این نوشتار درپی آن است تا با نگاهی به دوران آغاز ساخت پیکرکهای انسانی در داسه بارور (لوانت، میانرودان، آناتولی و غرب ایران)، در یک بررسی تطبیقی دلایل ساخت و مفاهیم آنها را کنکاش کند. این امر به دیگر پژوهشگران یاری میرساند تا با پیگیری مسیر زمانی ساخت پیکرکها آنها را با یکدیگر مقایسه کنند. گستره تاریخی آثار موزهای بررسیشده، پایان فراپارینه سنگی تا پایان نوسنگی را در بر میگیرد. مقاله چهار هدف نهایی را پیگیری میکند: بررسی نظریات و تفاسیر پژوهشگران درباره کارکرد پیکرکهای انسانی دوره نوسنگی، بررسی تپه های نوسنگی داسه بارور که پیکرکهای انسانی ساختهاند به تفکیک مناطق و با ترتیب زمانی، طراحی نقشه پیکرکهای انسانی نوسنگی داسه بارور و پیجویی دلایل آغاز ساخت پیکرکهای انسانی در تغییرات بافت اقتصادی منطقه. داده های پژوهش در یک بررسی کتابخانهای و موزهای گردآوری شدهاند. روش پژوهش، مقایسه تطبیقی ساختار پیکرکها و بررسی تحلیلی ارتباطشان با یکدیگر بوده است. این نوشتار براساس هدف از گونه پژوهشهای بنیادی و از حیث ماهیت و روش، تاریخی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات در این پژوهش از نوع کیفی بوده است.برجستهترین نتیجهای که به دست آمد، برتری مطلق پیکرکهای زنانه بر مردانه از دیدگاه شمار و گوناگونی بود. از سوی دیگر به نظر میرسد غرب منطقه یادشده با فاصلهای نزدیک به یک هزاره زودتر از شرق آن، ساخت پیکرکهای انسانی را آغاز کرده و درست با همین تفاوت زمانی، زودتر به کشاورزی روی آورده است، درحالی که آغاز دامپروری در شرق منطقه بوده است. بر پایه اسناد باستانشناختی میتوان بیان داشت که فرایند ساخت پیکرکهای انسانی همبستگی بسیار نزدیکی با آغاز به کشاورزی و رویآوردن به اقتصاد مبتنیبر برزیگری و کشت زمین دارد.