ارائه تصویر شاه در هر دورهای، مفاهیم و مقاصد خاصی برای حکومت بههمراه داشته و از جنبه های مختلفی به آنها پرداخته شده است. در پژوهش حاضر به بررسی دلایل و چگونگی حضور تصویر شاهانه در آثار هنری و مطالعه تطبیقی بین دو دوره فتحعلیشاه و ناصرالدینشاه میپردازیم تا ازطریق بررسی رابطه بین هنر و سیاست، تغییرات بازنمایی و روشهای بصری مورد استفاده برای انتقال اهداف مورد نظر حکومت و تفاوتهای میان آنها را در هریک از دوره ها آشکار کنیم. فرضیه پژوهش حاضر، تأثیر متفاوت ابزار و سازوکارهای هنری هر دوره بر بیان اقتدار، اِعمال قدرت و مشروعیت و کاربرد آن است. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و بهکارگیری نمونه آثاری با تصویر شاهانه و بررسیهای تاریخی به تحلیل و مقایسه ساختارهای دو دوره مذکور میپردازیم. نتایج مبیّن آن است که بهرغم حضور هردو پادشاه در یک سلسله و اینکه ظاهراً باید در هردو دوره با یک هدف به تکثیر تصویر شاه بر آثار هنری و تولیدات گوناگون پرداخته شده باشد، در واقع کاربرد تصویر فتحعلیشاه بهدلایل گوناگون سیاسی و اجتماعی، در عین مصرف داخلی در کشور، بیشتر برای نمایش شکوه باستانی به ارث رسیده به سلسله نوپای قاجار و اثبات اقتدار به قدرتهای اروپایی بوده است و حضور ناصرالدینشاه حتی برروی اسکناس و روزنامه، همزمان با تغییرات بسیار در درجه رؤیتپذیری شاه، که متأثر از تغییر تکنولوژی و عامل تحول در گفتمان آن دوره بود، بیشتر برای تحکیم پایه های قدرت در حال از دست رفتن در جامعه داخلی کاربرد داشته است.