بخشی وسیع از منازعات بین المللی تحت عنوان به اصطلاح «مبارزه با تروریسم» به زنجیرهای از خشونت های متوالی دامن زده است که در آینده قابل پیش بینی پایانی برای آن متصور نیست. قسمتی از این جبهه جهانی را گروههای رادیکال جهادگر تشکیل می دهند که اهداف و آرمانهای ایدئولوژیک خود را با ابزار و روشهای خشونت محور پیگیری میکنند. در این راستا، مسئله مهم علل توسل افراطگرایی (القاعده، طالبان و...) به رفتارهای بسیار خشن و اصرار بر تداوم آن است. این پژوهش در پاسخ به سوال یادشده، برخلاف رویکردهای غالب در مطالعه افراط گرایی که عمدتاً به علل تثبیتی و ثانویه آن شامل فقر، جهل و... می پردازند، درصدد احصای مبانی اولیه و مقوم افراطگرایی یعنی ایدئولوژی، هویت و... با کاربست شاخصه هایی از «نظریه سازه انگاری» برآمده است. بر این اساس، در مباحث نظری پیش رو، ضمن بررسی آموزههای رفتاری القاعده و طالبان، مدل تحلیل رفتاری آنها نیز ارائه میشود.