آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۵

چکیده

بی تردید، نقوش تزئینی، یکی از بارزترین وجوه هنر اسلامی بوده که در تمامی آثار آن دیده می شوند و شناخت عوامل مؤثر بر شکل گیری آنها ضروری می نماید. از طرفی، نیاز به روش شناسی در پژوهش و داوری درباره هنر اسلامی، اجتناب ناپذیر است. اندیشمندان این عرصه، روش ها و رویکردهای متفاوتی را مورد توجه قرار داده اند که نتایج متفاوتی را نیز به همراه داشته و تعارضات و اختلاف ها در این حوزه نیز مبتنی بر این مسأله هستند؛ از جمله این رویکردها، سنت گرایی و تاریخی نگری است. تاریخی نگران با بهره گیری از فلسفه تاریخ هگل، می کوشند تا هنر مسلمانان را وابسته و محدود به شرایط تاریخی دانسته و آن را بر اساس مستندات تاریخی مورد تحلیل قرار دهند؛ در حالی که سنت گرایان، به حقایق و حکمت های جاویدان و مشترک در ادیان معتقد بوده و ماهیت و منشأ هنر اسلامی را در درون سنت دینی که دارای عناصر بی زمان و خارج از عرصه تاریخی نگری است، جستجو می کنند. هر یک از این روش ها، به زوایا و جنبه های خاصی از ماهیت هنر اسلامی اشاره دارند؛ اما بسیاری از محققین کم سابقه به علت عدم شناخت مبانی فکری و پژوهشی آنها، با تناقضات زیادی روبرو شده و سرگشته می شوند. بنابر این شایسته است انواع رویکردها در بررسی نقوش و هنر اسلامی تبیین شوند. از این رو، تحقیق حاضر عهده دار پاسخ گویی به این سؤال است که مؤلفه ها و عناصر شکل دهنده نقوش هنر اسلامی از دیدگاه تاریخی نگری و سنت گرایی کدام هستند؟ و چه تفاوت هایی دارند؟ این مقاله با هدف دست یابی به شناختی کامل تر از نقوش و هنر دوره اسلامی و رویکردهای پژوهشی آن، چگونگی نگرش دو دیدگاه سنت گرا و تاریخی نگر را به روشی توصیفی- تطبیقی مورد مطالعه قرار داده است. از آنجا که میان سنت گرایان، کیت کریچلو و از میان تاریخی نگران، گل رو نجیب اوغلو به نحوی تخصصی به نقوش هنر اسلامی پرداخته اند، دو کتاب ایشان در این خصوص، مبنای تحقیق قرار گرفته و سعی شده است به شرح و تطبیق آرای آنان پرداخته شود.

تبلیغات