حیاط خلوت اسرائیل
آرشیو
چکیده
متن
نزدیکی فکری و ایدئولوژیک گروهها و احزاب افراطی موجب همسویی آنها در موضعگیریهای خصمانه و فاشیستی علیه گروههای غیرخودی میشود. خصومت یهودیان و هندوهای افراطی بر ضد اسلام و نفوذ آنها در دولتهای اسراییل و هند، زمینهساز برقراری روابط نزدیکتر میان دولتهای دو کشور شده است. متن ذیل، با رویکردی انتقادی ضمن برشمردن جنایات دولت اسراییل نسبت به مردم مظلوم فلسطین، برای دعوت از نخست وزیر اسراییل را جهت دیدار از این کشور را به شدت مورد انتقاد قرار داده است. بدون تردید، شنیدن خبر دعوت دولت هند از آریل شارون --- نخستوزیر اسراییل --- برای انجام یک دیدار رسمی از این کشور، تکان دهنده است. در ضیافت شام سالانه یک سازمان یهودی افراطی، کمیته یهودیان امریکا(AJC) که در 8 ماه مه سال 2003 در شهر نیویورک برگزار شد، آقای براجش میشرا2 --- مشاور امنیت ملی هند --- با ایراد سخنرانی در این جمع، برای نخستین بار این واقعیت را آشکار کرد. گسترش روابط بهتر با مردم اسراییل یک مساله است و چشمپوشی از جنایات فجیع آریل شارون و آنچه را که حزب فاشیستی لیکود به رهبری او مرتکب شده، مسالهای دیگر. دولت هند با دعوت از شارون برای دیدار از این کشور، مرتکب گناهی نابخشودنی شده است؛ چرا که با این دعوت، هند افتخار میزبانی یک جنایتکار جنگی را دارد که به خاطر بدنامی و سوابق زشت خود به شدت مورد نفرت بخش اعظمی از جامعه جهانی میباشد. در واقع، به خاطر خشم و نفرت شدیدی که چنین دیدارهایی در پی دارد، شارون نمیتواند به بسیاری از کشورها --- حتی کشورهای اروپایی --- سفر کند. بدون شک دولت هند از سوابق مجرمانه شارون و حزب رسوا و بدنام لیکود به رهبری او، بیاطلاع نیست؛ از این رو، انگیزههایی که ورای دعوت شارون به هند وجود دارد، بسیار مشکوک به نظر میرسد. براجش میشرا طی سخنرانی خود در مراسم ضیافت سالانه کمیته یهودیان امریکا به درستی مدعی شد که هند «از معدود کشورهای دنیا است که سابقه دشمنی با یهودیان را ندارد.» با این حال، میشرا به راحتی افزودن این نکته را فراموش کرد که هند از جمله کشورهایی است که از آغازین روزهای شکلگیری نهضت ملی به رهبری مهاتما گاندی، همواره مواضعی ضد صهیونیستی داشته است. در اصل، پس از به دست گرفتن زمام امور توسط ائتلافی به رهبری حزب بهاراتیا جاناتا(BJP) است که دولت هند به شکل فزآیندهای مواضع خود را به نفع صهیونیستها تغییر داده است. میشرا همچنین افزوده است: «هند، امریکا و اسراییل دارای برخی تشابهات اساسی هستند. ما همگی کشورهایی دمکرات هستیم که نسبت به کثرتگرایی، تسامح و تساهل و نیز فراهم ساختن فرصتهای برابر دارای دیدگاهی مشترک هستیم.» از کی تا حالا اسراییل حامی و طرفدار «دیدگاهی موافق با کثرتگرایی، تسامح و تساهل و فراهم ساختن فرصتهای برابر» شده است؟! آیا این موضوع که اخراج خشونتآمیز بیشتر مردم فلسطین از زمینهایی که به اسراییل تخصیص یافته بود، براساس برنامه تقسیمبندی اراضی سازمان ملل در سال 1947، واقعیت ندارد؟ آیا این مطلب که سرزمین فلسطین به ویژه از سال 1967، در اشغال وحشیانه اسراییل به سر میبرد، واقعیت ندارد؟ اینکه بیش از نیمی از جمعیت 8 میلیونی فلسطین ناگزیر است، همچون آوارگان در داخل و خارج از فلسطین زندگی کند واقعیت ندارد؟ آیا این مساله که کمیته (CEIRPP) سازمان ملل --- کمیتهای متشکل از 25 عضو سازمان ملل از جمله هند --- در پیگیری حقوق غیرقابل انکار مردم فلسطین، بارها نسبت به رفتار سبعانه نیروهای دفاعی رژیم اشغالگر اسراییل(IDF) ابراز نگرانی کرده است، واقعیت ندارد؟ پس با کدام ملاک و معیار میشرا ادعا میکند که دولت اسراییل طرفدار کثرتگرایی، تسامح و برابری فرصتها است؟ واضح است، ادعای وی مبنی بر داشتن دیدگاه مشترک با کشور مذکور، متکی به برداشت عوامانهای از تاریخ توسط سانگ پاریوار3 --- گروه خودخواندهای از مجموعه سازمانهای افراطی «هندو» --- است.4 آنها معتقدند: «همانگونه که هندوهای هند برای حفظ بقای خود و سرزمین آبا و اجدادیشان میجنگند، به همان ترتیب نیز یهودیان اسراییل با تهدیدات مشابهی نسبت به ملیت و سرزمینشان مواجهاند که براساس حق مشخص تاریخی و مذهبی، متعلق به آنها میباشد. بهطور مشخص هندوها و یهودیان هر دو با یک خطر مواجهاند: اسلام... میل به تاکید مجدد بر آنچه که حق قانونی آنها نسبت به سرزمین، فرهنگ و مذهبشان است، در قلوب مشترک اسراییلیها و هندیها بیدار شده است. نتایج بهطور کامل مشخص میباشد، حزب یهودی لیکود با آرای اسراییلیها به قدرت رسید و حزب سیاسی بی جی پی(BJP) که نماینده اندیشه ظهور مجدد هندوییسم است، با کسب آرا، وارد عرصه قدرت گردید... با در نظر داشتن تجربیات، آرا و شرایط مشترکی که موجب پیوند هندوها و اسراییلیها شده است، کم و بیش زمان آن فرا رسیده تا روابط دولتی میان دو کشور مستحکمتر شود.» کوتاه آمدن در برابر چنین فشارهایی نه تنها چهره دولت هند بلکه موجودیت جمهوری دمکراتیک و سکولار هند را لکهدار میکند. همچنین، دیدار شارون از هند موجب ایجاد نگرانی کامل در کل منطقه جنوب آسیا شده و فاجعهای برای صلح و دمکراسی در شبه قاره هند خواهد بود. از این رو، جای هیچ شکی نیست که قرابت و نزدیکی ایدئولوژیکی حزب فاشیستی بی جی پی(BJP) با حزب لیکود، باعث مضاعف شدن تلاشها جهت استحکام «روابط دولتی» میان این دو شده است. همزمان با ظهور حزب تازه تاسیس بی جی پی از دل حزب سابق بهاراتیا جان سانگ،5 حزب لیکود (وحدت) نیز از درون حزب سابق تنوآت هاهروت6 متولد شد. رهبری حزب آزادی بر عهده مناخیم بگین بود که بعدها این رهبری را با ریاست حزب لیکود تداوم بخشید. حزب لیکود نخستینبار در سال 1977 با نخستوزیر مناخیم بگین به قدرت رسید. شاید دانستن این نکته جالب توجه باشد که 30 سال پیش بسیاری از مشاهیر و روشنفکران یهودیالاصل امریکایی از جمله دانشمند برجسته، آلبرت انیشتن در سال 1948 به دیدار بگین از امریکا اعتراض کردند؛ چرا که به نقش بگین در کشتار دیریاسین واقف بودند. این سفر به منظور جذب کمکهای مالی صورت گرفت. آنها در نامه اعتراضآمیز خود که در مجله نیویورک تایمز به چاپ رسید، در گفتوگویی ساده با مردم، از شهروندان امریکا خواستند تا از حمایت مالی بگین و یا جنبش سیاسی فاشیستی که او رهبری آن را برعهده دارد، خودداری کنند. متن نامه به شرح ذیل است: «از جمله آزاردهندهترین پدیدههای سیاسی عصر ما، ظهور «حزب آزادی» در کشور نوپای اسراییل است. این حزب سیاسی در روشها، سازمان، فلسفه سیاسی و جذابیت اجتماعی شباهت بسیاری به احزاب فاشیستی و نازی دارد. این حزب، بدون عضوگیری شکل گرفت و دنبالهروی سازمان قومپرست، تروریست و دست راستی ایرگون زوای لئومی7 سابق در فلسطین است... پیش از آنکه با اهدای کمکهای مالی، ضایعه جبران ناپذیری ایجاد شود... مردم امریکا باید از سوابق و مقاصد آقای بگین و جنبش تحت رهبری او مطلع شوند... امروز، آنها از آزادی، دمکراسی و ضدیت با امپریالیسم صحبت میکنند، در حالیکه تا به حال آشکارا مبلغ دکترین دولت فاشیستی هستند... مثال تکاندهنده این مورد، رفتار آنها در روستای عربنشین دیریاسین بود... براساس گزارش نیویورک تایمز، در 9 آوریل گروههای تروریستی به این روستای ساکت و آرام حمله کردند و بیشتر ساکنین آن، شامل 240 مرد، زن و کودک را قتل عام کردند و تنها چند تن از آنها را زنده باقی گذاشته تا به عنوان اسیر در خیابانهای اورشلیم به نمایش درآورند. در پی این اقدام، کلیت جامعه یهود دچار هراس شد و آژانس یهود با ارسال تلگرامی برای ملک عبدالله --- پادشاه اردن --- از این اقدام عذرخواهی کرد؛ اما تروریستها بدون اینکه دچار کمترین شرمساریی شوند، مغرور از این قتل عام، این موضوع را در سطحی گسترده تبلیغ کردند و از خبرنگاران خارجی دعوت کردند تا با حضور در این کشور، از کشتههای پشته شده و ویرانیهای دیریاسین دیدن کنند. حادثه دیریاسین، مبین ماهیت حزب آزادی [لیکود] است. امضاکنندگان ذیل به این وسیله در نامه سرگشادهای درباره فجایع تکاندهندهای که بگین و حزب تحت رهبری او مرتکب شده است، اعلام موضع کرده و از تمامی کسانیکه نسبت به این مساله، احساس نگرانی میکنند، میخواهیم که از تجلی و ظهور اخیر فاشیسم حمایت نکنند.» همانگونه که گفته شد، این، همان حزب فاشیست آزادی است که دوباره در قالب حزب لیکود ظهور کرده، همان حزبی که در چند سال گذشته بر اسراییل حکومت میکند. دست کم سه تن از اعضای این حزب که به نخست وزیری اسراییل رسیدهاند --- مناخیم بگین، اسحاق شامیر (کسی که در 17 سپتامبر 1948، توطئه قتل کنت برندوت، میانجیگر سازمان ملل در امور فلسطین را طراحی کرد) و آریل شارون --- دستانشان تا مرفق به خون آلوده است. این مساله مورد بحث و جدل بوده که شارون در سن 25 سالگی، در شامگاه 14 و 15 اکتبر 1953 به طور مستقیم در قتل عام 69 تن از غیرنظامیان فلسطینی ساکن روستای قیبیه8 واقع در کرانه باختری دست داشته است. شارون با یک واحد نظامی ارتش اسراییل که تحت فرماندهی او بود، در این جنایت خونین نقش داشت. در سال 1982 وی در مقام وزیر دفاع اسراییل، طراح حمله به لبنان بود. گزارشهای مختلفی حاکی از نتیجه اقدامات سبعانه او در لبنان است. براساس اطلاعات گردآوری شده از سوی کتابخانه کنگره امریکا: «در ششم ژوئن 1982 یعنی زمانی که نخستین بار، ارتش اسراییل از خطوط مرزی لبنان عبور کرد تا شانزدهم سپتامبر هنگامیکه محاصره غرب بیروت کامل شد، این شهر مشقات و مصایب زیادی را متحمل گردید. فعالیتهای عادی اقتصادی متوقف شد. کارخانههای ایجاد شده در حاشیه جنوبی این شهر تخریب و ارتباط بزرگراهها قطع گردید، خانهها با پرتاب راکت و خمپاره ویران شدند. نزدیک به 40هزار خانه --- حدود یک چهارم مناطق مسکونی بیروت --- تخریب گردید. 85 درصد تمامی مدارس جنوب شهر، آسیب دیده و یا تخریب شدند.» همچنین این گزارش میافزاید: «در پی ارزیابی و برآورد هزینههای جنگ، اسراییل اعلام کرد که 344 نفر از سربازان ارتش این کشور کشته و 2000 نفر از آنها زخمی شدند. براساس تخمین لبنانیها که طبق اطلاعات صلیب سرخ بینالملل، پلیس و منابع بیمارستانی محاسبه گردید 17825 نفر از لبنانیها کشته و بیش از 30هزار نفر زخمی شدند» اما این، همه مطلب نیست. «در غروب 16 سپتامبر سال 1982، نیروهای ارتش اسراییل با محاصره اردوگاههای آوارگان فلسطینی صبرا و شتیلا، حدود 300 --- 400 شبه نظامی مسیحی را به این اردوگاهها اعزام کردند تا باقیمانده نیروهای فلسطینی را تار و مار کنند. بیشتر آنها شبه نظامیان فالانژ تحت فرماندهی الیاس حُبیقه --- از دوستان نزدیک و سابق بشیر جُمیل --- بودند، هرچند در این عملیات شبه نظامیان مورد حمایت اسراییل نیز حضور داشتند. ارتش اسراییل به سربازانش دستور داده بود که از ورود به اردوگاهها خودداری کنند؛ اما افسران ارتش اسراییل با حضور بر بام یک ساختمان شش طبقه که به منطقه عملیاتی اشراف داشت، بر اجرای عملیات نظارت داشتند.» براساس گزارش کمیسیون کاهان --- که از سوی دولت اسراییل به منظور بررسی سیر وقایع تشکیل شده بود --- ارتش اسراییل از طریق شبکه رادیویی به مشاوره با فالانژیستها میپرداخت و با شلیک گلولههای منور توسط خمپارهها و بالگردها به روشن کردن منطقه برای انجام علمیات کمک میکرد. طی دو روز عملیات، شبه نظامیان مسیحی حدود 700 --- 800 مرد، زن و کودک فلسطینی را قتل عام کردند، گرچه منابع فلسطینی ادعا میکردند که آمار کشتهها بیش از 3500 نفر است. به خاطر نقش نفرتانگیز شارون در کشتار صبرا و شتیلا، تلاشهایی صورت گرفت تا در یکی از دادگاههای حقوقی بلژیک او را به عنوان یک جنایتکار جنگی محاکمه کنند. در 18 ژوئن 2001، بیست و سه نفر از بازماندگان قتل عام صبرا و شتیلا با طرح شکایتی علیه آریل شارون --- وزیر دفاع پیشین و نخست وزیر فعلی اسراییل --- او را به ارتکاب جنایات جنگی متهم کردند، جنایت بر ضد بشریت و نسل کشیای که در قتل عام 16 سپتامبر 1982 مرتکب شده بود. اتهام دیگر، متوجه آموس یارون --- سرتیپ وقت و فرمانده یگان ویژه ارتش اسراییل مستقر در بیروت در فاصله 200 متری اردوگاههای صبرا و شتیلا و مدیر کل و سرپرست فعلی وزارت دفاع اسراییل --- الیاس حُبیقه و دیگر رهبران شبهنظامی فالانژ لبنان است. بازماندگان کشتار صبرا و شتیلا به استناد قوانین سالهای 1993 و 1999 بلژیک که متضمن رعایت اصول جهانی دادرسی به جنایات جنگی و جنایت ضد بشری طبق حقوق جنایی بلژیک است، بر ضد این اقدامات شکایت کردند. حتی رسانه بی بی سی(BBC) انگلیس نیز برنامه مستندی را با عنوان «متهم» در مورد شارون تهیه کرد که حاکی از همدستی و مشارکت او در کشتار صبرا و شتیلا بود. طبق اظهارات فعالانی که در تلاش هستند تا شارون را به اتهام ارتکاب چنین جنایاتی به دادگاه بکشانند: «بیشک شخصیت اصلی در این فاجعه، ژنرال آریل شارون است، نفر بعدی وزیر دفاع اسراییل میباشد که خود مسوول انجام این عملیات در لبنان بوده و شخصی است که به هنگام وقوع این جنایات در بیروت حضور داشته است...» اطلاعات موثق حاکی است، هرچند آقای شارون ترجیح داده که همدستان محلیاش در لبنان مرتکب این جنایت شوند؛ اما ممکن است این عملیات را با هدف مرعوب کردن کل جمعیت فلسطینی ساکن در لبنان به منظور ترک این کشور و یا عقبنشینی به مناطق شمالی، طراحی کرده باشد... در مورد شبه نظامیان فالانژ نیز باید آنها را به عنوان نیروهای فرعی و مباشران بالفعلِ تحت امر نیروهای نظامی اشغالگر جنوب لبنان و بیروت در زمان وقوع جنایت، در نظر داشت. این شبه نظامیان از سوی اسراییل مسلح شده و آموزش دیده بودند. رهبران آنها نمیتوانستند در مخالفت با خواست نیروی اشغالگر (اسراییل) اقدامی انجام دهند و عملیات نظامی آنها با تدبیر و هماهنگی رهبران نظامی اسراییل صورت میگرفت. جای بسی تاسف است که در اثر فشارهای بیامان دولت امریکا، دولت بلژیک در حال حاضر پذیرفته است، قوانین کشور را به نحوی تغییر دهد که دیگر نتوان شارون و همدستان توطئهگرش را به اتهام ارتکاب جنایات جنگی در بلژیک محاکمه کرد؛ اما برخلاف این وقفه، به نظر نمیرسد که بازماندگان جنایات صبرا و شتیلا دست از تلاشهای خود برای محاکمه شارون بردارند؛ هرچند، نباید از این نکته غافل شد که در واقع، شارون به واسطه نقشی که در این کشتار داشته، از سوی کمیسیون تحقیق و تفحص خود اسراییلیها به ریاست اسحاق کاهانه --- رییس وقت دیوان عالی اسراییل --- به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و در سال 1983 برای استعفا از سمت خود به عنوان وزیر دفاع تحت فشار بود. با این وجود، اوضاع در اسراییل به گونهای بود که با گذشت مدت زمان کوتاهی، شارون برای بازگشت مجدد به عرصه قدرت، مشکل چندانی پیش رو نداشت. همچنین به واسطه اَعمال نفرتانگیز دولت اسراییل، وضعیت این دولت در سازمان ملل برای اطلاق دولت «مطرود» در هالهای از ابهام قرار داشت. بنابر اعتراف کمیته یهودیان امریکا: «... از پاییز 1996 به بعد جهان وارد مرحله جدید و متاسفانه آشنایی شده که یادآور وضعیت سازمان ملل در دهههای 1970 و 1980 است... در این دنیای بیکران و از هم گسیخته در نظر اعضای مجمع عمومی و سازمان ملل هیچ کشوری به اندازه اسراییل در معرض سنگدلی، حساسیت و وسواس قرار نگرفته است. هیچ کشوری مخاطب این تعداد قطعنامه انتقادی نبوده و در دستور کار کمیتههای زیر نظر دبیر کل قرار نگرفته است.» هفت سال بعد کمیته یهودیان امریکا اظهار داشت: «اسراییل به خاطر رفتارها و برخوردهای خاصی که در سازمان ملل داشته، به شیوههای مختلف منزوی شده؛ به طوریکه این کشور را در جایگاه یک دولت مطرود قرار داده است.» بنابر اظهارات یکی دیگر از همرهان و موافقان صهیونیست: «تنها میتوان بر روی امریکا حساب کرد که به سرعت و صراحت اعلام نماید که شرایط و موقعیت اسراییل را درک کرده و از حقوق اسراییل برای بازیابی مجدد خود دفاع خواهد کرد. در عوض، اروپاییها دور خود میچرخند و با تلاشی که به هیچ وجه قانعکننده نیست، همدردی خود را با قربانیان اسراییلی نشان میدهند؛ اما نمیتوانند نفرت عمیق خود را نسبت به دولت شارون و بیزاری عمومیشان را در مورد پاسخهای نظامی اسراییل در مورد مسایلی که از نظر آنها موضوعاتی سیاسی تلقی میشود، پنهان کنند.» همین گزارش در ادامه، میافزاید: «به عنوان مثال، کمیسیون حقوق بشر مستقر در ژنو با صرف 35 درصد از وقت خود در جلسات شش هفتهای امسال، اسراییل را مورد حملات شدید خود قرار داد. این کمیسیون به تصویب کمتر از 8 قطعنامه ضد اسراییلی رضایت نداد و این در حالی بود که به هیچ یک از سایر مناطق بحرانخیز، بیش از یک قطعنامه اختصاص نیافت.» اسراییل صهیونیست، مورد نفرت جهانی است و دلیل دقیق این بیزاری، اشغال خشونتآمیز فلسطین و رفتار غیرانسانی این رژیم با مردم فلسطین در 55 سال گذشته است. این موضوع باعث بدنامی بیش از پیش آریل شارون میشود. شارون از سال 1942 که به عضویت هاگاناه9 --- شاخه تروریستی جنبش صهیونیست --- درآمد، تاکنون از هیچ فرصتی برای ریختن خون مردم فلسطین فروگذار نکرده است. گذر زمان، تنها موجب افزایش قساوت و سنگدلی وی شده است. بنابراین، نقش فعلی او به عنوان نخست وزیر به همان اندازه هولناک است. کشتار فلسطینیها در آوریل 2002 در اردوگاه آوارگان واقع در کرانه باختری شهر جنین نیز مثال دیگری از ددمنشی نیروهای ارتش اسراییل به فرماندهی شارون میباشد. حال، در این برهه از زمان، دولت هند افتخار دیدار از این کشور را به رهبر خونآشام حزب لیکود داده است. این تصمیم نابخردانه دولت هند، توهین آشکار به مردم آگاه و بیدار هند میباشد. اگر دولت هند در این شرایط بلافاصله دعوت خود را پس نگیرد، این موضوع صدمه جبرانناپذیری بر حیثیت ملت هند وارد خواهد کرد. هرگونه اهمال از سوی دولت هند در این راستا، تنها به منزله آن است که دولت، آگاهانه تصمیم گرفته تا چشمانش را بر روی جنایات وحشتناکی ببندد که شارون و باند فاشیست وی نسبت به مردم بیچاره فلسطین که زیر یوغ اشغال اسراییل هستند، مرتکب میشوند. چنین تصمیمی به این معنا میباشد که دولت هند در پی بیاعتبار کردن تمام سیاستهای اصولیای است که سرلوحه کار دولتهای پیشین این کشور بوده و با شور و حرارت از آرمان عدالتخواهانه مردم فلسطین حمایت میکردند. براساس گزارشهای دریافتی، سفر آریل شارون برای دیدار از هند، برای روزهای 9 تا 11 سپتامبر 2003 برنامهریزی شده است؛ با این حال، دولت هند اعلام کرده که تاریخ این دیدار هنوز قطعی نشده است. در صورتیکه تاریخ این دیدار هیچگاه قطعی و نهایی نشود، دولت هند از شرمساری دعوت یک جنایتکار جنگی مبرا خواهد شد. چنانکه افکار عمومی به اندازه کافی دولت هند را برای پایبندی به مواضع اصولی پیشین تحت فشار قرار ندهند، در آن صورت، لابی طرفدار صهیونیستها نیز از تحمیل خواستههای خود دست بر نخواهد داشت. منبعCounter Punch : پینوشتها: - ND Jayaprakash1 - Brajesh Mishra2 - Sangh Parivar3 --4- مجله نیویورک تایمز در دوم ژوئن 2001، در بخش نیویورکِ خود در گزارشی با عنوان: «دو متحد بیشباهت به یکدیگر در تنفر از مسلمانان به موضع مشترکی دست یافتند. (صفحه 13A»)، نوشت یک گروه افراطی هندو با عنوان هندوهای جزیره کویینز لانگHindu unity org (Queens - long Island Hindus) که سخن گفتن از جانب پیروانشان را حق مسلم خود میدانند، به هواداران مرحوم خاخام مایر دیوید کاهانهMeir ) David Kahane) در شهر بروکلین ملحق شدهاند.(Kahane . org) دو گروه توافق کردند که همزمان با یاری رساندن به یکدیگر جهت تقویت سایتهای انزجارآمیز خود، منابع و راهبردهای خود را در راستای اهداف مشترک به کار گیرند. (نگاه کنید به «آیا به واقع اسلام معضلی برای یهودیان و هندوها است؟» (اَمریت جیت سبنگAmritjit singh) ) - Bharathia Jan Sangh5 (آزادی- Tnuat Haherut (6 - Irgun Zvai Leumi7 - Qibiya8 - Haganah9 دولت هند با دعوت از شارون برای دیدار از این کشور، مرتکب گناهی نابخشودنی شده است؛ چرا که با این دعوت، هند افتخار میزبانی یک جنایتکار جنگی را دارد که به خاطر بدنامی و سوابق زشت خود به شدت مورد نفرت بخش اعظمی از جامعه جهانی میباشد.
بدون شک دولت هند از سوابق مجرمانه شارون و حزب رسوا و بدنام لیکود به رهبری او، بیاطلاع نیست؛ از این رو، انگیزههایی که ورای دعوت شارون به هند وجود دارد، بسیار مشکوک به نظر میرسد.
هند از جمله کشورهایی است که از آغازین روزهای شکلگیری نهضت ملی به رهبری مهاتما گاندی، همواره مواضعی ضد صهیونیستی داشته است. در اصل، پس از به دست گرفتن زمام امور توسط ائتلافی به رهبری حزب بهاراتیا جاناتا(BJP) است که دولت هند به شکل فزآیندهای مواضع خود را به نفع صهیونیستها تغییر داده است.
از کی تا حالا اسراییل حامی و طرفدار «دیدگاهی موافق با کثرتگرایی، تسامح و تساهل و فراهم ساختن فرصتهای برابر» شده است؟! آیا این موضوع که اخراج خشونتآمیز بیشتر مردم فلسطین از زمینهایی که به اسراییل تخصیص یافته بود، براساس برنامه تقسیمبندی اراضی سازمان ملل در سال 1947، واقعیت ندارد؟ آیا این مطلب که سرزمین فلسطین به ویژه از سال 1967، در اشغال وحشیانه اسراییل به سر میبرد، واقعیت ندارد؟ اینکه بیش از نیمی از جمعیت 8 میلیونی فلسطین ناگزیر است، همچون آوارگان در داخل و خارج از فلسطین زندگی کند واقعیت ندارد؟ آیا این مساله که کمیته (CEIRPP) سازمان ملل --- کمیتهای متشکل از 25 عضو سازمان ملل از جمله هند --- در پیگیری حقوق غیرقابل انکار مردم فلسطین، بارها نسبت به رفتار سبعانه نیروهای دفاعی رژیم اشغالگر اسراییل(IDF) ابراز نگرانی کرده است، واقعیت ندارد؟ پس با کدام ملاک و معیار میشرا ادعا میکند که دولت اسراییل طرفدار کثرتگرایی، تسامح و برابری فرصتها است؟
جای هیچ شکی نیست که قرابت و نزدیکی ایدئولوژیکی حزب فاشیستی بی جی پی (BJP) با حزب لیکود، باعث مضاعف شدن تلاشها جهت استحکام «روابط دولتی» میان این دو شده است.
حزبی که در چند سال گذشته بر اسراییل حکومت میکند. دست کم سه تن از اعضای این حزب که به نخست وزیری اسراییل رسیدهاند --- مناخیم بگین، اسحاق شامیر و آریل شارون --- دستانشان تا مرفق به خون آلوده است.
جای بسی تاسف است که در اثر فشارهای بیامان دولت امریکا، دولت بلژیک در حال حاضر پذیرفته است، قوانین کشور را به نحوی تغییر دهد که دیگر نتوان شارون و همدستان توطئهگرش را به اتهام ارتکاب جنایات جنگی در بلژیک محاکمه کرد |