چگونه باید رابطه بین گروه ها و سازمان های مذهبی و جامعه مدنی در جوامع مسلمان خاورمیانه را صورت بندی کرد؟ استدلال مقاله پیش رو این است که گروه ها و سازمان ها مدنی- در این جا گروه ها و سازمان های مذهبی- به طور تاریخی در بطن فضای عمومی جوامع مسلمان حضوری چشم گیر داشته اند. اگرچه ظهور دولت های مدرن در خاورمیانه ساختار و کارکرد چنین گروه ها و سازمان هایی را با تغییراتی مواجه کرده است، اما گروه ها و سازمان ها مذهبی، هم چنان، یکی از مهم ترین نقش ها را در جامعه مدنی کشورهای عربی خاورمیانه ایفا می کنند و باید آن ها را به عنوان یکی از اجزای تأثیرگذار جامعه مدنی در این جوامع، در هرگونه تحلیل جامعه شناختی، مورد توجه قرار داد. مقاله به منظور ارائه این استدلال، از روش مطالعه کتابخانه ای و اسنادی بهره خواهد گرفت. این مقاله، در گام نخست، نظریات رایج درباره عدم امکان تحقق جامعه مدنی در جوامع مسلمان- متأثر از گفتمان غربی (اروپایی) جامعه مدنی- را مطرح خواهد کرد و به بررسی آن ها خواهد پرداخت. سپس، این مقاله با نقد و واکاوی مفهومی این نظریات و ارجاع به نمونه های انضمامی در تاریخ کشورهای خاورمیانه، تلاش خواهد کرد نشان دهد که برای فهم ساختاری فضای عمومی در جوامع مسلمان و نظریه پردازی درباره آن، پیش و بیش از هر اقدام، باید مشخصات تاریخی، اجتماعی و سیاسی این جوامع را مورد مطالعه قرار داد.