است. نتایج این تحقیق نشان دهنده الگوی تغذیه نامتقارن در اطراف حوضچه تغذیه مصنوعی است. به طوری که جبهه آب تغذیه ای ناشی از حوضچه تغذیه مصنوعی از سمت حوضچه به طرف شمال غرب آن گسترش یافته است. از لحاظ زمانی نیز بیشترین میزان تغذیه در ماه های بهمن و اسفند رخ داده است. با توجه به نتایج حاصله نقش حوضچه تغذیه آردو در تغذیه آب زیرزمینی در نزدیکی حوضچه و شمال غرب آن بیش از 50 درصد است و پروژه تغذیه مصنوعی تاثیر مثبتی بر کمیت و کیفیت آب زیرزمینی دارد.
شناسایی و اولویت بندی مشکلات پروژه های مسکن مهر در شهر یزد با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ﺑﺨﺶ ﻣﺴﮑﻦ در اﯾﺮان ﻫﻤﻮاره ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮑﯽ از ﻣﻌﻀﻼت ﻣﻬﻢ ﮐﺸﻮر ﻣﻄﺮح ﺑﻮده است ﺑﺮ این اﺳﺎس در ﺟﻬﺖ تأمین ﻣﺴکﻦ ﻗﺸﺮ ﺿﻌیﻒ و ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺷﻬﺮی و روﺳﺘﺎیی، پروژه هایی در ﻗﺎﻟﺐ ﻣﺴکﻦ ﻣﻬﺮ ﺗﻌﺮیﻒ ﺷﺪ کﻪ ﺣﺠﻢ ﻋﻈیﻤی از ﺑﻮدﺟﻪ و ﺳﺎﺧﺖ و ﺳﺎز را در ﻣﻘیﺎس وﺳیﻌی در ﺑﺮ می گیرد این پروژه ها در روند شکل گیری خود، با مشکلات بسیاری رو روبه شدند که شناسایی و اولویت بندی آن ها در جهت برطرف کردن آن ها ضروری به نظر می رسد. در این تحقیق با رویکرد آماری، شناسایی و اولویت بندی مشکلات تهیه و تصویب طرح، عقد قرارداد و نحوه تأمین مالی پروژه های مسکن مهر در شهر یزد انجام شد. جمع آوری اطلاعات به دو صورت اسنادی (مقاله، کتاب، مجله، وب سایت های اینترنتی و...) و پیمایشی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) صورت گرفته است. متغیرهای اصلی پژوهش طبق اصول آماری و داده پردازی ترکیبی، استخراج گردیدند که نهایتاً به 46 متغیر منتهی شد. نمونه آماری در این تحقیق 150 نفر از کارشناسان و متخصصان می باشند که با شرایط مسکن مهر در مجموعه مورد مطالعه آشنا بوده اند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش های تحلیل عاملی با نرم افزارهای SPSS و Excel صورت پذیرفت. یافته ها نشان داد که متغیرها در 5 مرحله اولویت بندی شده اند. در اولویت بندی مرحله اول؛ متغیر عدم هماهنگی طرح های گودبرداری و اجرای پی ساختمان بر اساس مشخصات منطقه با بار عاملی (884/0)، در اولویت بندی مرحله دوم؛ متغیر سرانه فضای مذهبی نامناسب با بار عاملی (837/0)، در اولویت بندی مرحله سوم؛ متغیر الگوهای معماری داخلی نامطلوب با بار عاملی (767/0)، در اولویت بندی مرحله چهارم؛ متغیر عدم طراحی سازه ساختمان بر اساس سیستم های نوین با بار عاملی (862/0) و در نهایت در اولویت بندی مرحله پنجم؛ متغیر ﻣﺴﺎﺣﺖ واﺣﺪ ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ نامناسب با بار عاملی (757/0) قرار گرفته اند.
بررسی راهبردهای تأثیرات متقابل معدن چادرملو بر سکونتگاه های پیرامون (مطالعه موردی شهرستان بهاباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه معدنی- صنعتی در ایران مرکزی به مثابه قوه محرکه توسعه و رشد همه جانبه بخش های اقتصاد منطقه ای و ملی از سال های گذشته برگزیده شده است؛ درحالی که در گام های نخستین به ویژگی های محیط شکننده و آسیب پذیر این منطقه کمتر توجه شد و آینده نگری ارزیابی اثرات این الگوی توسعه و پروژه ها به مسئله ای مغفول بدل شد. در همین راستا پژوهش حاضر با استفاده از روش های برنامه ریزی راهبردی، به دنبال جست وجوی راهبردهای متناسب برای کاهش اثرات منفی این الگوی توسعه و پروژه ها می باشد. این پژوهش از منظر ماهیت در رده پژوهش های کاربردی و توسعه ای و از منظر روش در رده پژوهش های توصیفی- تحلیلی قرار دارد که با استفاده از مدل SWOT و QSPM به برنامه ریزی راهبردی اثرات مجتمع چادرملو بر سکونتگاه های شهرستان بهاباد مبادرت نموده است. نتایج حاصله نشان می دهد از منظر برنامه ریزی راهبردی، محدوده پژوهش در موقعیت تهاجمی قرار دارد. در این موقعیت با اجرای راهبردهای متناسب باید کوشش شود با استفاده از نقاط قوت از فرصت های خارجی بهره برداری کند. در همین راستا راهبرد مناسب در زمینه توسعه پایدار در منطقه، بهره گیری از طرح های اشتغال زا و استفاده از توان و پتانسیل مجتمع چادرملو با تکیه بر نیروهای بومی و افراد آسیب دیده بر اثر خشکسالی می باشد که در کنار راهبردهای مکمل و تکمیلی می تواند توسعه ای مناسب را در پی داشته باشد.