داستان امیرارسلان یکی از مهم ترین داستان های عامیانه دوران قاجار است. این داستان که به طور مستقیم برای ناصرالدین شاه نگاشته و روایت شده است می تواند نمونه مناسبی برای تحلیل گفتمان عصر قاجار باشد. در دوره قاجار، علی رغم رسوب یافتگی گفتمان سنت در جامعه ایرانی به تدریج با نفوذ پیش فرض های تجدد، گفتمان تجدد شروع به معنابخشی به پدیده ها کرد. در این پژوهش داستان امیرارسلان را از منظر نفوذ گفتمان تجدد و همچنین کشاکش گفتمانی سنت و تجدد بررسی کرده ایم. اساس پژوهش را در بررسی یکی از گزاره های تکرارشونده گفتمان تجدد در حوزه سیاسی، «مشورت تعیین کننده است»، قرار داده ایم. با استفاده از روش تحلیل گفتمان به بررسی قسمت هایی از متن که براساس این گزاره شکل گرفته اند پرداخته ایم. همچنین در خلال بررسی گفتمان تجدد در متن به مواردی که گفتمان سنت معنابخش بوده است نیز اشاره کرده ایم.