مریم رامین نیا

مریم رامین نیا

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۹ مورد از کل ۱۹ مورد.
۱.

چندپارگی و تزلزل هویت و روایت در رمان های «محمدرضا کاتب»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: محمدرضا کاتب چندپارگی هویت روایت پسامدرن تناقض و عدم قطعیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۹۴
هویت در رمان های پست مدرن، انسجام و ثبات رمان های پیشامدرن را ندارد و از این رو سیال، چندپاره، از هم گسیخته و متزلزل است. روایت پردازی در داستان پسامدرن به تأثیر از هویت های چندپاره و سیال شخصیت ها، غیر قابل اعتماد، مشکوک و متناقض است. «محمدرضا کاتب»، یکی از نویسندگان پرکار دوره معاصر است که برخی رمان هایش به مؤلفه های پست مدرنیستی تشبه می جوید. به همین منظور، پژوهش پیش رو درصدد بررسی مسئله هویت و روایت پردازی رمان های این نویسنده برآمده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی، شش رمان کاتب به نام های «آفتاب پرست نازنین»، «بالزن ها»، «بی ترسی»، «پستی»، «رام کننده» و «هیس» از منظر مؤلفه های پست مدرنیستیِ هویت، شخصیت و روایت پردازی بررسی شده است. نتایج اجمالی پژوهش بیانگر آن است که در رمان های بررسی شده، بیشتر شخصیت ها، هویت های نامتعین، سیال و چندپاره دارند. سرگردانی، جابه جایی و هم پوشانی شخصیت ها با یکدیگر، ناتوانی در شناختِ خود، گواه هویت های ازهم گسیخته آنهاست. روایت های چندپاره و متناقض از شخصیت ها و ماجراها، شاخصه دیگری است که رمان های کاتب را با عدم قطعیت نشان دار می کند. مؤلفه های پست مدرنیستیِ تردید هستی شناسانه، عدم قطعیت و چندپارگی و تناقض در هویت و روایت پردازی در رمان های «آفتاب پرست نازنین»، «پستی»، «رام کننده» و «هیس» بسیار چشمگیر است ولی در «بالزن ها» و «بی ترسی» به میزان ملایم تری به کار رفته است.
۲.

بررسی زمینه های اجتماعی – سیاسی پیوند عناصر اسطوره ای با درون مایه های رمانتیسم سیاه در اشعار نصرت رحمانی

کلید واژه ها: نصرت رحمانی اسطوره رمانتیسم سیاه شکست نهضت ملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۵۹
رمانتیسم سیاه که از آن با عناوینی چون منفعلانه، بیمار و سرطانی یاد می شود، از شاخه های مهم مکتب رمانتیسم است که پس از کودتای 28 مرداد در ایران به صورت گسترده ای در عرصه شعر و نثر حضور دارد. نصرت رحمانی به عنوان یکی از نماینده های شاخص جریان رمانتیسم سیاه در ایران شناخته می شود. نگارندگان در این جستار برآنند تا با بررسی اشعار نصرت رحمانی، ضمن نشان دادن بازتاب مضامین رمانتیسم سیاه در عناصر اسطوره ای شعر او، به تحلیل دلایل این امر بپردازند. بر اساس یافته های این پژوهش، شکست نهضت ملی که با نابودی آرمان های اجتماعی روشنفکر ایرانی همراه است در سال های پس از کودتا به رمانتیسم سیاه و بدبینانه در اندیشه و شعر نصرت رحمانی می انجامد. از این رو، مضامینی چون مرگ اندیشی، یأس و بدبینی، بیان خیانت و تمسخر عشق، شیطان گرایی، تصویر فضاهای وهمناک و نظایر آن که از جمله مضامین رمانتیسم سیاه هستند، در باززایی عناصر اسطوره ای شعر نصرت رحمانی بسیار تأثیر گذاشته اند؛ عناصر اسطوره ای،همانند سیمرغ، قاف، لیلی، شیرین، بیژن، حلاج و... در شعر رحمانی به تناسب نگاه سیاه بینانه او، شکست خورده و متفاوت با گذشته به تصویر کشیده می شوند.
۳.

چهره زایی و چهره زدایی در روایت های صوفیانه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۸۵
روایت های صوفیانه به مثابه زندگی نامه دگرنوشت به دلیل متغیرهایی چون نوع رابطه روایت پرداز با سوژه ارجاعی، خوانش و مقاصد روایت پرداز و میزان تأییدپذیری داده های روایت، چهره متنی ای برای فرد تولید می کند که به تمامی نمی تواند منطبق با شخصیت واقعی (سوژه ارجاعی) صوفیان باشد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر نظریات پل دومان در مقاله «خودزندگی نامه به مثابه چهره زدایی»، گونه های چهره سازی در روایت های صوفیانه را بررسی می کند و به این پرسش پاسخ می دهد که آیا همه شیوه های چهره سازی در خوانش مخاطب به چهره زایی منجر شده است؟ بررسی روایت های صوفیانه نشان می دهد، چهره صوفیان به شیوه کرامت سازی، الگوبرداری از چهره های دینی و اسطوره ای، ترسیم ابژکتیو و وجودشناسانه «منِ بی قدرشده» برمبنای اصل فنا، سخن گفتن پروسوپوپیایی در گور و نوشته های سنگ قبر پردازش می شده است. شیوه پروسوپوپیایی، ساحتی فراواقعی و متعالی به چهره روبه زوال صوفیِ مُرده می داده و چهره زاینده بوده است. در ترسیم منِ ابژکتیوِ صوفی که براساس آن، خوارداشتِ من(چهره)، عامدانه و آگاهانه صورت می گرفت، از شکست چهره، چهره ای تازه برای صوفی پدیدار شده است. با وجود این، اغراق در توصیف برخی ویژگی های صوفیانه چون بی اعتنایی به ظاهر، خلوص و یگانگی در عشق به معبود و عدم اشتغال به غیر که مصادیق آن در خرقه شپش آلود، دعای منتهی به مرگ فرزند و راندن مریدان و هواداران نمودار می شد، نتیجه عکس داشته و چهره زایی را به چهره زدایی بدل کرده است.
۴.

قلمروزدایی و قلمروگرایی در شعر معاصر: منظری دلوزی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: قلمروگرایی قلمروزدایی استعلایی درون ماندگاری شعر معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۱ تعداد دانلود : ۱۴۰
قلمروگرایی و قلمروزدایی، دوگانه کلیدی در اندیشه دلوز و گتاری است که از درون فلسفه درون ماندگار وی بیرون آمده اند. قلمروزدایی، گریز از قلمرو با اصول و روابط ثابت و متعین است، فراشدی که هرگونه قراردادهای ایدئولوژیک و ازپیش تعیین شده را نفی می کند. درمقابل، قلمروگرایی، خصلتی استعلایی و همواره میل به «بودن» دارد. این پژوهش با تکیه بر نظریه قلمروزدایی در پی پاسخ به این پرسش است که شعر معاصر به مثابه قلمروزدایی از شعر قدمایی آیا در شیوه نگرش به همه موضع گیری های فکری همچنان قلمروزدایانه است؟ بررسی شعر معاصر نشان می دهد قلمرو زدایی از شعر کهن، در شاخه نیمایی و در مقیاس وزن عروضی نسبی و مثبت بوده، اما در کلیتش و با توجه به زایایی و توانمندی در پدید آوردن فراشدهای صیرورت پذیر چون شعرسپید، موج نو و حجم، مطلق و مثبت ارزیابی می شود. با وجود این، در برخی سنت های فکری که در فرایند تاریخی صورت متقابلی به خود گرفته اند، رویکردی قلمروگرایانه دارد. به واسطه تفکر استعلایی و طبق قراردادهای ایدئولوژیک و صیرورت ناپذیر، نیما یوشیج روستا را به شهر و شعر را به فلسفه، و اخوان و نادرپور، ایرانی را به عرب برتری می دهند. این تقابل ها به روش استعلایی میل به حفظ قلمرو در سویه متعینی دارند؛ چراکه خطوط گریز و فراشدهای قلمروزدایانه برای بازپیکره بندیِ مفهومی در شعر این شاعران بسته مانده است.
۵.

کارکرد کهن الگوهای خیر و شر در پردازش قهرمانان و ضد قهرمانان قصه های جادویی ترکمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قصه های جادویی ترکمن کهن الگوی خیر و شر قهرمان و ضد قهرمان در قصه ها جادویی ادبیات عامه ترکمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۳۱
این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی و با اتکا به نظر اسطوره پژوهان ده قصه جادویی مکتوب ترکمن را بررسی کرده است تا بازتاب عناصر اسطوره ای و کهن الگویی را در آن قصه ها بنمایاند. نتیجه اجمالی پژوهش نشان می دهد که نبرد «خیر و شر»، مهمترین عامل اسطوره ای و کهن الگویی قصه های جادویی ترکمن است. پسر و دختر نوجوان خانواده نماینده نیروی خیر هستند که برای نجات یکی از اعضای خانواده یا در جست و جوی امر مطلوب در سفری پر فراز و نشیب با نیروهای شر مقابله می کنند. سفر عنصر غنابخشی است که قهرمان نابالغ را به پختگی می رساند. در بیشتر قصه ها، دیو نماینده نیروی شر و اهریمنی است که در کار قهرمان خلل ایجاد می کند و قهرمان در چند مرحله با او به نبرد می پردازد و سرانجام به پیروزی می رسد. افزون بر دیوها، ضدقهرمانان انسانی مانند نامادری، زن برادر، پیرزن بدجنس به تنهایی یا به عنوان نیروی کمکی نقش نیروهای شر را ایفا می کنند. هر دوی نیروهای خیر و شر در پیشبرد اهداف خود به جادو به عنوان امر فراطبیعی متوسل می شوند.
۶.

ملال و اطوار سوژه مدرن در شعر الیوت و بیژن الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سوژه مدرن ملال و اطوار الیوت بیژن الهی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۰ تعداد دانلود : ۲۳۳
تی، اس، الیوت، شاعر و منتقد بریتانیایی- امریکایی به واسطه تکنیک های فرمی و بیانی و مضمون پردازی، یکی از پیشگامان مدرنیسم ادبی دانسته شده است. دفتر «سرزمین ویران» و «چهار کوارتت»، شیوه و دوره جدیدی از فردیت و خوداگاهی در شعر را به نمایش می گذارد که در آن سوژه/راوی شعر به تجربه و درک عمیق تری از زندگی دست می یازد. نسبت سوژه مدرن الیوت با ابژه تماشایش نه تنها بر شعر اروپایی تأثیر می گذارد بلکه الگو و منشأ الهام شعر مدرن فارسی نیز می شود. بیژن الهی، شاعر موج نو، در دفترهای «جوانی ها» و «دیدن» نشان می دهد به شاخص های شعر مدرن نزدیک شده است.این پژوهش با تکیه بر آرا و شیوه نگارش مدرنیستی از دو منظر طرز بیان و درونمایه شعر این دو شاعر را بررسی کرده است. هدف بررسی نشان دادن تأثیرپذیری الهی از مؤلفه های شعر مدرن به ویژه شعر الیوت بوده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که الیوت و الهی به شیوه های شخصی سازی و غیرشخصی سازی، موقعیت انسان/ سوژه ای را به تصویر می کشند که در مرزهای خودآگاهی و فردیت با تنش ها و بحران های جهانِ مدرن روبه رو می شود و اندوه و یأس خود را از تماشا و تجربه جهانی فاش می کند که با فرسودگی، تباهی و ویرانی نشان دار می شود. گرچه تصویر تباهی و مرگ در سرزمین ویران الیوت پربسامدتر از شعر الهی است و الهی بیشتر از الیوت در تمنای روشنی و امید برمی آید اما در نمای کلی، روشنی و امید در شعر الهی کارکردی حاشیه ای دارد.
۷.

بازتاب تعذیب و تبدیل به مثابه ابزار فردیت زدا و همگون ساز در رمان های "رود راوی" و "میرا"(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تعذیب تبدیل فردیت زدایی همگون سازی رود راوی میرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۴ تعداد دانلود : ۲۵۲
این پژوهش رمان "رود راوی" نوشته ابوتراب خسروی را به عنوان الگوی جامعه سنتی کل گرا و "میرا" نوشته کریستوفر فرانک را به عنوان الگویی از جامعه توتالیتر در عصر مدرن برگزیده است. روش پژوهش مبتنی بر نظرات متفکرانی بوده که روابط فرد/ سوژه با نظام سلطه و شیوه های اُبژه سازی را بررسی کرده اند. در تبیین کارکرد سیاسی نظام های کلیت گرا بر افراد، بیشتر نظر متفکرانی چون میشل فوکو، هانا آرنت، ریگل، هی وود و در جامعه شناسی و طبقه بندی بدن به مثابه ابژه قدرت، دیدگاه های کریگان و لوبرتون اساس کار قرار گرفته است. بررسی رمان رود راوی نشان می دهد که فرایند فردیت زدایی و همگون سازی در جامعه سنتی با تعذیب و نمایش آن صورت می گیرد و در میرا، نظام تمامیت گرا در کنار شکنجه و تعذیب که عموماً در مکان های غیرعمومی صورت می گیرد، مغزها را دگرگون و به هویتی همگانی و تکثیریافته اصلاح و تبدیل می کند. با این تقاوت که تعذیب در نظام های فرقه ای- سنتی بیشتر کارکرد اعتقادی و مذهبی دارد و در نظام توتالیتر دوره مدرن، با مقاصد سیاسی صورت می گیرد. آنچه در هر دو رمان مشترک است، تخطی ناپذیری اصول، از بین رفتن حریم شخصی، مقابله با عشق به مثابه جلوه ای از فردیت و در یک سخن، زدودن هرگونه مظاهر فردگرایی و تبدیل افراد به بدن های اُبژه است و آنچه دو رمان را از هم متمایز می کند، میزان ابژه پذیری و سوژ ه گی فرد در جهان رمان ها است.
۸.

هستی شناسی مخاطب درون متنی در شعر موج نو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: هستی شناسی مخاطب ضمیر «تو» خود دیگری شعر موج نو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۱ تعداد دانلود : ۳۸۱
از منظر جهان نگری به شدت زیر تأثیر مدرنیسم و اگزیستانسیالیسم بود و از این رو شعری ذهنیت گرا و خوداندیشانه است. در شعر موج نو، شناخت و گفت وگوی سوژه از طریق برون افکنی و نمایش گفت وگو امکان پذیر می شود که شاعر آن را «تو» خطاب می کند. بسامد این طرز خطاب به اندازه ای است که برای موج نو نوعی ویژگی محسوب می شود. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی هستی شناسانه ضمیر مخاطب «تو» در شعر موج نو می پردازد. این بررسی نشان می دهد که دامنه مدلولی و ارجاعی ضمیر «تو» به رغم نمایش بیرونی اش، در بیشتر موارد، خودارجاع است. به بیان دیگر، «تو» نوعی خطاب نمایشی است که هویتی روایی برمی سازد و به شاعر مجال می دهد که در رفت و برگشت به خود و بیرون از خود، زمینه های شناخت دقیق تری از هویت شخصیِ خود فراهم کند. با وجود این، دامنه مدلولی «تو» به جانب «دیگری» به مثابه وجودی بیرونی و مستقل نیز کشیده می شود تا شناخت از «خود» و جهان پیرامون خود را غیرشخصی و تکمیل کند. بنابراین، خطاب به «تو» به مثابه «خود»، «همان» و «دیگری»، ماهیتی شناختی دارد و آنجا که شاعر به برون از خود نظر بیفکند، مفاهیمی چون عدالت و آزادی و انسانیت در شعر نمود می یابند و «تو»، دلالت سیاسی و اجتماعی نیز به خود می گیرد.
۹.

نقش های زنانه در رمان های «پیرزاد» و «وولف» با تکیه بر نقش های کهن الگویی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نقش های زنانه کهن الگو یونگ ویرجینیا وولف زویا پیرزاد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۲۸۶
نقد کهن¬الگویی که بر پایه نظریّه¬های «کارل گوستاو یونگ» پایه گذاری شده است، کهن الگوها را در متن های ادبی می کاود و نقش ها، کارکردها و دگردیسی آنها را تبیین می کند. از جمله کهن الگوهایی که یونگ در آثارش برمی شمرد، می توان به چهار کهن الگوی زنانه اشاره کرد که به صورت نقش هایی زنانه در زندگی آنان نمود می یابد. این چهار نقش عبارتند از: نقش مادر، همسر، مدونا و نقش آمازون. این نقش ها در ارتباط با سایرین، محیط و فرهنگ حاکم بر محیط زندگی در رفتارهای زنان ظهور می یابد. با بررسی آثار ادبی زنان می توان چگونگی و میزان حضور این نقش ها را مشاهده کرد. رما ن نویسان زن غربی و ایرانی به فراخور محیط، فرهنگ و هنجارهای اجتماعی به این نقش ها پرداخته اند. در پژوهش حاضر به بررسی میزان نمود این نقش های زنانه و بررسی مقایسه ای آنها در رمان¬های «چراغ¬ها را من خاموش می¬کنم» و «عادت می¬کنیم» از زویا پیرزاد و «خانم دالوی» و «به سوی فانوس دریایی» از ویرجینیا وولف پرداخته شده است. نتیجه اجمالی پژوهش نشان می دهد که نقش های زنانه ای که بر اساس کهن الگوهای یونگ تبیین شده اند، در پیرزاد و وولف یکسان به کار گرفته نشده است. وولف به عنوان رمان نویس غربی به نقش های مادر و همسر به صورتی متعادل تر پرداخته است. در «به سوی فانوس دریایی» نقش مدونا حضور پررنگی دارد و در عوض در «خانم دالوی» آمازون توانسته است با قدرت کافی به نمایش خود بپردازد. در نوع پرداختن به این نقش ها، نگرش فمینیستی وولف بی تأثیر نبوده است. از این¬رو خصلت جنگندگی، کنشگری و استقلال زنان وولف بارزتر است. در آثار پیرزاد، نقش مادر را با رویکردی فداکارانه و نقش همسر را محافظه کارانه مشاهده می کنیم. وی برای نقش مدونا، جایگاه ویژه ای در نظر گرفته است و نقش آمازون را در چارچوب فرهنگ سنتی شرقی و به صورتی گام به گام و کم رنگ وارد آثارش کرده است.
۱۰.

هم زیستی صداها در خوانشی از یک داستان مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مثنوی روایت جهد و توکل هم زیستی صدا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۳ تعداد دانلود : ۳۶۰
«داستان شخصی که در عهد داوود (ع)شب و روز دعا می کرد که مرا روزی حلال ده بی رنج»درظاهر، داستانی نمادین است که مولوی در پایان داستان، از رمزها پرده برمی دارد و سخن آخر را مانند یک راوی مؤلف محور بیان می کند. کیفیت گفت وگوها و روند منطقی آنها و نیز لایه های درونی و بیرونی بخش های داستان گویای آن است که در پس این داستان نمادین، هدف دیگری نیز نهفته است که آن را باید از متن بیرون کشید. پرسش اصلی پژوهش این است که اگر هدف مولوی از این داستانْ رسیدن به یک نتیجه اخلاقی مشخص (کشتن نفس) است، پس آن گفت وگوهای درازدامن در باب «جهد و توکل» برای چه بود. پاسخ احتمالی ممکن است این باشد که این داستانِ به ظاهر یکپارچه دو بخش دارد که در بخش اول، مسئله جهد و توکل مطرح می شود و بی آنکه به نتیجه مشخصی برسد پایان می یابد؛ این امر گویای همنشینی مفاهیم جهد و توکل در بافت داستان است. در بخش دوم، موضوع نفس و مبارزه با آن مطرح می شود تا به این آموزه اخلاقی برسد که «گاو نفس را باید کشت».
۱۲.

تحلیل و نقد کتاب کارکرد ابهام در فرایند خوانش متن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۶۳۶ تعداد دانلود : ۲۶۳
کارکرد ابهام در فرایند خوانش متن تألیف فروغ صهبا، پیچیدگی ها و شگردهای روایی در مبهم ساختن داستان را بررسی کرده است. «ابهام» صنعتی است در نوشتار که بنا به مقتضیات نویسنده و متن، می تواند عنصری جوهری و ذاتی یا ترفند ادبی تلقی شود. به رغم تلاش نویسنده در ارائة شواهد بسیاری از شگردهای ابهام آفرینی در داستان مدرن، ایراداتی به کتاب وارد است. پراکندگی و ضعف طبقه بندی مطالب در ساختار کتاب و تلقی نادرست از ابهام ایرادهای کلی کتاب است: 1. نپرداختن به انواع متن های نوشتاری مانند متن های عرفانی و شعر، و فروکاستن ابهام به نوع نوشتاری داستان، آن هم صرفاً داستان مدرن و پسامدرن، درحالی که عنوان کتاب بررسی ابهام در «متن» را هدف پیش روی خود قرار داده است، 2. یکی انگاشتن ابهام با پیچیدگی، 3. نبود تمایز میان انواع ابهام (ساختگی، ادبی، و جوهری)، و 4. تنزل دادن ابهام به عنوان ترفندی برای حفظ صدارت نویسنده است از مهم ترین مواردی است که مقالة حاضر به آن ها پرداخته است.
۱۳.

رویکرد ریزوماتیک و درختی: دو شیوه متفاوت در آفرینش و خوانش اثر ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اثر ادبی دلوز ریزوم رویکرد درختی ریزوماتیک بسگانگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰۵ تعداد دانلود : ۶۷۶۶
پیامد گفتمان درختی در آفرینش اثر ادبی، ترسیم نمودار بی پایانی از مفاهیم و واژگان تثبیت شده در جهان گذشته، حال و آینده و معرفت قاب بندی شده است. چنین رویکردی در خوانش متن، مرکزگرا و قلمرو محور است. در مقابل، گفتمان ریزوماتیک برهم زننده نظم پایگانی ساختار اندیشه ورزی است که ایده ها، مفاهیم و موضوعات گونه گون را در شبکه ای از روابط همسطح و افقی به هم پیوند میدهد و اثر ادبی را چونان مجموعه ای گرد هم آمده ارائه میکند که در خوانش آن به جای جستجوی فهم معنای یکه اثر و دلالتی خاص، کارکردها و پیوندها پیگرفته میشود. این نوشتار، بی آنکه قصد برتری بخشیدن به یکی از این دو رویکرد را داشته باشد، به طور خاص به بررسی و بازگویی آراء دلوز و متفکرانی می پردازد که در نگره خود به سوژه/ ابژه، من/ دیگری، مبانی فلسفی و معرفت شناختی گفتمان ریزوماتیک را فراهم کردهاند و در پی پاسخ به این پرسش است که: خوانش متنهای ادبی با رویکرد ریزوماتیک، چگونه و تا چه پایه میسر است؟
۱۴.

Polyphony: Molavi̓ s Universal Message(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۷۰
Polyphony is a term applied by Bakhtin to describe the features of Dostoevsky's Poetics. According to Bakhtin, polyphony is based on dialogism and to respect to the others 'opinion. In this case, polyphony is an achievement that releases human thought of dogmatism. Molavi, prior to Bakhtin, emphasized on otherness and avoidance of dogmatism and selfdom. Polyphony is a twentieth century idiom and he did not theorize it, the principles of polyphony as a universal message for human society can be seen in Molavi's thought and works. This article examines Molavi̓ s polyphonic view and tries to show it in Molavi's works especially in Mathnavis. The conclusion shows that there are the elements and roots of polyphonic thinking in Molavi̕ s work; Molavi presents polyphony through the elements such as: coexistence of binary oppositions, relativism, to respect to the other`s ideas.
۱۵.

تقابل های دوگانه و کارکرد آنها در متن با تأکید بر تقابل نور و ظلمت در آثار فارسی شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۶۴ تعداد دانلود : ۳۰۵۱
تقابل های دوگانه، اصطلاح کلیدی در نظام زبان شناسی سوسور، ساخت گرایی، شالوده شکنی و مکتب باختین است که در فهم معنا و نظام تفکر انسان، نقش بنیادینی ایفا می کند. همگی این مکتب ها در پذیرش تقابل ها به عنوان عامل اساسی شکل دهنده در نظام های گوناگون زندگی بشری رویکرد مشابهی دارند؛ لیکن در تفسیر نحوه تعامل دو جانب یک تقابل، دیدگاه های متفاوتی دارند. صرف نظر از پیامدهای چگونگی تفسیر تقابل های دوگانه در زمینه های گوناگون فلسفی، اجتماعی، فرهنگی، تاریخی و...، آنچه مهم می نماید، تفاوت در نگرش و خوانش متن ادبی است که هر یک از آن مکتب ها و نظریه ها بر اساس تفسیر خود از تقابل ها، به دست می دهند. این نوشتار می کوشد مفهوم و چگونگی تفسیر تقابل ها در ساخت گرایی، شالوده شکنی و مکتب باختین را بکاود؛ آنگاه برای نشان دادن چگونگی عملکرد و تفسیر تقابل ها، تقابل نور و ظلمت در آثار سهروردی، شیخ اشراق، بررسی شده است. نتایج بررسی نشان می دهد که نگرش آفریننده متن ادبی و خوانش متن بر اساس آرای این نظریه ها به تقابل های دوگانه، به بازتولید متن های متفاوت می انجامد که بر اساس رویکرد تک آوایانه یا چندمنظری نویسنده، متن اثر وجوه متفاوتی به خود می گیرد. همچنان که در مصنفات شیخ، تقابل ها به مانند فرجامی که ساختارگرایی به تقابل ها می دهد، کیفیت برتری جویانه یا وحدت بخش دارند(1).
۱۶.

تأملی در نقد روایت با رویکرد منطق مکالمه ای و چندآوایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: چندآوایی تحلیل روایت روی ماه خداوند را ببوس منطق گفت وگویی بیدارکردن ابلیس معاویه را برادران کارامازوف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷۹ تعداد دانلود : ۹۱۸
پس از ترجمة آثار باختین در ایران و استقبال روزافزون از نظریة منطق مکالمه و چندآوایی او، دیده می شود که متون ادبی کلاسیک و معاصر با رویکرد باختینی بررسی می شوند. در مواردی، کلی گویی و ساده انگاری این نظریه در تحلیل روایت، باعث شده است که زوایا و ژرفای نظریة باختین به درستی نمایانده نشود و تحلیل روایت در بیش تر موارد، به نقدی توصیفی یا برجسته کردن موارد صوری فروکاسته شود. در این نوشتار، نگارنده کوشیده است شیوة تحلیل و تطبیق مؤلفه های اساسی نظریة چندآوایی را در متن روایی بازنگری کند. به این منظور، داستان «بیدارکردن ابلیس معاویه را» از مثنوی معنوی و داستان روی ماه خداوند را ببوس از مصطفی مستور (نمونه هایی از دو متن روایی کلاسیک و معاصر) انتخاب شده اند و رمان برادران کارامازوف داستایفسکی به منزلة متن مرجع در نظر گرفته شده است. پژوهش بر اساس شیوة یافتن تقابل های دوگانه، که از نقد ساختارگرایی وام گرفته شده است، و شیوة همزیستی آواهای متضاد در متن، که عنصر غالب در نظریة چندآوایی باختین است، انجام شده است. نتیجة اجمالی نشان می دهد که تحلیل روایت باید بر اساس اصل پذیرش و کنش دوسویة مفاهیم متقابل و همزیستی آن ها در متن باشد. بنابراین، همة تکنیک های روایت از حضور «غیر» گرفته تا کارناوالیزه کردن، طنز، تعدد راوی و زاویة دید و نقل قول مستقیم، باید پذیرش آوای غیر را به اجرا گذارند. بر اساس این، روی ماه خداوند را ببوس به علت یکپارچگی با آوای مخالف و نبود کنش دوسویة آواهای متقابل تک آوا و داستان بیدارکردن ابلیس معاویه را به علت نبود پاسخ قطعی به آوای مخالف و همزیستی نسبی آواها، دوصدایی است.
۱۸.

چندآوایی و منطق گفتگویی در نگاه مولوی به مسألة جهد و توکّل با تکیه بر داستان شیر و نخچیران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولوی مثنوی باختین چندآوایی منطق گفتگویی داستان شیر و نخچیران

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد ساختارگرا
تعداد بازدید : ۲۴۰۰ تعداد دانلود : ۱۲۷۲
مثنوی مولوی، دریای بیکران و پر رمز و راز از جویبارهای مفاهیم ناب است که با هدف ترسیم و تحقّق زندگی مطلوب برای به بار نشستن نهال استعدادهای انسان کمال مند سروده شده است. رازوارگی و رمزگونگی مثنوی تنها در عرصة برخورداری از تجربه های خاصِّ عرفانی و مفاهیم اسرار آمیز الهی نیست که بر مخاطب پدیدار می شود، که شیوه و شگرد مولوی در چگونگی بیان مفاهیم کلامی، فلسفی و عرفانی که بحث های درازدامنی را سبب گشته اند، رمز و راز آن را دو چندان کرده است. در این میان، «جهد و توکّل» از آن گونه مفاهیم متقابلی است که مولوی در باب آن، دیدگاه ثابتی ارائه نداده است. برخورد چندگانة مولوی در داستان ها و حکایت هایی که به جهد و توکّل اختصاص داده است، جلوه ای چندآوایانه بدان بخشیده است. این پژوهش برآن است، دیدگاه مولوی را در باب مسأله جهد و توکّل در داستان شیر و نخچیران از منظر نظریّة چندآوایی و منطق گفتگویی باختین بازکاود. فرضیّة پژوهش بر این امر استوار است که مولوی در داستان مزبور به شیوة چندآوایی به جهدو توکّل نگریسته است. این پژوهش، به روش توصیفی- تحلیلی، بر اساس یافتن تقابل های دوگانی و اصل همزیستی تضادها و روابط گفتگویی آنها که تلفیقی از روش ساختارگرایان در جستجوی تقابل های دوگانی و عنصر غالب همزیستی تضادها در چندآوایی باختین است، صورت گرفته است.
۱۹.

بررسی رئالیسم جادویی و تحلیل رمان اهل غرق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: داستان نویسی معاصر رئالیسم جادویی اهل غرق منیرو روانی پور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱۲۸
در این مقاله مفاهیم و مبانی رئالیسم جادویی با توجه به دیدگاه منتقدان و صاحبنظران ادبی تعریف و تبیین شده و سپس رمان اهل غرق با توجه ویژگیها و مشخصه های رئالیسم جادویی تحلیل گردیده است. اصطلاح رئالیسم جادویی و یا واقع گرایی جادویی شیوه نوینی در داستان نویسی معاصر است که درآن عناصر واقعیت و خیال در هم می آمیزند. حاصل این تلفیق اثری است که به هیچ کدام از عناصر اولیه سازنده اش شبیه نیست. در این شیوه، آمیزش دو عنصر واقعیت و خیال چنان استادانه انجام می گیرد که تمامی حوادث غیر واقعی و خیالی در بستر داستان، کاملا حقیقی و طبیعی جلوه می کنند؛ به گونه ای که خواننده به سادگی آنها را می پذیرد. به زعم بسیاری از صاحبنظران، رئالیسم جادویی شاخه ای از مکتب رئالیسم است و نمی تواند یک مکتب ادبی مستقل محسوب شود، چرا که دارای ساختار و اصول بنیادین خاص و تازه ای نیست و به طور کلی با ضوابط مکتب رئالیسم هماهنگی دارد. رمان اهل غرق یکی از شاخص ترین آثاری است که در کشور ما به شیوه رئالیسم جادویی مارکز به نگارش درآمده است، بیش از همه در شخصیت پردازی و فضاسازی تحت تاثیر این شیوه است. حضور عناصر وهمی و تخیلی از قبیل: پریان دریایی، غول زشت روی دریاها، نیمه انسانی بودن قهرمان اصلی داستان و … رمان را در زمره آثار رئالیستی جادویی جای داده است. نویسنده در تلفیق واقعیت و تخیل در بیشتر موارد به خوبی از عهده برآمده است، لیکن، در برخی موارد با تفسیر و گزارش گونه کردن حوادث، از لحن قابل اعتماد آن می کاهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان