این مقاله نوشتاری پیرامون نقش شناختِ مکانیسم عملکرد حواس انسان، در ارتقاء کیفیت طراحیِ فضاهای معماری با تکیه بر علم روان شناسی احساس و ادراک می باشد. یکی از بسترهای پژوهشی که هم اکنون در حوزه نظری معماریِ معاصر مطرح است، بحث فضای معماری و نحوه ادراک آن است. معماری هنر مصالحه مابین ما و جهان پیرامون ماست و این میانجگری از طریق ادراکات حسی رخ می دهد. نظر به آنکه شناختِ هر چه بیشتر مکانیسم های عملکردیِ حواس می تواند یاری گر طراحان در انتقال موفق تر پیام های آنها به کاربران فضا باشد، این پژوهش در نظر دارد با روشِ تحقیق کیفی و تحلیلی، راهکارهایی پیشنهاد داده و بدین ترتیب مبانی نظری مطرح شده در حوزه ادراک فضای معماری را وارد حیطه عملکردی و کاربردی کند، که بدین منظور از علمی به نام «روان شناسی احساس و ادراک» نیز یاری گرفته شده است. هدف از این پژوهش، شناختِ چگونگی به کارگیری مکانیسم های عملکردیِ حواس جهت ارتقاء کیفیت طراحیِ فضاهای معماری با استفاده از روشِ تحقیق کیفی و تحلیلی است. در این راستا برای هر یک از حواس پنج گانه به تفکیک نمونه هایی از چگونگیِ به کارگیری مکانیسم های عملکردیِ آنها در طراحیِ فضای معماری بیان شده است. مکانیسم هایی مانند «سازش به تاریکی» و «میدان دید» برای حس بینایی، مکانیسم «سازش به تاریکی» و «تداخل اصوات» برای حس شنوایی، مکانیسم «آستانه اختلاف فضایی» برای حس لامسه، مکانیسم «تشخیص کیفیت رایحه ها» برای حس بویایی و مکانیسم «ادراک اصلی چشایی» برای حس چشایی. پرسش پژوهشی مطرح شده در این نوشتار این است که: با توجه به یافته های جدید علمی در جهت درک کامل تر نحوه عملکرد حواس از یک سو و ضرورت به کارگیری روش هایی نوین و کارآمد به منظور ارتقاء کیفیت طراحی فضاهای معماری در قرن حاضر از سوی دیگر، آیا امکان برقراری پیوند میان این دو مقوله وجود دارد؟ و چگونه می توان از این طریق راهکارهایی را به منظور طراحی آگاهانه تر فضای معماری و انتقال موفق تر پیام های محیطی، در اختیار طراحان و معماران قرار داد؟ در این پژوهش نمونه هایی از بناهای موفق و تأثیرگذار نیز که نمود حضور این مکانیسم ها می باشند، توسط نگارنده بررسی و به اختصار بیان شده است.