از اوایل قرن بیستم نشانهشناسی به مثابه "روشی از نقد متون"، بستری مناسب را در بررسی سازوکار تولید و ادراک معنا پیش مینهد. رمزگان، از مفاهیم بنیادین در نشانهشناسی است. هر نظام نشانهای تنها به واسطه آگاهی مخاطب از رمزگان حاکم بر آن، امکان معنامندی مییابد. دستهبندی دهگانه امبرتو اکو از رمزگان تصویری، یکی از روشهای کارآمد را در بررسی متون تصویری ارائه داده که از طریق آن میتوان جوانب متنوع یک تصویر را حتی در پیوند با متونی وابسته به دیگر نظامات نشانهای ملاحظه کرد. نگارگری ایرانی عمدتاً در پیوند با ادب فارسی، با کارکرد تصویرگری، ظاهر میشود. هفتپیکر نظامی گنجوی، به لحاظ کیفیت روایی و موضوع غنایی خود موضوع تصویرسازیهای بسیاری قرار گرفته است. مقاله پیشرو، با هدف تبیین روشی مناسب در نقد نگارگری ایرانی با قابلیت پرداخت به وجوه بینامتنی نگاره ها در پیوند با متون ادب فارسی، در عین تمرکز بر ویژگیهای متنی اثر، نگاره بهرام گور در گنبد سپید را از نسخه خمسه موزه متروپولیتن با بهرهمندی از دستهبندی رمزگان اکو، تحلیل کرده است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی بوده و منابع به صورت کتابخانهای، جمعآوری شده است. محتوای انسانگرایانه مشهود در نگارگری مکتب بهزاد ممکن است تضادی را در انتقال محتوای نمادین داستان نظامی ایجاد کند. اینکه موفقیت نگارگر در انتقال محتوای نمادین متن ادبی چه میزان بوده و این محتوا از نظام نشانهای زبان به نظام نشانهای تصویر چگونه انتقال یافته است، از سؤالاتی است که در این مقاله بررسی شده است. پرسشهای دیگر مقاله، به میزان پیروی نگارگر از توصیفات متن ادبی و علت سرپیچی احتمالی وی از توصیفات متن، توجه دارد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد باوجود برخی محدودیتهای خاص رسانه تصویری، نگارگر در انتقال فحوای نمادین داستان بسیار دقیق عمل کرده و واقعگرایی نوظهور در نگارگری آن زمان نیز مانعی در انجام این مهم نبوده است. پیام نمادین متن ادبی از یک سو به یاری تدابیر صوری، شامل کاربست نقوش راستخط و ترکیببندی متقارن، پرداخت ظریف به تزئینات هندسی دوّار و انتظام فضای معماری کشیده و از سوی دیگر بهرهمندی از برخی استعارات ادبیِ دالّ بر مفاهیم کمال و آگاهی که درونمایه اصلی داستان هفتپیکر است، در نگاره به نمایش درآمده است. در برخی موارد نیز جزئیاتی خارج از توصیفات متن مرجع خلق شده است.