نقد و نظریه ادبی
نقد و نظریه ادبی سال پنجم بهار و تابستان 1399 شماره 1 (پیاپی 9) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
مکتب روان درمانی اگزیستانسیال یا درمان وجودی، که اروین یالوم پایه گذار اصلی آن است، یکی از تازه ترین رویکردهای پویه نگر پسافرویدی است. این مکتب خلاف نظر فروید، اساس تعارض های اصلی بشری را در چهار دلواپسی غایی بشری: «مواجهه با غیرقابل اجتناب بودن مرگ و هراس از آن، هراس و پی بردن به تنهایی انسان در همه حال، دلهره آزادی و مسئولیت انتخاب، دلهره حاصل از پی بردن به پوچی و بی معنایی زندگی» می داند و در عین استفاده از نظریات فروید مبنی بر منشاء گرفتن اعمال و افکار مهم بشری از تنش های درونی انسان، با نگاهی متفاوت به منشاء این تنش ها، که فروید آن را لیبیدو می داند، می نگرد. در این جستار پس از معرفی این نظریه و تفاوت های آن با نظریه روان کاوی فروید، رمان سنگ صبور صادق چوبک، به سبب مضامین محوری روانی- فلسفی، از منظر روان کاوی اگزیستانسیال بازنگری می شود. همچنین با توجه به دیدگاه های اصلی این مکتب روان کاوی-فلسفی، بخصوص دلهره آزادی و مسئولیت انتخاب، که در داستان بر آن تأکید می شود، جبر ناتورالیستی در این داستان مشاهده نمی شود؛ بنابراین براساس دستاورد این مقاله، ناتورالیستی دانستن رمان مردود است.
انسان خود شکوفا؛ بررسی تطبیقی شخصیت در پیر چنگی و شعبده باز نتردام بر اساس کهن الگوهای یونگ و الگوی روانشناسی آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان پیر چنگیاز مثنوی مولوی حکایتی به نظم با مضامین عرفانی است که در دفتر اول این اثر ادبی آمده است. بین این داستان و داستان شعبده باز نتردام نوشته آناتول فرانس نویسنده فرانسوی شباهت های بسیاری از نظر محتوا و شکل وجود دارد. شخصیت اصلی این داستان، شعبده بازی به نام «بارنابا» از جهات بسیاری به شخصیت اصلی داستان پیر چنگی شباهت دارد. در این مقاله که به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا انجام گرفته است سعی شده تا با بهره گیری از کهن الگوهای یونگ به عنوان بن مایه ناخوداگاه در بررسی و مقایسه تطبیقی این دو شخصیت و نیز بر اساس اصول روانشناسی انسانگرایانه آبراهام مزلو برای ارائه الگویی از یک انسان خودشکوفا خوانشی تطبیقی و انتقادی انجام گیرد. همچنین با طرح این سؤال که قهرمانان این دو داستان تا چه حد منطبق بر ویژگی های ارائه شده توسط مزلو برای افراد خودشکوفا بوده اند به این مسأله بپردازیم که نقش و جایگاه جامعه و جهان بینی حاکم بر آن به عنوان امری مؤثر در تحول روحی و روانی انسان ها تا چه حد در مورد شخصیت های این دو داستان مصداق دارد و اینکه در نهایت پیر چنگی توانسته با پا گذاشتن بر هوای نفس خود موجبات رضای خداوند را جلب کند یا خیر؟؛ یا شعبده باز توانسته به چه میزان از تعالی روحی در توجه به معنویات نائل شود؟!
نگاهی به سطوح شناختی در مکتب نیترا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث جدی در حوزه تعامل خواننده و متن، سطح شناختی ادراک و پیش فرض های اجتماعی و فرهنگی مؤلف، متن و مخاطب است. ساختارگرایان با تکیه بر سطح کانونی و پیش فرض های زبانی در پاره گفتارها و براساس نظریه معناشناختی به نکات ارزشمندی در شناخت ادراک در قلمروهای مفهومی متن دست یاف ته اند. مکتب نیترا و به طورمشخص یکی از مهم ترین نظریه پردازان این مکتب آنتوان پوپوویچ، نخستین بار درباره نشانه شناسی ارتباط ادبی، ساختار گفتمانی متن و فعالیت های ذهنی و پردازش معنا از سوی خواننده بحث کرده اند. آرای منتقدان و نظریه پردازان مکتب نیترا در غوغای جنگ جهانی اول مسکوت ماند تا اینکه در حلقه زبانشناسی مسکو، پراگ و بعدها در فرانسه، آلمان و آمریکا به اشکال مختلف از جمله نقد زبان شناختی و خواننده محور سر برآورد. این پژوهش در بخش نخست به معرفی مکتب نیترا و مهم ترین آرای آن در حوزه ارتباط متن و خواننده می پردازد و در بخش دوم با رصد برخی قلمروهای نظریه پردازان متأخر که با وام گیری از این مکتب به سطوح شناختی شامل: ارتباط، ساختار گفتمانی متن و فعالیت های ذهنی پردازش، ذخیره و بازیابی اطلاعات دست یافته اند، توجه نموده است. نتایج نشان می دهد مکتب نیترا یکی از مهم ترین مکاتب ادبی در حوزه سبک شناسی و تحلیل متون ادبی بوده است که با دو رویکرد تحلیل کیفی ارتباطات در یک متن واحد و تمرکز بر ادبیات به عنوان یک سیستم جامع ارتباطی، در میان آرای مکاتب دیگر بی آنکه نامی از آن برده شود، مورد استفاده قرار گرفته است.
بررسی و تحلیل اندیشه های سوسیالیستی در شعر دو شاعرحزبی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب مشروطه ایران (1285) و پیامدهای آن درهای تازه ای به روی مردم گشود و به ویژه شاعران را با موضوعات اجتماعی و فرهنگی جدیدی همچون دردها و مشکلات مردم مواجه کرد که پیش از آن از اولویت های شعر شمرده نمی شد. پس از مشروطه، شکل گیری احزاب چپگرا و وقوع جنبش ها و انقلاب های سوسیالیستی و نظام های سیاسی برآمده از این انقلاب ها که از سده بیستم میلادی نخست در روسیه تزاری و سپس دیگر نقاط جهان رخ داد، بر بخشی از ادبیات ایران تأثیر گذاشت؛ بعلاوه، شعارهای سوسیالیست ها با آرمان ها و نیازهای بعضی از روشنفکران و کنشگران اجتماعی و فرهنگی ایران، ازجمله نویسندگان و شاعران، مطابق افتاده بود. بر این اساس، گروهی از شاعران از مشروطه به این سو با گرایش یا عضویت در احزاب چپ، با رویکردی سوسیالیستی به اوضاع کشور توجه نشان دادند و با مظاهر نظام سرمایه داری به مبارزه پرداختند. این اندیشه ها در شعر آنان بازتاب بسیاری داشته است. در این مقاله ضمن اشاره به اندیشه و اصول و مفاهیم سوسیالیسم و سرچشمه های ورود آن به ایران، بازتاب این اندیشه ها و مفاهیم را با ذکر شواهدی در شعر لاهوتی و افراشته -شاعرانی که رسماً عضو حزب سوسیالیستی بوده اند- بررسی کرده ایم. اعتراض به فاصله طبقاتی، برابری حقوق، دفاع ازحقوق کارگران و دهقانان و غیره مهمترین موضوعاتی است که این گروه با به کارگیری واژگان خاص شاعران سوسیالیست، در شعر خود وارد کرده اند.
هستی شناسی مخاطب درون متنی در شعر موج نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظر جهان نگری به شدت زیر تأثیر مدرنیسم و اگزیستانسیالیسم بود و از این رو شعری ذهنیت گرا و خوداندیشانه است. در شعر موج نو، شناخت و گفت وگوی سوژه از طریق برون افکنی و نمایش گفت وگو امکان پذیر می شود که شاعر آن را «تو» خطاب می کند. بسامد این طرز خطاب به اندازه ای است که برای موج نو نوعی ویژگی محسوب می شود. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی هستی شناسانه ضمیر مخاطب «تو» در شعر موج نو می پردازد. این بررسی نشان می دهد که دامنه مدلولی و ارجاعی ضمیر «تو» به رغم نمایش بیرونی اش، در بیشتر موارد، خودارجاع است. به بیان دیگر، «تو» نوعی خطاب نمایشی است که هویتی روایی برمی سازد و به شاعر مجال می دهد که در رفت و برگشت به خود و بیرون از خود، زمینه های شناخت دقیق تری از هویت شخصیِ خود فراهم کند. با وجود این، دامنه مدلولی «تو» به جانب «دیگری» به مثابه وجودی بیرونی و مستقل نیز کشیده می شود تا شناخت از «خود» و جهان پیرامون خود را غیرشخصی و تکمیل کند. بنابراین، خطاب به «تو» به مثابه «خود»، «همان» و «دیگری»، ماهیتی شناختی دارد و آنجا که شاعر به برون از خود نظر بیفکند، مفاهیمی چون عدالت و آزادی و انسانیت در شعر نمود می یابند و «تو»، دلالت سیاسی و اجتماعی نیز به خود می گیرد.
نظریه افتراق زنان و تحلیل آن در رمان هرس نوشته نسیم مرعشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فمینیست ها تعاریف موجود از «زن» را در سامان های اجتماعی بشری، نه بازشناخت واقعی از او، بلکه شناسایی هژمونی فرهنگ مردانه از زن می دانند و در مقام راه کار، زنان را دعوت به «افتراق و استقلال» می نمایند. نظریه افتراق در دیدگاه های مختلف فمینیستی، تعاریف مختلفی از جوامع مادرسالار و آرمان شهرهای تک جنسیتی تا خلوت گاه های شهودی می یابد؛ اما دستاورد منظور و موعود همه نظریه های پیرامون افتراق، کمک به پاک کردن انگاره ها و باورداشت های معهود از زن است، برای آنکه به هستی شناختی حقیقی از اصالت و عاملیت خود دست یابد. در این مقاله، به روش تحلیل محتوای قیاسی، دلایل و نیز نتایج حاصل از استقلال زنانه موجود در رمان هرس را براساس نگرش های فمینیستی ارائه شده در باب نظریه افتراق بازجسته ایم. آنچه از این جستجو به دست آمد اینکه: اگرچه استقلال زنان در رمان هرس شباهت به نوعی تنبیه یا تبعید خودخواسته دارد، اما حداقل در مورد شخصیت اصلی داستان، نوال، منجر به رسیدن به خودباوری، استقلال، آرامش، عاملیت و هماهنگی و اتحاد با عناصر هستی گشته است که ناشی از نوعی سفر شهودی در خود است، یعنی همان چیزی که نظریه افتراق به آن توجه دارد.
تحلیل جامعه شناسی بدن در شاهنامه با تکیه بر پیکرینگی خاندان سام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدن دارای ابعاد اجتماعی و فرهنگی است و ساختارهای اجتماعی در آن تجسد یافته است. پیکرینگی قهرمانان اسطوره در تاریخ اساطیری، نمایانگر جنبه های اجتماعی و طبقاتی بدن در دوره پیشاتاریخی است. در این جستار بنیادی- نظری، با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و با استفاده از شیوه سندکاوی و منابع کتابخانه ای، بدن اسطوره ای در شاهنامه ، با مطالعه موردی بدن خاندان سام، از منظر جامعه شناسی تحلیل شده و این نتایج به دست آمده است: 1- طبقه ارتشتاران، عمدتاً دارای بدن غیرآیینی هستند و بدن اجتماعی آنان در قالب بدن فرزندانشان تداوم می یابد. 2- بدن در خاندان سام، جنبه طبقاتی دارد و از دو مسیر عرفان گرایی و ظهور بدن بیرونی، به امورِ جامعه و جمعیت ها می پردازد. جلوه بیرونی و مادی بدن اجتماعی این خاندان، با مشارکت سام در مناسبات قدرت در پایان دوره فریدون آغاز می شود و 3- سه گانه سام، زال و رستم نمود برجسته ای در مناسبات اجتماعی و فرهنگی ایرانیان داشته اند و براساس سلوک بدنی آنان می توان آنان را در زمره اسطوره قهرمانان رستگاری دسته بندی کرد.
سازوکار ترجمه ها در غرابت زدایی از گفتمان نقد و نظریه ادبی با تمرکز بر ارتباط «لحن»، «صدا» و «قدرت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیشِ رو قصد دارد به بررسی میزان تأثیرگذاری ترجمه ها در بیگانه نمایی گفتمان نقد و نظریه ادبی در ایران بپردازد. نظریه های جدید ادبی در ایران گاه با مخالفت هایی رو به رو بوده اند. این نظریه ها گاه به بیگانگی با سنت نقد ادبی ما و گاهی به نامفهومی و پیچیدگی متهم شده اند. جدا از دشواریِ بنیادین نظریه های ادبی و پیش زمینه هایی که دانستن شان باز هم فهم نظریه ها را دشوارتر می کند، به نظر می رسد گاهی ترجمه ها در دامن زدن به پیچیدگی و دشواری این نظریه ها سهیم بوده اند. «لحنِ ترجمه» به عنوان یکی از عناصر اساسی ترجمه، همواره برای نظریه پردازان و منتقدان این حوزه اهمیت داشته است. این گروه برآنند که مترجمان گاه با انحراف از لحنِ متن مبدأ و فراتر بردن سطح آن از سطح فهم عموم مخاطبان، می توانند در انحصاری کردن و خصوصی سازیِ یک حوزه دانشی نقش مهمی ایفا کنند و بدین طریق بر اقتدار گفتمان آن حوزه بیفزایند. در این مقاله با ارائه نمونه هایی از ترجمه های مربوط به نظریه های ادبی کوشیده ایم نشان دهیم که انحراف از لحنِ متنِ مبدأ (از طریق افراط در سره گرایی، کهن گرایی یا عربی گرایی) چگونه می تواند به ابزار تفوّق گفتمانی، اعمال قدرت بر مخاطبان و مقهورسازی ایشان تبدیل شود