ملک محمد فرخزاد

ملک محمد فرخزاد

مدرک تحصیلی: استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۳ مورد.
۱.

برداشت های عرفانی مولوی از داستان قرآنی حضرت یوسف در مثنوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: قرآن مثنوی یوسف زلیخا مصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۱۹ تعداد دانلود : ۵۰۲
یکی از دلایل پیدایش و شکل گیری زبان عرفانی، رویکرد تأویلی است که در قرآن وجود دارد، زیرا در قرآن، بخش زیادی از مفاهیم در قالب داستان بیان شده است، یکی از این داستان ها داستان حضرت یوسف است. براساس سوره ی یوسف در قرآن، زندگی حضرت یوسف(ع)، مشحون از حوادث و رویدادهای تلخ و شیرین است؛ مولانا از رویدادهای مختلف زندگی یوسف برداشتی عرفانی دارد و در مثنوی، بسیاری از این رویدادها و شخصیت ها را به صورت رمز و تمثیل به کار برده است. در این پژوهش سعی شده این برداشت های عرفانی و رمزها و تمثیل ها، کشف و بیان شود و بدین منظور، نخست داستان یوسف در قرآن به خوبی مطالعه و پس از فیش برداری و دسته بندی ابیات مربوط به یوسف(ع) در مثنوی، بر اساس سیر تاریخی رویدادها، متن اصلی نوشته شد. یوسف در مثنوی، نماد روحی است که در چاه ظلمانی جسم گرفتار می شود، سپس با رسن عنایت حق، از این چاه بیرون می-آید و به سوی مصر کمال می رود. خواب ها و تعبیرهای آن هم، اشاره به کشف و شهود عرفانی یوسف یعنی عارف و انسان کامل دارد؛ از نظر مولانا، خواب و رؤیا دریچه ای است به سوی عالم کشف و شهود و وحی و الهام و موجب گشایش و رهایی روح از زندان تن و دنیا می شود. و زلیخا نماد و رمز سالکی است که از پل عشق مجازی به عشق حقیقی و از مظهر جمال حق، که همان یوسف(انسان کامل) است، به سرچشمه ی حقیقت می رسد.
۶.

واکاوی مؤلفه های هوش معنوی در ادب عرفانی با تکیه بر مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روان شناسی عرفان هوش معنوی مولانا مثنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶۴ تعداد دانلود : ۳۶۵
ادبیات قلمرو های وسیعی را دربرمی گیرد که شامل موضوعات گوناگونی است؛ با دانش های متعددی در ارتباط است و روش های مختلفی را نیز برای بررسی و مطالعه آن می توان به کار گرفت. به عبارت دیگر، بسیاری از مسائل ادبی «چندتباری» هستند و در علوم مختلف ریشه دوانده اند؛ از جمله روان شناسی. مفهوم هوش معنوی، با موضوعاتی از معانی یا ارزش ها در پیوند است که به موجب آن جایگاه هوش در زندگی ما در بافت و زمینه ای غنی تر از معانی قرار می گیرد. هرچند اصطلاح هوش معنوی از دستاوردهای حوزه عرفان نیست و در روان شناسی محل بحث و بررسی است، اما این به معنای متروک ماندن موضوع در آثار عرفانی ما نیست. اگر منصفانه بنگریم، مباحث مربوط به هوش معنوی و معادل های آن به صورت بسیار وسیع و پربار در ادب عرفانی ما بیان شده است. شاخصه معنویت و مذهب به ویژه هوش معنوی در عرصه شعر عرفانی در ادبیات فارسی و شعر مولانا از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی و بر مبنای داده ها ی کتابخانه ای صورت گرفته است، نشان می دهد که ایمان، صلح ، نوع دوستی و کاربرد صحیح آن در زندگی و سازگاری با ناملایمات دنیای واقعی از شاخصه های اصلی هوش معنوی در مثنوی مولاناست.
۷.

انسجام واژگانی و دستوری با رویکرد به واژه های مکرر در دیوان منوچهری (بر اساس نظریه هلیدی و حسن)

کلید واژه ها: انسجام پیوستگی هماهنگی انسجامی منوچهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۹ تعداد دانلود : ۶۸۲
در این پژوه ش با به ره گی ری از نظ ریه تکامل یافته انسج ام هلی دی و حسن (۱۹۸۵) در زب ان شناس ی نقش گ را، به تحلیل انسجام و پیوستگی در ابیاتی که با روی کرد به «واژه های مکرر» در دیوان منوچهری بوده پرداخت ه ایم تا روشن نماییم ابیات این دی وان ارتباط معن ای ی زنجی ره های انسج امی را چگونه محقق می س ازند. بر اساس این نظ ریه، «انسج ام» روابط میان عناص ر سازن ده متن است اما صرف دست یافت ن به ع وام ل انسج ام در متن، آن متن را منسج م نمی کند؛ بلکه پس از نش ان دادن این ع وام ل، بررسی پیوستگی متن مورد نظر بر پایه هماهنگی انسجامی ضروری است. در این پژوهش اثبات شد که ابیات منوچهری از انسج ام و پیوستگی بالایی برخوردار است. از کل ۴۵۶ گره انسجامی این مقاله، در «انسجام واژگانی»، از مجموع «4/41%» گره به ترتیب: «تکرار با بسامد 1/26%»، «باهم آی ی 4/7%»، «تضاد معنایی 2/4%»، «هم معنایی 2%» و «شمول معنایی 1/7%» کمترین بسامد واژگان ی را به خود اختصاص داده اند. در «انسج ام دستوری» نیز به ترتیب: «ارجاع شخصی و اش اری 7/21% »، «ادات رب ط 8/15%»، «حذف 9/14% »، «ارج اع سنجشی 4% » و «ج انشینی 2/2%» به چشم می خورند.
۸.

نعل وارونه در گفتار و رفتار شیخ ابوسعید ابوالخیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: وارونگی معنا ساختارشکنی مکتب خراسان ابوسعید ابوالخیر اسرار التوحید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۸ تعداد دانلود : ۵۷۹
باژگونگی امور یا وارونگی معنا، مبنای بسیاری از اندیشه های ابوسعید ابوالخیر در اسرارالتوحید است و بررسی آن می تواند یکی از مهم ترین عوامل جذابیّت این اثر گران سنگ عرفانی را تبیین کند. در این مقاله نخست گونه هایی از وارونگی معنا معرفی می شود؛ مواردی مانند ترجیح ثروت بر فقر، خوشباشی بر عزلت، تساهل و تسامح و مدارا بر انتقام و... از دلایل اصلی این نوع نگرش، التزام به سکر در مقابل صحو در مشرب فکری ابوسعید است. ابوسعید ابوالخیر، اغلب به هنگام ترویج یا تذکار هنجارهای اخلاقی، تبیین و تأیید احوال خود یا دیگران و رفع حوایج مادی و معنوی مخاطبان عام و خاص اغلب با استفاده از زبان و رفتاری ادبی و تمسک به شیوه های متفاوت و وارونه نسبت به معیارها، هنجارها و نُرم رفتاری معاصران خویش، بسته به موقعیّت و مقتضای مخاطب، رفتاری با ساختار باژگونه از خود نشان می دهد. هنگامی که پشت دریچه تفسیرهای وارونه او را می نگریم، نمی توانیم انکار کنیم که این شیوه ابوسعید مواجهه او با نخوت صوفیانه عصر خویش است. روش تحقیق در این مقاله کتابخانه ای، به شیوه توصیفی تحلیلی و بر اساس یافته هایی از اسرارالتوحید و مقالات و پژوهش های مرتبط استوار است.
۹.

استعاره های توصیفی و بصری در اشعار نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث (با رویکرد گفتمان انتقادی فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استعاره توصیفی و بصری تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف نیما یوشیج مهدی اخوان ثالث

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۷ تعداد دانلود : ۴۳۹
یکی از روش های فن بیان، کاربرد استعاره به معنای کلی آن؛ به کار بردن یک واژه یا عبارت به جای عبارت دیگر بر اساس شباهت بین آن ها است. کاربرد استعاره به عنوان پدیده ایی زبانی ب ه ط ور ع ام و در زب ان ادبی به طور خاص نیست، بلکه پدیده ایی شناختی و ذهنی است و آنچه در زبان ظ اهر م ی ش ود، ص رفا نم ودی از ای ن پدیده ذهنی است. از طرف دیگر، این بیان شناختی و ذهنی از افکار را می توان در چارچوب گفتمان انتقادی و نقد زبانشناختی تحلیل و تفسیر کرد. کاربرد استعاره های توصیفی و بصری در اشعار نیما یوشیج و مهدی اخوان ثالث می تواند یکی از نمونه های رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی از دیدگاه فرکلاف باشد. بر این اساس، اگرچه که رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی رابطه زبان، قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در اولویت قرار می دهد، اما ادبیات ملت ها را نیز می توان در چارچوب گفتمان انتقادی و نقد زبان شناختی تحلیل و تفسیر کرد. در این پژوهش ک ه به روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ایی انجام شده، پس از مطالعه غزلی ات این دو شاعر، م وارد اس تعاره ه ای توصیفی و بصری اشعار مشخص شده و از نظر کمی و کیفی مورد مطالعه قرار گرفته شده است. در نهایت، از تطبیق اشعار نیما و اخوان می توان چنین نتیجه گیری کرد که کاربرد استعاری از وضعیت و شرایط سیاسی و اجتماعی غالب در اشعار اخوان ملموس تر است. با توجه به تحلیل بینامتنی ذکر شده، هر دو شاعر متاثر از شرایط حاکم بر فضای اجتماعی و سیاسی بوده اند. اما، در اشعار اخوان این نگاه آشکارتر است.
۱۰.

عوامل هستی شناسانه زبان با مسئله فهم از دیدگاه مولانا بر اساس نظریه گئورگ گادامر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: مولانا فهم زبان هرمنوتیک فلسفی. مثنوی گادامر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۱ تعداد دانلود : ۲۹۶
زبان واسطه یا رسانه ای است که جهان به مدد آن خود را می گشاید، زبان فقط ابژه (ابزاری) در دست ما نیست، بلکه حافظ سنت و واسطه ای است که همراه با آن ما وجود داریم و خود را درک می کنیم. تأثیر زبان بر ما به گونه ای است که ما از تأثیر آن بر خود آگاه نیستیم. تفسیر ما از جهان، امری زبانی است. در واقع زبان نشانه واقعی محدودیت ماست. زبان همواره ما را احاطه کرده است؛ گادامر لحظه تکوین فهم را لحظه هم زبانی می نامد، لحظه ای که زبان مفسر با زبان اثر آمیخته و ممزوج شده و زبانی مشترک پدید می آید، از نظر گادامر در رویارویی با متن ما چنان محو معنا می شویم که نقش زبان را فراموش می کنیم. مولانا در مقام یک شاعر و عارف بلندپایه بیش از دیگران در باب زبان و کمّ و کیف فهم حاصل از آن سخن گفته است این امر تنها از آن رو نیست که او شاعر است بلکه از آن جهت است که وی در مقام یک عارف عاشق ناگزیر بوده است با سخنگویی و زبان آوری ، دریافت ها و تجارب خود را بیان کند. نتایج این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی و برپایه داده های کتابخانه ای و روش سند کاوی به دست آمده است نشان می دهد که مولانا همراستا با تئوری هرمنوتیکی فهم گئورگ گادامر زبان را امری نارسا در مسئله فهم می داند.
۱۱.

بررسی مصادیق زبان تمثیل در غزلیات حافظ

کلید واژه ها: حافظ عرفان تمثیل غزلیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۵ تعداد دانلود : ۱۷۴
 حافظ غزلسرای بنامی است که تاریخ، نام پر آوازه اش را نه تنها در جرگه ی شاعران، که در صدر کارنامه ی عرفان جهان ثبت کرده است. غزلیات او شرح ایام و لیالی عمری است که در مکاشفه ی محبوب و سیر خرابات عرفان گذشته است. پس می توان گفت او را عارفی، کامل، نه غزل سرایی مشهور، و عارف مسلک باشد. وی از مجموعه گران بهای میراث تجربه های عارفانه به خوبی بهره گرفته و به ظریف ترین شکل ممکن آن ها را در اشعار غنایی خود تزریق نموده است. بدین سان وی دو رویه ی عشق و عرفان را توامان در شعر خود نمایان کرد، از سویی دیگر برای حمل دوگانه معنا نیازمند بهره از زبان و ابزاری بیانی با پتانسیل پرتوانی است که البته وامدار مصادیقی از زبان تمثیل ازجمله: نماد، کنایه، ایهام و ایهام هنری و اسناد مجازی است که وی به نیکی از عهده ی آن به در آمده و از استعداد ژرف این آذین ها بهره گرفته و حجم کثیری از معنا را بدون انباشت مهمل لفظ به ارمغان آورده است. هدف اصلی این تحقیق بررسی جنبه عرفان، معنویت و عشق در شعر حافظ (727-792) با بهرمندی از توانایی های زبان تمثیل می باشد. این تحقیق به روش توصیفی بوده و اطلاعات موردنیاز به روش کتابخانه ای و با استفاده از مقالات موجود جمع آوری و تجزیه و تحلیل گردیده است.
۱۲.

پژوهشی در بنیان های اساطیری و تاریخی کیانیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه فردوسی کیانیان تاریخ اسطوره

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴۴ تعداد دانلود : ۲۶۳
در عصر حاضر که عصر حاکمیت تاریخ و تاریخ گرایی است، موضوع تشخیص زمان ها و بنیان های تاریخی و اساطیری از دغدغه های پژوهش است؛ خاصه در مطالعات ایرانی تعیین مرز میان اسطوره و تاریخ در حماسه ملّی از دشواری های تحقیق به شمار می رود. نخستین بار برتلس از سه بخش متمایز شاهنامه با عنوان های: اسطوره ای، تاریخی و پهلوانی سخن گفت؛ براساس این نظر، دوره حکومت پیشدادیان اساطیری است امّا درباره دوره حکومت کیانیان پژوهشگران اتفاق نظر ندارند. وجود عناصر اساطیری در داستان های مربوط به سلسله کیانیان این پرسش را مطرح می کند که شاهان کیانی شخصیت های تاریخی دارند یا متعلق به اسطوره اند. در پاسخ به این پرسش پژوهشگرانی چون ویندشمان، اشپیگل، دارمستتر، لومل، ویکندر و دو مزیل با دید اسطوره گرایی بر این عقیده اند که کیانیان یا برخی از شاهان این سلسله به اسطوره تعلق دارند. وجود عناصر شگفت در داستان کیکاووس و کیخسرو بن مایه این تفکر است. گروه دیگر از پژوهندگان تاریخ گرا، چون هنینگ، مری بویس و کریستن سن کیانیان را پادشاهان ایران خاوری می دانند که در دوره ای تاریخی پیش از هخامنشیان حکومت کرده اند. ظهور و حضور زرتشت در دوره گشتاسب بن مایه این عقیده است. در جستار پیش رو به روش توصیفی- تحلیلی، آراء و استدلال ها و شواهد این دو گروه پژوهندگان نقد و بررسی شده است نتایج این بررسی نشان می دهد نظریه تاریخ گرایان مستندتر و به واقعیت نزدیک تر است.
۱۳.

تطبیق اوج و حضیض انسان در قرآن و مثنوی و انعکاس آن در نگارگری صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مثنوی قرآن انسان انسان در اوج انسان در حضیض نگارگری دوره صفوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۷ تعداد دانلود : ۲۶۷
نگارگری یکی از هنرهای زیبا و نمادین در ایران است و بررسی آثار برجای مانده از نگارگری نشان دهنده انتقال مفاهیم مهم فردی و اجتماعی در این آثار است. شعر و ادب فارسی نیز از آثاری است که ارزش مهمی در انتقال مفاهیم مهم انسانی دارد. یکی از اصلی ترین دغدغه های مولانا انسان شناسی است و یکی از کتاب هایی که مولانا از آن بسیار تأثیر پذیرفته قرآن است؛ از موارد تأثیرپذیری از قرآن، انعکاس شخصیت های نیک و بد قرآنی در مثنوی است. این پژوهش به روش «تطبیقی-تحلیلی» انجام گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از این است که بسیاری از الگوهای ارائه شده در مثنوی، با الگوهای قرآنی مطابقت دارد؛ بیشتر این الگوها یا انبیای الهی هستند یا اولیای الهی؛ انبیای الهی همچون: آدم، ابراهیم، نوح، داوود، سلیمان،  صالح، یونس، موسی، یوسف، عیسی و محمّد(علیهم السلام)، و اولیای الهی مانند: بایزید بسطامی، منصور حلّاج، فضیل عیّاض، شقیق بلخی و ...؛ و برخی مظاهر انسان در حضیض افراد ظالم تاریخ، پادشاهان ستمگر و حاکمان خونریز هستند؛ همچون: قابیل، فرعون، نمرود، قارون، ابوجهل، ابولهب، و حجاج یوسف. مولانا این الگوهای انسانی را به طریق رمز و نماد به کار برده و اغلب از آنها و رویدادهای مربوط به زندگیشان، برداشت های عارفانه نموده است و هدفش این بوده که نشان بدهد هریک از این الگوها، نماد چه فضایل یا رذایل اخلاقی هستند. در نگاره های برجای مانده از دوره صفوی نیز می توان مضامینی از ارزشمندی انسان را مشاده کرد. اهداف پژوهش: 1.بررسی سیمای انسان در مثنوی و تطبیق آن با قرآن. 2.بررسی اوج و حضیضِ سیمای انسان در نگارگری دوره صفوی. سؤالات پژوهش: 1.اوج و حضیض انسان از دیدگاه مثنوی و قرآن چگونه است؟ 2.سیمای انسان چه بازتابی در نگارگری دوره صفوی دارد؟
۱۴.

بررسی سیر آفاقی طبیعت و عناصر آن با تکیه بر آیات قرآنی در اشعار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولانا طبیعت آفاق سیر آفاقی مفاهیم انفسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۳ تعداد دانلود : ۴۱۳
از گذشته تا به امروز شعرا در اشعار خود از عناصر طبیعت و مظاهر آفاقی آن برای مقاصدی گوناگونی همچون توصیف، مدح، ذم، تغزل، مرثیه و... بهره برده اند. نمود طبیعت در اشعار مولانا اعم از مثنوی و غزلیات شمس در راستای رویکرد آفاقی او به جهان هستی بسیار زیاد است این حضور هم به لحاظ کثرت و تعداد ابیات است و هم به لحاظ تنوّع عناصر طبیعی به کار رفته.آنچه شاعران عارف تجربه کرده اند، مفاهیم فرا دنیایی و سرشار از ابهام و ناشناختگی و پیچش است در گذر از آفاق به انفس تصاویر شعری شعر عرفانی مفاهیم معقول عارفانه را در معرض دید مخاطب قرار می دهد. سهم طبیعت و پدیده های پر تعداد آن در این تصویرسازی قابل توجه است. اندیشیدن درباره ی طبیعت در حقیقت به خود اندیشیدن است، شعری که به آفاق و پدیده های طبیعی آن بپردازد در همه ی زمان ها مورد توجه شاعران بوده است برخی تنها به وصف آن پرداخته اند و برخی دیگر خصوصیات فکری، روحی، نژادی، دینی و عقیدتی خود را با کمک آن به منصه ی ظهور رسانده اند. شعر کلاسیک عرفانی ما به ضرورت اندیشه های متصوفه و عرفا و گشت و گذار و تفرّج آنان در آفاق و دیدن مظاهر طبیعت، به صورتی قابل توجه از پدیده های طبیعی بهره گرفته است. کاربرد این عناصر و تصاویر شعری آفاقی به صورت جدّی با سنایی آغاز می شود و با مولانا به ژرفای معنای انفسی خود می رسد. مولانا با ایجاد پلی میان عالم آفاق و انفس نحوه ی تعامل شعر سنتی عرفانی و گذر از محسوس به نامحسوس و طبیعت به فرا طبیعت را به خوبی نشان می دهد. در این مقاله نگارنده بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای ضمن بیان اجمالی نحوه ی به کارگیری طبیعت و عناصر مختلف آن در شعر عرفانی مولانا به نحوه ی تفاوت کاربرد این عناصر آفاقی در معنای انفسی آنها بپردازد، چرا که در اشعار مولانا سیرانفسی طبیعت به عنوان ابزاری برای القای معانی و مفاهیم عرفانی به کار می رود.
۱۵.

پژوهشی در قلمروی جغرافیایی کیانیان و شاهنامه

کلید واژه ها: کیانیان قلمروی جغرافیایی شاهنامه زامیادیشت ایران سیستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۱ تعداد دانلود : ۴۸۲
یشت نوزدهم اوستا ، زامیاد یشت ، که به کیان یشت نیز شهرت دارد مهم ترین سند در پژوهش های قوم شناسی و مقوله « بنیاد جغرافیایی تاریخ ایران » محسوب می شود . براساس این یشت آغاز شهریاری کیانیان ( کیقباد ، کیکاووس ، کیخسرو ، کی لهراسب ، کی گشتاسب ) و حکومت موفق آنان با کنار رودخانه هایی که به هیرمند منتهی می شود و دریاچه ی کیانسیه ( هامون ) را در سیستان تشکیل می دهند ، پیوند دارد .       قراین دیگری نظیر حضور زرتشت در دوره کی گشتاسب در ایران خاوری ( در بلخ ) و قرابت زبان گاثه های اوستا با لهجه شمال شرقی و نیز استقرار شاهان کیانی از جمله کیکاووس و کی لهراسب در بلخ بنا بر روایات مورخان دوره اسلامی و شاهنامه فردوسی، همچنین ساخت بناهایی نظیر گنگ دژ در توران زمین توسط سیاوش و نیز بنای آتشکده کرکویه در سیستان توسط کیخسرو شواهدی در تاَیید این عقیده است که محیط استعمال واژه « کی » ، یعنی قلمرو حکومت کیانیان از دورترین نقاط شمال شرقی تا جنوب شرقی در سیستان بوده است .
۱۶.

اشتراکات مصادیق فضیلت در اندیشه مولانا و لیندا زاگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فضیلت اخلاق مولانا زاگزبسکی مثنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۰ تعداد دانلود : ۲۸۰
مؤلفه فضیلت و اخلاق فضیلت گرا، یکی از مهم ترین مسائلی است که در تفکر مولوی و زاگزبسکی جایگاه ویژه ای دارد. مولوی در نشان دادن و ترویج این امر، با الگو قرار دادن اخلاق فضیلت سعی در تفهیم این اخلاق برای مخاطب خود دارد. در این بین و با توجه به تطبیق آرای زاگزبسکی با مولانا می توان به این امر رسید که اخلاقیات و فضیلت در نزد مولوی در تطابق با نظریات زاگزبسکی قرار گرفته است.این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی بر مبنای داده های کتابخانه ای صورت گرفته است نشان می دهد که مولانا و زاگزبسکی هر دو بر این باور هستند که فضیلت تحسین آمیز است و خیری دائمی در آن نهفته است. در واقع فضایل اخلاقی در نزد مولانا عواطف و احساسات وی را به سمت راستی و درستی هدایت می کند و باعث می شود که این شاعر، اهداف خود را بر طبق این فضایل هدایت کند. و این عمل با نظریه زاگزبسکی در تعامل است که معتقد است، فرآیندها و عادت هایی که عواطف و امیال ما را مدیریت می کنند، فضایل اخلاقی نام دارند. زاگزبسکی انگیزه بنیادین فضایل اخلاقی را عشق به هستی و انگیزه بنیادین فضایل فکری را عشق به حقیقت معرفی می کند. زاگزبسکی و مولوی در اندیشه های خود، خداوند را بنیان نهایی تمام اوصاف و ارزش های اخلاقی می دانند و بر این باورند که خدا دارای انگیزه های عالی است و فضایل وی نمونه اعلای ملکات خوب هستند.
۱۷.

شادمانی در غزلیات سعدی و انعکاس آن در نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شادی سعدی غزل نگارگری ایرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۶ تعداد دانلود : ۳۸۶
شادی، به عنوان حسی درونی، در غزلیات شاعرانی همچون سعدی که از جمله سرآمدان غزل فارسی است، نمودهایی دارد. سعدی در غزلیاتش عواملی را برای شادی برمیشمارد و انسانها را به دوری از غم و اندوه، و به سرور و شادمانی دعوت می کند. در غزلیات سعدی مولفه های شادی بیرونی و آفاقی و نیز شادی درونی و انفسی قابل بررسی است. مولفه های بیرونی شادی همچون بهره مندی از زیبایی های طبیعت و بهار، تفریح و گردش در آن، و در جمع دوستان بودن، آواز و موسیقی خنیاگران و رقص است و مؤلّفه های درونی شادی احسان و نیکی، برقراری عدالت و ... . در این بین مهمترین عامل شادی عشق است. در این مقاله علاوه بر عوامل شادی بیرونی ذکر شده تنها به عامل عشق به عنوان اصلی ترین نمود شادی درونی می پردازد. چرا که عشق را نگین نگارگری ایرانی دانسته اند. به گونه ای که جدا نمودن مضمون از ساختار نگاره غیرممکن می نماید. این مقاله تکیه بر مطالعات کتابخانه ای داشته و روش بررسی آن توصیفی و تحلیل محتوی است. سوالات پژوهش: 1. بررسی انعکاس شادمانی های ذکر شده در غزلیات سعدی در نگارگری ایرانی.  2. بررسی و آشکار ساختنِ درهم تنیده بودن فرم و محتوی نگاره هایی با مضامین شادی در نگارگری.        اهداف پژوهش: انعکاس و نمود شادی در نگاره های ایرانی در چه حد بوده است.؟ این مضمون در ساختار نگاره ها چه تاثیری بر جای گذاشته است؟
۱۸.

بررسی رتوریک و زیباشناسی آوایی در غزلی از مولانا و انعکاس آن در قالی صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رتوریک زیباشناسی غزل مولانا ساختار آوایی قالی صفوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۰ تعداد دانلود : ۴۴۸
رتوریک را مترجمان اغلب به بلاغت، معانی و بیان، خطابه و سخنوری ترجمه کرده اند. یونانیان فن خطابه را «رتوریکا» و خطیب را «Rhetor»، می نامیدند. همان گونه که زیباییِ حاصل از یک معماری، مجموعه زیبایی بخش های گوناگون آن است، زیبایی و رتوریک شعر هم حاصل زیبایی واحدهای ساختاری آن از جمله توجه به ساختار آوایی و استفاده از فنون و روش هایی است که تأثیرات زیبایی شناختی آوای کلام را برجسته تر و بیشتر می سازد. در غزلیّات مولانا چنان آفرینش های شاعرانه و پردازش های هنرمندانه و ظرایف گوناگون هنری دیده می شود که چیرگی مولانا را هم در بیان مفاهیم و هم در به کارگیری زبان به خوبی نشان می دهد؛ تسلط مولانا بر زبان سهم به سزایی در هنرمندی و خلاقیت ادبی او دارد.  مولانا به عنوان یکی از برجسته ترین شاعران و عارفان ایرانی از عوامل و عناصر آوایی زبان در جهت موسیقایی ساختن کلام خود و در نتیجه تأثیر بیشتر آن بر مخاطب، بسیار هنرمندانه بهره برده است، وی با شناخت ظرفیت های زبانی به ویژه در حوزه آواشناسی ضمن خلق تصاویر و تناسب موسیقیایی به انتقال مفاهیم به خوبی توجه کرده است. تا جایی که می توان مشخصه بارز شعر او را، گزینش و انتخاب عناصر صوری مناسب در جهت القای معنای شعری، دانست؛ به گونه ای که غزل او نه تنها ابزاری مناسب و کارآمد برای انتقال مفاهیم والا در اندیشه عرفانی اوست، بلکه محملی زیبا و موسیقیایی برای تحت تأثیر قرار دادن احساسات و عواطف زیبایی پسند مخاطب است. نتایج این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای و براساس روش توصیفی- تحلیلی صورت پذیرفته است، حاکی از آن است که مولانا خوشه های آوایی را در تمام سطوح واجی، واژگانی و نحوی به صورت مناسب و به جا به کار گرفته است.
۱۹.

بررسی و تحلیل اندیشه های کلامی عطار نیشابوری (با نگاهی به مثنوی هایش)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عطار نیشابوری کلام اشاعره جبر حسن و قبح نقلی نارسائی عقل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۸ تعداد دانلود : ۲۴۴
نفوذ علم کلام و اندیشه های کلامی در ادب فارسی مسئله ای انکارناپذیر است به گونه ای که می توان غالب موضوعات کلامی را در آثار عرفانی مشاهده کرد. در این پژوهش به دیدگاه های کلامی عطّار در مثنوی هایش پرداخته شده است. ازجمله مباحث مطرح شده در این پژوهش می توان به توحید و اعتقاد به جبر رفتاری، باور به نارسایی عقل در فهم معارف، اعتقاد به حسن و قبح نقلی، تنزیه مطلق و توفیق الهی و معاد که از مهم ترین مفاهیم کلامی عطّار در مثنوی هایش است اشاره کرد؛ اما آنچه قابل توجه است اینکه عطّار به طور مطلق همه اندیشه های کلامی فرق را نمی پذیرد؛ به عبارت دیگر دیدگاه های عطّار تلفیقی از دیدگاه عرفانی و نظریات کلامی است؛ مثلاً در زمینه توحید، عطّار اعتقاد به خدایی محبوب، لطیف و معشوق دارد درحالی که اشاعره بیشتر خداوند را جبّار و قهّار می دانند که هرچه انجام دهد عدالت محض است. به طورکلی می توان گفت که اگرچه عطّار در بسیاری موارد دیدگاهی نزدیک به دیدگاه اشاعره دارد اما در مواردی هم می توان اندیشه هایی متفاوت با اندیشه های اشاعره را در آثارش مشاهده کرد.
۲۰.

سرچشمه های عرفانی در مثنوی مولوی «با رویکرد تمثیلی»

کلید واژه ها: سرچشمه های عرفانی اشعار عارفانه مصادیق تمثیل مولوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۱ تعداد دانلود : ۳۷۶
در عرفان اسلامی آثار بسیار کثیری وجود دارد که هریک با رویکردی گوناگون سعی در شناسایی و معرفی جهان هستی دارد و غالباً روش ها و ابزارهایی همانند: کنایه، نماد، مفاهیم مجازی و استعاری را برای نمایش جهان درونی عارف با الگو از دنیای پیرامونش به کار گرفته اند. این رویکرد در مثنوی ستون سترگ ادبیات عرفانی و تمثیلی، مشهود است. مولانا این ابزارها را در ساحت های تمام موضوعات خویش تعبیه نمود که می توان از این موضوعات به عنوان موضوعات پرکاربرد تمثیلی و عرفانی مولانا نام برد که از جمله مهمترین آن ها عبارتنداز: انسان کامل، معرفت خداوند و شناخت هستی است. مولوی با بهره بردن از تعالیم عمیق دینی و تجربیات مهم ترین عارفان پیش از خود و آمیختن آنها با تجربیات عرفانی و تکیه بر مصادیق تمثیلی ادبیات فارسی توانست جهان شناسی، انسان شناسی عرفانی و در مجموع معرفتی تام و بسیار متعالی را در آثار منثور و منظوم خویش به بشریت عرضه نماید. هدف اصلی این جستار بررسی سرچشمه های عرفانی در مثنوی مولوی با تکیه بر ابزارهای تمثیل در چارچوب موضوعات یادشده می باشد. این جستارها به روشی تحلیلی و اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای و با استناد به مقالات و آثار از پیش پرداخته شده، جمع آوری گردیده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان