گفتمان فرهنگی-سیاسی جمهوری اسلامی ایران در قبال هنر و هنرمند با رویکرد نظریه لاکلائو و موفه (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
این پژوهش، به ارائه تحلیل گفتمانی بر مبنای نظریه لاکلائو و موفه، از چگونگی سیاست گذاری نظام جمهوری اسلامی از بدو انقلاب تا به اکنون، در قبال هنرمندان، پرداخته است. در هر جامعه ای هنرمند، به عنوان قشر پیشرو و دارای ویژگی اندیشه ورزانه، تلقی شده که نقش عمده ای در تاثیرگذاری بر جامعه، ایفا می کند. این تحقیق تلاش کرده است تا استدلال کند که سوژگی مد نظر گفتمان جمهوری اسلامی ایران، برای بسط در میان قشر هنرمند، بر مبنای گونه های مختلف مفصل بندی گفتمان، با توجه به شرایط زمینه ای دولت های متفاوت (اعم از اصولگرا و اصلاح طلب)، حاوی شاخصه های مختلف و متعددی بوده است که بعضا دربرگیرنده تضادهای درونی در موقعیت ایده آل سوژگی گفتمان فرهنگی-سیاسی ج.ا، ایران است. حاصل کار بر این نکته تاکید کرده که؛ حوزه فرهنگ ریشه در تفکرات بنیادینی دارد که در دال مرکزی پایه ریزی شده است. اگر این پایه ریزی به شکل آزادانه، تمام حوزه های فکری و فرهنگی خود را پوشش داد، می توان به آن امیدوار بود. پژوهش حاضر، از لحاظ هدف در زمره «پژوهش های توسعه ای» بوده و به لحاظ روش، از نوع «تحلیل محتوا» بهره برده و از نظر رویکرد، بر آراء «لاکلائو و موفه» استوار است.Cultural-political discourse of the Islamic Republic of Iran towards art and artist with the approach of Laclau and Mouffe theory
This research has presented a discourse analysis based on the theory of Laclau and Mouffe,on how the system of the Islamic Republic has been managed from the beginning of the revolution until now, towards artists. In any society,the artist class is considered as a leading class with a characteristic of thinking,which plays a major role in influencing society.This study has tried to argue that the subject of the discourse of the Islamic Republic of Iran,to expand among the artist class,based on different types of articulation of discourse,according to the context of different governments(both fundamentalist and reformist),contains There have been many different characteristics,some of which include internal contradictions in the ideal situation of the subject of the discourse of the Islamic Republic of Iran.The result emphasizes that;The field of culture is rooted in the fundamental ideas that are rooted in the central signifier.If this foundation freely covers all its intellectual and cultural spheres, it can be hoped for.The present study is in the category of "developmental research" in terms of purpose and in terms of method, has used the type of "content analysis" and in terms of approach,is based on the views of "Laclau and Mufe".