ساخت واقع گرایی در سنت و فرهنگ ایرانی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هرچند که تمامی گفتمان های انتقادی روابط بین الملل به گونه ای تلاش کرده اند با اشاره به نقاط ضعف نگاه واقع گرایانه به روابط بین الملل، رویکردهای دیگری را جایگزین آن سازند، با این وجود، این نظریه پردازی ها هیچ گاه قادر به تضعیف جایگاه این نظریه در تحلیل و تبیین مسائل بین المللی نگشته و حتی می توان ادعاکرد که به عکس موجب تقویت مبانی نظری و جایگاه واقع گرایی در عرصه آکادمیک روابط بین الملل شده اند. با این حال، مهم ترین دستاورد منتقدین واقع گرایی، نشان دادن این واقعیت است که خودِ نظریه واقع گرایی و مفروضات آن نیز برساخته ای اجتماعی هستند و مفروضات واقع گرایانه در فرهنگ ها و جوامع مختلف، معانی متفاوتی دارند. به عبارت دیگر، واقع گرایی یک نظریه یک پارچه و جهان شمول نیست که در تمام جوامع برداشتی یکسان از آن وجود داشته باشد. مقاله حاضر با استفاده از این رویکرد، کوشیده است تا نشان دهد که واقع گرایی در فرهنگ ایرانی دارای ساخت متفاوتی است و لذا این تحقیق درصدد پاسخ به این پرسش برآمده است که چگونه در سنت ایرانی، برداشت متفاوتی از واقع گرایی وجود دارد؟ برای این منظور، از دو مرجع ملی گفتمان ایرانی شامل شاهنامه فردوسی وگلستان سعدی برای فهم این برداشت استفاده شده است. یافته های حاصل نشان می دهد که اهمیت دادن به قدرت در نزد ایرانیان ناشی از هنجارها و ارزش های فرهنگی و اجتماعی آنان است و خود عامل قدرت نیز نوعی هنجار اجتماعی به شمار می رود. نمود بارز آن را می توان در تفاوت مبنایی میان مفاهیمی نظیر پهلوان و قهرمان بازیابی کرد که نوعی تمایزآشکار میان قدرت مورد تأکید در واقع گرایی با قدرت ممدوح در سنت ایرانی را برجسته می سازد.Iranian reconstruction of realism
Critical discourses of IR has always tried to replace realism with an alternative approach by bolding its weak points, but these theorizations have not been able to weaken realism role in explaining international affairs. Even it can be argued that critics have strengthened the basis and status in academic sphere. Nevertheless, the most important achievement of critics of realism is to turn light on this fact that realism and its assumption are social constructs. So realist assumptions could have different meanings in various cultures and societies. In other words, realism is not a unitary and universal theory. This article based on this claim tries to show that realism has a different construction in Iranian culture. The question of research is how realism is perceived in Iranian tradition. Based on Shahnameh and Golestan as the main sources of national cultural discourse, Authors argue that there is an Iranian concept of realism with the same assumption as main stream realism in IR. They claim that significance of power in Iranian tradition is a normative affair. And even the power itself is a social norm. There is also a sharp difference between realistic power and Iranian perception of power which is reflected in fundamental contrast between Pahlavan (hero) and Gahraman (champion, both using to point a different kind of power, the latter realistic and the first a praised power which is used to maintain social norms and values.