حماسه بالاچ یکی از آثار مشهور شفاهی و جزو نخستین داستان های حماسی بلوچی است. این داستان دارای چند روایت است و هرکدام در جزئیات با دیگری تفاوت هایی دارد. بالاچ در انتقام خون برادر خود «دودا» با همکاری و همراهی دوست باوفایش «نکیبو» سال ها با دشمن جنگید و سرانجام توانست او را از پای درآورد. این داستان در گذشته به نظم بلوچی درآمده و دارای چند منظومه است که سراینده آن ها معلوم نیست، هر منظومه بخشی از داستان را بیان می کند. در طول زمان، خنیاگران بلوچ با اجرای این منظومه ها در مجالس بزم و موسیقی و راویان و نقالان در مجالس قصه گویی برای قوت و غنای داستان، بن مایه های متنوعی به آن افزوده اند که از میان آن ها بن مایه های حماسی و عیاری برجسته تر هستند. داستان بالاچ با بن مایه پناهنده پذیری آغاز می شود و با کین جویی ادامه می یابد و با بن مایه کرامت گرفتار شدن بالاچ به بادافره شکستن سوگند و مردن او به پایان می رسد. خنیاگران متعددی در طول زمان منظومه بالاچ را اجرا کرده و عامل حفظ این اثر بوده اند.