پژوهش حاضر بهمنظور ارزیابی مدارس هوشمند و سنتی از نظر کارایی در ایجاد یادگیرندگان خودتنظیم در راستای تحول نظام برنامه پنجم توسعه کشور انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر توصیفیاز نوع علی مقایسه ای بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دوره متوسطه اول در -مدارس هوشمند و سنتی استان مازندران و گلستان بوده که از این میان به روش نمونه گیری خوشه ایتعداد 026 نفر بهعنوان نمونه انتخاب گردیده اند. برای گردآوری داده ها پرسشنامه مهارت های خودتنظیم6 بهدست آمده است. روشهای / پنتریچ و دی گروت ) 1336 ( استفاده شده است. پایایی پرسشنامه 32آماری مورد استفاده، شامل آمار توصیفی )میانگین و انحراف معیار( و آمار استنباطی )تحلیل واریانسچندمتغیری، t مستقل و تحلیل تعقیبی شفه( بوده است. یافتهها نشان داد که باورهای انگیزشی )شاملخودکارآمدی و ارزشگذاری درونی به استثنای اضطراب امتحان( و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی)شامل راهبردهای شناختی و فراشناختی( و نیز نمره کلی مهارتهای خودتنظیم در دانشآموزانمدارس هوشمند بیشتر از دانش آموزان مدارس سنتیبوده است. نتیجه آنکه برنامه هوشمندسازیمدارس در راستای تحول نظام آموزشی در برنامه پنجم توسعه کشور توانسته در ایجاد یادگیرندگانخودتنظیم با یادگیری فعال و تحول در نظام آموزشی از یادگیری حافظه مدار به یادگیری متفکرانه وخلاق و نیز شکل گیری نظام آموزشی یادگیرنده محور در کنار نظام آموزشی معلم محور و بهعنوان مکملآن بهدرستی عمل نماید.