آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

فعل های حسی طبقه مهمی از افعال در زبان های طبیعی اند که برای بیان رویدادهای حسی و ادراکی مربوط به انسان و سایر موجودات ذی شعور به کار می روند. مقاله حاضر به بررسی ساختار موضوعی مهم ترین فعل حسی در زبان فارسی، یعنی «دیدن»، در چارچوب دستور ساخت شناختی گلدبرگ (1995، 2006) می پردازد. داده های پژوهش شامل مجموعه ای بیش از 500 جمله نوشتاری فارسی معیار است که از پیکره همشهری استخراج شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که فاعل فعل «دیدن» از لحاظ معنایی نقش حسگر و مفعول آن نقش پدیده دارد که گاه به صورت گروه اسمی و گاهی به صورت بند پیرو ظاهر می شود. فعل «دیدن» از درجه بالایی از چندمعنایی برخوردار است و در این پژوهش 17 معنای مجزا برای آن کشف شده است که در هر یک از این معانی، ساختار موضوعی فعل از لحاظ ویژگی های صوری یا معنایی مفعول ویا از لحاظ تعداد متمم ها متفاوت است. در نتیجه می توان استدلال کرد که ساختار موضوعی فعل «دیدن» برخلاف دیدگاه رایج در رویکرد فرافکن گرا، وابسته به خود فعل نیست، بلکه وابسته به ساخت خاصی است که فعل در آن قرار می گیرد. این نتیجه گیری همسو با دیدگاهی است که در رویکرد ساخت گرا اتخاذ می شود و ساخت را به خودی خود واجد صورت و معنای مستقل می داند.

تبلیغات