آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۴

چکیده

برقراری «روابط استراتژیک» و «اتحاد» با قدرت های بزرگ، به ویژه ایالات متحده آمریکا، ساخت حوزه نفوذ یا «عمق استراتژیک» و برقراری روابط نزدیک با کشورهای همسایه ایران بخشی از الگوهای رفتاری رژیم صهیونیستی در سیاست خارجی برای توازن، مهار و تضعیف جمهوری اسلامی است.اسرائیل عمق استراتژیک خود را جمهوری آذربایجان و اقلیم کردستان عراق قرار داده و با امضای پیمان ابراهیم کوشیده است در کنار مرزهای جنوبی ایران جای پایی برای خود باز کند. نقش آذربایجان و اقلیم کردستان برای اسرائیل مانند نقش سوریه و لبنان برای ایران است.اما رژیم صهیونیستی تنها به «موازنه قدرت» و «موازنه تهدید» بسنده نکرده و کوشیده است با پشتیبانی از گروه های تجزیه طلب و تحریک شکاف های قومیتی در ایران، نظام جمهوری اسلامی را از درون به چالش بکشد. مجموع این اقدامات همراه با انگشت گذاشتن روی نقاط آسیب پذیر با هدف تضعیف حریف در راستای راهبرد «موازنه فراگیر» انجام می شود.هدف کلیدی این پژوهش پاسخ گویی به این پرسش است که راهبرد «موازنه فراگیر» رژیم صهیونیستی در برابر جمهوری اسلامی ایران دارای چه مولفه هایی هستند و کدامیک برای اسرائیل از اولویت بیشتری برخوردارند؟روش پژوهش «کیفی» و موضوع با بهره گیری از نظریه «موازنه فراگیر» کنکاش شده است.یافته های پژوهش نشان می دهد دولت سازی و ملت سازی معیوب، که از ویژگی های خاورمیانه می باشد، ایران و اسرائیل را به پیروی از راهبرد «موازنه فراگیر» ترغیب کرده است.این پژوهش نتیجه می گیرد که اتحاد با دولت های منطقه ای و قدرت های فرامنطقه ای، تقویت توان نظامی، ساخت عمق استراتژیک، نفوذ اطلاعاتی و تحریک شکاف های قومیتی در ایران اولویت های اسرائیل در «موازنه فراگیر» هستند.

Examining Israel’s Omni-balancing Strategy Towards the Islamic Republic of Iran

Establishing “strategic relationship” and forming “alliance” with big powers, particularly the U.S., building sphere of influence or “strategic depth” and establishing close relations with Iran’s neighbers are parts of the Zionist regime’s behavior pattern in foreign policy to balance, contain and weaken the Islamic Republic.Israel considers Republic of Azerbaijan and Iraq’s Kurdish region as its strategic depth. By signing the Abraham Accords, it has worked to find a foothold in Iran’s southern borders. Azerbaijan and Iraqi Kurdistan for Israel are equal to the role Syria and Lebanon play for Iran.But Israel has not sufficed to “balance of power” and “balance of threat”. It has worked to challenge the Islamic Republic by supporting Iranian separatists and provoking ethnic divisions in Iran. These actions plus focusing on internal vulnerabilities to weaken the rival are in line with “omni-balancing” strategy.The key goal of this research is to answer this question: What are the components of the Zionist regime’s “omni-balancing” strategy towards the Islamic Republic of Iran, and which of them are of priority for Israel?This research has employed “qualitative method” and has used “omni-balancing” theory to explore the issue.The findings of the research show that defective state-building and nation-building, which are the characteristics of the Middle East, have encouraged Iran and Israel to pursue “omni-balancing.”This research concludes that forming alliance with regional states and global powers, enhancing military might, building strategic depth, intelligence penetration and inciting ethnic divisions in Iran are priorities of Israel’s “omni-balancing” strategy.

تبلیغات