نویسندگان: گیتی پورزکی

کلید واژه ها: خودفرمانروایی شادکامی نیک زیستی زندگی خوب روش تحلیلی

حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۵۷-۸۳
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۸۰

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

"نیک زیستی"، "شادکامی" و "خودفرمانروایی" هریک در رویکردهای متفاوت به عنوان غایت انسان به طور کل، و غایت هر عمل سیاسی به طور خاص معرفی و معرفت به آن ها غایت فلسفه ی سیاسی شمرده شده است. اما شکل رابطه میان این سه مفهوم، همراهی یا تباین آنها با یکدیگر همچنان مورد پرسش است. درکی که از این مفاهیم وجود دارد، و سهم آن در کیفیت نیک زیستی همچنان مورد بحث و مناقشه است. این مقاله در پی آن است که نخست به درکی از ماهیت خودفرمانروایی (فردی) برسد و آنگاه بررسی کند که چه ارتباطی میان آن با زندگی خوب و شادکامی وجود دارد. مدعای اصلی مقاله آن است که خودفرمانروایی یکی از ارزش های غایی برای یک زندگی خوب است و در کنار شادکامی قرار می گیرد و نه ذیل شادکامی. بعلاوه استدلال خواهد شد که اگرچه شادکامی ضرورتاً و به لحاظ مفهومی نیاز به سطح قابل توجهی از خودفرمانروایی ندارد اما برای "نیک زیستی" لزوماً نیازمند سطحی از آن هستیم. لذا می توان خودفرمانروایی را از جمله غایات نهایی انسان و ذیل نیک زیستی قرار دارد. روش ما در این پژوهش روش استدلال فلسفی به شیوه ی تفکر انتقادی خواهد بود.

Autonomy as the origin of wellbeing In political thought

wellbeing", "happiness" and "autonomy" are each in different approaches as the end of man in general, and the end of each political action in particular is introduced and knowledge of them is considered the end of political philosophy. But the form of the relationship between these three concepts, their association or contrast with each other is still questionable. The understanding of these concepts, and its contribution to the quality of benevolence, is still debated. This article seeks to first understand the nature of (individual) autonomy and then examine what it has to do with good life and happiness. The main claim of the article is that autonomy is one of the ultimate values for good life and is placed next to happiness and not under happiness. In addition, it will be argued that although happiness does not necessarily and conceptually require a significant level of autonomy, we do necessarily need a level of it for " wellbeing." Therefore, autonomy can be considered as one of the ultimate ends of human beings and below wellbeing. Our method in this research will be the method of philosophical reasoning in the way of critical thinking.

تبلیغات